میتوانید قدری از ماجرایی که امروز گذشت برای ما شرح دهید؟
امروز بنا بود که گرامی داشت روز ٢٢ خرداد را فعالان جنبش زنان در یک محیط فرهنگی، در یک سالنی که یک گالری هنری بود برگزار بکنند و پاس بدارند. برای این روز سخنرانانی درنظر گرفته شده بود که قرار بود در مورد دستاوردهای جنبش زنان ، در مورد چالش های جنبش زنان و اتفاقاتی که در یک سال گذشته بر جنبش و فعالین آن رفت و همینطور چشم انداز آینده در یک محیط تعاملی و دوستانه بررسی گردد. در واقع به خاطر گفتگو در باره وضعیت و شرایط موجود زنان بود. اما متاسفانه دیروز متوجه شدیم که صاحب این مکان را تهدید کرده اند و خواسته اند که این نشست برگزار نشود و در عمل ما با درهای بسته ی آن مکان روبرو شدیم. امروز یک عده از دوستان به آنجا رفته بودند که عدم برگزاری نشست را به اطلاع دیگران برسانند چون فرصت اطلاع رسانی خیلی کم بود و در عین حال نظر یک عده دیگری هم این بود که حالا که امکان برگزاری مراسم وجود ندارد با یک کوه پیمایی آرام جریان را به یک گلگشت تبدیل بکنیم که اگر نتوانسته ایم حرکتی فرهنگی انجام دهیم با هم و به خاطر همبستگی زنان حداقل یک حرکت ورزشی انجام داده باشیم. اما متاسفانه در منطقه ای هم که برای کوهپیمایی در نظر گرفته شده بود با مانع نیروهای گشت مواجه شدیم و وقتی هم که برگشتیم تا ببینیم چه اتفاقی افتاده عده ی دیگری از دوستان را در آنجا دستگیر کردند. مجموعا تا حالا ٩ نفر در بازداشت به سر می برند که یکی از ایشان از جمله ی وکلای این افراد هستند.
روز ۲۲ خرداد را روز همبستگی زنان نام گذاری کرده اند ، به نظر شما تا چه حد این همبستگی با وجود عقاید مختلفی که در جنبش وجود دارد ، واقعی است و این همبستگی چقدر ریشه دوانده است ؟
من یکی از سخنرانان مراسم امروز بودم و قرار بود در باره ی همین موضوع صحبت کنم . به نظر من یکی از ویژگی های جنبش زنان در ایران ، فرا ایدئولوژیک بودن آن است. یعنی فعالان جنبش زنان به این نتیجه رسیده اند که به جای اینکه فمینیسم در خدمت ایده ئولوژی ها و گروهها ی سیاسی و ایدئولوژیک باشه ، در خدمت فمینیسم باشد. یعنی درواقع تلاشهای آنها در جهت نیل به حقوق زنان باشد . و وقتی که مسئله برابری جنسیتی است و به طور خودخواسته به باورهای هم به جای تقابل با هم، به هم احترام گذاشته بشود ، حرکت به خودی خود به سمت همبستگی پیش خواهد رفت. یعنی شما در اینجا آدمهایی را می بینید که از نظر فکری از نظر گرایش ایدئولوژیک و حتی گرایش سیاسی ممکنه هیچ ربطی به هم نداشته باشند و اگر آنها را محور قرار دهیم ممکنه در کنار هم قرار گرفتن این آدمها معنی پیدا نکند ولی ما می بینیم که در کنار هم قرار میگیرند و یک خواسته ی مشترک رویش زوم می شود و آن را مطرح می کنند. بنابراین، این همبستگی به این معنا است که ما آگاهانه به سمت یک فصل مشترک که آن هم حقوق زنان است حرکت میکنیم.
من فکر میکنم که این خودآگاهی به آن درجه رسیده است که حقوق زنان را میتوانیم به عنوان حقوق برابر معنی کنیم، به این خاطر که این فرا ایدئولوژی بودن نه فقط شامل زنان و جنبش زنان بشود بلکه میانجیگر باشد بین تمام جنبش های موجود. وقتی ما از مدافعان حقوق برابر در کنار جنبش زنان یاد میکنیم ، این خود مستندی هست بر این حرف من که مسئله اصلی حقوق برابر است ، حقوق برابر جنسیتی ، حقوق برابر قومیتی ، حقوق برابر اقلیتی و سایر حقوق که همه باز به نظر من در زیرمجموعه حقوق بشر تعریف میشوند .
این اواخر ما شاهد یک سری مقالاتی هستیم که از اختلافات درون جنبش زنان حکایت میکنند به نظر شما چطور میشود با وجود این اختلافات همبستگی را حفظ کرد وسعی کرد که به آن صدمه ای وارد نشود؟
چیزی که من به عنوان همبستگی از آن یاد میکنم یک نوع جامعه شناسی جنبش زنان در شرایط موجود است ، اما این نگاه درواقع موشکافانه نافی این نیست که ما قبول نکنیم که اختلاف بین هر گروهی ممکن است وجود داشته باشد. شکاف در هر گروهی حتی کوچک و دوستانه ای ممکن است رخ دهد.
آنچه که در خروجی رفتار فعالان جنبش زنان می بینید ، حرکت هایی است برای حقوق زن. در کمپین های مختلف ، حتی در شاخه های همین کمپین ها که ممکن است دچار انشعاباتی شده باشند ، خروجی این کمپین ها و خروجی این حرکت مدنی چه است؟ به آن اگر توجه کنیم میتوانیم به آن همبستگی که من به شما گفتم اشاره بکنیم . ولی اگر بخواهیم به خود این شکاف ها و فاصله ها و چرائی آنها توجه بکنیم ، به نظر من یک مسئله ریشه داری است که باید وارد فرهنگ استبدادی ما بشویم ، وارد فرهنگ جمع گریز ما بشویم ، باید وارد فرهنگ عدم کار مشترک غیر ساختار قدرتی بشویم و خیلی چیزهای دیگری را باید بررسی بکنیم که ممکن است در هر جمع کوچکی از ما ، ایجاد شکاف بکند.
من اصلا منکر این ماجرا نیستم و منکر اختلافات پیش آمده نیستم . آنها را قابل نقد و بررسی می بینم. اما از نظر من آنچه مهم است نتیجه ی کار جنبش زنان است ، باید ببینیم که آیا این شکاف ها باعث شده است که گروه ها منفعل شوند؟ و تمرکز و توجه خود را از مسئله حقوق زنان باز پس بگیرند و آیا منجر شده است که آنها به گروه های سیاسی و یا گروههای فکری دیگر پناه ببرند؟ در عمل می بینیم که این اتفاقات رخ نداده ، روش ها و راه ها جدا شده ولی مقصد همان است. ممکن است در این وسط متاسفانه گروه بزرگی خرد شده باشد، ولی گروه های خرد همچنان راه خود را دنبال می کنند. فقط در روش متفاوت هستند.
من با اینکه گفته شما را تایید میکنم و معتقد هستم که وجود اختلافات خود به خود منفی نیست، و حتی اگر آگاهانه عمل شود میتوانند بالنده هم باشند، ولی این ترس وجود دارد که این اختلافات باعث جلوگیری از رشد جنبش و توده ای و عمومی شدن آن بشوند.
ما اگر بخواهیم این حرف شما را به طور علمی بررسی کنیم ، ما برای رشد یک جنبش باید دنبال شاخص بگردیم. شاخص رشد چیست؟ بیاییم حجم اطلاعات منتشر شده توسط فعالان جنبش زنان را در سه سال اخیر نسبت به قبل از آن بررسی بکنیم. همین مسئله برای هر ناظر و مخاطبی به راحتی نشان دهنده ی این است که حجم تبادلات مطالب، اطلاع رسانی و آگاه سازی در دو سال اخیر قابل مقایسه با سالهای قبل از آن نیست. شاخص دیگری که آن نیز کمَی است، تعداد گروه هایی است که در مورد مسائل زنان کار می کنند. میزان کمی توجه رسانه ها به مسائل زنان است. مگر توسعه چیست؟ جز رشد کمی و کیفی؟ رشد کمی و کیفی در یک پدیده ی اجتماعی موجب توسعه ی آن می شوند. بنابر این نه من فکر نمیکنم که شکاف های موجود موجب ناتوانی جنبش زنان شده باشد.
در عمل ممکن است دلخوری ها و رنجش ها و فاصله ها را در بر داشته باشد و موجبات خرد شدن و کوچک شدن گروه های بزرگ شوند. ولی آنچه که فعلا خوشبختانه برای بسیاری از فعالان جنبش زنان مهم است، باوجود اختلافاتی که وجود دارد، حرکت به سمت مقصدی است که مقصود همه ی ماست.
با تشکر از شما خانم امینی