[میدان زنان->http://www.meydaan.com/]: “وقتی سوزان فالودی در سال ۱۹۹۲ کتاب “Backlash (موج برگشت): جنگ غیررسمی علیه زنان آمریکا” را چاپ کرد، همه چیز برای احیای فمینیسم آماده بود. دولت بیل کلینتن با رأی بالای زنان سر کار آمده بود؛ همچنین جرقههای ایجاد یک بحث عمومی حول مسألهی آزارهای جنسی و نابرابریهای جنسیتی در محل کار زده شده و بزرگترین مبارزه در دفاع از سقط جنین در واشنگتن آغاز شده بود. در این میان کتاب فالودی که به بررسی افسانهی بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی زندگی زنان میپرداخت، برای مدت نه ماه در صدر فهرست پرفروشترین کتابهای آمریکا قرار گرفت. در چنین شرایطی فالودی تبدیل به یک نماد فرهنگی شد. یک فمینیست حرفهای که عکسش روی جلد مجله تایم نقش بست…”
اینها بخشی از مقدمه [مصاحبه سوهاپرن با سوزان فالودی->http://www.motherjones.com/arts/qa/1999/09/faludi.html] است که در مجله الکترونیکی Mother Jones منتشر شده. سوزان فالودی که پیشتر جایزهی ادبی پولیتزر را هم به خاطر گزارشهایش در Wall Street Journal بُرده است، با انتشار کتاب Backlash وضعیت زنان در آمریکای دهه ۸۰ را نشان میدهد و نقش رسانهها و سیاستهای رسمی را در جهت دادن به باورهای عمومی دربارهی کار زنان، استقلال، ازدواج، مادری و مانند اینها بررسی میکند. مشابهتهای بیشماری میتوان یافت بین ایران امروز و جامعهای که فالودی در Backlash تصویرش کرده. انگار مشکلات مربوط به کلیشههای جنسیتی در همهی جهان از یک جنس است و یا لااقل همه جوامع با تقدم و تاخر زمانی، مشکلات کم و بیش مشابهی را تجربه کردهاند. اما بهانهی مصاحبهی اخیر، آخرین کتاب این روزنامهنگار فمینیست است که این بار نگاهش متوجه نیمهی دیگر جامعه شده و به مسألهی مردان و کلیشههای جنسیتی میپردازد. نام این کتاب که به زودی منتشر میشود “Stiffed، خیانت علیه مردان آمریکا” است. شاید بتوان “Stiffed” را “خشک” یا “شَق و رَق” ترجمه کرد. آنطور که نویسنده میگوید، منظورش کارهای خشکی است که مردان باید در زندگی انجامشان بدهند، راههایی که جامعه از طریقشان مردان را فریب داده و به این کارها وادار کرده و همینطور این که مردان باید همیشه سویهی خشک و خشن شخصیتشان را به جهان نشان دهند. مصاحبهاش را در اینجا بخوانید. جداّ عالیست و امیدوار میکند آدم را به وضعیت جنبش رفع تبعیضهای جنسیتی در جهان. همینکه یکی از معروفترین اکتیویستها و فمینیستهای جهان، فمینیسم را جدا از مسألهی مردان نمیداند و بر خلاف نظر بسیاری از افراد، (این افراد که میگویم شمار زیادی از خود فمینیستها را هم، لااقل در ایران، شامل میشود) اصلاً مسألهی فمینیسم را مسألهی هر دو جنس میبیند و تلاش برای بهبود شرایط زندگی هر دو و خلاصی از کلیشههایی که هردو را در بر گرفته، نشاندهندهی این است که موجهای جهانی فمینیسم در ضدیت با منافع مردان شکل نگرفته است.
فالودی در جواب مصاحبهکننده که میپرسد: “چرا فمینیست خوبی مثل شما باید در کتابش با مردها ابراز همدردی کند” میگوید: “من نمیفهمم چطور ممکن است شما فمینیست باشید و به مسألهی مردان فکر نکنید. یکی از اشتباهات پایهای درباره فمینیسم این است که فکر کنیم فمینیسم تنها دربارهی زنان است. اما برای اینکه زنان آزادانه زندگی کنند، مردان هم باید آزادانه زندگی کنند. فمینیسم به ما نشان داده که آنچه به عنوان زنانگی میشناسیم، حاصل تأثیرات فرهنگی و اهداف سیاسی است. همین موضوع برای مردان و مسألهی مردانگی هم صادق است. فمینیست بودن چشمان شما را باز میکند تا ببینید چطور مردان هم مثل زنان در کلیشههای فرهنگی اسیر شدهاند.”
در یکی دیگر از سؤالها هم مصاحبهکننده از حرفهای قبلی فالودی نتیجهگیری میکند و میپرسد: “پس مردان هم درباره همان چیزهایی نگرانند که زنان، دوستدخترها و یا دخترانشان را نگران میکند؟ اینکه در نگاه دیگران چگونه قضاوت میشوند یا چطور به نظر میرسند؟ آنها هم درباره این موضوعات وسواس دارند؟ جواب فالودی نشاندهندهی تغییری است که در رفتار مردان در جامعه امروز آمریکا رخ داده و گاهی نشانههایی از آن را میتوان در جامعه امروز کشور ما هم دید و یا احتمالاً در آیندهی نهچندان دور دیده میشود: “اینکه اختلال غذایی در پسران جوان در حال افزایش است، میتواند یک نشانه باشد. چند روز پیش که برای کوتاه کردن موهایم به آرایشگاه رفتم، زن آرایشگر به من گفت که این روزها مردان درباره موهایشان خیلی عصبی هستند. آنها به او گفتهاند که نگرانند اگر موهایشان را از دست بدهند، نتوانند با زنی رابطه داشته باشند. این موضوعی است که همیشه زنها به آن اشاره میکنند؛ که اگر به اندازه کافی لاغر، سکسی یا جذاب نباشند، نمیتوانند با مردی ربطه برقرار کنند.”
فالودی با صحبت از این نشانهها وضعیت مردان را هم در جهان، همانند زنان تأسفبار میداند و آنها را هم دچار همان کلیشههایی جنسیتی میبیند که زنان مداوماً با آنها درگیرند. حتی در جهانی که بهنظر میرسد زنان دارند رو به بالا حرکت میکنند، مردان خود را در حال سقوط میبینند و این گاهی وضعشان را از آن چیزی که هست هم بدتر نشان میدهد. داشتن چنین نگاهی به مسائل مشترک زنان و مردان در جامعه اگر به همهی کنشگران و کسانی که سعی میکنند در عرصهی جامعه تأثیرگذار باشند تسری پیدا کند، نه تنها از رواج بسیاری از سؤتفاهمها درباره ضدیت تلاشهای فمینیستها با منافع مردان جلوگیری میکند، بلکه با جلب حمایت نیم دیگر جامعه سبب میشود این راه دشوار، سریعتر و راحتتر پیموده شود.
“واقعیت این است که آنچه فمینیسم به دنبال آن است، دقیقاً همانی است که مردان در زندگی خود میخواهند؛ این که بر اساس ارزشهای ظاهری، زودگذر و غیرقابل دستیابی قضاوت نشوند. مردان هم همانند زنان نمیخواهند در دنیایی زندگی کنند که بر اساس ارزشهای کوچک و بیاهمیت اداره شود.”
همهی عبارات داخل گیومه از [مصاحبه سوزان فالودی->http://www.motherjones.com/arts/qa/1999/09/faludi.html] با سو هالپِرن نقل شده است.