برگردان: خشونت بس
خشونت بس: آدری لرد، محقق فمینیستی دههی ۱۹۷۰ یکبار گفت: «سکوت شما، از شما محافظت نمی کند» و زنان در سطح جهان این واقعیت را میدانند.
درحالیکه عدالت جنسیتی بهویژه در ۴۰ سال گذشته، از حاشیه به مرکز دستورکارهای جهانی نزدیکتر شده است، هنوز هم ساختار قدرت پدرسالارانه ریشه عمیقی در بسیاری از نقاط جهان دارد. خیزش یک میلیارد نفری برای پایان دادن به خشونت جنسیتی مظهر یکی از کمپینهای بسیاری است که برای پایان دادن به خشونت مبتنی بر جنسیت در عرصه عمومی و خصوصی، در خانه و اجتماع، توسط دولتها، در مناطق جنگی و همچنین خطوط تولید اقدام کردهاند. واقعیت این است که جهان ما نه برای زنانی که خاموش هستند، چراکه احساس میکنند این سکوت از آنها در برابر یک سری آسیبها محافظت میکند، امن است و نه برای زنانی که شجاع و صریح هستند، زنانی که باور دارند سکوتشان نه از آنها و نه از دیگر زنان محافظت نمیکند، زنانی که زندگیشان را به خطر میاندازند برای ایستادن در برابر زنستیزی، ساختار قدرت پدرسالارانه و خشونت جنسیتی. ما شاهد جان باختن زنانی همچون فرخنده در کابل و فریناز در مهاباد هستیم و شاهد مرگ زنان شجاعی هم چون سلوا بوقعقیص[۱] در لیبی، سبین محمود[۲] در پاکستان و حتی دستگیری و بازداشت زنانی که برای عدالت ایستادهاند همانند نرگس محمدی در ایران، کسانی که رمز سکوت پدرسالارانه را شکستهاند.
فریناز خسروانی
چهارم می [۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴]، فریناز خسروانی، یک زن کرد ۲۵ ساله ایرانی[۳] از طبقه چهارم هتل تارا در مهاباد که در آن کار میکرد سقوط کرد/ پرید. مهاباد شهرستانی است واقع در شمال غربی ایران که تقریبا ۲۸۰۰۰۰ کرد در آن ساکن هستند. درحالیکه شرایط دقیق مرگ او هنوز معلوم نیست، رسانههای کرد گزارش کردهاند که در آن زمان او با یکی از نیروهای اطلاعاتی و امنیتی ایران تنها بوده است. سازمان عفو بینالملل در مقاله ای که در هشتم ماه می منتشر شد، اشاره کرد مردم مهاباد ادعا کرده اند که این نیروی اطلاعاتی و امنیتی ایران فریناز را به تجاوز تهدید کرده بود.
پس از حادثه، روز پنجشنبه هفتم می، تظاهرکنندگانِ خشمگین با پلیس درگیر شدند، هتل تارا را به آتش کشیدند و مبلمان و وسایل آن را از اتاقها به بیرون پرتاب کردند. براساس گزارش خبرگزاری ارا زمانی که پلیس ضد شورش به گاز اشکآور، گلوله و باتوم برای متفرق کردن تظاهرکنندگان متوسل شد، حداقل دو نفر کشته و بیش از ۵۰ تن مجروح شدند.
به آتش کشیدن هتل تارا توسط معترضان
سعید بومدوحه، معاون بخش خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) در عفو بینالملل گفت که این سازمان هنوز قادر به بررسی تعداد دقیق بازداشتشدگان و تلفات نبوده است. او اضافه کرد «ما از سوابق نیروهای امنیتی ایران در اعمال فشار بیشازحد برای سرکوب اعتراضات، مستندات بسیاری داریم– که در نقض آشکار حقوق بینالملل است» و «مقامات بهجای توسل به ارعاب و اعمال زور، باید تحقیقات فوری، بیطرفانه و مستقلی را در رابطه با شرایطی که به مرگ زن جوان در مهاباد منجر شده است و همچنین درباره واکنش سنگین پلیس برای کنترل اعتراضاتی که به دنبال مرگ وی صورت گرفته است، به جریان بیندازند».
فرماندار مهاباد، جعفر کتانی، به خبرگزاری عراقی کردی Rudaw گفت که «مردم باید منتظر نتایج تحقیقات بمانند». غلامحسین محسنی اژه ای، سخنگوی قوه قضائیه نیز در این مورد نظراتی داد و مردم را تشویق کرد تا زمان اعلام نتایج تحقیقات صبر کنند. دادستان مهاباد، اصلان حیدری، در مصاحبه با ایرنا در هشتم می بیان کرد: تحقیقات در مورد مرگ «مشکوک» زن با دقت بسیار در جریان است. مقامات در ایران، انگیزه تظاهرات را به تحریک رسانههای خارجی مرتبط کرده و مردم را به آرامش و اعتماد به مقامات برای انجام تحقیقاتشان دعوت کردند. روایت منعکسشده از ساکنان محلی مهاباد این است که صاحب هتل تارا، نادر مولودی، با یکی از نیروهای اطلاعاتی و امنیتی قرار گذاشته تا در ازای ارتقا هتل از چهار ستاره به یک هتل پنج ستاره، فریناز را در اختیار آن عضو امنیتی قرار دهد. داستان به اینجا ختم میشود که وقتی فریناز در اتاق هتل با افسر اطلاعاتی بود و در معرض تجاوز قرار گرفت، تصمیم گرفت از طبقه چهارم بپرد و برای حفظ شرف خانوادهاش خودکشی کند.
درحالیکه شرایط دقیق مرگ فریناز هنوز هم معلوم نیست؛ چه انتخابهایی داشته؟ اجتماعی که هماکنون هتل را به آتش میکشد و خواستار عدالت است، اگر او زنده بود چه برخوردی میکرد؟ آیا زندگی او در دست بستگان نزدیک مرد او برای حفظ «ناموس» خانواده در خطر نبود؟ آیا اجتماع او را حتی اگر از قتل ناموسی جان به درمیبرد، محروم نمیکرد؟
فریناز اگر باور داشت که میتواند از یکپارچگی بدن خود دفاع کند و از خود در برابر تجاوز جنسی محافظت کند چگونه واکنش نشان میداد؟ آیا نظام حقوقی از او دفاع میکرد؟ واکنش اجتماع چه بود؟ آیا جمعیتی که در مهاباد به خیابانها آمد، از حقوق انسانی او برای محافظت از خودش، حتی اگر اجبارا به خشونت متوسل میشد، دفاع میکرد؟ فریناز و صدها زن و دختر دیگر همانند فریناز میدانند که یک قربانی تجاوز جنسی، در جوامعی مانند ایران مجددا قربانی میشوند.
آنها میدانند که حتی قوانین پوسیده در کتابها به این معنا نیست که عدالت به خدمت آنها درآمده است. آنها میدانند که جهان مکانی امن برای آنها نیست. اجازه دهید همه ما سکوت را به عمل برگردانیم. این سکوت از ما محافظت نمیکند!
پانوشت ها:
[۱] Selwa Bugaidhis
[۲] Sabeen Mohamud
[۳] اشپیگل آنلاین سن وی را ۲۵ سال ذکر کرده بود ولی در سایت های ایرانی ۲۸ سال ذکر شده است [م]
منبع:
Amani, Elahe (2015), “Silence Did Not Protect Farinaz Khosravani”, published on: