در کتابی موسوم به «کتاب سبز رسانه» اهداف، سیاستها و اولویتهای برنامهسازی و پخش رژیم نوشته شده است. توجه به بخشهایی از محتوای این کتاب تفکر متحجر حاکم بر این رسانه بخوبی نمایان می شود. در این کتاب سبز یا بهتر است بگوییم کتاب سیاه چنین آمده است: ” معرفی زنان موفق که در شغلهای کاملا مردانه به موفقیت رسیدهاند ممنوع است …” . در بخش دیگری نیز در ارتباط با مجریان زن چنین نوشته شده است:” مجری زن تنها در برنامههایی که در مورد زنان است و یا کارشناس زن است میتواند حضور داشته باشد”.
اهمیت و نقش رسانه به عنوان ابزاری موثر برای جامعه پذیر کردن افراد، فرهنگ سازی و نقش پذیری، بر همگان روشن است. با نگاه به محتوای برنامه های رادیو و تلویزیون، می توان به خوبی تفکر حاکم بر گردانندگان چنین رسانه هایی را ارزیابی کرد. “شورای نظارت بر سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی” چه نگاهی به این رسانه ها دارند؟ به عبارتی دیگر در رژیم جمهوری اسلامی، گردانندگان و برنامه سازان رادیو و تلویزیون در سیاست گذاری ها، نقش زنان را در برنامه های تلویزیونی – رادیویی چگونه هدف گذاری نموده اند؟
“شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما” نهادی برای نظارت بر عملکرد این سازمان و دستگاه رسمی فیلترینگ آن است. در بخشی از نامه احمدی نژاد به حمید بقایی به هنگام انتصاب وی به ریاست شورای نظارت بر سازمان صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران این چنین آمده است: “انتظار دارد با اعمال نظارت شایسته بر برنامههای رسانه ملی، مدیریت سازمان صدا و سیما را در جهت ترویج و تحکیم مبانی دینی، اخلاقی و هویت ملی و نیز تبیین گفتمان دولت اسلامی یاری دهید.”
بند بند این کتاب سیاه و لایه لایه های تفکر حاکم بر گردانندگان دولت اسلامی بر این رسانه ها، در جهت تثبیت هویتی منزوی، حاشیه ایی و جنس دومی زنان در جامعه است. ترویج فرهنگ مردسالاری در متون رسمی در قالب اهداف و سیاست های این رسانه پایه ریزی شده است. در حالی که رسانه ایی با قدرت تاثیرگذاری تلویزیون و رادیو می توانست نفش بسیاری در بهبود وضعیت و پیشرفت جایگاه زنان به عنوان نیمی از افراد جامعه ایفا کند، اما افسوس و صد افسوس به دلیل تحجر و منفعت طلبی بر دیدگاه مسئولین این نظام ضد زن در ایران، فرهنگ مردسالارانه با قدرت هر چه بیشتر و در نهایت تنگ نظری و با دیدگاهی مبتنی بر برتری جنسیتی در خطوط برنامه ها و سریالهای نمایشی همچنان تشویق و تبلیغ می شود.
با روشن شدن سیاست رادیو و تلویزیون در قبال زنان، بدیهی است که فیلمها و سریالهایی اجازه نمایش خواهند یافت که در این راستا حرکت نمایند. با بررسی اجمالی نقش زنان در برنامه های تلویزیونی، می توان عمق این تنگ نظری را بیشتر دریافت. در بسیاری از سریال ها زنان در قالب افر اد سطحی، پرگو، جدال گر و … معرفی می شوند. به این ترتیب زنان در نقش عناصر خانه نشینی که ارتباط چندانی با دنیای خارج ندارند و تنها توقعات لوکس در حوزه لوازم خانگی دارند، ظاهر می شوند. اگر زنی در نقش همسری متدین و با خدا در سریالها ظاهر شود، ویژگی اصلی اش اطاعت، فرمانبری و صبری یک طرفه در برابر مرد خانه است حتی اگر شاهد خیانت، زورگویی و خشونت او باشد. نقش مادر همواره به عنوان موجودی عاطفی، مهربان و البته تا حدی بی تدبیر و از طرفی دیگر نگران و به عنوان حلقه واسط بین فرزند و پدر نمایش داده می شود. اگر در سریالی نقش مدیریتی زن پذیرفته شود، تنها در حوزه آشپزخانه و بهتر است بگوییم در مطبخ خلاصه می شود. حال آن که واقعیات در جریان زندگی روزمره و در دنیای امروز بسیار فراتر از این حرفهاست.
نقش زنان در دنیای واقعیت ها و جامعه امروز ایران، آیا تنها به زنان خانه دار و غیر اجتماعی محدود شده است؟ زنان در سریال های نمایشی، تمایلی به اشتغال و تحصیل ندارند. برای رد این نقش تنها کافی است سری به آمار و درصد شرکت کنندگان زن در کنکور دانشگاهها در مقایسه با مردان زد.
زنان سریالی اگربه دلایلی مانند بیوه بودن، مجبور به کار در بیرون از خانه شوند، در نهایت درمشاغل فرعی و غیر موثر با مشقت برای کسب درآمد تلاش می کنند و هیچگاه در حوزه های کار بیرون از خانه موفق هم نیستند. حال آن که علی رغم محدودیتها و فشار بر زنان در ایران، هزاران مدیر، مهندس و پزشک زن توانستند نه تنها همپای مردان در این عرصه ها حضور موفقی داشته باشند بلکه در بسیاری از موارد از آنان پیشی گرفته اند. در تحقیقات انجام شده در حوزه مدیریت، روشن شد که مدیران زن اغلب بهترین مدیران نسبت به مدیران مرد هستند زیرا حاضر به گرفتن رشوه نیستند.
براساس مفاد این “کتاب سبز” در سریالهای نمایشی و فیلمها، نهایت هدف و آرزوی مادران و دختران ازدواج است. زنان خوب زنانی هستند که مانند افراد مظلوم و سربزیر، همه ی رنج ها را در خلوت خود به جان بخرند، تهمت ها را تحمل کنند. خط مشترک تمامی این نقشها، جلوه دادن هویتی انفعالی برای زنان جامعه است. حال آن که ضرورت دنیای امروز بیانگر نقش موثر زنان در عرصه های اقتصادی و اجتماعی است. از دیدگاه اقتصادی و در چهارچوب فشارنظام سرمایه داری، هیچ نیروی مولد اقتصادی، نمی تواند از عرصه تولید و خدمات سرمایه داری دور بماند. بدیهی است که تمامی افراد از زنان و مردان گرفته تا کودکان، چه مستقیم و چه غیرمستقیم و یا به شکل رسمی به عنوان نیروی تولید و چه به صورت غیرمستقیم و در نقش یک زن در خانه در این چرخه تولید و خدمات نقش دارند. اما تنها زنان خانه دار هستند که برای این کار طاقت فرسای خود نه تنها مزدی دریافت نمی کنند و از کمترین امکانات درمانی و بیمه محروم هستند بلکه از نداشتن استقلال مالی نیز رنج می برند. حال رژیم ضد زن جمهوری اسلامی، چنین هویتی را برای زنان در سریال ها ترسیم می کند و خواهان آن است.
زنان به تصویر کشیده شده در رسانه ی ملی، از جنس زنان ما نیستند. با وجود همه تلاشهای مذبوحانه در به انقیاد کشیدن زنان توسط رژیم اسلامی درایران، امروز کمتر زنی به مانند این زنان بی هویت و منفعل را می توان یافت. در دنیای مردسالار، ما زنان به عنوان انسانهایی آگاه و فرهیخته باید بطور روزمره به عنوان دانشجو، شاغل و یا در پستهای پر مسئولیت و در نقشهای اجتماعی متعدد خارج از منزل و یا در خانه در قالب رقابتی نابرابر فعالیت کنیم. همزمان باید به عنوان زن فشارهای ناشی از تفکرات رشد نیافته و متحجر در جامعه را در راه برگشت به خانه متحمل شویم. چنین زنی و چنین مادری بدون این که لحظه ایی بر خود و اهداف شخصی خود در زندگی پا بگذارد، دغدغه تامین رفاه فرزندان و تهیه غذا اعضای خانواده و هزاران انتظارات نانوشته در روابط خانوادگی را بعد از ساعات کار بیرون از خانه و در شیفت بعدی کار درمنزل باید پاسخگو باشد. آیا اگر انسانی دارای هدف نباشد و یا از توانایی و استعدادی برخوردار نباشد و فاقد عاطفه ایی توام با دانش و تجربه باشد، می تواند اینگونه بدرخشد که زنان ما هم اکنون می درخشند؟!
با این همه زنان ما اکنون بیننده ی زندگی نیستند، بلکه در آن نقشهای مهمی را بر عهده گرفته اند و در ایفای مسئولیت خود کوتاهی نمی کنند. آنان زندگی را تجربه می کنند با همه جفایی که سیستم های ضد زن بر آنها روا می دارد، اگر در جایی نابرابری جنسیتی حاکم بر جامعه قربانی از آنان بگیرد، بار مسئولیت خود را بدوش می گیرند. امروز زنان همپای مردان بالنده جامعه که همپای آنان در جهت احقاق حقوق بشری تلاش می کنند، برای رسیدن به جامعه ایی مبتنی بر شایسته سالاری مبارزه می کنند.