همه دست به دست هم بدهیم برای احقاق حق مان

دویچه وله: در بیست و دوم ماه جوزا( خرداد ماه) ۱۳۸۵ خورشیدی زنان ایرانی با برگزاری تظاهراتی وسیعی در میدان هفت تیر تهران، خواهان لغو قوانین نابرابر گردیدند که با خشونت نیروهای دولتی از هم پاشید. پس از این تحرک و تظاهرات سرانجام زنان ایران در هشتم ماه سرطان ، تصمیم به اقدام جسورانه تحقق اهداف ایشان گرفتند؛ یعنی جمع آوری یک میلیون امضاء در این امر.

سال گذشته از کارکرد های فعالان این کمپاین با اهدای جایزه ی اولاف پالمه تقدیر به عمل آمد، ولی بانو پروین اردلان که باییست این جایزه را دریاف می کرد، از ایران ممنوع الخروج گردید. امسال نیز جایزه ی سیمون دوبوار فیلسوف و دانشمند فیمینیست فرانسوی به فعالان این کمپاین تعلق گرفت وبه بانو سیمین بهبهانی شاعر بلند نام ایران تسلیم داده شد. این جایزه یکی ازجوایزمعتبربوده که سال گذشته به مناسبت صدمین سالگشت تولد سیمون دوبواربوجود آمد. اما گذشته ازدریافت این جایزه ویا جوایزدیگر جسارت زنان ایرانی را می توان به عنوان یک الگو برای بسیاری از زنان دربند دانست.

دراین پیرامون گفتگوی با شهلا شفیق پژوهشگر، نویسنده و فعال حقوق زنان در فرانسه انجام داده ایم:

دویچه وله : کمپاین یک میلیون امضاء برای برابر حقوق زنان درایران در ماه جنوری امسال جایزه سیمون دوبوار فیلسوف و دانشمند فیمنیست فرانسوی را دریافت کرد و خانم سیمین بهبهانی این جایزه را به نمایندگی از زنانی که این کمپاین را در ایران راه اندازی نموده اند، تسلیم شد.

خانم شهلا شفیق، بسیاری از شنوندگان ما ممکن که از این کمپاین آگاهی نداشته باشند که به چه منظوراین کمپاین راه اندازی شده است؛ اگر شما لطف نموده در سرآغاز برای شنوندگان ما دراین مورد کمی بیشتر روشنی بیاندازید.

شهلا شفیق: خواهش می کنم ، با سلام به شما و همه ی شنوندگان تان؛ ما خیلی خوشحال هستیم و افتخار می کنیم که امسال جایزه مهم سیمون دوبوار به کمپاین یک میلیون امضاء تعلق گرفته است.

در حقیقت اسم درست این کمپاین “یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین نا برابر جنسیتی است .” یعنی لغو تمام قوانین موجود تبعیض آمیز در مورد زنان.

به این مفهوم که؛ زنان ایرانی که در مورد مسایل زنان فعال بودند، قبل از این هم در سال های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ تظاهراتی را در خیابان های تهران برای دسترسی به برابری ، راه اندازی نموده بودند . شعار آنها هم دست یافتن به برابری حقوقی بود،زیرا قوانینی که هست زنان را نصف مرد حساب می کند.

دویچه وله :این قوانین علاوه بر این دیگر در کدام موارد است؟

شهلا شفیق: این قوانین در مورد ارث است، در مورد ازدواج ، در مورد نگهداری بچه (فرزند) بعد از طلاق، در مورد طلاق، در مورد اجازه مسافرت ، در مورد اجازه انتخاب مکان زندگی است و خواست این خانمهای فعال در ایران این بودکه باید این حقوق برابرباشد . زیرا اگر حقوق برابری نداشته باشند نه تنها برخود ایشان خشونت صورت می گیرد، بلکه جامعه هم نمی تواند پیشرفت نماید.

این تظاهرات با مشکل روبرو شد، یعنی تظاهرات آنان را پراگنده کردند ، آنان را مورد آزار قرار دادند. بعد آنها پس از مشوره هایی برای ادامه ی مبارزه خویش راه حلی را جستجو کردند وبا هم تصمیم به جمع آوری یک میلیون امضاء گرفتند.

البته این تجربه قبلأ در مراکش هم بود یعنی خانمهای فعال مراکشی مسأله ی یک میلیون امضاء را برای لغو قوانین تبعیض آمیز مطرح کرده بودند.

و در ایران هم خانمها با الهام از این تجربه به جمع آوری یک میلیون امضاء اقدام کردند.

همچنان بیانیه ای را منتشر کردند و در آنجا خواهان برابری تمام این حقوق شدند وبرای جمع آوری یک میلیون امضاء کار ایشان را آغاز کردند، البته به منظور این که پس از جمع آوری، این امضاء ها را به حکومت ارئه بدهند که یک میلیون شهروند ایرانی خواهان تغییر این قوانین هستند .

بعد کوچه به کوچه ، یعنی از طریق گفتگو به مردم کار آگاه گرانه را انجام بدهند .

زیرا فقط موضوع اصلی جمع آوری امضاء نیست،چون امضا را می توان از طریق انترنت وپست هم جمع کرد. ولی موضوع این بود که در گفتگو ها ، در محله های عمومی ،در اتوبوس، در محل کار بتوانند با خانمهای دیگر صحبت نمایند.

و اعضای این گروه به توضیح این قوانین پرداختند که چرا نا برابر است و چه مشکلاتی را برای زنان ایجاد می نمایند که زنها چه حقوقی را باید داشته باشند.

همین مسایل را خانه به خانه مطرح نمودند،در شهرستان ها ، در دهات و یک مبارزه ی خیلی جالبی را به راه انداختند. غیر از آنهم در جلسات عمومی در شهر های مختلف به کار ایشان ادامه دادند. همین شد که از پنجاه وچهار نفر عضو، اکنون بیشتراز پنجصد نفر عضو فعال دارند، البته خانمها و آقایان.

آقایانی زیادی هم به این کمپاین پیوستند و بعد هم بیش از صدها هزار امضاء هم جمع شد که امیدواریم به یک میلیون هم برسد.

دویچه وله : خانم شفیق، شما پیشتر یاد کردید که اعضای این کمپاین کوچه به کوچه و خانه به خانه رفتند و با خانمها مستقیمأ صحبت نمودند؛ چنانچه شما هم می دانید و روشن هم است که در ایران کارساده ای نیست، آیا این خانمها زمانی که چنین فعالیت هایی را می نمودند و هنوز هم فعالیت های آنان ادامه دارد، با مشکلاتی روبرو نشده اند؟

شهلا شفیق: بسیار- بسیارزیاد ؛ از همان روز اول که در خیابان ها تظاهرات می کردند، خانمها تحقیر گردیدند، مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و حتی خود خانم سیمین بهبهانی شاعر بزرگ ایرانی که ما افتخار حضور ایشان را در پاریس داشتیم و ایشان به عنوان نماینده کمپاین به اینجا آمدند و جایزه را گرفتند.

ایشان یکبار مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و هنوز هم پای ایشان ناراحت است.

خانمهای بسیاری دستگیر شدند؛ دوسه روز آنان را در زندان نگهمیدارند و بعد برای ایشان وثیقه های سنگینی می دهند. این راه تازه ایست که پیدا کرده اند، چون زندان ها هم در ایران بسیار پر است.

زیرا خیلی ها به علت گسترش فقر و به علت مسایل اجتماعی در زندان ها اند، زیرا مسایل جرایم اجتماعی هم در ایران زیاد شده است و زندان ها هم پر است.

در نتیجه اینها یک راه دیگری را هم برای اذیت و آزار فعالان حقوق زن پیدا کرده اند ، یعنی اینها را دستگیر می کنند و بعد برای آنان وثیقه های سنگینی را تعین می کنند ، یعنی می گویند اگر باردیگر دستگیر شدید باید این مبلغ را بپردازید.

و هنوز هم که هنوز است ، سه تا از” فعالان زنان کـُرد یک میلیون امضاء” در زندان بسر می برند. خانم ها “هانا عبدی، روناک صفار زاده وزینب بایزیدی که هنوز هم در زندان هستند و تکلیف ایشان نامشخص است.

دویچه وله : موضوع خانم اردلان به کجا رسید. خانم اردلان که یکی از فعالان این کمپاین است و سال گذشته اجازه نداشتند که برای گرفتن جایزه “اولف پالمه” از ایران خارج شوند ،آیا می توانند حال از ایران بیرون شوند، مثلأ اگر جایزه ای بگیرند؟

شهلا شفیق: نه ، بعد از این که جایزه اولاف پالمه به ایشان تعلق گرفت، نتوانستند از کشور بیرون شوند و خواهر ایشان در آن مراسم رفتند و امسال هم نمی توانستند از ایران خارج شوند.

ماه آینده بازهم یک دادگاهی دارند، اینها را بصورت دایم به دادگاه احضار می کنند به بهانه های واهی.

با آن که مبارزه اینها کاملأ قانونی است و ایران کنوانسیون ها یعنی مقاوله های بین المللی را که در آنها مسایل حقوق بشر است، را امضاء کرده و تا حالا این امضاء را پس نگرفته.

درخواست این خانمها هم اینست که این کشور باید به تعهدات بین المللی خویش عمل نماید و در این تعهدات بین المللی حقوق برابر زنان قید شده است. بنابراین مبارزه این خانم ها کاملأ قانونی است. ولی با اینهمه تحت فشار های زیادی قرار دارند و خانم پروین اردلان هم نتوانستند که امسال هم از کشور خارج شوند .

دویچه وله :بله ؛ چنانچه شما هم پیشتر روشن کردید و گفتید، این کمپاین برای تحقق برابری حقوق زن و مرد مطرح شده است و مساوی شدن حقوق مرد و زن هم یک موضوع یا مشکل جهانیست و در رابطه به کشور های شرقی و افغانستان اگر توجه کنیم مخصوصأ افغانستان که بالاخره دارای تاریخ مشترک، زبان مشترک و فرهنگ مشترک با ایران است، یعنی روابط مشترک زیادی میان هردو کشور وجود دارد آیا این کمپاین مختص به خانمهای ایرانی است یا زنان افغانستان هم در این کمپاین امضاء کرده اند؟ شما آشنایی دارید؟خبر دارید؟

شهلا شفیق: من جزء پایه گذاران و اعضای این کمپاین نبوده ام ، چون آنها در ایران هستند، اما من در حمایت این کمپاین از روز اول هستم ، به خاطر این که این کمپاین یک مبارزه بسیار درخشانیست و ما امیدواریم که این مبارزه ادامه پیدا نماید و به پیروزی برسد ولی این کمپاین در مورد ایران است.

ولی من فکر می کنم که خانمهای افغانی هم چه خوب می شود که سهیم باشند.

زیرا حرف شما هم کاملأ درست است ما تاریخ مشترک داریم، گذشته مشترک داریم ،مسایل مشترک داریم و خیلی خوب است که بتوانند در یک تجربیاتی بتوانند تبادل نظر نمایند و یک کمپاین مشابهی در افغانستان هم باشد .

ولی ما هم یک جمهیت قابل ملاحظه ی در ایران داریم که اینها حتمأ جزوء امضا کنندگان این کمپاین هستند، چون که زنهای مهاجر افغانی هم در ایران برعلاوه این که از اینهمه مشکلات قانون رنج می برند بلکه به علت افغانی بودن مشکلات ویژه ی هم دارند و به علت مهاجر بودن مورد تبعض های اضافه ی قرار دارند. در نتیجه من مطمین هستم که این خانمهای افغانی که در ایران هستند حتمأ می توانند که جزوء امضا کنندگان این کمپاین باشند. از طرف دیگر در مقاله هایی که نوشته می شود در خود این کمپاین و جاهای دیگر خوانده ام که در مورد فشار هایی که بر زنان افغانی وارد می شود صحبت های زیادی صورت می گیرد یعنی مسایل زنان افغانی مقیم ایران مورد توجه فعالان جنبش زنان در ایران و خارج از ایران هستند و ما به این امر کاملأ توجه داریم ولی فکر می کنم که بسیار شایسته است و بسیار خوب است که اگر در خود افغانستان هم ویژه ی خود کشور افغانستان یک کمپاین شبیه به این کمپاین راه اندازی شود چقدر عالی می شود.

دویچه وله :مخصوصأ که زنان افغانستان تا حال هم کمتر آزادی ی حتی برای زندگی معمولی اجتماعی هم متاسفانه ندارند.
– اما یک سوال دیگری را که خانم شفیق می خواستم با شما طرح نمایم اینست که با توجه به مبارزات و دستاورد هایی که شما در بیرون از ایران داشتید و همچنان خانمهای ایرانی در داخل ایران- باوجود شرایط اختناق آور حاکم در ایران- اگر از تجربیات تان به زنان افغنستان بگویید که با چه روحیه ی به مبارزات خویش آغاز نمایند و شما چطور توانستید که تا اینجا ها برسید؟

شهلا شفیق: فکر می کنم که مهمترین مساله اینست که ما هرگز نا امید نشویم. باور دارم که شرایط برای همه ی ما بسیار سخت است و باوجود آن ما نیرو های خیلی هرکدام ما در درون خود ما داریم و بیرون همچنان. مثلأ این خانمها ی یک میلیون امضاء وقتی که در خیابان رفتند و موقعی که خانم بهبهانی را در خیابان مورد ضرب قرار دادند و با باتون یا دنده به پشتش زدند و با لگد به پایش زدند و وقتی که با دنده برقی به دستش زدند که آثارش تا هنوز هم است، ایشان از پا ننشستند که یک خانم هشتاد و یک ساله هستند، و به راه خود شان ادامه دادند به عنوان یک شاعر، به عنوان یک قلم زن ، به عنوان نویسنده همیشه در کنار جنبش زنان بودند.

این خود باعث آن شد که به زنان دیگر نیرو و دلگرمی داده شود بقیه خانم ها همینگونه.

فکر می کنم که مهمترین نکته اینست که ما هیچ وقت دلگرمی خودرا از دست ندهیم و مطمین باشیم که حرف حق بالاخره به گوش می رسد.

توجه کنید، حدود دوسال و نیم از قضیه ی کمپاین گذشت ،یعنی این که قضیه ی کمپاین یک شبه نبود، قبل از آن زنان روزنامه های مختلف منتشر می کردند، حرف خودرا می زدند،تلاش و سعی می کردند، تا این که کم کم این نیرو جمع آوری شد، البته با تبادل نظر.

در خارج کشور هم ، طور نمونه موقعی که من به فرانسه آمدم،اصلأ زبان فرانسوی را نمی دانستم و خیلی هم روز های تلخ و سیاهی بود، غربت و سختی هایش همه، ولی به قول یکی از خانمهای شاعر افغانی که در یک جلسه دیدم می گفت:

“بشینم و صبر پیش گیرم

دنباله ی کار خویش گیرم”

بنابراین می توانم بگویم که منهم در آن لحظه های سخت و تلخ همیشه فکر می کردم که فردا یک روز دیگری هست و من باید بتوانم این نیروی خودم را جمع کنم و به مشکلات غلبه نمایم و در ضمن باید کسانی دیگری را باید پیدا کنم که مثل من فکر می کنند و با همدیگر دست به دست هم بدهیم، یعنی :

۱. ناامید نشدن

۲.همیاری

۳. کاری که باید کرد،رسانیدن صدای خود ما به گوش خواهران ما در جا های دیگر دنیا، یعنی از طریق رادیو ،از طریق تلویزیون ، از طریق انترنت … زیرا ما در یک دنیایی زندگی می کنیم که دیگر نمی شود صدا را خاموش کرد.

روز نامه نگارانی وجود دارند، مثلأ خود شما که در رادیو صدای آلمان هستید ، همه در هر جایی دنیا پراگنده هستند و اینها همه نیرو هایی اند که می توانند دست به دست همدیگرداده به هم کمک کنند و این صدای حق خواهی زنان افغانی و ایرانی را به همه جا برسانند .

در نتیجه جایی برای نا امیدی باقی نمی ماند، فقط با صبر و صبر و کار و ادامه و کار.

دویچه وله : بسیار ممنون خانم شهلا شفیق

شهلا شفیق: امیدوارم که شنوندگان شما و خواننده های وبسایت شما همه مؤفق باشند و خود تان هم و بالاخره ما بتوانیم در راه احقاق حقوق خودمان به جلو برویم.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *