رابطه زبان با اندیشه و زبان

شهرزادنیوز:سمینار دومین روز خود را با حضور حدود ۱۴۰ نفر از زنان ساکن در آلمان و کشورهای اطراف آغاز کرد. اولین سخنران سرور صاحبی صحبت‌های خود را تحت عنوان « رابطه زبان با اندیشه و زبان» با سئوالی شروع کرد: چرا مردها نباید در این نشست‌ها شرکت کنند؟


سرور صاحبی

او از دیدگاه زبان و اندیشه سعی کرد به این سئوال پاسخ دهد. منبع اندیشه‌ی او تجربه‌های زنانه، درگیری‌های زنانه و نقد شیوه‌ها و مفاهیم سنتی و پدرسالاری‌ست که در عین حال در تئوری فمینیستی مقوله‌ای جهانی و فراگیر است و همچنین تفاوت‌های گوناگون زنان را در بر می‌گیرد. و ادامه داد ترانس‌ها و هم‌جنس‌گراها از سوی زبان و اندیشه و گفتمان تک‌جنسیتی تعریف شده در جامعه‌ی ما، تمام ابزارهایش مسلط است.

او با نگاهی گذرا به نظریه‌های موجود فلسفی در این رابطه به دریافت خود نسبت به مقوله‌های جنسیت، زبان، اندیشه و گفتمان پرداخت و این که چگونه راه‌حل‌هایی بیابیم تا ما را قادر سازد که در این زبان و اندیشه‌ی تک‌جنسیتی و دستگاه نظری حاکم، خلل ایجاد کنیم. چگونه می‌توانیم هویت خود را بیان کنیم؟ نوشتار و ادبیات شیوه‌هایی هستند که اندیشه می‌تواند از راه آن نمایان شود.

او معتقد است تعیُن جنسیت نتیجه‌ی اجتماعی شدن تنها از طریق زبان روی می‌دهد و منشا شکل‌گیری جنسیت در زبان را از راه قراردادی، زیست‌شناسی، روان‌شناختی و اجتماعی و فرهنگی دانست و تاکید کرد تمام آنچه که با هویت‌های جنسیتی و جنسی در رابطه است داده‌ی طبیعت نیست، بلکه ظهور و شالوده‌سازی فرهنگی و اجتماعی‌ست که زبان نقش اساسی را در آن بازی می‌کند.

سرور صاحبی در ادامه‌ی صحبت‌هایش با توجه به نظرات باتلر، به دو نگاه مسلط در جنبش زنان از منظر زبان و جنسیت اشاراتی کرد.

او در پایان‌بندی صحبت‌هایش تاکید کرد که ما می‌توانیم تغییر ایجادکنیم. طبیعی نیستیم، چون زبان و اندیشه داریم، همه چیز به خصوص جنس و جنسیت در جامعه‌ی انسانی ساخته شده است. مفهوم سلطه در این رابطه کمی متزلزل می‌شود اگر درونش یک حقانیتی باشد که جنس و جنسیت خود را هنجار بداند و دیگری را نفی کند. هیچکس حق ندارد برتر از دیگری باشد و نقد زبان و نوشتن از خود و بدن خود نقش اساسی دارد. او گفت با جمع‌بندی از تجارب خود، گرچه من ـ منِ زن ـ از این زبانی که مرا ساختاربندی می‌کند بیرون نیستم، اما هیچ منی به زبانی که این من را ممکن ساخته محکوم نشده است؛ یعنی ما می‌توانیم این تغییر را در هویت از طریق زبان ایجاد کنیم. هیچ چیزی مطلق و غیرقابل تغییر نیست جز من.

جلسه با طرح نظرات و پرسش‌هایی از سوی برخی شرکت‌کنندگان ادامه یافت، از جمله شادی امین مطرح کرد: تقسیم دو جنس‌گونه، یعنی تفکیک جامعه به زن و مرد که تاثیرش را روی تمام نظام اجتماعی گذاشته، باعث شده که خیلی ها که بین این دو یا فرای این دو هستند، به رسمیت شناخته نشوند؛ چه در عرصه‌ی گرایش جنسی، چه در هویت جنسی، پوشش و … که در جامعه‌ی ایران می‌توانیم ببینیم، ما را مجاب می‌کند تا با تمام تعاریف‌مان دوباره برخورد کنیم.

یکی از شرکت‌کنندگان جوان نقدی بر سئوال سرور صاحبی داشت، چرا مردها اینجا نیستند؟ و ادامه داد: ما چه المان‌هایی را برای زنانگی و زن بودن تعیین می‌کنیم؟ آیا ما به این خط‌کشی‌ها دامن نمی‌زنیم؟ ما در دنیای تفاوت‌ها زندگی می‌کنیم، اگر زبان را در پساساختارگرایانه بررسی کنیم، نمی‌توانیم از دیدگاه سوسور ببینیم و دال را مبنا قرار بدهیم. ما لازم داریم که این‌همانی را در بخش‌های مختلف و اندام‌واره‌های مختلف دخیل کنیم، چرا یک سری از مردها اینجا نیستند و ما چنین محدودیتی قائل می‌شویم؟ آیا خودمان به ساختار پیشاساختارگرایی دامن نمی‌زنیم؟ به عبارتی وقتی ما از دیگری صحبت می‌کنیم و او را در موقعیت سنتی قرار می‌دهیم، تعریف خود هم در ساختار امیدوارکننده‌ای قرار نمی‌گیرد که بتواند آلترناتیو رهایی‌بخشی باشد.


نیلوفر شیدمهر

سخنران بعدی نیلوفر شیدمهر مقاله‌ی خود را با عنوان «از اتاقی از آنِ خود تا میدانی از آنِ خود» ارائه داد.

او در مقاله‌اش با تمرکز عمده روی متن «اتاقی از آنِ خود»، نوشته‌ی ویرجینیا وولف، و «خنده‌ی مدوسا»، اثر هلن سوکسو، سعی کرد به سه سئوال اساسی در زمینه‌ی ادبیات زنان در حد امکان پاسخ دهد. ۱ـ چه شرایطی یا فضایی ادبیات زنان را ممکن می‌سازد؟ ۲ـ آیا نوشتار زنانه با نوشتار مردانه متفاوت است و اگر بلی، شاخص‌های عمده‌ی این تفاوت‌ها کدامند؟ ۳ـ چه چیز ادبیات زنان از آنِ زنان است و این «از آنی» چه معنایی دارد؟

نیلوفر شیدمهر با استناد به متن وولف، زنان را منوط به اتاقی از آنِ خود نویسنده‌ی زن می‌داند که از یک منظر نماد استطاعت و استقلال مالی، خلوت لازم برای نوشتن، و فراغت مورد نیاز برای آفرینش‌گری می‌باشد. اما این اتاق از منظر دیگر نمادی‌ست برای تاریخ مردان که سال‌های نویسندگی و فلسفه را نشان می‌دهد. از خانه‌ای صحبت می‌کند که خارج از ساختارهای مردانه نیست و به گفته‌ی وولف روزگار اجازه‌ی ساختن این تاریخ را به مردان داده است، در حالی که تاریخ زنانه تنگ و بسیار کوتاه است. از طرفی همان نوشته‌های اندک زنان در طول تاریخ مذکر نادیده گرفته شده است. یکی دیگر از معانی این اتاق، ژانر یا سبک نوشتاری‌ست که برخلاف شعر و نمایشنامه که ژانرهایی مردانه محسوب می‌شدند، در قرن ۱۷ اولین رمان‌نویسان زن ظهور کردند و علت اینکه رمان ژانر زنان شد، این بود که زندگی در خانه و خاطره نویسی و داستان‌خوانی برای کودکان این سبک نوشتن را برای زنان آسان‌تر کرد و خانه و خانه‌نشینی که پیش از این حبس زن به شمار می‌رفت، ناگهان به گفته‌ی وولف ورق را برگرداند و به زنان قدرت نوشتن داد که مردان به واسطه‌ی زندگی شلوغ اجتماعی از آن بی بهره بودند، البته این را تفاوت اساسی بین نتیجه‌ی این نوشتن یعنی نوشتار زنانه با نوشتار مردانه بر نمی‌شمرد.

نیلوفر شیدمهر در ادامه یادآور شد، سوکسو در مقاله‌ی مدیسا در سال ۱۹۷۶، یعنی حدود ۴۷ سال پس از وولف، گفته است: تا کنون آثاری که در آن زن از بدن خود بنویسد بسیار اندک بوده است، اما این نوشتار به مثابه میدانی برای تحقق زنان است، میدانی که بدن آنهاست. چنین میدانی به زعم سوکسو نوعی بدن دو جنسیتی‌ست، بدنی که به وسیله‌ی فالوس تعریف نمی‌شود.

او تاکید کرد که وولف و سوکسو نوشتار زنانه‌ای که تجسم خشم زنانه از وضعیت خود و فشار مردسالارانه باشد را دارای کیفیت ممتاز نمی‌دانند، بلکه معتقدند که نوشتار عالی زنانه رسته از چنین خشمی‌ست. زیرا مسیر خشم، نفرت است که دینامیک عشق زنانه را مختل می‌کند و این در نهایت تبلور سرسپردگی به فالوس است.

نیلوفر شیدمهر پس از ارائه‌ی نظرات وولف و سوکسو، به وضعیت ادبیات زنان ایران در حال حاضر پرداخت. به نظر او آن چیزی که امکانی برای نوشتار زنانه به وجود می‌آورد، قلمرو یا میدان زنانه است که قلمرویی از جنس بدن و زبان است. این قلمروگرایی از طریق شکستن و به مبارزه طلبیدن نقش تاریخی زنان به عنوان میدان‌دار یا مرزبان زبان قلمروهای مردان و در نتیجه میدان‌های جهان را از آنِ خود اعلام کردن و خواستن حاصل می‌شود.

شرکت کنندگان با حضور فعال خود در بخش پرسش و پاسخ اهمیت موضوع را یادآور شدند. سعیده سعادت، یکی از شرکت‌کنندگان حاضر در جلسه، معتقد بود، هر جایی که خواستند عده‌ای را استثمار کنند، ابتدا دسته‌بندی‌مان کردند، ما خارجی ها را ، زن ها را … و در این میان ویژگی‌هایی به ما دادند، با این ویژگی‌ها یک‌دسته‌مان کردند، همه را آنی کردند که بتوانند تمایز داشته باشند، زیرا بدون تمایز نمی‌توانستند ابتدا ارزش‌گذاری و سپس استثمارمان کنند. با ما زن‌ها همین کار را کردند. اتاقی از آن خود مطرح می‌شود. این خود چه کسی هست؟ چه کسی برای ما این خود را تعریف کرده است؟ زن را تعریف کرده است؟ با توجه به این که سال گذشته در آرژانتین قانونی طرح شد که انسان می‌تواند زن و مرد باشد، می تواند نه زن باشد نه مرد، می‌تواند امروز زن باشد بعد بخواهد مرد باشد. حال در این میان عده‌ای می‌گویند تنها زن‌ها بیایند، آن کسی که زن تعیین شده و اینجا می‌تواند بیاید کی هست؟

پس از بحث‌هایی پیرامون موضوع سخنرانی و تبادل نظرات، نوبت به استراحت و وقت ناهار رسید.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *