فخر آفاق پارسا، روزنامه نگار زن تبعیدی
«… تازه به قم رسیده بودیم که شنیدم مردم اراک چند نفر از افراد خارج از مذهب را شکنجه داده بودند. چون آن زمان عده ای از اوباش به من هم، چنین اتهام ناروایی را می زدند ترسید. تصمیم گرفتم در قم بمانم. تلگرافی برای رییس الوزرای وقت فرستادم که من در قم می مانم، زیرا پایم به شدت درد میکند و توان سفر ندارم. به فاصله ۱۲ ساعت جواب موافق آمد و ما در قم ماندگار شدیم.»
روزهای پر تب و تابی بود. لایحه واگذاری امتیاز معادن نفت شمال به کمپانی استاندارد اویل در دست تهیه بود و رقبای انگلیسی و شوروی با تهیه این لایحه به شدت مخالفت می کردند. از سوی دیگر، حدود صد و بیست تن از رجال سیاسی کشور متهم شده بودند که قصد ترور قوام السلطنه رییس الوزرای وقت و رضا خان سردار سپه را داشته اند. جو شهر تهران متشنج بود، مخالفان رییس الوزرای وقت به دنبال بهانه ای برای سامان دهی اعتراض عمومی بودند. چه مستمسکی بهتر از مقاله های مجله «جهان زنان» و تحت فشار قرار دادن زن و شوهر فرهنگ دوستی که مجله را منتشر می کنند و سری هم در سیاست داشتند؟ مخالفان قوام السلطنه بازاریان و کسبه شهر را علیه مجله «جهان زنان» تحریک کردند تا از این طریق خواسته های خود را به دولت قوام بقبولانند. سرانجام نشریه توقیف و «فخر آفاق پارسا» به اراک تبعید می شود.
فخر آفاق پارسا، از اولین زنان روزنامه نگار در دوران مشروطیت است. او در سال ۱۲۷۷ خورشیدی در تهران متولد شد. در خانه پدری معلم سرخانه داشت و زبان های عربی و فرانسه را نیز جداگانه آموخت و تنها ۱۴ سال داشت که شروع به تدریس در یکی از دبستان های تازه تاسیس شهر تهران کرد. پانزده ساله بود که به خواستگاری پسر مدیر مدرسه پاسخ مثبت داد و با او پیمان زناشویی بست. همسرش مدیر داخلی روزنامه «ارشاد» و از روزنامه نگاران مشهور روزگار بود. اندکی پس از ازدواج شوهر به سمت «تحویل داری اداره تذکره خراسان» منصوب شد و «فخر آفاق پارسا» نیز با شوهر راهی مشهد شد و در دبستان دخترانه فروغ شروع به تدریس کرد. وی در حین تدریس در مدرسه موفق شد تا امتیاز مجله «جهان زنان» که نشریه ای ویژه زنان بود را اخذ کند. البته صاحب امتیاز نشریه همسر وی بود و مطالب نشریه نیز با همفکری زن و شوهر نوشته می شد. مجله جهان زنان به صورت ماهنامه منتشر می شد و درباره مشی آن، روی جلد مجله نوشته شده بود: «افکار ما: تربیت خود، تعلیم نوع خود، ثبوت والامقامی خود، اثبات لزوم پیروی از شرایع نبوی و بالاخره تذکار روش زندگانی و سلوک با سرپرستان و شوهر که هم تامین دنیای ما را کرده، مظلوم وار در زیر لگد و مشت شوهر جان نداده یا به طناب قساوت آنان مصلوب نشویم و هم به اجر اخروی و مواعید پیغمبر نایل گردیم. عمل ما تنها از روی شرایع نبوی و دین حقه اسلام است و آنچه می خواهیم را از حضرت حق طلب می کنیم.» مباحث مورد علاقه این مجله عبارت بود از خانه داری، بچه داری، تحصیل دختران و زنان و بهداشت کودکان. نگرش حاکم بر این مجله و روش هایی که برای احقاق حقوق زنان از سوی فخر آفاق پارسا مطرح می شد، با دیگر نشریات خاص زنان تفاوت چشمگیری داشت. فخر آفاق پارسا معتقد بود که در شرایط فعلی زنان نبایددر سیاست مداخله کنند یا با مخالفان حقوق زنان درگیر شوند; بلکه باید «با همان احساسات و عواطف و صداقت و تقاضای حمایت از مردان زمامدار، عجالتا استدعا و تمنا کنند که وسیله تعلیم زنان هرچه بیشتر فراهم شده و نشر معارف در میان زنان توسعه بیشتر یابد.» اختلاف نظر فخر آفاق پارسا با دیگر فعالان حقوق زنان تنها در شیوه ها و روش ها و اهداف خلاصه نمی شد، او تلقی خاصی نسبت به زنان داشت و به شکلی هدفمند لحنی محافظه کارانه را درباره حقوق زنان اتخاذ کرده بود.
با وجود این احتیاط اما پس از انتشار سرمقاله ای درباره تساوی حقوق زنان با مردان،از سوی برخی نشریه او محکوم به ضدیت با اسلام شد و خانه او را غارت کرده و وی را مورد حملات شدیدی قرار دادند. وی توانست از این مهلکه جان سالم به در برد و در خانه یکی از دوستانش پناه گیرد. مخالفان او سرانجام موفق شدند نه تنها امتیاز نشریه را لغو کنند، بلکه فخر آفاق که باردار بود را نیز به اراک تبعید کنند. وی اولین زن روزنامه نگار در تاریخ ایران است که تبعید شده است. در راه اراک در شهر قم بود که از غایله اراک باخبر شد و سرانجام با شوهر و فرزندانش در قم ماندگار شد.
فخر آفاق پارسا کوشش بسیاری کرد تا از نشریه اش رفع توقیف کند; او که از طولانی شدن دوران تبعیدش نیز به تنگ آمده بود اطلاعیه تعریض آمیزی را با عنوان «از قم به مشترکین زنان» انتشار داده و اعلام کرد که عاقبت نه تنها به زنان آزادی تعلیم گسترده داده نشد که حتی آزادی بحث و انتقاد از مردان هم سلب شد! وی همچنین اعلام کرد که نشریه از این پس برای همیشه تعطیل است و خود او نیز با یاس و اندوه به انتظار یک انقلاب مفید اساسی نشسته است که شاید خود او را هم در آتش خود کباب کند! وی هم چنین از این که در ماجرای توقیف نشریه و تبعید او فعالان حقوق زنان حمایت جدی از او نکرده بودند آزرده بود و جایی گفته است: «زن ها هم غیرت نداشتند. صدا از یکی شان بلند نشد. اگر جمع می شدند دم مجلس و اعتراض می کردند شاید من این همه مصیبت و دربه دری نمی کشیدم.»
وی سرانجام وقتی از انتشار دوباره مجله ناامید شد، با وجود شیوه محافظه کارانه سابق به عضویت «انجمن نسوان وطن خواه» که سازمانی رادیکال و پرشور بود درآمد و فعالیت های خویش در راه احقاق حقوق زنان را در این سازمان و در نشریه این سازمان ادامه داد. فخر آفاق پارسا در بیداری زنان ایران در سال های مشروطیت گام های مؤثری برداشت و از زنان مطرح روزگار خود بود. متاسفانه از تاریخ فوت او اطلاع درستی در دسترس نیست.