همگرایی، کمپین و دوستان خارج از کشور! / شادی امین

[وب سایت شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی->http://www.shabakeh.org/]: آنچه اینروزها بسیار بحث بر انگیز گشته و حجم مهمی از مطالب نوشتجات فعالین لائیک جنبش زنان در خارج از کشور را به خود اختصاص داده مسئله ” همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات در انتخابات” است.
این انتقادات از نام این “ائتلاف” شروع شده و محتوا و ترکیب امضا کنندگان و …. را در بر می گیرد.
ما وظیفه داریم که هر گاه در رابطه فعالیت و مواضع اعلام شده از سوی دوستان ایران نظر دیگری داریم با صراحت بیان نموده و در عین حال از هیچ کوششی برای تضمین آزادی و امکان فعالیت این دوستان دریغ نکنیم.
تجربه نشان داده است که فعالین صادق این جنبش به این تفاوت های نظری احترام گذاشته و از جدل و چالش سالم استقبال می کنند. از چنین منظری است که من با هدف پیشبرد گفتمانی سازنده به این مبحث وارد می شوم.
نگاه من بیشتر متوجه نقد های صورت گرفته از طرف دوستان مدافع “کمپین” و از جمله دوست عزیزم خانم شهلا شفیق و همچنین بحث های جسته و گریخته
مطرح شده از سوی دوستانی دیگر خواهد بود.

نکات مورد نقد و استدلال آنها

-عقب گرد “همگرایی” نسبت به کمپین

این دوستان امروز اصرار دارند که در نقد ” همگرایی ” ثابت کنند که این طرح نسبت به کمپین یک گام به عقب است و قابل پشتیبانی نیست.”
برای بررسی یک حرکت می بایست خود حرکت، محتوای آن و ترکیب گردانندگان آن را مورد ارزیابی قرار داده و سپس به قیاس متوسل شویم. معیار سنجش این دوستان گویا “کمپین یک میلیون امضا ” است، هر چیز با این کمپین خوانایی داشت، پذیرفتنی است و گرنه بایستی مورد نقد قرار گیرد.

در صورتی که باید بپذیریم که این ائتلاف ” همگرایی” همچون “کمپین” فقط یکی از اشکال فعالیت زنان در طرح مطالباتشان است ، شکلی که میتواند مورد تایید یا نقد ما باشد. بدیهی است در ترکیب کنونی مبتکران “همگرایی” و همچنین هدفی که دارند، رسیدن به توافقی بیش از این نه مورد نظر آنهاست و نه ممکن!
فعالین این ائتلاف در وجه غالب، گذشته از افرادی که شخصا ممکن است نظر دیگری داشته و یا خواسته های وسیعتری دارند، اما در مجموع اجرای سقف خواسته هایشان به واقع در ید قدرت همین کاندیدا ها و در چهار چوب همین نظام است. بیخود نیست که خانم شهلا لاهیجی در ستاد یاران دبستانی موسوی در اصفهان سخنرانی میکند و یا کروبی و رضایی و بیانیه هایشان در مورد زنان بدون هیچ توضیحی از گوشه و کنار این سایت های زنانه سر بر می آورد.

از ترکیب مهر انگیز کار، شهلا لاهیجی، نوشین خراسانی، الهه کولایی، اعظم طالقانی وزهرا اشراقی آیا بیش از این میتوان انتظار داشت؟ آیا بخش زیادی از این زنان همان مبتکران اولیه و امضا کنندگان “کمپین” نیستند؟
فرزانه طاهری (از فعالین کمپین و ائتلاف همگرایی) در پاسخ به نقد های شهلا شفیق می گوید:” می دانیم بخش اعظم فعالان کمپین یک میلیون امضا، هم چون طیفهای گوناگون جنبش زنان، در این همگرایی شرکت دارند، همانها که بارها به این سبب انواع و اقسام آزارها را دیدند و می بینند. دوستانی شاید به دلیل همین هزینه ها آن را فعالیتی پاک و شایستۀ حمایت می دانستند اما وقتی در ادامۀ آن آمده اند تا، با استفاده از فضای انتخاباتی، بدون قصد حمایت از این یا آن نامزد یا توصیه به مشارکت یا عدم مشارکت مردم در انتخابات، همان مطالبات را به صورتی وسیعتر مطرح کنند، ناگهان در چشم این دسته از منتقدان تغییر ماهیت می دهند و در جبهۀ شر قرار می گیرند. لابد می نشینند تا اگر هزینۀ این همگرایی بالا رفت، تشویقها را شروع کنند.” فرزانه طاهری/ همگرایی جنبش زنان: مثل قطره های آب در سنگ خارا/ مدرسه فمینیستی

آن زمان نیزدوستانی مطالبات کمپین و طرح آنها در چهارچوب شرع را عقب نشینی زنان لائیک در گفتمان فمینیستی دانستند، اما این نقد کنندگان به تخطئه “کمپین” متهم شدند. در حقیقت فضا این بود که هر کس گفتمان شرعی و رو به قدرت حاکم بر کمپین را نقد میکرد، گویا مجموعه جنبش زنان را در فشار ها و محدودیت و سرکوبی که بر آن میرفت تنها گذاشته بود. حال آنکه اکثر نقد کنندگان، خود از دلسوزان و فعالین این جنبش اند که نقش مهمی هم در پیوند و رابطه زنان داخل و خارج تا کنون ایفا کرده اند. با این حال در یک عقب گرد تاریخی در خارج از کشور و در فضای آزاد سیاسی، برخی از فعالین لائیک و سکولار تبعیدی در خارج از کشور شروع به جمع آوری امضا برای برابری دیه کردند! و با افتخار برای اولین بار حس کردند که در عرصه مبارزه حضور فعال دارند. این احساس ، برای بسیاری موتور محرکه ی دفاع از این کمپین بود.

و آنچنان فضایی ایجاد شده بود که هر گونه نقد این کمپین به معنی “نفی” جنبش زنان در داخل قلمداد شده و محکوم بود. این فضا البته که مختص خارج از کشور نبوده و در داخل نیز فشار زیادی را بر فعالین زن در خارج از کمپین وارد می کرد. بی دلیل نیست که ما (فعالین تبعیدی خارج از کشور) در پس هر جمله انتقادی می بایست بارها بر پشتیبانی مان از این جنبش تاکید کرده و به فعالین آن ادای احترام می کردیم.

اما این فضای نگرانی از نقد، گویا مختص ماست ، چرا که بر عکس شیوه جدل برخی از این دوستان با منتقدین بسیار ناسالم بوده است، مثلا خانم نوشین خراسانی در کتاب “جنبش یک میلیون امضا” مینویسد:”به راستی مشخص نیست که چرا هم احزاب “ایدئولوژیک ” مخالف حکومت اصرار دارند که به ما زنها به قبولانند که این قوانین سلطه آمیز جزو اصول دین ماست، و هم دولت- مردان و مسئولین دادگاه انقلاب سعی می کنند که به ما تلقین کنند این قوانین نا عادلانه از اصول مسلم اسلام است. این چماق واحدی که از هر دو قطب متخاصم سیاسی (چماق دو نیروی رادیکال ایدئو لوژیک که دشمن یکدیگرند)بر سر ما زنان کوبیده می شودآیا واقعا بهبودی در شرایط تلخ و تحقیر آمیز میلیونها زن ایرانی ایجاد خواهد کرد؟” و بعد ادامه می دهد:”به چه دلیل مخالفان ایدئولوژیک حاکمیت با برخی از دولت – مردان همداستان شده اند تا حرکت مسالمت جوی زنان هموطنشان برای کسب حقوق برابر را به عرصه جدال های سیاسی و امنیتی بکشانند ؟” نوشین احمدی خراسانی/ جنبش یک میلیون امضا/ ص ۱۶
اما آیا این ائتلاف نسبت به کمپین به راستی یک عقب گرد است؟

اگر به خواسته های کمپین نگاهی انداخته و آنها را با حواسته های این ائتلاف مقایسه کنیم، میبینیم که در بند ۲ خواسته هایشان علاوه بر خواست تغییر برای تمامی قوانین تبعیض آمیز (که همیشه کلی و قابل تفسیر است) گامی جلوتر رفته و علاوه بر موارد مطروحه از سوی کمپین به قانون اساسی نیز رجعت کرده و خواهان اصلاح مفادی از آن میشود. اگر برای دوستانی این سقف مطالبه نا کافی است ، بایستی نگاه و نقدی به دفاع خود از کمپین بیندازند. اشکال از ترکیب این ائتلاف نیست. چرا که آنها طیفی از زنانی را تشکیل می دهند که همانطور که گفتم اجرای مطالبات حداکثری خود را نیز در این نظام ممکن می دانند، و البته طیف گستردهای از کمپینی ها نیز در همین چهارچوب قرار می گیرند.

-نگاه رو به قدرت:
یکی دیگر از استدلالات این دوستان در نقد ” همگرایی …” این است که این ائتلاف بر عکس کمپین که رو به مردم و به قدرت آنان اتکا داشت به قدرت نظر دارد . شهلا شفیق در این مورد میگوید:” هدف اعلام شدۀ کمپین، جلب آرای شهروندان است برای درخواست از قانونگذاران که به تعهداتی که میثاقهای بینالمللی حقوق بشر بر عهدۀ ایران گذاشته است، عمل کنند. حال آنکه “همگرایی زنان” خواهان آن است که کاندیداها وعده دهند ایران کنوانسیون لغو تبعیض را امضا کند”. به راستی ” درخواست از قانونگذاران ” یعنی چه؟ این “قانونگذاران” چه کسانی هستند؟ جز اینکه اینان نیز از نهاد های قدرت خواهان اجرای قوانین به نفع زنان بودند؟ در حقیقت در این زمینه “ائتلاف” و “کمپین” اساسا تفاوت کیفی در این زمینه ندارند. به نظر من در کمپین نگاهی از همین جنس عملکرد غالب دارد آنجایی که این دوستان میگویند:” از طرفی طبق سند «طرح کمپین» تاکید برخی از مراجع تقلید مانند آیت الله صانعی و آیت الله جناتی بر مسئله برابری زن و مرد در حقوق انسانی و خواست تجدید نظر و تغییر برخی از قوانین مانند سهم ارث و دیه زنان توسط بالاترین مقام کشور همگی نشان از عدم مغایرت خواسته های کمپین با اسلام دارد.” (پاسخ به پرسش های متداول در مورد کمپین یک میلیون امضاء ) http://www.feministschool.org/campaign/spip.php?article1

و البته خانم فرزانه طاهری به درستی در پاسخ به کمپینی های منتقد این ائتلاف در خارج از کشور می گوید”:…و فراموش می کنند که یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز قرار بوده به مجلس ارائه شود و سازوکار انتخابات برای نمایندگی مجلس تفاوتی با سازوکار انتخابات ریاست جمهوری ندارد و ارائۀ این طومار یک میلیون امضایی به قوۀ قانونگذار موکول به تغییر کامل قانون اساسی نبوده است.” فرزانه طاهری/ همگرایی جنبش زنان: مثل قطره های آب در سنگ خارا/ مدرسه فمینیستی

بدین ترتیب به نظر من نقد درست این دوستان به همگرایی زمانی قابل باور است که در برخورد با حرکات مشابه نیز از همین روش استدلال تبعیت کند. حال سوالی که برای بسیاری شکل گرفته است این است که آن تب تند دفاع از کمپین و این تب سرخ مقابله با طرح همگرایی از کجا سر چشمه میگیرد؟ به اعتقاد من هر دو این اشکال حرکت و محتوای مطالبات آنها علی رغم تفاوت هایشان، از یک جنس و با هدف ایجاد اصلاحاتی جزیی به نفع زنان در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی است .

به نظر من دوستان با یک نقد رادیکال به ائتلاف همگرایی که مورد نظر و تایید من هم هست، بیشتر در صدد توجیه دفاع آنچنانی خود از کمپین هستند، والا مدافعین کمپین و ” همگرایی” خود نیز بر این امر تاکید دارند که “طرح همگرایی” از جنس مطالبات کمپین و در چهار چوب همین نظام و مسئولین آن است و در عین حال ترکیب شرکت کنندگان در این طرح نیز به لحاظ کمی بیش از بنیانگزاران طرح “کمپین” است ومثلا خانم خراسانی می گوید:” خوشبختانه جنبش زنان در این باره تاحدودی توفیق یافته و بیش از ۳۵ گروه و سازمان زنانه و مدافع حقوق برابر به همراه ۶۰۰ تن از فعالان و اندیشه گران ایرانی، کنار یکدیگر ، ائتلافی تحت عنوان «همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات در انتخابات» را به وجود آورده اند. این برای نخستین بار است که جنبش زنان ایران موفق شده به صورت کاملا مستقل، وارد فضای انتخاباتی بشود. چنین حرکت شجاعانه و تازه ای نمی تواند و نباید کم اهمیت تلقی شود. زیرا اگر در آغاز بکار کمپین نزدیک به شش ماه تلاش شبانه روزی مان، باعث جلب توجه نیروها به آن حرکت شد، در این حرکت تازه، هنوز دو هفته نگذشته، شاهدیم که بسیاری از نیروهای اجتماعی و حتا سیاسی در داخل و بیرون از کشور، از این همگرایی زنانه استقبال کرده اند و آن را به فال نیک گرفته اند.” انتخابات: “فرصتی” برای جنبش زنان، نوشین احمدی خراسانی/سایت مدرسه فمینیستی

و یا منصوره شجاعی در این رابطه می گوید:” حرکت کمپین جنبش زنان را آماده می کرد برای این که خودش را به سمت و سوی مطالباتش آزموده کند. وقتی این فضای انتخابات پیش آمد گروه هایی از جنبش زنان به این فکر افتادند که با توجه به فشارهایی که در این دوران ۴ سال بر فعالان کمپین آمده است، با توجه به دستگیری ها و فشارها، حالا باید یک حرکت جدید را رو کنیم و یک تاکتیک جدید را . حالا مطالباتمان را با یک تاکتیک جدید و هوشیاری جدید مطرح کنیم.(منصوره شجاعی / در گفتگو با برنامه زن امروز /صدای امریکا)

و البته حتی پروین اردلان که وارد ” همگرایی” نشده است و نقد ی هم بر آن نوشته است و گویا نگاه رو به قدرت این ائتلاف را “نقد ” می کند، در روز۱۳ خرداد در سایت اینترنتی اشان با مسرت خبر پیوستن جمیله کدیور معاونت امور زنان ستاد مهدی کروبی به “کمپین” را درج می کند، به واقع چنین نظری نمی تواند نقدی به نگاه رو به قدرت داشتن این جمع داشته باشد و بایستی با این تناقض جدی کنار آید که با دو ملاک سنجش نمی توان این فعالیت ها را سنجید ، مگر آنکه منشا اختلافات چیز دیگری است و برای ما ناروشن، که گویا چنین است. وی در مقاله اش (به نام همگرایی به جای کمپین) بدون صراحت لهجه مسائلی را طرح می کند که برای خواننده بی اطلاع از جزئیات روابط و مناسبات درونی”کمپین” پر از ابهام و کلی گویی است.

پروین اردلان در نقدش به ” همگرایی” و در دفاع از “کمپین” مینویسد”: قرار بود یک میلیون امضا جمع شده و سپس امضاها به مجلس داده شود و فاز بعدی کمپین آغاز شود اما روند ناشی ازبگیرو ببند و بستن فضاهای عمومی و دستگیری روز افزون اعضای کمپین و کنش آگاهی بخشی در جمع آوری امضا و حاصل هر روزه امکان جمع اوری امضا را کاهش داد و دشوار تر کرد اما نه آن که متوقف کند. در عین حال اگر همگرایی ائتلافی است برای طرح خواسته های برخی فعالان جنبش زنان از کاندیداهای ریاست جمهوری، طبعا بزودی پایان می گیرد اما کنش کمپین در متن جامعه مدنی ادامه دارد. پروین اردلان/ به نام همگرایی به جای کمپین/ سایت تغییر برای برابری
با این استدلال مشکل این “ائتلاف” در داشتن نگاه رو به قدرت نیست. چون همانگونه که خانم اردلان تاکید می کند و ما هم در نقد کمپین گفتیم، کمپین نیز در نظر داشت وارد لابی با “مجلسیان” این رژیم بشود. امری که بسیاری از دوستان مدافع کمپین در خارج نیز خود را به ندانستن آن میزدند.

و آنچه که مورد نقد من است در وهله اول موضع برخی از دوستان و فعالین خارج از کشور است، که به جای نقد کاستی ها و ظرفیت های دوستان داخل و طرح مستقل مطالبات و خواسته هایشان، خود را درگیر با ممکنات جامعه ایران می کنند و مثلا بیانیه کمپین” ای را امضا میکنند که درتوضیح طرح آن آمده است:” از سوی دیگر این درخواست هیچ‎گونه ضدیتی با مبانی اسلام ندارد زیرا جزو اصول دین به‎شمار نمی‎آیند. تغییر قوانینی که در این کمپین مورد درخواست است محل اختلاف بین مجتهدین و علمای دین است و بسیاری از فقها از جمله آیت‎الله صانعی یا آیت‎آلله بجنوردی و شمار دیگری از مجتهدین سال‎هاست که بازنگری در قوانین تبعیض‎آمیز علیه زنان را مورد تایید قرار داده‎اند و تغییر آن‎ها را مغایر با اسلام ندانسته‎اند.” از طرح کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز

و خانم شهلا شفیق در دفاع از کمپین می گفتند:” تأکید کمپین بر این که خواست‌هایش با مبانی اسلام ناسازگار نیست، قابل فهم است.”(شهلا شفیق مصاحبه با مدرسه فمینیستی) و امروز در نقد خود به طرح همگرایی می گوید: اگر “مطالبه محوری” دوام و قوام جنبش های مدنی را رقم زده که زده ، بی شک یکی از محوری ترین این مطالبات در” کارزار انتخابات اسلامی” آزادی خود این انتخابات است. حال چرا در بیانیه “همگرایی” بخشی از فعالان جنبش زنان که بسیاری از امضا کنندگان آن بی شک دل در گرو آزادی زنان دارند، سخنی از آزاد نبودن انتخابات در میان نباشد که گویا جای آن نیست؟ بی گمان چنین فراموشی، با هر نیت خیر، به اهداف جنبش زنان در ایران کمکی نخواهد کرد. چرا که فراموش کردن قفس به بهانه پرواز، چیدن بالهای خویش است به دست خود.” شهلا شفیق/ از تب سبز انتخابات اسلامی

آیا میتوان امروز با خواندن این جملات در نقد کمپین هم گفت:” اگر “مطالبه محوری” دوام و قوام جنبش های مدنی را رقم زده که زده ، بی شک یکی از محوری ترین این مطالبات در” جمهوری اسلامی” رهایی از شرع و قوانین آن است. حال چرا در بیانیه “کمپین” بخشی از فعالان جنبش زنان که بسیاری از امضا کنندگان آن بی شک دل در گرو آزادی زنان دارند، سخنی از جدایی دین از دولت و مقابله با سلطه شرع بر زندگی زنان در میان نباشد که گویا جای آن نیست؟ بی گمان چنین فراموشی، با هر نیت خیر، به اهداف جنبش زنان در ایران کمکی نخواهد کرد. چرا که فراموش کردن قفس به بهانه پرواز، چیدن بالهای خویش است به دست خود.”(شادی امین/ بر گرفته از جملات نقد شهلا شفیق)

استدلال دیگر این دوستان در نقد “طرح همگرایی” چنین است:” این همگرایی برخلاف «کمپین یک میلیون امضا»، که مطا لبات آن بر اساس مراجعه به کنوانسیون‌های بین‌المللی و مسئله برابری خواهی شکل گرفته بود، با چشم داشتن به افق‌های جامعه مدنی، الان وارد یک مبارزه محدود و بسیار دست و پاشکسته‌ای شده؛ افق آن به جمهوری اسلامی و ولایت فقیه بسته است. در واقع این یک جور مبارزه انتخاباتی است برای کسانی که در گروه‌های سیاسی هستند، ولی برای جنبش زنان، هیچ فایده‌ای در آن متصور نیست.” شهلا شفیق /
گفتگو با رویا کریمی/ رادیو فردا

آیا ما جایی غفلت کردیم؟ و متوجه نشدیم که کمپین یک میلیون امضا با زنان جبهه مشارکت، فاطمه کروبی، آیت الله صانغی و بجنوردی و یا آقای ابطحی و حجت الاسلام غرویان و یا با خانم راکعی و خانم فخر السادات محتشمی پور و مهر انگیز کار و زهرا اشراقی و دیگرانی از این دست (امضا کنندگان و مدافعین کمپین) “افق دیگری” را مد نظر داشتند که با آکسیون آش نذری و پخش آجیل مشکل گشا در خیابان های تهران به دنبال آن بودند؟
آیا افق آنها به جمهوری اسلامی و ولایت فقیه بسته نبود؟ در چهار چوب شرع اسلام مطالبات خود را طرح نمی کردند؟ از همین رژیمی که سابقه نقض تعهداتش در سطح بین المللی آوازه خاص و عام است، اجرای این تعهدات را خواستار نمی شدند؟ می بینیم که این دوستان برای جبران فراموشکاری آن روز خود، امروز به تناقض گویی دچار شده اند.

حال باید از دوستانی که به نقد همگرایی می پردازند پرسید، اگر شما به آن همه نقص در “کمپین” میتوانستید دل ببندید، چرا در یک چهار چوب دیگر، با نام دیگر، و در شرایط زمانی دیگر، نمی توانند زنانی بیایند و خواهان پیوستن جمهوری اسلامی به کنوانسیون رفع تبعیض از زنان شوند و با توجه به زمان انتخابات تاکتیک خود را بر مبنای آن تنظیم و تحت عنوان سوال از نامزد ها ، این بحث ها را “چهره به چهره” به میان مردم ببرند؟ مگر جنبش زنان و انحرافات و نقاط قوتش در انحصار “کمپین” است؟

می بینید دوستان، نقد من به شما این است که شما در ارزیابی از ” همگرایی” به استدلالات خود در دفاع از کمپین وفادار نیستید. در حقیقت این شما هستید که روزی در پی هویت یابی در جنبش زنان و حس و نیاز بودن در این جنبش، به نمایندگی و دفاع بدون نقد از “کمپین” برخاستید و هیچیک از تریبون هایی را که در اختیار داشتید به نقد اصولی و راهگشای این نوع حرکات بدل نکردید، و امروز در پرداخت تاوان آن زیاده روی، قلم میزنید!
در ضمن باید گفت که اوضاع هم بر وفق مراد نیست، یعنی دوستان “ما” در کمپین هم دچار اختلاف نظر و عمل شده اند، چهار کاندید ریاست جمهوری آن چنان بی آبرو هستند که برای بسیاری از ما تبعیدیان دوره های حکومت اینان جایی برای تئوریزه کردن و دفاع از “چانه زنی” دوستان ایران با آنان باقی نمی گذارد، پس میتوان باز بر مواضع رادیکال خود پای فشرد!!

این نوع مجادله بر سر مطالبات زنان در ایران ما را به جایی نخواهد رساند. این دوستان امروز هم به جای نقد طرح همگرایی بیشتر مشغول دفاع از دفاعیه خویش در رابطه با کمپین هستند.

– چرا در بیانیه خود نگفته اند که انتخابات آزاد نیست؟
خوب بود که در آن اعلامیه جمله‌ای می‌نوشتند مانند «اگرچه این انتخابات آزاد نیست»، که حداقل به آن حرف‌های خودشان وفادار بمانند. جامعه مدنی ایران مدت‌هاست به این نتیجه رسیده که این انتخابات به جایی نمی‌رسد. این توهمی نیست که با این حرکت فروریخته شود، بلکه برعکس یک جور ساختن مجدد توهمی است که فرو ریخته شده است. شهلا شفیق درگفتگو با رویا کریمی/ رادیو فردا

و یا ناهید نصرت در مصاحبه با رادیو صدای آلمان می گوید:” ولی به نظر من در این راه‌ها باید به یک چیز توجه کنیم، و آن این که پرنسیپ را زیرپا نگذاریم. یکی از این پرنسیپ‌‌ها آگاهی‌دادن به زنان است. یعنی واقعا اگر در حرکتی ما احساس کنیم که آنجا توهمی را ایجاد می‌کنیم، مثل این حرکتی که الان شد و به نظر من به نوعی این پرنسیب زیرپا گذاشته شد، این را انجام ندهیم. جایی که به ما اجازه نمی‌دهند تا حقیقتی را بگوییم، سکوت کنیم بهتر است تا اینکه در یک نمایش انتخاباتی شرکت کنیم و تلویحا یک‌جوری به شیو‌‌ه‌ی انتخابات مهر تایید بزنیم.”
و ادامه میدهد:” من می‌گویم وقتی که جنبش زنان، یا حداقل بخشی از زنان یا زنان مبارز، معتقد به این هستند که این انتخابات نیست، ولی نمی‌توانند این را اعلام بکنند و من هم انتظار ندارم که بتوانند این را اعلام بکنند، تلویحا به بازار چنین انتخاباتی دامن نزنند. از این زاویه است که من با این کار مخالفم. شما ببینید، این‌ها (نیروهای امنیتی) از یک دید و بازدید عید جلوگیری کردند، ولی سه هزار جزوه‌ی ائتلافی را گذاشتند که راحت پخش بشود. چرا دولت جلوی این را نمی‌گیرد؟ به خاطر اینکه الان نیاز دارد به مجامع بین‌المللی نشان بدهد که مردم در ایران حضور دارند و این مردم هستند که باعث می‌شوند این دولت هم حضور داشته باشد. ولی مسئله‌ی من این است که زنان، آگاهانه در این بازی وارد نشوند.” ناهید نصرت در مصاحبه با رادیو صدای آلمان همگرایی زنان در انتخابات: آری یا نه؟ گفتگو با نسرین ستوده، میهن جزنی و ناهید نصرت

دوستان عزیز، شما هم میدانید که مشکل شما در این جمله و طرح یا عدم طرح آن نیست. اگر “مهر تایید زدن تلویحی” مورد نقد شماست، چرا به “مهر تایید زدن کمپین به عده ای مرتجع تحت عنوان آیت الله صانعی و بروجردی و
… قوانین شرع” ایرادی نگرفتید؟

پس میبینید که این شما هستید که خدشه دار شدن هژمونی کمپین را نمی پذیرید و گویا با ایجاد این ائتلاف هژمونی “کمپین” به زیر سوال رفته است. این ائتلاف که فقط عمرش تا پایان انتخابات معنا میدهد پس این همه نگرانی شما از اینکه به جای کمپین حرکتی شود از کجاست؟
و البته برخی از دوستان هم آنقدر عقب عقب میروند تا از آن سوی بام پرت شوند، مثلا خانم جزنی در مورد این ائتلاف میگوید:” پله به پله، قدم به قدم، با کدام تاکتیک می‌شود آگاهی را بین مردم ببریم. همین طور که امسال برای اولین بار است که این چیزها مطرح می‌شود، کجا در زمان انتخابات خاتمی این همه لیست از خواست‌های زنان مطرح شد؟ پس در انتخابات بعدی اگر این کاندیداها به حرفشان عمل نکردند، آنوقت ما حذف ولایت فقیه و مجمع تشخیص مصلحت و اینها را خواهیم خواست. هر چیزی به وقت خودش.”
و با این تعریف، گویا هنوز وقتش نشده که “ما” ” حذف ولایت فقیه و مجمع تشخیص مصلحت و اینها را بخواهیم”!

جمعبندی:

بار دیگر زمان “انتخابات” ریاست جمهوری فرا رسیده است. در سی سال گذشته این دهمین دوره به اصطلاح انتخابات است که از دل آن شش نفر( بنی صدر- رجایی- خامنه ای- رفسنجانی- خاتمی و احمدی نژاد) به عنوان ریاست جمهوری این کشور بیرون آمده و در راس امور قرار گرفته اند.
این بار نیز شورای نگهبان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در روز چهارشنبه سی ام اردیبهشت بر صلاحیت محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری، میرحسین موسوی، آخربن نخست وزیر در جمهوری اسلامی، مهدی کروبی، رئیس پیشین مجلس، و مهدی رضائی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، مهر تأیید زد.

چهار سال گذشت، چهار سال از زمانی که افرادی در خارج از کشور مبلغ رای دادن به معین بودند و ساکنین کالیفرنیا را برای شرکت فعال در سرنوشت “ایران” دعوت به رفتن پای صندوق های رای می کردند و فرزندانشان به معین نامه (http://politic.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/2030) می نوشتند و امنیت پدران و مادرانشان را در سفر به ایران خواستار می شدند. و زمانی که او به مرحله دوم راه نیافت، به حمایت از رفسنجانی پرداختند. و البته همانموقع نیز ما به عواقب سیاسی چنین موضع گیری هایی واقف بودیم. و میدانستیم که ملتی که فاقد اخلاق سیاسی ، و حافظه تاریخی است، دائم به بهانه پرداخت هزینه کمتر، اصلا هزینه نمی کند، با قدرت کنار می آید و به جزئی از سیستم موجود بدل میشود.
نظام بدون این عاقبت اندیشان و حافظان “بد از بدتر” اصلا معنای وجودی نداشت. آری این “زرنگ” ها در داخل و خارج فرش خود را گسترده اند. شهلا لاهیجی، مهر انگیز کار، سیما شاخساری (که پس از معین به رفسنجانی رای داد و وقتی احمدی نژاد بر مسند قدرت نشست به او نامه نوشت http://farangeopolis.blogspot.com/2007/03/blog-post.html) و در مدح حکومت نو پای! ایران نوشت و دهها و صدها ایرانی ای که حتی دیگر خود را تبعیدی هم نمی دانند، زمزمه مقابله با تحریم و شرکت فعال سر داده اند! شرکت فعال در چه؟ در کدام انتخاب؟
در چنین شرایطی است که بخشی از نیروهای خارج از کشور این بار در آرزوی پیروزی میر حسین موسوی لهلهه میزند، و صد البته آن را زیاد هم علنی نمی گوید، بلکه از انتخابات نوع دیگر سخن می گویند. و یا از حضور زهرا رهنورد در میتینگ های انتخاباتی حرف میزنند، یا ترجمه تیتر اخبار روزنامه های انگلیسی و امریکایی را به طرزی تایید آمیز ترجمه و به ما تحویل میدهند:” زهرا رهنورد، میشل اوبا مای ایران!”

جریانات مدعی دمکراسی مشغول داغ نگه داشتن تنور انتخابات هستند و در صدد گرفتن اتوبوس برای آوردن ایرانیان از شهرهای کوچک به سفارت خانه های رژیم! کارمندان بی جیره و مواجب، در صف اپوزیسیون!!
امروز در جنبش زنان ما شاهد یک پیشرفت بطئی هستیم که به نظر من مطالبات مطروحه از سوی همگرایی، کمپین و …. تنها نمود هایی از اعتراضات عمیق و نهفته در جامعه است که به اشکال مختلف بروز می کنند. آیینه چنین ائتلاف هایی با توجه به ترکیب خود که بخشی از زنان دولتی را نیز در بر می گیرد، نمی تواند انعکاس دهنده واقعی مجموعه خواست های زنان جامعه باشد، اما واقعیت این است که بایستی ضمن دفاع ازحق ایجاد هر تشکل و حرکتی برای هر شخص و گرایشی دائما بر خطر به تحلیل رفتن مطالبات زنان در گرایشات عقب مانده و نزدیک به قدرت در جنبش زنان گوشزد کرد.

کمپین، همگرایی و برخی راهکار های دیگر درون این جنبش را با چنین ارزیابی ای است که مورد نقد قرار می دهم. بدیهی است هر حرکتی که به گسترش آگاهی در بین زنان و مردان جامعه انجامیده و به گسترش این مبارزات کمکی رساند، میبایستی مورد پشتیبانی مشروط قرار گیرد .اما بسیاری از این “ائتلاف” ها آنچنان افق دید و خواسته های خود را با نظام و ارکان آن محدود کرده اند، که نمیتواند کسی – به ویژه در خارج از کشور- با مجموعه این سیستم به طور جدی مخالف باشد، امکان پیشبرد راهکار های دیگر را داشته باشد و آنوقت خود را به این حرکات محدود کند. از سوی دیگر هر نوشته، تحلیل و فعالیتی که به ایجاد توهم در بین مردم دامن زده و تلاش کند از این یا آن کاندیدا در اذهان مردم معجزه گر و ناجی تصویر کند و به بقای این رژیم یاری رساند، حال چه در لوای انتخاب بین بد” و “بدتر” و چه با اعتقاد به “مقابله با خطری که کشور را تهدید میکند” نمی تواند مورد تایید و پشتیبانی و حمایت ما قرار گیرد.

ما میبایستی با صدای رسا به عنوان زنان لائیک و سکولار، نظرات خود را بیان کرده و رد پای خود را در این جنبش بگذاریم. دنباله روی تحت عنوان همبستگی سیاستی محکوم به شکست است. همانگونه که تجربیات تا کنونی نشان داده است.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *