روشن
روشن می کنم
نِی روشنی:
یک شمع می نشانم
بر دامنم
نازش می کنم
نازش می کشم
نازش می کنم
نازش می کشم
آنقدر می کشم آنقدر می کشم آنقدر می کشم
تا شعله برکشد
تا شعله برکشیم
او کش شود
من کش کشان او
من فش شوم
او فش فشان من
کش کش کش کش کشه
فش فش فش فش فشان
/
تا پاشود
کشان شوم
دامن کشان
او می کشد
من دامنش
من می روم
او دامنم
دامن کشان رویم
کشم کشد کیشم
فشیم فشم فشد
رود رویم روم
/
روشن کند مرا
بر می نشاندم
بر دامنش
نازم کند
نازم کشد
نازم کشد
آنقدر می کند آنقدر می کند آنقدر می کند
تا کش کشان شود
من فش فشان او
او من کشم به فش
من او فشد به کش
کش کش کش کش فشه
فش فش فش فش کشان
دامن کشان رود
در فش فشان من
فش فش فشان روم
در کش کشان او
ما شعله می کشیم
می کشیم می کشیم می فشیم می
دامن کجا شود؟
فشان کجا شویم؟
کشان کجا شویم؟
می روشنیم
نِی روشنیم
نازیم ما
می روشنیم می روشنیم.
هانوفر
در شب روشن سمینار زنان در آلمان بعد از اجرای “از اتاقی از آن خود تا میدانی از آن خود”
۱:۵۹ بامداد
۲۰ ژانویه ۲۰۱۳