گفتگوی فروغ عزیزی با مینا کشاورز، فیلمساز مستند
بیدارزنی: مینا کشاورز، از مستندسازان جوانی است که سابقه ساختشش فیلم مستند را در کارنامه خود دارد. مستند ناخوانده در تهران که راوی زندگی خود میناست در جشنوارههای مختلف بینالمللی به نمایش درآمده است. با وی درباره علاقهاش به مستندسازی، دغدغههایش و مشکلات فیلمسازان زن صحبت کردیم.
چند ساله که داری فیلم میسازی؟
الان ۷ ساله فیلم میسازم. از سال ۸۵. تا الان ۶ تا کار مستند دارم و غیر از اینها چندتا کار کوتاه دارم.
چرا رفتی سراغ فیلمسازی مستند؟
شاید چون روحیه و علاقهام بیشتر در مربوط به حوزه علوم اجتماعی و مطالعات زنان بود، ضمن اینکه به سینما هم علاقه داشتم. سینمای مستند برایم جذابتر بود، شاید چون به نظرم همه چیز در سینمای مستند خالصتر است. با وجود اینکه به ادبیات و داستان علاقه داشتم، اما دوست نداشتم جلوی دوربین چیزی رو خلق کنم دوست داشتم با دوربین واقعیات رو دنبال کنم؛ آدمهای واقعی، روابط واقعی، زندگیهای واقعی. اوایل کار تحقیق فیلم میکردم و بعد کم کم شروع کردم به فیلم ساختن. کشف کردنِ زندگی و آدمهایِ جدید تنهادر سینمای مستند اتفاق میافتد و در سینمای داستانی کمتر چنین چیزی رو میبینیم.
چه نوع موضوعاتی برایت جذابتر است؟ فیلمهایت تمِ زنانه دارند؟
توی همه فیلمهایم تمِ زنانه وجود نداره. غیر از دو تا فیلمم که به طور خاص زنانه هستند؛ بیشتر موضوعات اجتماعی فارغ از جنسیت برایم اهمیت دارند. ممکنه یه فیلم که کاراکتر زن داشته باشه بیشتر من را جذب کنه اما لزوما اینطور نیست که فقط فیلمهایی با تم زنانه بسازم. مثلا من اولین فیلمم درباره یک گروه موسیقی متال بودند که سوژههایم پسر بودند. فیلم دیگرم را که در افغانستان ساختهام، با وجود اینکه کاراکتر اصلیش زن هست اما بیشتر یک خانواده برجسته شده، اما خب علاقه دارم که تمهای زنانه کار کنم. بیشتر کارهایی که در زمینه زنان کردم، فیلمهایی است که برای ان جی اوهای زنان ساختم برای معرفی یا هر چیز دیگری.
علاقهام به مسائل اجتماعی و موضوع زنان بیشتر متاثر از همین زن بودنم است و بیشتر ایجاد موقعیت برابر برای همه. نه فقط موقعیت برابر برای زنان، بلکه برای کودکان و هر گروه اقلیت دیگری؛ ایجاد شرایط برابر برای همه انسانها که بتوانند زندگی کنند. خب اینجا زنان هم به عنوان یک گروه که در اقلیت هستند برایم مهم میشن.
واکنش نسبت به فیلمهایت چطور بوده؟ وقتی سراغ سوژه زنانه رفتی از اینکه برچسب بخوری یا واکنش بدی به همراه داشته باشه، ترسیدی هیچ وقت؟
همیشه اینطوری بوده که وقتی به عنوان زن بخوای فیلم زنانه بسازی یا داستان بنویسی یا هر کاری، اصلا وقتی بخواهی درباره خودت حرف بزنی، همیشه امکان داره حتی در جمعهای زنانه هم بشنوی که این موضوعات خیلی فمینیستیه. انگار فمینیست بودن یک نقص هست در کارت. در صورتی که یک مرد اگه بخواد درباره دنیای درون خودش حرف بزنه کسی بهش همچین برچسبی نمیزنه. من وقتی داشتم فیلم ناخوانده در تهران را میساختم، اصلا فکر نمیکردم که اینقدر واکنشبرانگیز باشه. اون فیلم دنیای درون من بوده و من میدونم مسئلهی خیلی از آدمهای هم نسل من هم هست. آدمهایی بودند که بعد از دیدن فیلم بهم گفته بودند که انگار داشتی حرفهای ما رو میزدی و ما هم این تجربه رو داشتیم. من در اون فیلم داشتم درباره یک تجربهای که نداشتم حرف میزدم. دلیلی نداشت که توضیح بدهم که چرا میخواهم این تجربه رو داشته باشم. بدترین نقدها و حملهها به من شد سر این مسئله که تو معلوم نیست چی می خواهی و اصلا مگه یک زن در زندگیش چی میخواد غیر از یک زندگی خوب. اون فیلم نتوانست مجوز بگیره چون کارمند وزارت ارشاد به من گفت که این فیلم دخترها را تشویق به فرار از خونه میکنه. یا یکی از ممیزهای ارشاد گفته بود اگه زن من این فیلم رو ببینه، حتمن میگه من چه اشتباهی کردم که ازدواج کردم.
موقعیت زنانِ مستندساز در عرصهی فیلمسازی چطوره؟
همیشه انتظار دارند تو به عنوان یک فیلمساز زن، شاهکار خلق کنی. تو به عنوان زن وقتی میای در این عرصه یا نباید بیای یا اگر هم میای باید خیلی خوب باشی. تو باید زمان زیادی رو صرف این بکنی که خودت رو ثابت کنی و بگی که میتونی فیلم بسازی. فیلمسازهای زن زیادی هستند که با وجود اینکه زمان زیادی هست که دارند فیلم میسازند و جایزه های زیادی گرفتند، اما نه میتونند از جاهای دولتی بودجه بگیرند نه در هیاتهای داوری جشنوارهها هستند. در صورتی که ما این همه مستندساز زن داریم. بیشتر مستندسازهای زن مستقل هستند و با بودجهی خودشان فیلم میسازند. در هیات داوران پیش آمده مردهایی بودند که تجربه فیلمسازی کمی دارند یا اینکه اصلا فیلم نساختند اما زنها معمولا از هیات داوران حذف میشوند. حتی دبیر و تمام دست اندرکاران تنها جشنواره فیلم زنان (پروین اعتصامی) هم مرد هستند. نگاه جنسیتی هم در نگاه دولت هست و هم در همکاران فیلمساز ما. پیش آمده برای من که به خاطر این نگاه جنسیتی که در همکاران فیلمسازم هست موقعیتهای زیادی رو از دست دادم. در واقع متاسفانه اولین چیز قبل از اینکه تو را به عنوان یک فیلمساز ببینند، به عنوان یک زن میبینند. تهیه کنندههای خصوصی هم معمولا به زنها اعتماد نمیکنند.
با همهی این مشکلات نکته ی جالب اینه که اصولا تعداد مستندسازان زن ایرانی خیلی زیاده نسبت به خیلی از کشورها.
فکر میکنی چقدر این فشارهایی که گفتی، باعث عقبنشینی زنها میشه از فیلمسازی تو این عرصه؟
خب در این شرایط آدمها قدرت برابر با هم ندارند و این شرایط نابرابر باعث شده خیلی از زنهایی که قبلا فیلم میساختند، دیگه فیلم نمیسازند و رفتهاند سراغ کارهای دیگهای. خیلیها از ایران رفتند و یا به رفتن فکر میکنند. چون حداقل در خارج از ایران شرایط برای فیلمساز مستند و به طور خاص فیلمساز زن خیلی بهتره. اما به طور کلی خود فیلم مستند به دلیل ویژگیهایی که داره، مثل درگیریهایی که در ساخت ممکنه باهاش مواجه بشی خیلی کار سختیه و به نظرم کسانی میرن سراغش که روحیهی مقاومت و پایداری دارند. من خیلیها رو دیدم که با همهی این سختی ها پای این ایستادند که فیلم خودشون رو بسازند و به نظرم برای اکثر زنان فیلمساز ساختن فیلم مستند هم یه جور گرایشی شده برای مبارزه در کنار بقیهی کارهایی که تو عرصههای دیگه انجام میدن، یه جور مبارزه است برای ثابت کردن خودت. حالا مستندسازها خودشون دارند ثبت میکنند یک بخشی از مبارزه شون رو.
این نگاه جنسیتی رو به نظر چطور میشه کمتر کرد؟
به نظرم اعتماد به نفس ما فیلمسازهای زن کمه. ما همه جوره نادیده گرفته می شویم و مدام قضاوت میشویم. چند وقت پیش مجله فیلم یه ویژهنامه درباره سینمای مستقل ایران داشت که من اتفاقی اون رو جایی دیدم. تو لیست سینماگران مستقل دیدم که اسم هیچ زنی نیست با وجود اینکه کلی زن فیلمساز مستقل هستند و جایزه بینالمللی گرفتند برای این سینما. نه تنها خود مجله به طور کل فیلمسازان زن رو نادیده گرفته بود که هیچ کدام از فیلمسازای دیگهای هم که مطلب داشتند به همکارهای زنشون اشارهای نکردند.
وقتی مردسالاری این قدر در جامعه نهادینه شده، به راحتی نمیتونی موقعیت خودت رو به عنوان یک فیلمساز ثابت کنی. نه فیلمسازی که در هر شغلی. من خودم تجربههای بسیار تلخی داشتم از کارهای گروهی که با همکارهای مرد داشتم که حس کردم به من اجحاف شده. فکر کنم تنها راهش مدام کار کردن و ثابت کردن خودته.
وضعیت انجمن مستندسازان چطور هست؟ کارکرد اون چقدر میتونه موثر باشه؟
قطعا این انجمن میتونه موثر باشه. خوشبختانه یکی از اعضای هیات مدیرهی کنونی انجمن زن است و او قطعا می تونه نقش موثری در اهداف و سیاست گذاری های انجمن برای استفاده از زنان مستندسازان در عرصه های مختلف باشد. در صورتی که در هیات مدیره قبلی انجمن، زنی نبود.
جشنوارههایی مثل پروین اعتصامی چقدر میتونه موثر باشه؟
خب این جشنواره دولتی هست و با مشکل ممیزی مواجه هست و تعداد زیادی از فیلمسازها نمیتونند بهش راه پیدا کنند. به خود این جشنواره هم چندان اهمیتی داده نمیشه و تبلیغات زیادی براش نمیشه. در ضمن به نظرم واقعا بهتره که مدیر جشنواره زن باشه چون معمولا زنان دید بهتری نسبت به فیلم زنان دارند. کلا جشنوارههای خصوصی مشکل زیادی دارند، چون معمولا فیلم و مدیا بیشتر زیر ذرهبین سانسور و ممیزی قرار میگیرند.
امیدوارم که این فضای مردانهای که در سینمای ایران هست بهتر بشه. درسته که در جهان هم این نابرابری وجود داره اما خب در ایران این شرایط نابرابر بیشتر هست. امیدوارم یک روزی در هیات داوران جشنوارهها حداقل سه تا زن داشته باشیم، در سطح مدیرهای بخشهای هنری ومدیرهای فستیوالها زنان حضور داشته باشند.
خودت کدوم فیلمت رو بیشتر دوست داری؟
خیلی سخته انتخاب بهترینش. اما فیلم «ناخوانده در تهران» رو بیشتر دوست دارم، چون خودم باهاش درگیر بودم و مسئلهاش مهاجرت دخترها به تهران بود. خودم به کاری که تو اون فیلم کردم اعتقاد دارم. و تجربهی ویژهای بود به خاطر اتفاقات شخصی ای که برایم افتاد.
فیلمشناسی مینا کشاورز:
۱- در انتهای یک روز کامل ( ۱۳۸۷/ ۵۲ دقیقه / کارگردانی مشترک )
۲-ناخوانده در تهران ( ۱۳۸۹/ ۵۲ دقیقه )
۳-مردی که همه چیز می دانست ( ۱۳۸۹/ ۲۶ دقیقه )
۴- کمی آنطرف تر ( ۱۳۹۱ / ۴۰ دقیقه/ کارگردانی مشترک )
۵-روایت های مرز ( ۱۳۹۱/ ۲۶ دقیقه/ کارگردانی مشترک )
۶-حرفه : مستندساز ( ۱۳۹۲/ ۸۰ دقیقه/ کارگردانی مشترک )