چهار شنبه ۱۴ مه ۲۰۱۴
مادران پارک لاله ایران: ۲۱ اردیبهشت زاد روز مصطفی کریم بیگی است. جوان عاشقی که برای گرامی داشت آزادی و آزادگی جان اش را بی شرمانه از او گرفتند. اگر هم اکنون زنده بود سی و یک ساله می شد. جوان رعنای ۲۶ سالهای که ششم دی ماه در اعتراضات عاشورای سال ۱۳۸۸ از ناحیه سر، مورد اصابت گلوله نیروهای لباس شخصی قرار گرفت و کشته شد و با وجود سکونت خانوادهاش در تهران، ماموران امنیتی اجازه دفن وی را در شهر تهران ندادند، به همین خاطر خانواده او مجبور شدند پیکر مصطفی را شبانه و با حضور ماموران امنیتی در یکی از روستاهای توابع شهریار دفن کنند.
مادرش و خانواده هر ساله مراسم سالگرد کشته شدن مصطفی را در شهریار و در خانه برگزار می کنند و هم چنین تولدش را گرامی می دارند. امسال نیز مراسمی پر شور به مناسبت سال روز تولدش برگزار کردند و یاد او و تمامی رهروان آزادی را گرامی داشتند.
این مراسم از سویی شاد و از سویی بسیار غمگنانه بود. شهناز اکملی زنی شجاع و دادخواه است که به خاطر همراهی با زندانیان معترض بند ٣۵۰ اوین که مورد حمله قرار گرفته بودند، موهای سرش را تراشیده و با روحیه ای بسیار قوی برای رفع بی عدالتی ها می کوشد. او با دخترش که همراهی خوب برایش است با رویی گشاده پذیرای مهمان ها شدند.
در خانه ای کوچک، تدارک پذیرایی از مهمان های زیادی را دیده بودند. صندلی ها را جا به جا می کردند تا شرایطی بهتر مهیا کنند تا مهمان ها راحت و تعداد کمتری مجبور به ایستادن باشند. مهمان ها پشت سر هم می آمدند و جایی برای نشستن و حتی ایستادن نبود و مهمان های قدیمی جا را برای تازه واردین باز می کردند و به اتاق و حیاط می رفتند.
خیلی ها آمده بودند و خیلی ها نیز نبودند. از چهره های شناخته شده: مادر اسانلو و دخترش فرشته، پدر جوادی فر، آقای ملکی، نسرین ستوده، نرگس محمدی، معصومه دهفان، فریبرز رییس دانا، جعفر پناهی، منصوره بهکیش و تعدادی از زندانیان سیاسی از جمله ژیلا کرم زاده مکوندی، محبوبه کرمی و غیرو، از بچه های کهریزک و از مادران صلح و مادران پارک لاله و تعداد زیادی از جوان تر ها که به نظر می رسید از دوستان و همراهان این خانواده پر تلاش هستند. جای اکرم نقابی و دیگر خانواده های کشته شدگان خالی بود.
مراسم را منصوره بهکیش به یاد مصطفی و هم چنین فرزاد کمانگر و چهار نفر دیگر که در روز ۱۹ اردیبهشت سال ٨۹ اعدام شده بودند با یک دقیقه سکوت آغاز کرد. به دنبال آن سرودهای انقلابی خوانده شد و تعدادی از مهمان ها صحبت کردند. دکتر ملکی از شرایط خانواده ها در دهه شصت گفت که آن موقع خانواده ها خیلی تنها بودند و یار و پشتیبانی نداشتند و این که ما با خشونت و اعدام مخالف ایم، نسرین ستوده اشاره ای به وضعیت بد زندان ها کرد، این که زندانیان بند ٣۵۰را چند تایی به بخش های مختلف می فرستند که زندانیان را از هم جدا کنند، نرگس محمدی نیز از شرایط بد دهه شصت گفت. مادر اسانلو از وضعیت بد کارگران گفت و این که چگونه پسرش افشین که راننده بیابان بوده است را در زندان کشتند و این که باید پیگیر مسایل کارگران بود. افراد دیگری نیز صحبت هایی کردند و از شرایط بد زندان ها و زندانیان گفتند. شعرها و سرودهایی نیز به یاد مصطفی و تمامی رهروان آزادی خوانده شد. عمه مصطفی نیز با صدای دلنشین اش ترانه هایی سوزناک خواند که دل همه را به درد آورد.
کیک تولد مصطفی را آوردند و شهناز کریم بیگی متنی که از دلش برآمده بود را خواند و خواست سرود یار دبستانی که مورد علاقه پسرش بوده است را بخوانند.
او این چنین گفت: “ﺳﯽ ﻭ ﯾﮑﻤﯿﻦ ﺳﺎﻟﺮﻭﺯ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﮔﺮﺩ ﻫﻢ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﯾﻢ ﮐﻪ ﯾﺎﺩ ﻭ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﺍﺭﯾﻢ. ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﻪ دﻧﯿﺎ ﺍﻭﻣﺪﯼ ﻭ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ ﮔﺸﻮﺩﯼ ﺩﻧﯿﺎﯾﻢ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺷﺎﺩﯼ ﮔﺸﺖ. ﭘﺴﺮﯼ ﺑﺎ ﺩﻭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﻣﺸﮑﯽ. ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺍﻭﻥ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﭼﻪ ﻣﯽ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﭽﮕﯽ ﻓﮑﺮﻫﺎﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ. ﯾﺎﺩﻡ ﻣﯽ ﺁﺩ ﮐﻪ ﻫﺮﺳﺎﻝ ۱٨ ﺗﯿﺮ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺳﺮ ﻧﺰﻧﯽ ﻭ ﯾﺎﺩ ﻭ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﮐﻮی ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﮕﻪ ﻧﺪﺍﺭﯼ. ﻣﯽ ﮔﻔﺘﯽ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻇﻠﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ، ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﮐﺮﺩ، ﺑﺎﯾﺪ ﺁﮔﺎﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺁﮔﺎﻫﯽ ﺩﺍﺩ. ﺗﻮ ﺑﺎ ﺧﻮﻥ ﺧﻮﺩﺕ ﺩﺭﺧﺖ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺭﺍ ﺁﺑﯿﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩﯼ .ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺪﻥ ﺗﻮ ﺯﯾﺮ ﺧﺮﻭﺍﺭﻫﺎ ﺧﺎﮎ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺭﺳﯿﺪﻩ، ﻭﻟﯽ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺩل های ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﺭﺍﻩ ﺁﺯﺍﺩﯼ .ﺗﻮﻟﺪﺕ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺍﯼ ﺷﻬﯿﺪ ﺭﺍه ﺁﺯﺍﺩﯼ”
پس از آن مهمان ها ایستادند و سرود یار دبستانی را با دست های به هم کوبیده خواندند و شوری به پا شد. پدیرایی بسیار گرم و صمیمانه بود و همه چیز به خوبی برگزار شد. همان ساعتی که قرار گذاشته بودند مراسم پایان یافت و مهمان ها خانه را با روحیه ای بسیار خوب ترک کردند.
یاد مصطفی گرامی و راهش پر رهرو باد!
مادران پارک لاله ایران
بیست و یکم اردیبهشت ۱٣۹٣