برگردان: بهارک سلطانیان
پرونده قتل وحشتناک فرخنده هم اکنون بسته شده است. هزاران نفر در کابل و در اقصا نقاط جهان به دادخواهی این جنایت دهشتناک٬ ددمنشانه و زن ستیزانه که برای فرخنده اتفاق افتاد به خیابانها آمدند. سیستم قضایی افغانستان با سرعت حاضران و پلیس را محاکمه کرد. ۴۹ نفر بازجویی شدند که ۲۷ نفر شامل ۱۸ شهروند عادی و ۹ پلیس از انها تبرئه گشتند. ۱۲ نفر شهروند عادی و ده پلیس از متهمان مجرم شناخته شدند که چهار نفر به اتهام قتل محکوم به اعدام شدند. افسران پلیسی که محکوم شده بودند دلیل محکومیتشان قصور در حفاظت از جان فرخنده هنگام شکنجه و کشته شدن بود. این اتفاق تلنگری بود بر وجدان مردم افغانستان به خصوص زنان. اعتراضاتی علیه این جنایت از کابل و هامبورگ تا جامعه افغانهای مقیم کالیفرنیا صورت گرفت.
آیا عدالت برای پرونده فرخنده اجرا شد؟ آیا این ماجرا یک نقطه عطف درباره حقوق زنان در افغانستان بود؟ آیا خشونت علیه زنان در افغانستان واقعا در حال افزایش است؟ آیا سرع در رسیدگی کردن به موضوع بیشتر انگیزه سیاسی داشت؟ در زیر به تک تک این سوالات خواهم پرداخت.
دو روز قبل از سال نوی افغانی یک زن ۲۷ ساله بنام فرخنده توسط جمعی از مردان خشمگین کشته شد. دلیل کشته شدن فرخنده آن بود که به سوزاندن قرآن متهم شده بود. خشونت عیان موجود در ماجرا همه را در بهت فرو برد به خصوص وقتی که معلوم شد فرخنده خودش معلم دینی بوده و قرآن را نسوزانده است. تحقیقات نشان میداد که فرخنده با یک آخوند در یک مسجد به خاطر فروختن دعا، جادو و جنبل مشاجره کرده بود. آخوند مذکور برای انتقام و تلافی٬ فرخنده را متهم به سوزاندن قرآن میکند. خبرگزاری سی بیسی گزارش داد که مردان خشمگین ابتدا فرخنده را کتک زدند سپس از بالای پشت بام پرتش کردند و با ماشین از روی پیکر بیجانش رد شدند و جنازه اش را آتش زدند و دست آخر در رودخانه انداختند. به گفته شاهدان عینی معترضان شعارهای ضد آمریکایی و ضد دموکراسی سر داده بودند و همزمان فرخنده را کتک میزدند. کمی قبلتر در دسامبر ۲۰۱۴ یک دختر ۱۲ ساله توسط یک پلیس محلی مورد تعرض قرار گرفته بود. اتفاقاتی از این دست که برای زنان و دختران افغان روزانه میافتد در بیشتر مواقع حتی جایی گزارش نمیشوند.
قبل از روشن شدن حقیقت ماجرا پدر فرخنده اعلام کرده بود که دخترش تعادل روحی نداشته است. بسیاری از فعالان حقوق زنان به این اظهار نظر مشکوک بودند و حدس میزدند که پدر فرخنده برای توجیه رفتار دخترش متوسل به چنین دروغی شده است. عدم تعادل روحی در خاورمیانه باعث سرافکندگی است ولی سوزاندن قرآن چنان رفتار خطرآفرینی است که هیچ آدم عاقلی آن را مرتکب نمیشود.
در ۲۲ مارچ، میر ویس هارونی در گزارشی برای خبرگزاری رویترز نوشت فرخنده معلم دینی بود و به گفته برادرش نجیب الله از لحاظ روحی و روانی فردی سالم. او گفته بود که پدرشان این شایعه را ساخته بود تا خانوادهاش را نجات دهد. پلیس بعد از واقعه به آنها گفته بود برای امنیت جانی خودشان شهر را ترک کنند.
زنان برخلاف سنت اسلامی تابوت فرخنده را بدوش گرفتند در حالیکه بقیه مردم خواهان مجازات عاملان جنایت و اجرای عدالت بودند. علی رغم اینکه قانون خشونت زدایی علیه زنان توسط رییس جمهور وقت حامد کرزای در سال ۲۰۰۹ امضا شد هنوز هم خشونت علیه زنان یکی از بزرگترین موانع برسر راه گسترش حقوق زنان است. قانون خشونت زدایی علیه زنان شامل ۲۲ جرم است از جمله اجبار به روسپیگری و عدم پرداخت سهم الارث. خاطیان جریمه و تنبیه میشوند.
در ۱۲ نوامبر ۲۰۱۴ رشیده مانجو در گزارش نهایی سازمان ملل درباره خشونت علیه زنان میگوید در انتهای ماموریت ۹ روزه در کابل، جلال آباد و منطقه هرات در افغانستان من از طرف شورای حقوق بشر مامور بودم که اطلاعاتی درباره خشونت علیه زنان جمع کنم. خشونت علیه زنان و دختران بسیار گسترده و یک مشکل سیستماتیک است که بر زندگی زنان و دختران در خفا و در ملا عام سایه افکنده است. «
رونا پوپل مدیر اجرایی ائتلاف آمریکا در افغانستان دغدغههایش شبیه رشیده است. او در مصاحبهاش با من میگوید : «آنچه که در کابل روی داد نتیجه ۳۵ سال جنگ در افغانستان است. جنگ اخلاق و فرهنگ ما را نابود کرد. بیش از ۸۰ درصد مردم افغانستان از مشکلات روحی در رنج هستد. آنها هر روز شاهد کشته شدن مردم هستند به همین دلیل نسبت به هم و جامعه بیتفاوت شدهاند.»از این منظر رونا و رشیده نظرشان یکی است.
در پاسخ به سوال من که آیا رونا نگران امنیت زنان افغانستان است و اگر هست چرا؟ میگوید «بله من نگران امنیت زنان افغان هستم. آنها حتی از دست خانوادههایشان در امان نیستند. من همیشه فکر میکنم باید به آنها آموزش بدهیم که چطور مراقب خودشان باشند. پس از مرگ فرخنده چند دو جین مرد که به دست داشتن در قتل فرخنده مظنون بودند به همراه چندین افسر پلیس دستگیر شدند. دولت افغانستان به نظر میآید که میخواهد جلو خشم مردم را بگیرد ولی عملن کار چندانی از پیش نمیبرد. برای تغییر مردم دولت باید اعتمادشان را جلب کند. دولت باید قانون و سیستمی را حاکم کند که توسط مردم جدی گرفته شود و همچنین جامعهشناسان و روانشناسان باید در صدد التیام زخمهای روحی چندین دهه جنگ باشند.
حضور نیروهای آمریکایی و هم پیمانانشان در افغانستان پس از خاتمه دوران سیاه طالبان نتوانست امنیت و حضور زنان را در جامعه تضمین نماید و با نزدیک شدن تاریخ خروج انها به نظر میرسد که زنان در قبایل و عشایر مختلف بیشتر در معرض خشونت باشند. فعالان بسیاری از جمله سیما ثمر نگران این موضوع هستند. سیما معتقد است که هم نیروهای آمریکایی و هم دولت افغانستان به قطعنامه ۱۳۲۵ شورای امنیت چندان پای بند نبودهاند. قطعنامه مذکور درباره حضور زنان در مذاکرات صلح بود. او ادامه میدهد که «حضور نیروهای بین المللی و شوراهای بازسازی در بسیاری از ایالات به مردم اطمینان خاطر میدادند و مردم سعی در حمایت و حفاظت از زنان داشتند و متاسفانه با رفتن نیروهای مذکور اوضاع اینچنین نخواهد ماند» و ادامه میدهد «اوضاع اقتصادی و ناامنی از عوامل دیگری هستند که خشونت علیه زنان را افزایش داده است. بنا به گفته مشاور امور زنان در سازمان ملل ۸۷درصد زنان در سال ۲۰۱۴ به نوعی خشونت فیزیکی روحی جنسی اقتصادی یا اجتماعی را تجربه کردهاند.
در مصاحبهام با رونا از او پرسیدم چامعه افغانهای خارج از افغانستان و سایر فعالان زن در سراسر جهان چگونه میتوانند به زنان افغانستان کمک کنند تا فرخندههای دیگری قربانی نشوند؟ او پاسخ داد، «دنیا باید به زنان افغانستان توجه کند. ما بعد از ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۹ تجربه بدی را پشت سر گذاشتیم. جهان به کمک ما آمد ولی زنان افغان زیر دست و پا ماندند. بعد از طالبان حجاب در افغانستان اختیاری شد ولی در سفرمان به کابل متوجه شدیم که زنان زیادی هنوز پوشیه میپوشند وقتی دلیل کارشان را پرسیدیم گفتند به خاطر امنیت خودشان مجبور هستند که پوشیه بپوشند. زیرا اگر آن را بردارند و مردم ببینند که زنی جوان و زیباست ممکن است در خطر ربوده شدن قرار گیرند. مردم جهان باید اجازه بدهند که افغانها بنا به اقتضای فرهنگشان تصمیم بگیرند که چه کاری برای آنها مفید است. «
پرونده فرخنده هم اکنون مختومه اعلام شده و بسیاری از فعالان و خانواده فرخنده میپرسند که آیا عدالت اجرا شده است؟ فریر الله حسین خلیل در مقالهای برای خبرگزاری طلوع گزارش میدهد «بسیاری از مردم کابل میگویند دادگاه و نتیجه آن سیاسی است و قاضی دادگاه اولیه سیف الله مجددی در همین راستا هدف انتقادات بسیاری بوده است. روند دادگاهی متهمان پرونده فرخنده سریعتر از معمول بود و سوال مردم این است که آیا این نتایج عادلانه است؟ به نظر میرسد پرونده در عرض کمتر از دو ماه بنا بر مصلحتهای سیاسی رسیدگی و بسته شد. «دغدغهها بسیاری از فعالان حقوق بشر نیز مشابه مردم عادی است. دادرسی در عرض چند روز انجام شد و متهمان فقط چند دقیقه وقت دفاع داشتند و وکلای مدافع حتی فرصت و موقعیت معرفی شاهدان را نداشتند و نکته تاریک این دادرسی این بود که یکی از متهمان که محکوم به مرگ شد حتی وکیل مدافعی نداشت.
وکیل آمریکایی خانواده فرخنده در مقالهای که در تلگراف چاپ شد گفت: «این پرونده بدون شک نقطه عطفی در تاریخ حقوق زنان بود و ادامه میدهد این پرونده و چگونگی محاکمات به جهان نشان داد که واقعیت فعلی افغانستان و نتیجه میلیاردها دلار سرمایه گذاری چه بوده است. «
در حالیکه بسیاری از اتفاقات خشونت بار علیه زنان گزارش نمیشوند یا نادیده گرفته میشوند مرگ وحشتناک فرخنده در ملاعام جامعه افغانستان را مجبور کرد با واقعیت ترسناک جامعهشان روبرو شوند. به خصوص اینکه حادثه با دوربین موبایل ضبط شده بود و در رسانههای گروهی بارها بازنشر شد.
وقتی نظر رونا را درباره نتیجه این پرونده پرسیدم گفت: «من از دیدن هر روزه بیعدالتی در زندگی زنان افغان بسیار ناراحت هستم. آزار زنان جزیی از فرهنگ مردم افغان شده است. زنان در جامعه نامریی هستند. زنان هنوز تبعیض و آزار و اذیت میبینند و برای رسیدن به برابری باید بسیار تلاش کرد.بی ثباتی سیاسی مانع هر گونه اصلاحی است. حق با خالد حسینی است وقتی در رمان هزاران خورشید تابان نوشت انگشت اتهام مردان مانند عقربههای یک قطب نما که همیشه به سوی شمال است همواره زنان را هدف قرار میدهد. زنان افغان احتیاج به حمایت بیشتری دارند جهت گسترش برابری و عدالت. «
واقعیت این است که بعد از گذشت قریب ۱۵ سال از حضور نیروهای آمریکایی و شروع پروژه توانمندسازی زنان٬ نه آمریکا و نه دولت افغانستان هیچکدام نتوانستهاند به قول خودشان درباره زنان افغان عمل کنند. وقتی از کابل به امریکا برمیگشتم از گروهی از زنان که در ان جی اُهای کابل همکاری میکردند پرسیدم چه پیامی برای زنان امریکا دارند؟ و آنها گفتند: «الهه به آنها بگو ما را فراموش نکنند». بیایید با هم برای امنیت زنان افغان تلاش کنیم. زنان جهان باید به صدای زنان افغان گوش دهند.