رعنا؛ معشوقه ای سیاه بخت یا مبارزی علیه سیاهی استبداد؟

برگرفته از کتابخانه صدیقه دولت آبادی

از زمانی که 《رعنا 》برخلاف سنت ارباب رعیتی،جلوی 《خان 》روستا ایستاد که همسر پسر شیرین عقل او نشود تا نزدیک به صد سال بعد که سگ قبرش توسط اهالی همان روستا مرمت شد، ترانه ها و داستانهای بسیاری راجع به او توسط مردم سینه به سینه نقل شد.ترانه هایی که غالبا نقل محافل طرب و شادی ما شده اند.داستان رعنا اما غمنامه ای است کمتر شنیده شده.

رعنا تی تومان گِله کِشه ،رعنا

تی غصه آخر مَره کوشه ،رعنا

آی رو سیا،رعنا،برگرد بیا رعنا

آی رو سیا،رعنا،برگرد بیا رعنا

در مناطق مختلف گیلان ترانه های فولکلور این چنینی،بسیار درباره «رعنا» سروده شده است.ترانه هایی با مضامین عاشقانه در وصف دلدادگی اش به 《هادی》، جوانک چوپان و سختیهایی که به فراخور آن بوجود آمده بود. به دلایلی اما کمتر به داستان ایستادگی او در مقابل استبداد و پیوستن او به جنبش دهقانی پرداخته شده است.

شورش دهقانی،جنبشی مهم اما ناشناخته:

شورش دهقانی یکی از مهمترین جنبش‌های تاریخ معاصر است.اما شاید به دلیل اینکه یک سر ماجرا به سیدعلی محمد ملقب به«باب» مربوط میشود و اختلاف نظرهای اساسی پیرامون آن وجود دارد،ترجیح بر مسکوت ماندن آن است. آنچه مسلم است شورش دهقانی،در جریان انقلاب مشروطه،جنبشی بر ضد استبداد وقت و پاسخی به خواسته های جامعه آن روز ایران بوده و از این رو توانست افرادی را از تمامی اقشار و اصناف جامعه و از مناطق مختلف کشور به خود جذب کند.

علت گستردگی جنبش،عواملی از قبیل نارضایتی‌های مردم، افسردگی و خسارت ناشی از جنگ ایران و روس، استبداد حکومتی و درنهایت فشار خوانین و اربابان بر زندگی خصوصی و عمومی مردم عنوان می شود. رعنا تنها قربانی مقابله با این استبداد نبود اما از آنجایی که داستان زندگی اش ،درونمایه ای عاشقانه نیز به خود گرفته ،گویی اکسیر عشق او را جاودان کرده است.

«آزادی» در گفتگو با 《کامران باباخانی》 ،نویسنده کتاب در آستانه انتشار《سایه روشنهای زندگی رعنا》 و همچنین 《میترا صدر اشکوری،》سراینده ترانه ای که روی سنگ قبر رعنا حک شده،به جنبه های کمتر شنیده شده این ماجرا پرداخته است.


《رعنا》،《هادی 》و 《کردآقاجان》 قهرمانان جنبش دهقانی
:

میترا صدر اشکوری،شاعر شناخته شده ی اشکور،از آغاز تحقیقات پیرامون جنبش دهقانی در سالهای اخیر می گوید: “احیای حماسه های جنبش دهقانی با تحقیق برادرم زنده یاد 《محمد قلی صدر اشکوری》 شروع شد.اوکه سالها روی چگونگی زاده شدن ترانه رعنا تحقیقات گسترده ای انجام داد،کتابی با همین نام برای آیندگان به یادگار گذاشت”.

صدراشکوری در ادامه اضافه کرد:”پس از فوت برادرم،《کامران باباخانی 》که علاقمند به کنکاش پیرامون این موضوع بود،طی تماسی خواهان کتاب مذکور شد که به ایشان رساندم تا ادامه مسیر به عهده او باشد”. این ترانه سرا افزود: باباخانی با استفاده از کتاب مذکور و شنیده ها و اطلاعاتی که در اختیارش قرار گرفت و نیز تحقیقات میدانی متعدد،موفق به نوشتن کتاب«سایه روشن های زندگی رعنا شد که هم اکنون در مرحله انجام ویرایش نهایی است.

او با اشاره به مهمترین شخصیتها در ماجرای رعنا،تشریح کرد:”فردی به نام《 کردآقاجان》 ،که در جریان مبارزات علیه استبداد اربابان،مجبور به ترک زادگاهش،قزوین شده بود به کوههای منطقه گیلان می گریزد. در این میان با هادی که سرگالش بود(سر چوپان)،روبرو می شود.هادی سالها دلباخته رعنا بود اما خان روستا،با وجود مخالفتهای آشکار،او را به عقد پسر روان پریش خود در می آورد».

صدر اشکوری اضافه کرد: “کردآقاجان که از شنیدن این داستان غم انگیز،دلش به در می آید،تصمیم می گیرد به آنها ملحق شود و سه نفری بر علیه خان،قیام کنند.بنابراین کردآقاجان،هادی و رعنا،انبار برنجی که خان طبق روال هرساله از دسترنج مردم روستا برای خود ذخیره کرده بود را به آتش می کشند تا شروعی باشد بر شوریدن اهالی روستا برعلیه دوران خفقان ارباب رعیتی. اگر چه نهایتا کردآقاجان و هادی به دست مزدوران خان به طرز وحشیانه ای مثله میشوند. کمی بعد نیز رعنا شب هنگام سکته میکند و از دنیا می رود”.
ترانه ای با همین مضمون و با محوریت رعنا توسط صدراشکوری سروده شده که همزمان با آیین باز سازی قبور سه قهرمان اصلی جنبش دهقانی ،رعنا ،هادی و کرد آقاجان از آن رونمایی شد.

کامران باباخانی لشکان می گوید مدتهاست که در این رابطه تحقیق می کند. نویسنده کتاب سایه روشنهای زندگی رعنا،با تلاشهایی که انجام داد بستگان سه شخصیت اصلی ماجرای رعنا را در شهرها و روستای مختلف گیلان و مازندران گردهم می آورد تا بازسازی قبور این سه تن پس از صدسال انجام شود.

«طبق اسناد تاریخی،پس از سالها درگیری دهقانان با مالکان،باوجود پیروزیهای موقت دهقانان، به دلیل عدم حمایت مجلس و انجمن ولایتی گیلان ، جنبش دهقانی با شکست مواجه شد و بار دیگر نظام ارباب رعیتی بر گیلان حکمفرما شد.اما شجاعتهای قهرمانانی مانند رعنا در جامعه ی به شدت سنتی آن زمان،برای همیشه در تاریخ ثبت می شود». باباخانی با اشاره به زورگوییهای برخی اربابان و خوانین در طول تاریخ گفت:«پدر رعنا،مانند اکثر افراد آن منطقه،کشاورز بود و اصطلاحا رعیت. ارباب،زمینهای کشاورزی را متعلق به خود می دانست و کشاورزان علاوه بر اینکه برای او کار میکردند،می بایست از هر نظر آماده و گوش به فرمانش باشند.زورگویی اربابان تا جایی پیش می رفت که در خصوصی ترین مسائل مانند ازدواج دختران اهالی روستا نیز حرف آخر را خان می زد».

او ادامه داد:«آوازه ی شجاعت و زیبایی رعنا به گوش خان رسیده بود.بنابراین تصمیم گرفت او را به عقد پسرش،نوروز درآورد.حتی اگر قصه دلدادگی رعنا با سرچوپانی به نام هادی،خانه به خانه نقل شده باشد.» باباخانی با تاکید بر زیر بار نرفتن رعنا در مقابل ظلم،تشریح کرد:«در اتفاقی بی سابقه،رعنا،دختر کشاورزی فقیر و ساده،در مقابل خان،صاحب تمام زمینهای روستا می ایستد و می گوید نه. البته تمرد از دستور خان موجب نشد تا او را دست بسته هم که شده کشان کشان بر سر سفره عقد ننشانند، اما رعنا که سر پرشوری داشت با دو مبارز دیگر یعنی هادی و کردآقاجان،انبار برنج خان را به آتش می کشند تا شاید نوری در دل سیاهی استبداد بیفروزند».

این نویسنده علاقمند به فرهنگ عامه،در پایان گفت:
وقتی در دلنوشته های کاربران فضای مجازی،ماجرای رعنا را دنبال می کنیم،مقایسه ها و شبیه سازیهایی با افراد هم عصرمان به چشم می خورد.

برخی،رعنا را به لحاظ عصیانگریهایش با 《فروغ فرخزاد》 مقایسه می کنند و عده ای سرگذشت او برایشان یادآور ایستادگیهای《 نسرین ستوده》 است.بانویی از همان دیار سبز گیلان.

با هر تعبیری که این معادله ی تاریخی را حل کنیم،به یک مخرج مشترک می رسیم:
ارباب با مردنش مرد.امروز رعناست که هم مالک زمین خود شد و هم ثبت شد بر جریده ی عالم دوام او؛حتی به اندازه ترجیع بند ترانه های بزمی کوچه و بازار.

رعنا تی تومان گِله کِشه ،رعنا ….

.‌‌‌‌‌‌ تی غصه آخر مَره کوشه، رعنا

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *