جنبش زنان فمینیست در آلمان؛ متحد، ولی نه تابع / مصاحبه دویچه وله با هلن وزیری

میدان نوی‌مارکت، یکی از مراکز شلوغ شهر کلن است که در آن اغلب مراسم‌‌ اعتراضی و تظاهرات گوناگون برپا می‌شود. روز شنبه، ۱۵ اوت، گوشه‌ای از این میدان با روبان‌ها، پرچم‌‌ها و بادکنک‌های بنفش رنگ که سمبل گرایش‌های فمینیستی است، تزئین شده بود. اغلب رهگذران از دیدن جمعیتی حدود ۲۰۰ نفر که زیر آفتاب سوزان آن روز تعطیل، دور این سمبل‌های فمینیستی گردآمده‌ بودند، به زبانی غیر از آلمانی شعر و آواز می‌خواندند و در جهت کسب حقوق زنان در ایران سخنرانی می‌کردند، شگفت‌زده می‌شدند: «در ایران فمینیست هم هست؟» سئوال چند تن از آنان بود.

سئوال برخی از ایرانیان که هرچند در این گردهم‌آیی شرکت کرده بودند، ولی می‌کوشیدند، به قدر کافی از جمعیت فاصله بگیرند تا بخشی از آن به حساب نیایند، طنین دیگری داشت: «حالا این فمینیست‌ها چرا در این موقعیت تظاهرات راه می‌اندازند؟» دویچه وله این پرسش را با یکی از برگزارکنندگان گردهم‌آیی نوی‌مارکت، هلن وزیری، در میان گذاشته است:

دویچه وله: چرا در این شرایط که همه از “یکپارچگی نیروها” حرف می‌زنند، شما تظاهرات جداگانه‌ای تدارک دیدید؟ فکر نمی‌کنید این امر به جدایی بیشتر گرو‌ه‌ها بیانجامد؟

هلن وزیری: ما یکباردر سال ۵۷ یکپارچگی بدون هویت فردی را تجربه کردیم و دیدیم که چگونه به یک حکومت توتالیتر اسلامی انجامید. حکومتی که حتی به زندان و شکنجه‌گاه مسلمانان تبدیل شد. این‌بارخواستیم در کنار حمایت، بر هویت خودمان تاکید کنیم، تا حق چند صدایی را در بطن مبارزه جا بیاندازیم. ما تا کنون در اعتراض‌های عمومی در دفاع از مبارزات مردم در ایران شرکت کرده‌ایم. ولی در این گردهمایی، تصمیم گرفتیم افکار عمومی را با حرکتی زنانه به مسائل زنان بیشتر جلب کنیم. فعالان زن در ایران سال‌هاست که برای مبارزه با تبعیض جنسیتی و خشونت‌های اجتماعی به ایجاد کمپین‌های مختلفی دست زده‌اند یا به ائتلاف‌هایی روی آورده‌اند تا با خودکامگی حکومت به اشکال مسالمت‌آمیز مبارزه کنند. در مبارزات خیابانی اخیر، زنان همگام و گاه بی پرواتر از مردان‌، حضور داشتند و در عین حقوق نابرابر، از شکنجه و مجازات برابری برخوردار شدند. ولی در پلاکاردهایی که در تظاهرات‌ها حمل می‌شد، به ندرت به رفع این بی‌حقی قانونی، اشاره‌ای شده بود. حضور فعالانه زنان در تظاهرات، بیانگر تحقیر و سرکوب سی ساله‌ایست که با آن در گیر بوده‌اند. زنان در این رژیم بیش از مردان آسیب دیده‌اند. ما تلاش کردیم، بی‌حقی زنان را که به امری طبیعی تبدیل شده، در برابر چشمان همه قرار دهیم.

من نمی‌دانم هدف از”یکپارچگی نیروها” چیست؟ اگر برای کنار گذاشتن یک حکومت خود کامه است، که این یک صدایی، خود آبستن یک خودکامگی دیگر می‌شود. برای من قابل فهم است که جوانانی در ایران به‌دنبال جنبش « سبز» باشند. من به آزادی‌خواهی این جوانان و به خواسته‌هایشان احترام می‌گذارم. ولی این جوانان که از کودکی در این رژیم پرورده شده‌اند، چقدر رنگ‌های دیگر را می‌شناسند؟ چرا این جوانان نباید بدانند که ما حرفمان چیست و چرا نباید بپذیرند که همه “سبز” نیستند و جامعه بدون دیکتاتوری نمی‌تواند با یک رنگ پیش رود. هر کسی حق دارد که رنگی را انتخاب کند. جامعه رنگارنگ است. اگر می‌خواهیم دولت تمامیت‌خواه کنونی را کنار بگذاریم، نمی‌توانیم با تمامیت‌خواهی دیگری حرکت کنیم.

ما در کنار مبارزات مردم ایران هستیم. ما نمی‌خواهیم با آنان مقابله کنیم. ما می‌خواهیم احترام به دگراندیشی و حق بیان دگراندیش را در فرهنگ‌مان به اصل تبدیل کنیم. ما خود را متحد جنبش اخیر می‌بینیم، ولی اتحاد را در احترام به نظرات یکدیگر می‌دانیم. آن یکپارچگی که از جانب برخی نیروها در خارج از کشور هم تبلیغ می‌شود، تابعیت است نه اتحاد و هرگز نمی‌تواند به ایجاد دموکراسی در کشور ما بیانجامد. در اینجا هم احزاب مختلف در اداره جامعه به نسبت وزن اجتماعی خود نقش بازی می‌کنند، مردم به خاطر وجود احزاب مختلف است که فضای نفس کشیدن دارند.

شما در بیانیه‌ی خود “تبعیض جنسیتی قانونی شده در رژیم اسلامی” را مطرح کرده‌اید. در حالی‌که بیشتر شعارهای تظاهرکنندگان در ایران روی عدم رعایت حقوق بشر، به‌‌طورکلی، می‌چرخد. چرا این امر را محور قرار داده‌اید؟

وقتی که ما روی تبعیض جنسیتی قانونی شده تاکید می‌کنیم، به این معنی نیست که رعایت حقوق بشر در ایران برایمان اهمیتی ندارد. اگر مواد حقوق بشر در ایران رعایت شوند، بسیاری از مسائل زنان حتی در خانواده هم می‌تواند برطرف شود. ولی رعایت حقوق بشر برای ما زنان شرط لازم است نه کافی. چون گذشته از این‌که در موازین حقوق بشر عام‌ترین مسائل بشری در نظر گرفته شده، حتی برخی مدافعان حقوق بشر هم، با تبعیض جنسیتی که در طی تاریخ بشری جا افتاده، خیلی طبیعی برخورد می‌کنند.

تلاش ما حساس‌کردن وجدان اجتماعی به این ستم طبیعی شده است. برای نمونه به فرمان حجاب اجباری خمینی در سال ۵۷ نه تنها به عنوان دستبرد به حقوق زنان از جانب نیروهای آزادی‌خواه در آن زمان برخورد نشد، بلکه حتی امروزه هم که زنانی چنین مسئله‌ای را مطرح می‌کنند با این پاسخ که این اهمیتی ندارد، مواجه می‌شوند. در حالی که اختیار پوشش و سبک زندگی از حقوق ابتدایی هر فردی است. مسئله بر سر یک وجب پارچه نیست، که بالاتر و یا پایین‌تر کشیده شود، دولت حق ندارد برای افراد یک جامعه، پوششی را اجباری کند. نمی‌شود از حقوق بشر دفاع کرد، ولی توهین ودستبرد به حقوق ابتدایی نیمی از آن را نادیده گرفت.

ما تلاش می‌کنیم با این گردهمایی‌ها، به همراهانمان هم، حقمان را گوشزد کنیم. اگرما زن‌ها تلاش نکنیم، کسی این مبارزه را پیش نخواهد برد. ولی ما محور مبارزه‌مان را خواست لغو تبعیض جنسیتی قرار نداده‌ایم. ما در ۹ خواسته عمومی که اعلام کردیم، دو خواست لغو قوانین تبعیض‌آمیز جنسیتی و لغو حجاب اجباری را طرح کردیم. آیا بدون اجرای این دو خواست می‌شود از تحقق حقوق بشر در ایران حرف زد؟

شما در صدر خواست‌های خود “جدایی دولت از دین” را عنوان کرده‌اید. در این خواست چه رابطه‌ای بین احقاق حقوق زنان و شکل حکومتی می‌بینید؟

ما جدایی دولت از دین را در صدر خواست‌هایمان قرار دادیم، چون دولت ایدئولوژیک اسلامی را سد آزادی نه تنها زنان، بلکه عموم شهروندان می‌بینیم. دولتی که یک ایدئولوژی را برتر می‌بیند، خود به‌خود شهروندان را به افراد خودی و غیر خودی تبدیل کرده و با آنان برخورد برابر نمی‌تواند داشته باشد. دولت اسلامی ایران نه تنها ایدئولوژیک است، بلکه اسلامی هم هست و اصرار دارد که قوانین شرعی اسلامی را که در آن زن و مرد برابر حقوق نیستند، به جای قوانین حقوق بشر که در بیشتر جوامع به رسمیت شناخته شده، اجرا کند. دولتی که با قوانین شرعی قرون وسطا حکومت کند، همان جهنمی را می‌سازد که حکومت اسلامی سی سال است ساخته است و آتشش به دامن فرزندانش هم رسیده. ما در برابر ایده‌ای که تلاش می‌کند، آزموده را بار دیگر بیازماید، می‌گوییم که راه رهایی ایجاد یک دولت متعهد به اجرای حقوق بشر است.

ما می‌خواهیم به زنان مسلمان در ایران بگوییم، که اگر در اروپا هم حکومت مذهب مسیحیت به واتیکان محدود نمی‌شد، زنان نمی‌توانستند به حقوق خود دست یابند. آزادی انسان‌ها به‌ویژه زنان در اروپا در گرومحدود بودن قدرت کلیسا و شخصی شدن مذهب است. مذهب به‌عنوان مسئله شخصی و وجدانی افراد غیر قابل تعرض است. ولی دولت‌ها مستقل از مذاهب عمل می‌کنند.

شما خود را “جمعی از زنان ایرانی با گرایشات سیاسی گوناگون” معرفی کرده‌اید. ممکن است بگوئید این گرایشات چه طیف‌هایی را در بر می‌گیرد؟

در بین برگزارکنندگان، زنانی از همه طیف‌های چپ (در گذشته و یا اکنون)، آزادی‌خواه و فمینیست شرکت داشتند. ما در مواردی مانند انتخابات آزاد اتفاق نظر نداشتیم. به‌همین خاطر آن را در خواست‌های عمومی‌مان نگنجاندیم. ولی همگی در حمایت از مبارزات آزادی‌خواهانه و حق‌طلبانه مردم، در همدلی با مادرانی که به دنبال فرزندان جان‌باخته یا دستگیرشده خود هستند و در افشای آتش و دردی که در ایران می‌گذرد، هم‌صدا بودیم. ما به ضرورت کمک به این اعتراض مردمی جمع شدیم و با تکیه بر نقاط اشتراکمان دست به این گردهمایی زدیم تا ضمن طرح مسائل زنان، شکنجه و کشتار ودادگاه‌های فرمایشی حکومت اسلامی را هم محکوم کنیم و نگذاریم که جنایات حکومت در ایران به فراموشی سپرده شود.

در جلب گروه‌های آلمانی چه اقداماتی انجام دادید؟

ما با گروه‌های زنان آلمانی و غیرآلمانی که از دیر باز در ارتباط بودیم، تماس گرفتیم. استقبال آنان بسیار خوشحال کننده بود. از جمله خانم شپیتسیگ، شهردار کلن از حزب سبزها، خانم خندان محمد جزا احمد، نویسنده کرد عراق، خانم کلاودیا تراپه نولدن، کاندیدای محلی حزب چپ‌ها در کلن، خانم حمیده آکبایار از گروه “ژنی” زنان کرد ترکیه ، خانم آنته هربرت از گروه “زنان کوراژ”، خانم نحیه خوش کلام از مرکز زنان کرد، وخانم رهسی از گروه “آنتی‌فا” بودند که به گردهمایی ما آمدند و حمایت‌شان را اعلام کردند. گروه “کوراژ” ما را به کنگره زنان دعوت کرد. ما می‌خواستیم به این وسیله به زنان در ایران بگوییم که فریاد دادخوهی زنان و مادران داغدار ایرانی را تا استبداد برپاست‌، همه‌جا بازتاب می‌دهیم.

هلن وزیری‌، یکی از کنشگران جنبش زنان در آلمان است. او تحصیلات خود را در رشته الکترونیک و برنامه‌ریزی کامپیوتر در آلمان به پایان رسانده و در حال حاضر با یکی از شرکت‌های آلمانی در این زمینه همکاری دارد.

مصاحبه‌گر: فهیمه فرسایی

تحریریه: رضا نیکجو

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *