جایزه سال ۲۰۲۲ IBBY-iRead
None
«داستانها چون بال هستند، یاریمان میکنند تا اوج بگیریم…»
زهره قایینی و جین کرز، دو ترویجگر کتابخوانی از ایران و کانادا، برندگان جایزه سال ۲۰۲۲ IBBY-iRead شدند. جایزهای که هر دو سال یک بار، در نمایشگاه بینالمللی کتاب کودک بولونیا، از سوی داوران بینالمللی به دو گروه یا موسسهای اهدا میشود که سهمی پایدار در اجرای برنامههای ترویج کتابخوانی کودک و نوجوان ادا کرده باشند.
فکر ایجاد این جایزه در بیستمین کنگره دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان در سال ۱۹۸۶ در توکیو مطرح شد. معیارهای انتخاب نامزد برای این جایزه عبارت است از ماندگاری، اثرگذاری، الهامبخشی، کاوشگری و نوآوری در اجرای پروژههای کتابخوانی. پایبندی و احساس مسئولیت در ایجاد عشق به خواندن، توانمند کردن کودکان در امر خواندن در مناطق محروم و بیثبات و تداوم آن.
هیات داوران کسانی را کاندیدای دریافت این جایزه ۲۸هزار دلاری میکنند که حداقل سه سال در این زمینهها کار کرده باشند. نیمی از جایزه نیز باید برای طرحهای ترویج کتابخوانی هزینه شود تا چرخه تلاش از گردش نایستد.
در بیانیه سیلویا واردل، رئیس هیات داوران جایزه ترویج خواندن IBBY آمده است: «زهره قائینی در ایران و جین کرز در اتیوپی نمونههای الهام بخشی از مروجان کتابخوانی هستند که نشان میدهند چگونه میتوان تغییر ایجاد کرد خصوصا وقتی با هم کار کنیم.»
زهره قایینی چهره نام آشنایی در فرهنگ و ادبیات کودکان است؛ کارشناس ارشد کتابداری و یکی از دو نویسنده اصلی مجموعه ده جلدی “تاریخ ادبیات کودکان”، مدیر موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان و عضو هیات مدیره دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان.
او مدیر و متولی طرحی به نام “با من بخوان” است، طرحی که دوازده سال قبل در حاشیه تهران و در مدارس خودگردان کودکان افغان پا گرفت و سپس به روستاها و شهرستانهای ۲۵استان از جمله لرستان، کردستان، کرمانشاه، هرمزگان، سیستان و بلوچستان و خراسان شمالی دامن کشید. طرحی برای آشنایی کودکان با کتاب و کتابخوانی و مهمتر از آن برخورداری از محتوای با کیفیت، پایدار و پرورشدهنده، خواندن با خانواده، با مادر، با مربی، با همبازیها. طرحی برای حمایت از حق کودک برای خواندن.
خانم قایینی در حاشیه نمایشگاه بینالمللی کتاب بولونیا و در گفتوگو با دویچه وله، دستاوردهای کتابخوانی کودکان و فرازهایی از طرح “با من بخوان” را شرح داد. طرحی که با همه دشواریها و نشیبها، به تاسیس ۱۰۰کتابخانه در نقاط مختلف ایران، آموزش چند صد مربی و کتابدار و کتابخوان شدن هزاران کودک و نوجوان انجامیده است.
زهره قایینی، نویسنده، مترجم، و مدیر طرح “با من بخوان
“
● دویچهوله: چگونه و با چه معیارهایی شاخه ایبی در ایران پا گرفت؟
زهره قایینی: سازمانهایی عضو IBBY یا دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان میشوند که غیردولتی و ناسودبر باشند و برای ادبیات کودک و ترویج کتابخوابی به شکل گسترده کار کنند. سازمانهایی فراگیر و مورد قبول جامعه که همه علاقمندان و کارشناسان بدون توجه به جنسیت، نژاد و مذهب بتوانند عضو آن شوند، پشتیبان ادبیات با کیفیت کودکان باشند و برای دسترس پذیر کردن کتاب خوب برای همه بکوشند.
شورا در سال ۱۹۶۲ تاسیس شد و خیلی زود به عضویت دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان در آمد. در آن زمان بنیانگذاران شورا افرادی مثل توران میرهادی، توران اشتیاقی، لیلی ایمن آهی، معصومه سهراب، یحیی مافی و شماری دیگر از استادان و کارشناسان ادبیات کودک و تعلیم وتربیت بودند که در سطح بینالمللی هم حرف زیادی برای گفتن داشتند. ایران یکی از نخستین اعضای دفتر بینالمللی بود و ایبی الان هشتاد عضو دارد.
● شاخصهای دریافت جایزه را میخواندم. مصادیق اهدافی که شما برآورده کردید چه بود؟
برای دریافت این جایزه هر یک از کشورها یک نامزد معرفی میکنند. من از طرف دو شاخه ملی ایبی نامزد این جایزه شدم؛ ایران و کانادا. البته این بار دوم بود که کشور کانادا مرا نامزد این جایزه کرده بود. طبیعی است که نامزدها به سبب برخورداری از شاخصهایی برای این جایزه نامزد میشوند و داوران در دفتر بینالمللی کتاب نیز که جزو هیات مدیره این دفتر هستند، نامزدها را بر اساس این شاخصها بررسی و مورد سنجش قرار میدهند.
این که مصادیق چه هست؛ موسسه ما یعنی موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان ۲۱ سال پیش به عنوان یک نهاد پژوهشی – ترویجی غیردولتی ناسودبر در ایران به ثبت رسید و اغاز به کار کرد. در ده سال اول، ده جلد کتاب تاریخ ادبیات کودکان ایران از دوران باستان تا معاصر را منتشر کردیم. نزدیک به ۱۵سال است که برنامه ترویج کتابخوانی با نام “با من بخوان” را آغاز کردهایم.
● کمی از دامنه و کارنامه این طرح بگویید.
این برنامه ابتدا به شکل پایلوت در حاشیه جنوب شرقی تهران برای نزدیک به ۱۵۰ خانواده افغان اجرا شد و به سبب موفقیت چشمگیر تا به امروز به ۲۵ استان گسترش یافته است. چند صد هزار کودک و نوجوان به ویژه در مناطق محروم چون سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی از آن بهره بردهاند. چند هزار معلم و مربی و کتابدار در کارگاههای اموزشی ما آموزش دیدهاند و با روشهای این برنامه اشنا شدهاند و شمار بالایی کتاب باکیفیت به مناطق مختلف ارسال شده است. چندین شرکت خصوصی در داخل ایران از اجرای این برنامه برای مناطق محروم پشتیبانی کردهاند. علاوه بر برنامههای ترویج کتابخوانی در مدارس و پیش دبستانیها، بیش از صد کتابخانه “با من بخوان” در مناطق مختلف ایران راهاندازی کردهایم. از این گذشته، کتابخانههای زیادی الگوهایشان را از طرح “با من بخوان” گرفتهاند که از شمار خارج هستند.
● ولی این کتابخوانی گسترده با تیراژ بسیار نازل کتاب که میبینیم، در تناقض نیست؟
در باره مسئله تیراژ آن چه میگویید مربوط به کتابهای بزرگسالان است. البته وضع کتاب کودک در ایران هم با خارج قابل مقایسه نیست. کار ما کتابخوان کردن کودکان ونوجوانان است. کودکان برای این که کتاب بخوانند، باید ابتدا از آن لذت ببرند و برای این که لذت ببرند، باید کتاب با کیفیت داشته باشند، یعنی کتابی که ادبیات و هنر ناب باشد.
تهیه کتابهای با کیفیت، کتاب برای کودکان، برای خانوادههای کم برخوردار و امروز حتی خانوادههای متوسط، اگر نگوییم ناممکن، خیلی دشوار است. ما برای پرورش نسل کتابخوان باید بتوانیم کتابهای با کیفیت را از طریق مدارس، پیش دبستانیها و کتابخانهها به رایگان در اختیار کودکان قرار دهیم. و کتاب را در قدمی جلوتر، با آنها سهیم شویم. یعنی با آنها کتاب بخوانیم تا لذت خواندن را به آنها بچشانیم و میل به خواندن را در آنها پرورش دهیم. این همان کلید حل مشکل جامعه کتاب نخوان است .
● آیا بیلانی وجود دارد که بتوان گفت اینقدر درصد نسل جوان به مطالعه بیشتر گرایش پیدا کرده؟
این کاری است که به بررسی آماری گسترده و طولانی نیاز دارد. اما بدون شک در ابعادی که ما کار کردهایم این تاثیر نمایان و قابل اندازهگیری است. فقط بگویم بعد از زلزله کرمانشاه تا به امروز ما ده کتابخانه در مناطق آسیب دیده راهاندازی کردیم؛ در ثلاث باباجانی، سرپل ذهاب، کرمانشاه، ریجاب، زلان، باینگان و…
حتی در دو سال کرونا، این کتابخانهها همواره فعال بودهاند و هر روز بر شمار اعضای آن ها افزوده میشود. یعنی میشود گفت تاثیر خودش را گذاشته است. اما واقعیت آن است که کار فرهنگی خیلی زمانبر است و نمیشود به سرعت تاثیر آن را دید، بلکه تدریجی مشخص میشود. ضمن این که اشاره کنم ما با چند صد هزار کودکی که به برنامه پیوستهاند، ادعا نداریم که نسل جوان ایران را داریم کتابخوان میکنیم. کار ما الگو سازی و متحول کردن شیوه ترویج کتابخوانی است. بسیاری از سازمانها که پیش از این تنها به مناطق محروم کتاب فرستادهاند ، تحت تاثیر برنامه “با من بخوان” متوجه شدهاند که باید اولا کتاب با کیفیت به کودکان بدهند، نه کتابهای به درد نخور اهدایی ناشران و برخی خانوادهها را و دوم این که با کودکان کتاب را بخوانند، درباره آن با کودکان و نوجوانان صحبت کنند، محتوا را به نمایش بدل کنند و دهها فعالیت دیگر.
● کتابهایی که ترویج میکنید، روی سوژهها یا مسیرهای خاصی تاکید دارند؟
سوژه خاص ما ارزشهای زندگی است و مسیر خاص هم مسیر انسان بودن است. اما آنچه ما میخواهیم کودکان با آن آشنا شوند، داروی تلخ نیست. ما تاکید داریم که آشنایی کودکان با مفاهیم انسانی و ارزشهای زندگی باید با لذت و شادی صورت گیرد. ما پروژه مادر و کودک و نوزاد و نوپا داریم که برای مادران کم سواد یا بیسواد در حاشیههای شهرهای بزرگ مثل تهران و اصفهان اجرا میشوند. درشیرخوارگاهها هم کار کردهایم. برای ما مهم است که کودکان، از سنین پایین یک سری مهارتها را کسب کنند؛ ارزشهای زندگی، نگاه به محیط زیست، صلح دوستی، مشارکت و همکاری، از راه کتاب و مطالعه، با شادی و بازی ترویج شود.
● و این کتابها و سوژهها که میگویید ترجمه هستند یا تالیف؟
هر دو. ما هم کتابهای ترجمه داریم و از بازار نشر کتابهای خوب را انتخاب میکنیم و هم اینکه حدود ده سال است که خودمان به عنوان انتشارات غیردولتی، اجازه نشر گرفتهایم. تلاش کردهایم با رعایت کپی رایت، کتابها را تهیه کنیم، بعضی مواقع هم نویسندگان و تصویرگران این کتابها، به خاطر علاقه به این پروژه، حق تالیف و ترجمه را اهدا کردهاند.
● به این ترتیب، فضای کار هم برای مترجمان و مولفان و تصویرگران کتاب کودک فراهم میکنید.
حرف شما درست است؛ ما از یک طرف نسل جوان و هنرمند را تشویق میکنیم و همینطور مترجمان جوان و خوبی داریم که زیر نظر ادیتورهایمان دارند رشد میکنند.
ما در این سالها برای گروهی از تصویرگران جوان کارگاه آموزشی گذاشتهایم. ماریت تورنکویست، تصویرگر شناخته شده هلندی – سوئدی که بارها به ایران آمده، با این تصویرگران دوره آموزشی گذاشته است و در نهایت این تصویرگران جوان کتابهای با کیفیتی منتشر کردهاند که برخی از آنها در خارج ایران هم منتشر شده است.
● به تیغ سانسور گرفتار نیستید؟
چرا؛ چند کتاب ترجمه را مجبور شدهایم تغییراتی بدهیم. مواردی مثل حضور سگ در خانه یا ماشین، یا لباسهایی که شخصیت زن بر تن داشته است. خوشبختانه تصویرگران خارجی همکاری کردهاند و درمواردی اجازه حذف برخی قسمتهای تصویر را دادهاند. در ایران در بعضی حوزهها هم اصلا نمیتوانیم کار کنیم.
● مثلا چه حوزههایی؟
مثلا در باره طلاق، عشق در دوره نوجوانی و از این قبیل موارد.
● از حال و هوای بولونیا بگویید. چه مبادلات و تعاملاتی در جریان هست؟
من سالهاست از سال ۲۰۰۲ تا کنون که دو دوره داور جایزه اندرسن بودم، دو دوره رییس هیات داوران جایزه بودم، و دو دوره عضو هیات مدیره دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان بودم، به بولونیا رفت وآمد داشتهام که هم از همتایان خودم در کشورهای دیگر بسیار یاد گرفتهام و هم سعی کردهام آنها را با ادبیات کودکان کشورمان آشنا کنم.
امسال من برای شرکت در یک میزگرد دعوت شده بودم. عنوان آن “کودکی در حاشیه” نام داشت. نمایندگانی از چند کشور آمریکای لاتین ، آفریقا و من در این میزگرد شرکت کردیم و تجربههای خود را در زمینه ترویج کتابخوانی در شرایط دشوار با هم مبادله کردیم.