حضور سازمان های دولتی ایران در کنفرانس پکن با نام ان – جی – او

***

محبوبه عباسقلی زاده ابتدا پیش‌زمینه‌های تدارکات کنفرانس پکن را در ایران به تصویر می‌کشد. چرا رژیم ایران به شرکت در این کنفرانس علاقمند شد و زنانی را برای شرکت در این کنفرانس سازماندهی کرد؟

“در این پروسه‌ی هفده سال پیش تا امروز فراز و فرودهای زیادی در تاریخ ایران، تاریخ جنبش زنان و حتی در سیر تحولات فکری زنان اتفاق افتاده. جامعه‌ی ایران در سال ۱۹۹۵ از آن فضای تندرو و قتل‌های سال ۶۷ کمی داشت فاصله می‌گرفت. کشور بزنگاهی بود که می‌خواست از پوسته‌ی خودش درآید و وارد فضای جهانی شود.

زنانی که نزدیک و یا خویشاوند دولت جمهوری اسلامی بودند مثل اعظم طالقانی در کنفرانس جهانی زن در سال ۱۹۸۵ در کنیا شرکت کرده بودند. شاید در آن زمان اولین بار بود که یک رویارویی بین زنان هیئت دولتی ایران با فضای جامعه‌ی جهانی برقرار می‌شد و همین توجه دولت را جلب می‌کند که در کنفرانس‌های جهانی مشارکت کند. در نتیجه مسئولان دولتی زمان کنفرانس پکن این تجربه را داشتند که باید در سال ۱۹۹۵ این کنفرانس را جدی بگیرند و حضور فعال داشته باشند.”

نیاز رژیم به سازمان‌های غیردولتی

محبوبه در آن هنگام سردبیر مجله‌ی فرزانه ـ مجله‌ای مطالعاتی در مورد زنان ـ بوده است و از درگیر شدن خود در ماجرای کنفرانس پکن حکایت می‌کند.

“معصومه ابتکار مدیر مسئول مجله‌ی فرزانه بود و من به عنوان سردبیر از دیدگاه فمینیسم اسلامی می‌نوشتم. یادم می‌آید که حدود سال ۱۹۹۳ بود که خانم امیریان از سوی سازمان ملل با خانم ابتکار ملاقات کرده و گفته بود که باید غیردولتیان هم در کنفرانس پکن حضور داشته باشند و نمی‌شود که فقط زنان دولتی به کنفرانس بیایند و همچنین از اهمیت کنفرانس پکن می‌گوید. آژانس “یوان‌دی‌پی” سازمان ملل عهده‌دار مشارکت دولتیان و غیردولتیان در کنفرانس پکن بود. آن زمان جلسه‌ای در دفتر زنان ریاست جمهوری با ریاست شهلا حبیبی می‌گذارند و قرار می‌شود که گروهی روی بخش دولتی کار کنند و یک قسمت هم روی بخش غیردولتی. بخش غیردولتی را باید غیردولتیان انجام می‌دادند.

بنابراین آنان دنبال کسانی بودند که در بخش غیردولتی آنان را همراهی کنند. ما هم یک گروه غیر انتفاعی بودیم که مجله‌ای را اداره می‌کردیم و مثل ما چند گروه خیریه هم بودند و نیز گروه‌هایی فرهنگی. عمل گرایی ما اقتضا می‌کرد که از هر فرصتی برای کار در مورد زنان استفاده کنیم و خود را درگیر جریانات سیاسی نکنیم. گروه‌های محفلی هم موجود بودند که ارتباطی با فعالیت‌های دولتی نداشتند و اصلا به این کنفرانس راه داده نمی‌شدند. نه دولت به آنان اعتمادی داشت و نه آنان به دولت. ما این وسط چیزی بودیم از خود مردم و یک راند اجتماعی که نه چپ و ملی مذهبی بودیم و نه درگیر با حوزه‌ی سیاسی حکومت. و مسئله‌مان این بود که چرا زنان حقوق برابر ندارند و یا چرا در رابطه با زنان تبعیض وجود دارد و چون متشرع بودیم در چارچوب شرع دنبال پاسخ‌هایمان می‌گشتیم.

آن موقع فمینیسم اسلامی نه از میان زنان حکومتی، بلکه از بین یک سری بلند شد که خودشان گرایش‌های مذهبی داشتند و حال حکومت را نقد می‌کردند که شما چرا حقوق زنان را بر اساس شرعی که در قرآن هست تأمین نمی‌کنید.

دولت که می‌خواهد یک چهره‌ی لیبرال از خودش در جامعه‌ی جهان نشان دهد و انجیوها را وارد صحنه کند از طریق دفتر امور زنان از ما دعوت می‌کند که در بخش‌های غیردولتی فعالیت کنیم. چون ما گروهی بودیم که روی موضوع زنان کار می‌کردیم و از زاویه‌ی فمینیسم اسلامی نگاه می‌کردیم، طبیعی است که نزدیک‌تر بودیم به دغدغه‌های دولت سازندگی. ”

زنان دولتی به عنوان انجیو

چند و چون همکاری خود برای گردآوردن انجیوها و شرکت در کنفرانس پکن را محبوبه این‌گونه گزارش می‌دهد.

“پروژه‌ای که سازمان ملل پیشنهاد داده بود برای آماده‌سازی در کنفرانس پکن بود. یک بودجه‌ی حدودا یکصد هزار دلاری از طرف دفتر یوان‌دی‌پی سازمان ملل در اختیار دفتر امور زنان گذاشت ـ دفتر امور زمان آن موقع رسمی نبود و از دولت بودجه نداشت ـ ابتکار شد هماهنگ‌کننده‌ی سازمان‌های غیردولتی و طبیعتا من و یکی دیگر از همکارانم هم در مجله‌ی فرزانه درگیر این پروژه شدیم. بهار ۱۹۹۴ دفتری را در میدان فاطمی در اختیار ما گذاشتند تا ما برای انجیوها و شرکت در کنفرانس پکن فراخوان دهیم. در روزنامه آگهی دادیم و کسانی با ما مکاتبه کردند و ما حدود بیست سی تا انجیو کشف کردیم. بعضی از زنان مرتبط با دولت هم شروع کردند خودشان گروه درست کردن و به ما خبر دادن. اگر می‌گفتیم نه، از طرف دولت ما را تحت فشار قرار می‌دادند.

یکی دو ماه مانده به کنفرانس تغییر و تحولاتی اتفاق افتاد و خانم ابتکار رفت به قسمت دولتی‌ها و من به عنوان هماهنگ‌کننده‌ی غیردولتی‌ها جانشین ایشان شدم. امضاءها همه با او بود، ولی اسما من جانشین او بودم. یک هفته پیش از کنفرانس شهلا جبیبی مرا با افرادی آشنا کرد که باید با آنان کار کنیم. مثل خانم صف‌آوردی که کارشان تبلیغ بود و من احساس کردم که پای اطلاعات دارد باز می‌شود.”

حضور وزارت اطلاعات در کنفرانس پکن

بر اساس سخن محبوبه بسیاری از زنان دولتی زیر نام انجیو در بخش زنان غیردولتی که تقریبا صد نفر می‌شدند در کنفرانس شرکت کردند.

“ما حدود صد زن ـ که برخی غیردولتی بودند و برخی یک‌شبه غیردولتی شدند ـ وارد هواپیما شدیم. دم فرودگاه وزارت اطلاعات گفته بود که همه را برمی‌گردانیم، برای اینکه هیچ تضمینی وجود ندارد که اینها در پکن پناهنده نشوند و آبروی ما را نبرند. در هواپیما خانم نعمت‌زاده ـ که زن نعمت‌زاده، وزیر صنایع آن موقع، بود ـ گفت خانم حبیبی مرا مسئول غیردولتی‌ها کرده و تو فقط جلسه‌ها را تنظیم کن. صف‌آوردی هم ایستاده بود کنارم. تازه آن موقع فهمیدم که ما از آن به بعد تحت کنترل وزارت اطلاعات هستیم. وقتی رسیدیم پکن، نعمت‌زاده با آن صد نفر از انجیوها رفتند در مهمان‌خانه‌ی سفارت ایران که همه تحت کنترل خانم نعمت‌زاده بودند. وی شبیه مدیران مدرسه بود که روسری‌اش را زیر چادر کروکه زیر گردنش سنجاق می‌کرد و صبح زود در راهرو در اتاق‌ همه یکی‌یکی را می‌زد و برپا می‌داد. اتوبوس ساعت هشت دم خواب‌گاه بود و همه باید سوار می‌شدند و دوباره سر ساعت با اتوبوس برمی‌گشتند. من و خانم صف‌آوردی را در هتل در یک اتاق جا دادند. من در هتل با نیره توحیدی آَشنا شدم. صف‌آوردی از کنار من تکان نمی‌خورد. من شب‌ها صف‌آوردی را می‌خواباندم و یواشکی در را باز می‌کردم و می‌رفتم اتاق نیره توحیدی و دوباره یواشکی برمی‌گشتم.

برخی از این زنان با چادر راه می‌افتادند و می‌رفتند با زنان تبعیدی بحث می‌کردند، اما یک‌سری از این زنان اصلا دیده نمی‌شدند. خیلی از زنان سازمان‌های غیردولتی در هیچیک از تبلیغات دولتی شرکت نکردند.”

تأثیر رویارویی‌ها

محبوبه تأثیری را که کنفرانس پکن بر شخص وی گذاشته این گونه توصیف می‌کند:

“بعد از بازگشت از پکن رسما استعفا دادم و اصلا زندگی من از آن به بعد عوض شد و به این نتیجه رسیدم که هیچ راهی برای همکاری با حکومت وجود ندارد و بیشتر از آدم سوءاستفاده می‌کنند. سرخوردگی عجیبی پیدا کردم و رفتم دنبال کارهای انتشارات و کارهای غیردولتی و جدا شدن از دفتر هماهنگی. خیلی از بچه‌ها که برگشتند تحت تاثیر تجربه پکن روی رشد و توسعه جامعه مدنی تمرکز بیشتری کردند و به اصطلاح از آن زمان سازمان‌های غیر دولتی مد شد.

آن موقع در پکن چیزی که ما را تحت تأثیر قرار داد ایرانیان تبعیدی نبودند، بلکه جامعه‌ی جهانی زنان از کشورهای مختلف بودند. ولی من آن موقع انگلیسی نمی‌دانستم و بیشتر از حالت‌ها رابطه می‌گرفتم. تصوری که از ایرانیان تبعیدی داشتیم این بود که اینها مجاهدند، آدم کشند، تروریست‌اند، دنبال جنگ‌اند. مگر کسی با ما حرف می‌زد؟ تنها کسی که آنجا با من حرف زد خانم مریم دفتری بود. زمانی که من داشتم برای سخنرانی خانم حبیبی می‌رفتم اینها کنار ما ایستاده بودند. خانم دفتری گفت: ببین، من و تو هیچ فرقی بین‌مون نیست. هر دو زنیم، هر دو ایرانی‌ایم. شما چرا اینجوری دارید می‌کنید؟! من با تعجب ایستادم و نگاهش کردم و خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم. حرف‌هایی که نیره توحیدی در رابطه با بیرون گفت و حرف‌هایی که من از داخل زدم رابطه‌ای انسانی میان ما ایجاد کرد. یکی از چیزهایی که روی زندگی آینده‌ی من خیلی تأثیر داشت شب‌هایی بود که با او حرف می‌زدم و تازه چشم من باز شده بود که آنور دنیا چه می‌گذرد و چه اتفاقاتی برای زنان تبعیدی افتاده.

یکی از چیزهایی که شکاف داخل و خارج را عمیق‌تر می‌کند نشناختن دوره‌های تحولاتی است که ما داشته‌ایم. تجربه‌ی پکن و داوری‌های سیاه و سفید از بیرون نشان می‌دهد که شکاف داخل و خارج ما فعال است. همچنین برای پر کردن شکاف میان نسل‌ها و ایدئولوژی‌ها با بازگویی و روایت‌های گذشته بیشتر باید کار و گفتگو کنیم و این احتیاج به یک اعتماد اولیه دارد که باید در ما بوجود بیاید. ”

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *