پنج شنبه ۱۵ مه ۲۰۱۴
اتو کاری
این روزهایم را ببین
کار و بارم همه این شده
که کابوسهایم را
اتو کنم—
/
قوز کرده روی زمین
از صبح تا شب
اتو می کنم و باز
اتو کرده ها را اتو می کنم:
/
چینهای صورت مادرم
نقشه ی چروک دنیا را
قلب مچاله ام
پیلی های نامرتب نمودارهای اقتصادی را
/
بدن تا خورده ی پدرم را در مرگ
لت و پاره های جنگ
و زندگی همه ی آنهایی را
که هر صبح مثل من
/
با ترسی سوزاننده
از خواب بیدارمی شوند
انگاراویی که با رویای آینده ای صاف و صوف
زنده بود
/
به خودش گفته
مرگ یک بار و شیون یک بار
و اتو را روشن
روی خودش گذاشته و رفته
/
تا سرش را زمین بگذارد
و از این همه کار چرک و چروک
یکباره
راحت شود.
/
نوامبر ۲۰۰۸ /باز نویسی: ۸ می ۲۰۱۴
