شما برای دومین بار داور یکی از جشنوارههای بین المللی فیلم شدید. چگونه است وقتی که به عنوان یک فیلم ساز در مقام قاضی برای داوری فیلمها مینشینید؟
برای من به عنوان هنرمندی که از دنیای عکاسی و ویدئو هستم اینکه در چنین گروهی با این هنرمندان امکان همکاری داشته باشم، شانس بزرگی بود. فیلمهایی که دیدیم برخی خیلی خوب و برخی متوسط و تعدادی هم زیاد جالب نبودند، اما ونگ کار وای، رئیس هیئت داوران، از ابتدا تصمیم گرفت که روی نکات مثبت فیلمها تمرکز کند و این را به ما هم گفت که به نظر من ایده بسیار جالبی بود.
برای همین ما بعد از دیدن هر فیلم وقتی که در باره آن صحبت میکردیم فقط از بخشهایی که دوست داشتیم و مثبت بودند صحبت میکردیم. به نظر من برای هر فیلمی کارگردان آن زحمت کشیده که قابل ستایش است ولی ما سعی کردیم که فیلمهای جالبتر و با ارزشتر را انتخاب کنیم.
روزی چند فیلم را تماشا میکردید؟
روزی سه فیلم.
به عنوان یک فیلمساز چه احساسی داشتید؟
اتفاقا نکته جالب این گروه این بود که هر کسی از سبک و دنیای مختلفی می آمد. چه در عرصه کارگردانی و چه فیلمبرداری. خوب من سبک و نظر بخصوصی درباره سینما دارم و به کارهای تصویری را علاقه دارم. در طول داوری به خودم اعتماد به نفس میدادم که به چیزی که اعتقاد دارم عمل کنم و تحت تاثیر دیگران واقع نشوم و در آخر هم چیزی را که میخواستم گفتم و انجام شد.
انتخاب خود شما بیشتر بر چه اساسی بود؟
برخی فیلمها هستند که روی همه یک تاثیر دارند، از بس که فیلم زیباست- چه از نظر ساخت و داستان گویی و پرداخت و چه از نظر سبک. بنابراین فیلمهایی بودند که اصلا درباره آنها نمیشد صحبت کرد و همه تحت تاثیر آنها بودند. بحثهای ما بیشتر روی فیلمهایی بود که مثلا دو نفر دوست داشتند و ۵ نفر دوست نداشتند. هر کدام ما از یک سری فیلمها بیشتر دفاع میکردیم ولی فیلم اول و دوم و سوم فیلمهایی بودند که همه دوست داشتند. اما در مورد بقیه فیلمها من میبایست میجنگیدم تا دیگران را قانع کنم.
مثل چه فیلم هایی؟
مثلا فیلم قزاقستان که فیلمی جدید است و مثل عکاسی است و داستانی قوی دارد. فیلم آقای پناهی کار آسانی نبود چون خیلی سمبلیزه شده بود و آنها متوجه نمیشدند، یا به آن صورت نمیتوانستند وارد داستان شوند. خارج از وضعیت بخصوصی که ایشان در ایران دارد، برای آنها این نوع داستان گویی سخت بود. یا کسانی بودند که برای مجاب کردن داوران درباره داستانهای دیگری تلاش میکردند که من نمیتوانستم رابطه برقرار کنم. بنابراین تلاش کردیم که به همدیگر گوش بدهیم و همدیگر را قانع کنیم و در آخر رای بدهیم. این فرایند خیلی دموکراتیک بود. ونگ کار وای واقعا توانست کار خودش را خوب انجام بدهد. ضمن اینکه من برای فیلمهایی که قبول داشتم خیلی جنگیدم.
حضور یک فیلم ایرانی در بخش مسابقه برای شما سخت نبود؟
تا حدی. البته من به داوران گفتم که من از هیچ فیلمی دفاع نمیکنم مگر اینکه فیلم خوبی باشد. نه به خاطر اینکه مسئله سیاسی به دنبال دارد یا خود کارگردان گرفتاری دارد. برای اینکه به نظر من درست نیست که کار خوب هنرمندان دیگر نادیده گرفته شود. به همین دلیل نگاه من در مورد پناهی و فیلمش خارج از مسئله شخصی و سیاسی بود و من کار ایشان را خیلی دوست داشتم.
همه در مورد فیلم پناهی همنظر بودید؟
نه همه همنظر نبودند. فیلمهای دیگری بودند که بیشتر مطرح بودند و خیلی در مورد آنها صحبت میشد. ۱۹ فیلم کاندیدای جایزه بودند و ما فقط ۸ جایزه می توانستیم به فیلمها بدهیم که دو جایزه فقط به هنرپیشهها بود. بنابراین ما فقط سه یا چهار امکان برای فیلم داشتیم. ما ۱۹ فیلم دیدیم و رقابت خیلی سنگین بود. فیلمهای خیلی خوبی هم در گروه بودند. آقای ونگ کار وای بعد از دیدن فیلم پناهی، همین که از سالن بیرون آمد گفت فیلم خیلی خوبی بود. من و ایشان توانستیم دیگران را هم قانع کنیم، ضمن اینکه کار آسانی نبود.
یعنی فکر میکنید فیلم بر شما تاثیر بیشتری داشت چون شما ایرانی بودید و شرایط سانسور و اختناق را بهتر درک میکردید تا دیگر هیئت داورانی که از کشورهای آزاد و دمکراتیک می آمدند؟
راستش آقای ونگ کار وای از همان ابتدا که فیلم را دید بدون اینکه جزییات را بداند فیلم را دوست داشت. ولی شکی نیست که سبکی که ساخته شده و سمبل ها و زبان شاعرانه اش برای خارجیها کمی غریب است و من فکر میکنم این کار و کار دیگر آقای پناهی به نام ” این فیلم نیست” با دیگر فیلمهای او خیلی فرق دارد، چون در آن زمان میتوانست راحت تر فیلم بسازد. بنابراین الان به زبانی رسیده که فهمش برای یک عده سخت است ولی برخی هم دوست دارند.
شما تصمیم دارید در مورد ام کلثوم فیلم بسازید. چطور شد که به فکر افتادید در باره این زن هنرمند عرب فیلم بسازید؟
راستش در همه کارهای من مسئله زن و موزیک خیلی اهمیت داشته و من به عنوان یک زن مسلمان به ام کلثوم افتخار میکنم. کسی که در زمانی ستاره شد که خیلی سخت بود یک زن به چنین جایگاهی در عرصه هنر برسد.
موزیکی که خوانده روی هر مصری اثر گذاشته چه مذهبی و چه غیر مذهبی یا به قولی غرب زده باشند یا نباشند. به نظر من ام کلثوم کسی بود که میخواست همه را به هم نزدیک کند، در حالی که ما الان می بینیم که دنیای عرب به مذهبیها و غیر مذهبیهای سکولار تقسیم شده و برگشتن به زندگی این زن یعنی بازگشت به تاریخ مدرن مصر که فکر میکنم ساخت این فیلم میتواند نیتجههای مثبتی داشته باشد.
علاقه به شخصیت ام کلثوم از کجا ناشی میشود؟ کارهای او را گوش میکردید؟
بله من از بچگی با موزیک ام کلثوم بزرگ شدم؛ ضمن اینکه همیشه به عنوان یک هنرمند نسبت به هنرمندان دیگر کنجکاو هستم که اینها چگونه توانستند موفق شوند. بخصوص اینکه چگونه توانستند رقابتهای بین زن و مرد یا موقعیتهای سیاسی را پشت سر بگذارند و موفق شوند. هنرمند بودن همیشه برای من یک معمای عجیبی است و این موفقیت و فضایی که این زن در آن زندگی کرده برای من خیلی جالب است. در واقع شاید بشود گفت که یک کنجکاوی شخصی است.