سه شعر برای چهاردم فوریه امسال ٢٠١٣ / نیلوفر شید مهر

عشق

کلمه ای هرز است

نمی خواهمش

من واژه های هرزه را دوست دارم

/

با واژن هایی همیشه کف کرده

آن ها که چون سواحل داغ بی ژاژ

وقتی موج برمی دارند

/

حتی زبان مدعی

و درشت گوی دریایی خروشنده را

در خویش می مکند

/

و کف می کنند.

قایم موشک عشق بازی

چشم می گذارم

در کفتم

وقتی که کف می کنی

/

و کف می شود

از فرق سر

تا نوک پایت

/

پنهان شده ای، اما من

می بینمت

که می آیی

/

دیگر پا نداری

دست هم نداری

اما من

/

همچنان

در کفتم:

سک سک.

اسمتناء زنانه

تنم چه تابناک است

بر سایه هایش

دست می کشم

می سوزاندم:

/

مرا که در غرب خویش،

سال هاست

که پهلو گرفته ام.

/

دست می کشم

این سایه

سکان من است:

/

می چرخانمش

می چرخانمش

می چرخانمش تا:

/

دستهایم هم بسوزند

مرا اما دیگر باکی نیست

بادبان هایم برافراشته اند

/

فوت می کنم:

بر سایه هایم روانم

و می دانم

/

در شرق کف آلود خویش که پهلو بگیرم

آن جا طلوع

به پیشباز تنم آمده است.

/

صبح چهاردهم فوریه ٢٠١٣

در خانه

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *