شهلا عبقری گرامی ، ممکن است کمی از خودتان برایمان بگویید

من متولد یکی از شهرهای کناره دریای حزر و عاشق دریا هستم.
برای تحصیلات دبیرستان به همراه خانواده ام به تهران آمدم .و پس از اتمام دبیرستان وارد دانشگاه گشتم . درسال ١٩٧۴ پس از اخذ لیسانس علوم اجتماعی و بیولوژی از دانشگاه تهران و دانشسرایعالی برای ادامه تحصیل راهی امریکا شدم. در امریکا به عضویت کنفدراسیون دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا درآمدم و تا مقطع انقلاب در این کنفدراسیون فعال بودم. در ابتدای انقلاب چون دانشجوی دوره دکترا بودم و مدت کوتاهی به اتمام تحصیلم نمانده بود، تصمیم گرفتم که برگشت به ایران را به تاخیر بیاندازم. پس از اتمام تحصیلاتم چنان جمهوری اسلامی چهره استبدادی خود را به همه نمایاند که تمامی دوستانم که به ایران رفته بودند یا اعدام شدند و یا برای نجات جان از طریق مرزها فراری شدند. از ایران به من هم توصیه شد که به ایران برنگردم. و من تصمیم گرفتم که در امریکا ساکن شوم. درسال ١٩٨۵ توانستم مدارک دکترا و فوق دکترای میکرب شناسی و ویروس شناسی را دریافت کنم. در همین سال طرح تحقیقی ام درویروس شناسی از طرف سازمان بهداشت امریکا برنده جایزه ای شد و از این طریق توانستم وارد دوره فوق دکترا شوم. در سال١٩٨٧ پس از احذ فوق دکترا در ویروس شناسی بعنوان محقق و استاد میکرب شناسی وویروس شناسی در یکی از دانشگاهای ایالت جورجیا مشغول به کار شدم و تا به امروز در دانشگاه تدریس می کنم. در تمام این سالیان همیشه بعنوان یک کوشنده فرهنگی-اجتماعی- سیاسی و زنان فعالیت کردم و فعالیت خود را ادامه داده ام. در حال حاضر عضو شورای هماهنگی همبستگی ملی ایرانیان، عضو هیات رئیسه و عضو کمیسیون زنان این نهاد هستم. همچنین در شبکه بین المللی همبستگی با مبارزات زنان ایران و انجمن زنان پارسی فعالیت مستمر دارم. افزون بر آن عضو هیات امنای چند نهاد فرهنگی از جمله بنیاد اسماعیل خویی و بنیاد نجات پاسارگاد هستم.

چگونه به فعالیتهای اجتماعی و سیاسی علاقمند شدید؟

از دوران کودکی همیشه حساس به رنج و درد اطرافیان ومحیط خود بودم. بسیار از دیدن زنان و بچه هایی که درفقر دست وپا می زدند متاثر میشدم و فکر میکردم که چگونه میشود جامعه ای داشت که در آن فقر وجود نداشته باشد. ابتدا فکر میکردم که با کار های خیریه می توان فقر را از بین برد ولی بعد ها دریافتم که کار خیریه فقط مسکن است و چاره اساسی نیست.
وقتی که وارد دانشگاه شدم با شرکت در مبارزات صنفی دانشجویان یاد گرقنم که برای گرفتن حق باید مبارزه کرد ودریافتم که در جامعه ای که آزادی وجود ندارد باید برای بی عدالتی ها اعتراض ومبارزه کرد. در همین دوران با عقاید سوسیالیستی نیز آشنا شدم و به فعالیتهای سیاسی علاقمند گردیدم.

شرایط پیرامونی شما چه تاثیری در علاقه مند شدن شما به فعالیت های اجتماعی و سیاسی داشت؟

من در یک خانواده فرهنگی بزرگ شدم. مادرم از کودکی علاقه شدید به خواندن را درمن ایجاد کرد. عشق به خواندن و دریافتن ایده های نو ومشاهده فقرجامعه همیشه مرا به تفکر وا می داشت و سعی داشتم که با خواندن هر چه بیشتر در یابم که چگونه میتوان از درد جامعه کاست. در مراحل مختلف زندگی، مادرم ، شوهرم و چندتن از دوستانم تاثیر گزار مسیر زندگی ام بوده اند و مشوق من در فعالیت های اجتماعی و سیاسی.

چگونه وچه زمانی فعالیت اجتماعی و سیاسی را شروع کردید؟

در ایران وقتی که دانشجوی دانشگاه تهران و دانسشرای عالی تهران بودم در مبارزات صنفی دانشجویان شرکت کردم و با مبارزات دانشجویی در ایران آشنا شدم. پس از خارج شدن از ایران و ورود به اولین شهر امریکا با دانشجویان ایرانی ای آشنا شدم که در کنفدراسیون دانشجو.یان ایرانی در امریکا فعالیت میکردند. عشق وعلاقه صادقانه ای را که در میان این دانشجویان یافتم علاقه من را به فعالیت سیاسی افزون ساخت و به کنفدراسیون پیوستم و فعالیت سیاسی خود را آغاز کردم. پس ازانقلاب و پس از اتمام تحصیلم به فعالیتهای زنان – فرهنگی و اجتماعی پرداختم. از چند سال پیش دوباره فعالیت های سیاسی را شروع کردم.

چه حوادث ویا اتفاقاتی باعث گردید که به مسائل زنان علاقه مند گردید؟

در خانواده ام فرقی بین پسر و دختر نبود زیرا مادرم زنی مستقل و آزاده بود و بهیچوجه اجازه نمی داد که فرقی باشد. اواعتقاد نداشت که دختران را باید برای ازدواج تربیت کرد ومهمترین مساله زندگی هر دختری فقط بچه زائیدن وبچه بزرگ کردن است. من از مادرم آموختم که همیشه باید به خود تکیه کنم وروی پای خود بایستم. او همیشه می گفت که زنان باید آنقدر توانمند باشند که محتاج مردان نباشند. آموخته های مادرم اما همه گیر در جامعه نبود وهمه جا نشانه های نابرابری بین زنان و مردان را به و فور می دیدم و همین دلیلی شد که قدم در راهی بردارم که تا شاید بتوانم تبعیض و نابرابری ها نسبت به زنان را بکاهم.

چگونه واز چه زمانی شرو ع به فعالیت در امور زنان کردید و دامنه فعالیت شما در این زمینه چگونه است؟

از سالهای پس از انقلاب که زنان آزادی های اندکی را که بدست آورده بودند از دست دادند، من به فعالیت زنان روی آوردم وسعی کردم در افشای فعالیت های ضد زن جمهوری اسلامی موثر باشم. چندین بار اقدام به تاسیس کمیته های محلی زنان برای بالا بردن آگاهی زنان ایرانی ساکن امریکا کردم .اما در تشکل زنان در سطح محلی موفق نبودم. ترس عجببی در دل زنان خارج از کشور وجود دارد که آنها را از شرکت در این گونه کارها باز میدارد. زمانیکه در شورای هماهنگی اتحاد جمهوری خواهان بودم در کمیسیون زنان این نهاد بسیار فعال بودم. ما در کمیسیون زنان این نهاد سعی داشتیم که از نگاه جنسیتی اعضا جلوگیری کنیم و نشان دهیم که بسیاری ازمردان در نها دهای سیاسی تنها در حرف طرفدار حقوق زنانند ولی در عمل نگاه جنیسیتی شان آشکار میشود. توضیح میدهم که من از ابتدای تشکیل اتحاد جمهوریخواهان به مدت یک سال عضو شورای هم آهنگی بودم وسپس از اتحاد جمهوریخواهان کناره گیری کردم. به خصوص زمانی که برایم آشکار شد دیدگاه غالب در این نهاد که بر سایردیدگاه ها نیز خود را تحمیل میکند، جریانی نزدیک به اصلاح طلبان داخل حکومت است استعفا دادم. در حال حاضر در کمیسیون زنان همبستگی ملی ایرانیان و در انجمن زنان پارسی و شبکه بین المللی همبستگی با مبارزات زنان ایران فعالیت دارم.

تجربیا ت شما چه اثرا تی در روند فکری و مبا رزا تی شما به جا ی گذ ا شته اند؟

تجربیات من باعث شده است که سعی کنم که یک بعدی فکر نکنم، و سعی کنم که یاد بگیرم که چگونه دموکرات شوم. آنچه که گذشته به من آموخت این است که دیکتاتوری از هر نوع آ ن نمی تواند پسندیده باشد. تا زمانی که با زور بحواهیم جامعه را بسویی سوق دهیم حتی اگر پیشرفت جامعه به آن سوی باشد موقتی است. به محض اینکه زور از میان رفت جامعه به همان جای اول ویا عقب تر برمی گردد. دریافتم که آگاهی همه گانی بیش از آنچه که قبلا فکر می کردم اهمیت دارد. جامعه ما و همگی ما استبداد زده هستیم و باید بکوشیم که ذهن وجان خود را از این استبدادزدگی رها سازیم. بسیاری از سیاسیون ما هنوز در استبدادزدگی دست وپا می زنند و سعی نمی کنند که خود را از این بلا رها سازند تا بتوانند در راه رفع استبداد زدگی جامعه قدم بردارند. جامعه زنان ما نیز تا حدودی به همین درد مبتلا است

نظر شما در مورد مبارزات زنان داخل از جمله کمپین یک میلیون امضا در ایران چیست؟

کمپین یک میلیون امضا نقطعه عطفی در مبارزات زنان ایران است زیرا این جنبش در تاریخ جنبش زنان و جنبش بخش های مختلف مردمان ایران برای اولین بار اقدام به ارتباط و نزدیکی با توده زنان کرده است. شروع کار بسیار درست وقابل تقدیر است. همیشه در هر کاری امکان اشتباه وجود دارد و تازمانیکه اشتباه پذیری و اتتفاد پذیری روند این کمپین باشد این کمپین به کج راه نخواهد رفت و نهایتا در دراز مدت به موفقیت خواهد رسید.

چه پیشنها دا تی بر ای پیشبرد اهداف فمینیستی زنا ن ایرا نی دارید؟

زنان احتیاج دارند که به هم نزدیک شوند تا اهداف فمنیستی را به پیش برند. تفرقه و پراکندگی زنان در جامعه مردسالار زنان را به جایی نخواهد رساند زیرا آنان برای رسیدن به این مهم احتیاج به نیروی عظیمی دارند.
کمپین یک میلیون امضا در ایران می تواند زنان داخل ایران را روی اهداف فمینیستی متحد سازد و شبکه های همبستگی مشابه شبکه همبستگی بین الملل با مبارزات زنان ایران می تواند زنان خارج از کشور را به هم نزدیک کند و راه پیشبرد به اهداف فمنیستی را هموارتر سازد.

شهلای گرامی، سپاس فراوان از شما که وقت خود را در اختیار ما گذاشتید

تهیه و تنظیم: گروه کاری ” چهره ما، تاریخ ما ”

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *