[مدرسه فمینیستی:->http://feministschool.biz/spip.php?article1768] مطلب حاضر، پیگفتار افسانه نجم آبادی است بر کتاب 3 جلدی «صدیقه دولت آبادی: نامه ها، نوشته ها و یادها» (ص 659 الی
Category: کتابخانه
سیمای دو زن عنوان کتابی است به قطع ۲۴ در ۱۷ سانتیمتر، در ۱۹۵ صفحه به کوشش استاد سعیدی سیرجانی. کتاب دوبار در سال ۱۳۶۷
{{پیش درآمد}} نیازمند اشاره است که این جستار به سال ۱۹۹۵ نوشته شده و بی گمان در همان زمان نیز همه آثار داستانی زنان ایرانی
{{{ نگاهی به کتاب لولیتا خوانی در تهران *}}} {{مرضیه سلیمانی}} دهه ی شصت، موقعیتی ویژه در تاریخ ایران دارد یا بهتر است بگویم در
{{مقدمۀ ناشر:}} درسال ١٣٨۴ بنیاد عبدالرحمن برومند ترجمۀ مجموعهای از متون کلاسیک و جدید را در رابطه با ترویج فرهنگ دموکراسی و حقوق بشر به
لیستی دارم از کتابهای خاطرات زندان های جمهوری اسلامی. کتاب «فراموشم مکن» را جلوی رقم ٣۵ به آن اضافه کردم. خاطرات زنان را شمردم، دیدم
همه نادانی و خشونت من از دانسته هایم است، دانسته هایی که معلوم و بدیهی می انگارم—دانسته های “علم-قانون پدر “1 که پیوسته در کار
{{عبور از مرز}} «حتا فرصت خداحافظی از بهروز و رضا هم دست نداد. ماشین به سرعت به راه افتاد. مدتی رفتیم و بعد در جایی
{{درآمد}}: ابراهیم مختاری میرود به جزیرهی قشم تا فیلم مستندی از ماهیگیری – سنتی – آنجا بسازد. مدیرعامل تعاونی صیادی ِ سلخ، روستایی در جزیرهی
با نام خانم براو از سازمان “9 تا 5” آشنا بودم. این سازمان در سال 1973 توسط تعدادی از کارمندان زن در شهر بوستون بوجود