مصاحبه رادیو زمانه با یکی از امضاکنندگان بیانیه ۲۶۰ فعال اجتماعی
▪️ شما در بیانیهای همراه با ۲۵۹ فعال دیگر نسبت به «آینده رویه پیشگرفتهشده در دستگاه اطلاعاتی و قضایی» ابراز نگرانی کردهاید. به نظر شما آیا عملکرد فعلی قوه قضاییه با رئیس جدیدش تفاوت معناداری نسبت به پیش از ریاست ابراهیم رئیسی دارد؟
– من فکر می کنم نه، تفاوت معناداری ندارد. چون وقتی میتوانیم بگوییم تفاوت معنادار در قوه قضاییه اتفاق افتاده که رویداد ویژهای اتفاق بیفتد.
ابراهیم رئیسی بعد از احکام هفتتپه آمد و گفت دادگاهها احکام منصفانه صادر کنند. او از لفظ منصفانه استفاده کرد. من فکر میکنم گفتن این حرف کافی نیست و اسمش تفاوت معنیدار نیست. چون دادگاه منصفانه تعریف دارد. دادگاه منصفانه یعنی دادگاه علنی. باید پرسید: آیا در دوره ایشان دادگاه علنی برگزار شده؟ خیر.
به علاوه، دادگاه منصفانه یعنی قضات دارای سوگیری و پیشینه نباشند. اما به قاضی [محمد] مقیسه نگاه کنید که حکمها را صادر کرده. او کسی است که تاریخچه نه چندان روشنی از او در دهه ۶۰ و زندان گوهردشت وجود دارد.
▪️ در بیانیه به بحرانهای مختلف ایران، از جمله در سیاست خارجه اشاره کردهاید. آیا به نظرتان سایه جنگ، تأثیری بر فعالیتهای اعتراضی و جنبشهای مطالباتی داخل ایران داشته یا به تنگتر شدن فضای کنشگری انجامیده است؟
– سایه جنگ قطعاً بر فعالیتهای سیاسی و در تمام فضاهای اقتصادی، اجتماعی تاثیر گذاشته و باعث شده که کنشگری در ایران سختتر شود. حاکمیت وقتی خطر جنگ را بالای سر خود احساس میکند، برای حفظ و دوام خودش فضای داخل را محدود میکند و بر شدت سرکوب میافزاید، زیرا میخواهد فعالین داخل حداقل کنشگری را داشته باشند و حداقل فضا را برای شکلگیری فعالیتهای جمعی داشته باشند.
به عبارت دیگر، حکومت کنشگری در داخل را سرکوب بیشتری میکند که لازم نباشد همزمان در دو جناح بجنگند، با داخل و خارج از ایران. در نتیجه احتمالا فضای سرکوب داخل شدیدتر میشود کما اینکه آنچه اکنون داریم میبینیم تایید آن است. حکمهایی که به فعالان داده میشود، به خاطر برگزاری یک تجمع، یا به خاطر شرکت در تجمع روز کارگر که از آن زمان تا الان هنوز در زندان هستند نشان میدهد که چنین رویهای استثنائی و کمسابقه است و به نظر من یکی از دلایل این وضعیت، خطر جنگ باشد.
▪️ همانطور که در بیانیه اشاره کردهاید، زنان به طور خاص هدف سرکوبهای اخیر بودهاند. آیا شیوه برخورد امنیتی با زنان نسبت به سالهای پیش تفاوت کرده است؟ چرا؟
– بله به نظرم تفاوت کرده، چون تا به حال این مسئله کمتر وجود داشت که زنان کنشگر اجتماعی یا کارگری یا حقوق زنان با احکامی به این سنگینی مواجه شوند. احکامی که در این مدت برای مرضیه امیری، عاطفه رنگریز، ندا ناجی، سپیده قلیان و ساناز اللهیاری صادر شده، بسیار طویلالمدت است.
پیشتر جمهوری اسلامی این احکام سنگین را به صورت محدود صادر میکرد، اما اخیرا هیچ حکمی زیر ۱۰ سال صادر نشده و تعداد قابل توجهی از این دستگیرشدگان زنان هستند. پیشتر به این شدت سرکوب نمیکردند. پیشتر جمهوری اسلامی سعی میکرد تصویری ارائه دهد که انگار با زنان مدارا میکند. مثلاً زودتر به آنها اجازه تماس تلفنی میداد یا نوبتهای ملاقات بیشتری به زندانیان زن میداد. ولی الان دیگر نمیخواهد این تصویر را ارائه دهد و برخورد با زندانیان سیاسی زن تفاوت کرده است.
شماری از زندانیان سیاسی کنونی در زندانهای ایران ــ این عکس نماینده تمام زندانیان سیاسی کنونی جمهوری اسلامی نیست
▪️ در هفتههای اخیر بیانیههای متعددی از سوی طیفهای مختلف سیاسی صادر شده است. برخی صدور بیانیهها را نشانه افول دوران اعتراضهای جنبشی میدانند که فرمی به جز بیانیه را باقی نگذاشته. آیا به نظرتان صدور بیانیه هنوز میتواند کارساز باشد؟
– من فکر میکنم به هر حال صدور بیانیه بهتر از عدم صدور آن است، ولی به تنهایی نمیتواند کارساز باشد.
فکر میکنم در کنار صدور بیانیه باید اتفاقهای دیگری بیفتد و اعتراضهای جمعی دیگری صورت بگیرد. شاید بتوان به فرم یادداشتهای گردشی و متناوب اندیشید، یا گردهماییها و آکسیونهایی در اعتراض به این وضعیت برگزار کرد.
اما اکنون جامعه به شدت در خفقان است. من علیرغم اینکه بیش از یک دهه در فضای سیاسی ایران تجربه کنشگری دارم، هرگز چنین سطح گسترده و عمومیای از خفقان شدید ندیدهام.
در این فضا فعال بودن و فعال ماندن کار بسیار سختی است. اگر در واقع همین بیانیهها و اعتراضهای مجازی وجود نداشته باشند، آنگاه دیگر میتوان گفت که سرکوب مطلق را تجربه میکنیم. در فضای فعلی، بود بیانیه بهتر از نبودش است اما من هم فکر میکنم که بیانیه به تنهایی نمیتواند کارساز باشد، دردی از این شرایط دوا کند و تأثیری آن چنان عمیق بگذارد که چیزی را تغییر دهد. این اصلاً هدف و کارکرد بیانیه نیست.
▪️ آیا موج سرکوبها خواهد توانست جلوی بروز اعتراضها را در این شرایط بگیرد؟
– به نظر من موج سرکوب تا همین الان توانسته تا حدی این کار را انجام دهد. من خشم زیادی بین فعالان و حتی مردم عادی میبینم اما در عین حال ترس زیادی هم میبینم و گذار از این شرایط سخت است و راه پیش رو به هیچ وجه راه آسانی نیست. اما به نظرم جوامع شبیه یک ظرف هستند و یک جایی این ظرف پر و لبریز میشود. آن زمان دیگر نمیتوان فقط با ابزار سرکوب با جامعه برخورد کرد. اتفاقهایی از جنس خودسوزی که برای دختر آبی اتفاق افتاد، چیزی شبیه همین سرریز کردن است. در یک سال گذشته از این دست اتفاقها رو به افزایش بوده و یک عامل رخ دادن این اتفاقها انباشت فشار است که به برونریزی میانجامد.
من لزوما ارزشگذاری نمیکنم که مثبت است یا منفی، اما آن را نتیجه سرکوبها میدانم زیرا سرکوب هرگز نمیتواند مطلق و مادامالعمر باشد بلکه تنها به شکلی مقطعی میتواند جلوی اعتراضات را بگیرد.
حتی پس از صدور این حکمهای سنگین، اعتراضات کارگران هپکو را دیدیم. پس موج سرکوب تأثیری را که حاکمیت میخواهد، نمیتواند در بر داشته باشد، زیرا با افزایش سرکوب، همزمان شرایط زیست و معیشت مردم نیز دشوارتر میشود. تأثیری که سرکوب خواهد گذاشت، هم کمتر از آن چیزی است که حاکمیت میخواهد و هم بسیار کمتر از آن است که جامعه را به انفعال وادارد.