گفتگو با شهلا شفیق؛ «جمهوری اسلامی قطعا عقب‌نشینی خواهد کرد»

اویرو نیوز فارسی

None

یورونیوز: برقراری و تثبیت قانون حجاب اجباری آیا بدلیل عدم مقاومت زنان و عدم آگاهی جامعه درباره مساله حجاب بود؟ آیا این قانون بنوعی نشانه عقب‌گرد زنان در تامین مطالبات خود نبود؟


شهلا شفیق: پاسخ من به سوال اول یک نه قطعی است. چرا که جمهوری اسلامی در شرایطی برقرار شد که جامعه ایران در طول قرن بیستم در سال ۱۹۷۹، درهایی را پشت سر گذاشته بود که از یک انقلاب مشروطه آغاز شده بود.

پس از مشروطه در دوران پهلوی مردم یک نوع نوسازی را تجربه کردند که البته آزادی در آن غایب بود و به نظرم بزرگترین فقدان حکومت پهلوی همین نبود دموکراسی و آزادی بود. نبود چنین آزادی نشان داد که اصلاحات نمی تواند به راحتی انجام شود و نهایتا با انقلاب ۵۷ روبرو شدیم. در زمان انقلاب باید ببینیم نقش زنان چه بوده است.

۳۰ درصد دانشجویان زن بودند و من یکی از آنها بودم که در انقلاب هم شرکت کردم، بطور خیلی فعال. در کنار من هم مادرم بود که کار می کرد اما مطلقا حجاب نداشت. مادربزرگم هم حجابی داشت که ربطی به حجابی که اینها می گویند اصولا نداشت. حجابی که می توانست در یک میهمانی آنرا بردارد یا نه. با مردها دست می داد.


تظاهرات زنان مخالف حجاب اجباری در ماه اسفند سال ۱۳۵۷ ۲۰۲۲

هربار هم که به او می گفتم که دوست دارم چون بالغ شدم تکرار و تقلید کنم می گفت نه. صبروکن بزرگ بشی بعد. خودت باید تصمیم بگیری. این حجابی است که من عادت کردم و این جوری من را تربیت کرده اند. خب فکر کنید در شرایطی که بخش بزرگی از زنان تحصیل وجود دارند و حضور دارند و کار می کنند، طرح الگوی سیاسی اجتماعی جمهوری اسلامی، نمی توانست موفق باشد. چرا که در کنار زنان، مردانی بودند که در این نوسازی پهلوی پرورش پیدا کرده بودند.


تظاهرات مهم زنان در اسفندماه سال ۱۳۵۷

در واقع سیستمی که جمهوری اسلامی می خواست از همان ابتدا برقرارکند در تضاد با همان طبقه متوسطی بود که انقلاب ایران مرهون زحمات آنها بود. طرح اولیه جمهوری اسلامی چه بود؟ برقراری شریعت و ایجاد جامعه اسلامی که نه با هیچ یک از واقعیت های اجتماعی ایرانی سازگاری داشت و نه با خواست بخش های وسیعی از مردم. بنابراین این طرح حتما می طلبید که جمهوری اسلامی برود به سمت «حجاب اجباری» و آنها می دانستند که بدون «حجاب اجباری» نمی توانند که به اهداف خود برسند. در واقع حجاب اجباری نمادی بود از یک برنامه اجتماعی که جمهوری حمل می کرد برای یک برنامه سیاسی و به واقع نماد این بود و تنها یک لفظ نبود.

یورونیوز: آیا جمهوری اسلامی می توانست بدون طرح موضوع قانون حجاب اجباری به حیاتش ادامه دهد؟

شهلا شفیق: همانطور که در بخش پیشین گفتم، حجاب اجباری مبدا یک سری از سلسله قوانین بود که روی تبعیض های جنسیتی استوار بود. حامیان خمینی و اسلام گراها، در تمام صحنه ها در مقابل جامعه ای بودند که زنها در آن حاضر بودند و حضور فعالی داشتند. بدین ترتیب آنها می خواستند یک استراتژی جدیدی را بصورت تلفیقی اجرا کنند. چرا که شخص خمینی همواره مخالف حضور زنان فعال در صحنه اجتماعی بود. و به همین ترتیب آنها با اجرای سیاست های حجاب اجباری هم سعی کردند حضور زنان که از مهم ترین عناصر پیروزی انقلاب بودند را تضمین کنند و هم اینکه خمینی را راضی نگاه دارند. بدین ترتیب آنها از زنان خواستند که به محل های کار بیایند اما حجاب در واقع تحمیل یک نظم به زنان بود.

تنها داستان یک تکه پارچه نبود که بر سر زنان قراربگیرد. در واقع حجاب اجباری، مجموعه قوانینی بود که چارچوبی که زنان در جمهوری اسلامی باید در آن قرار می گرفتند را تعیین می کرد. همزمان تمام حقوقی که زنان پیش از انقلاب به آن دست یافته بودند هم همگی ملغی شد. یک نمونه آن قانون حمایت خانواده بود. هر چند این قانون برابری بین زن و مرد را بطور کامل رعایت نمی کرد اما یکسری امتیازاتی داده بود و یکسری از تبعیض ها را کم کرده بود جمهوری اسلامی آن را هم لغو کرد و در همان ماه های اول پس از انقلاب بسیاری از قوانین تبعیض آمیز دیگرنیز به زنان اعمال شد. مثل اینکه حقوق زنان بر اساس قانون شریعت نصف حقوق مردان است.

در نتیجه حجاب اجباری نماد چنین نظمی بود. گروه های سیاسی غیراسلامگرا، چه چپ ها و چه لیبرال های آزادی خواه، مثل جبهه ملی، که بخش بزرگی از آنها با بختیار هم مخالفت کرده بودند، هم بنوعی به زنها گفتند که به خانه برگردند. برای اینکه فکر می کردند که اولویت های انقلاب این نیست. معتقد بودند که مهم ترین خطری که انقلاب را تهدید می کند خطر حمله و یا کودتای امریکایی ها هست. یعنی مطلقا غافل بودند از اثر ایدئولوژیک خود اسلام گرایی که جمهوری اسلامی مبدع آن بود. در واقع آنها درک و شناخت مهمی از ایدئولوژی خمینیسم نداشتند و طبیعتا مساله زنان هم برای آنها در مرحله دوم بود.


تظاهرات زنان در هشت مارس ۱۳۵۷

همچنین گروه های چپ در آن زمان که بیشتر تحت تاثیر استالینیسم و یا مارکسیست لنینیسم بودند اساسا آزادی و حقوق بشر به عنوان دکور بورژازی وکاپیتالیسم مطرح می شد و فکر نمی کردند که مساله مبارزه با حجاب اجباری یک امر زیربنایی است بلکه بیشتر معتقد بودند که این یک امر روبنایی است. البته این اشتباه مهلکی بود که انجام دادند.

ملی خواه ها هم معتقد بودند که مساله استقلال یعنی ضدیت با غرب، این موضوع را اولویت خود می پنداشتند. در همین راستا اساسا مساله آزادی زنان به کناری رانده شد و دیگر این گروه ها از زنان حمایت نکردند و حتی زنان متنفذی از جمله هما ناطق که بعدها به این موضوع اعتراف کرد این بود که مجبور شدند بروند به زنان حامی خود بگویند که به خانه هایشان برگردند. من خودم در آن زمان دانشجویی بودم عضو جریان چپ رادیکال، اساسا فکر نمی کردم که این موضوع خیلی اهمیت داشته باشد. مساله حجاب اجباری، فکر می کردم که این یک مساله مقطعی است و فکر نمی کردم که جمهوری اسلامی بتواند اساسا در این زمینه موفق باشد.

خمینی هم در مراحل اولیه سکوت کرد اما بعدا با قدرت به این موضوع بازگشت و نه تنها حجاب در محل های کار بلکه در همه عرصه های اجتماعی اجباری شد و شرایط سرکوب وحشتناک باعث تمام اعضای احزاب مخالف از جمله خود من رو به یک زندگی مخفیانه روی بیاورند. در واقع یک فضای اجتماعی بود که جمهوری اسلامی در کنار مساله جنگ ایران و عراق، موفق شد سرکوب وحشیانه علیه مخالفان خود را پیش ببرد. به گفته خودشان، رهبران جمهوری اسلامی، در کنار جهاد بیرونی یک جهاد درونی، یعنی سرکوب ها شدت گرفت. در نماز جمعه می گفتند بارها «جهاد بیرونی و جهاد داخلی».

همزمان یک فضای پرتنش آغاز شد در کنار سانسور مطبوعات و بسته شدن روزنامه های آزاد و مستقل. همه این مسائل باعث شد که زنان کاملا به کناره رانده شوند. بعدها زنان سعی کردند که در همان سالها حکومت را به اصلاحات کوچکتر مجبور کنند همان طور که خانم مهرانگیز کار بدرستی توضیح داده است. اما نهایتا حکومت به هیچ کدام از اصلاحات تن نمی دهد.

یورونیوز: در فاصله بین تظاهرات بزرگ زنان علیه حجاب اجباری در اسفندماه سال ۵۷ و اوائل دهه نود خورشیدی بسیاری شاهد چه دستی از مقاومت زنان در برابر مساله حجاب اجباری هستیم؟

شهلا شفیق: زنان حقوقدانی چون مهرانگیز کار و شیرین عبادی، مقاومت زیادی می کردند تا از صحنه فعالیت های اجتماعی رانده نشوند و ادامه دهند. مقاومتی که در نوع خود بسیار ارزشمند بود. زن ها در آن سال ها در انجمن ها حاضر بودند و این خود بنوعی مقاومتی است که کاملا درخشان است.

در کنار این مساله پدیده بدحجابی بود که می توان گفت از همان آغاز یک مبارزه مدنی بود و همین هم باعث شد خصوصا با فرارسیدن تابستان انها گشت ارشاد را تاسیس کنند و که می دانیم همواره باعث تولید تنش بود. در همان حال جمهوری اسلامی موفق شد با کنترل حجاب زنان یک کنترل عمومی در جامعه را سازماندهی کند و سرکوب و کنترل مدنی را بنوعی توانستند پیش ببرند.

همزمان زنان عضو احزابی که به اجبار به خارج آمده بودند و شروع کردند به مساله زنان توجه کردن که ما از همان آغاز در دهه هشتاد میلادی پیدایش گروه های مختلف حامی حقوق زنان و انتشار مطالب مختلف در این زمینه را شاهد هستیم. که این مطالب و خواست ها به ایران هم منتقل می شود. در این دوره است که حتی شاهد ریزشی درزنان حزب اللهی هم هستیم. یکسری از زنان حزب اللهی که رفتند تا از طریق قوانین و استنادات دینی به یکسری تفاسیر و نتیجه گیری جدیدی برسند در این زمینه به بن بست می رسند.

اندک اندک اختلافاتی ظاهر می شود و مجلاتی هم در این زمینه تاسیس می شود. اینها هم در دهه دوم جمهوری اسلامی است. زمانی که جنگ پایان پذیرفته و سرکوب های شدید و تارومارکردن مخالفان پایان گرفته است. همزان با پایان یافتن جنگ شعار «فتح کربلا» نخ نما شده است. در دوره رفسنجانی شاهد آغاز دوره نوسازی و سازندگی هستیم و یک فرم هایی اعتراضات زنان حزب اللهی هم آغاز می شود و کسانی که متوجه این بن بست شده اند شروع می کنند فاصله گرفتن از جمهوری اسلامی.

بعد می رسیم به اواخر دهه نود میلادی، می بینیم که نسل جدیدی از فمینیسم برابری خواه به میدان می آید و مساله کمپین یک میلیون امضا مطرح می شود. با این حال حتی دراین کمپین مساله حجاب اجباری اولویت و مساله اصلی نیست. درباره بسیاری از نابرابری ها بحث مطرح می شود اما برداشتن حجاب اجباری دراین میان آنچنان که باید و هویت جمهوری اسلامی است مطرح نمی شود.


کمپین یک میلیون امضا

یکی از دلایل عدم مطرح شدن حجاب اجباری در کمپین یک میلیون امضا همانا سرکوب شدید بود و سازماندهندگان می دانستند که نمی توانند این کمپین را در صورت مطرح شدن حجاب اجباری ادامه دهند و سرکوب خواهند شد. با این حال مساله حجاب اجباری همواره موضوع بحث فعالان زن بود. من خودم یکی از کسانی بودم که همواره می گفتم مساله حجاب اجباری بنوعی پرچمی است که نظام جمهوری اسلامی علیه زنان علم کرده است. همزمان از کمپین یک میلیون امضا هم حمایت می کردم و معتقد بودم که نهایتا حجاب اجباری نشانه گرفته خواهد شد.

پس از کمپین یک میلیون امضا، رسیدیم که کمپین هایی که حجاب اجباری را نشانه می گرفتند. کمپین های مبارزه با حجاب اجباری آغاز شدند. یعنی رسیدیم همزمان به دورانی که مساله کم حجابی و شل حجابی کاملا گسترش پیداکرد. و مساله حجاب به یک موضوع حیاتی مطرح شد.


زنی شل حجال در کوه های دربند

و کمپین های آزادی های یواشکی و چهارشنبه های سفید که از خارج کشور آغاز و با استقبال گسترده زنان در ایران روبرو شد. من همان زمان هم مقاله هایی نوشتم و به زبان فارسی و فرانسه که در آن به این استقبال گسترده اشاره کردم و با ان تحلیلی که از کل سیستم داشتم، اینکه حجاب اجباری نماد این سیستم است، نوشتم که تعجب زیادی نمی کنم از این استقبال شدید و گسترده.

پس از این کمپین ها رسیدیم به دختران خیابان انقلاب. ویدا موحد که در ملاعام آن حرکت نمادین را انجام داد و حجاب را از سر برداشت و آن روسری اش را به شکل یک پرفورمانسی و یا یک نمایش خیابانی اجرا کرد که کارش بسیار جالب بود و پس از این کار کمپین آغاز شد بنام کمپین دختران انقلاب. که مردان بسیاری نیز در آن شرکت کردند.


مبارزه زنان با حجاب

نباید از یاد ببریم که مدت کوتاهی پس از اجرای پرفورمانس ویدا موحد شاهد جنبش های شهری بودیم که البته این دو لزوما به هم گره نخورد. ولی امروز رسیده ایم به جنبشی که در آن موضوعات دیگر با مساله حجاب اجباری گره خورده و همه اقشار در آن شرکت و همیاری کرده اند. جنبشی که در مرکز آن مساله زنان قراردارد جنبشی که نقطه عزیمت آن مبارزه با حجاب اجباری بوده، و به شعار زن زندگی آزادی، ژن ژیان ئآزادی گسترش پیداکرده است و نویدبخش یک انقلاب اجتماعی و سیاسی در ایران است.

یورونیوز: سوال مهمی که این روزها مطرح می شود این است که آیا جمهوری اسلامی، در حالیکه اعتراضات از یک ماه فراتر رفته و شدت آن کم نشده است، حاضر است تا در روزها و هفته های آینده به عنوان مثال درباره قانون حجاب اجباری کوتاه بیاید؟

شهلا شفیق: آیا جمهوری اسلامی درباره این جنبش اعتراضی معترض عقب نشینی خواهد کرد؟ بله فکر می کنم می تواند عقب نشینی هایی بکند یکسری اصلاحات هم انجام بدهد، ولی این اصلاحات پرچم مبارزات مردم را زمین نمی گذارد. مثلا می تواند گشت ارشاد را جمع کند و یا می تواند مدتی درباره یک سری از مسائل کمی شل بگیرد اما اساسا فکر نمی کنم که جمهوری اسلامی بتواند بدون این پرچم نظامش را مستقر نگاه دارد. اما، درباره اینکه جمهوری اسلامی عقب نشینی خواهد کرد به نظرم هیچ شکی وجود ندارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *