جشنواره جهانی فیلم زنان؛ رویارویی‌های خانوادگی و اجتماعی / بهجت امید

برگرفته از رادیو زمانه

جشنواره‌ جهانی فیلم زنان (IFFF) که هر سال به تناوب در شهرهای کلن و دورتموند آلمان برگزار می‌شود، از سه‌شنبه ۱۹ فروردین (۸ آوریل) آغاز به‌کار کرد. در این جشنواره بیش از ۱۰۰ فیلم بلند، کوتاه و مستند از کارگردانان زن ۵۰ کشور جهان در هفت بخش اصلی و زیربخش‌های تکمیل‌کننده به نمایش درمی‌آیند.

«ربکا» ساخته آنا کلشوتر؛ داستان زندگی زن جوانی که بعد از جدایی از همسرش سرگردان و بی‌هدف است.


«ربکا» ساخته آنا کلشوتر؛ داستان زندگی زن جوانی که بعد از جدایی از همسرش سرگردان و بی‌هدف است

زنان پشت دوربین

شرایط و امکانات تهیه‌ی فیلم برای زنان سینماگر در دو دهه‌ی گذشته هر چند به‌گونه‌ای محسوس تغییر کرده است، با این‌حال هنوز شمار فیلم‌سازان “جنس اول” که برای واقعیت‌بخشیدن به رویاهای سینمایی خود به بودجه‌های کلان دست می‌یابند، بیش از جنس دیگر است. این تبعیض جنسیتی در دنیای سینما، موضوع اصلی سخن‌رانی‌های سیا‌ست‌مداران آلمانی هم بود که به مراسم گشایش این جشنواره دعوت شده بودند. نماینده‌ی “وزارت زنان و جوانان” که با ریاست خانم مانوئلا شوزیگ اداره می‌شود، از جمله، در این رابطه به سیاست تبعیض‌آمیز برلیناله اشاره کرد و گفت که در بخش مسابقه‌ی این جشنواره از ۲۱ فیلم انتخاب‌شده، تنها ۴ فیلم از آن کارگردانان زن بودند. برلیناله‌ی ۲۰۱۴ ، به شهادت ارزیابی اغلب منقدان فیلم، یکی از دوره‌های “ضعیف” این جشنواره‌ بود.

سینماگران زن پشت در جشنواره‌ی کن


جشنواره‌ جهانی فیلم زنان در شهرهای کلن و دورتموند آلمان

نمونه‌ی تبعیض‌آمیز بارز دیگر: در شصت و چهارمین دوره‌ی جشنواره‌ی کن، ۲۲ فیلم در بخش مسابقه به نمایش در آمد که همگی جلوه‌های زندگی را از نگاه کارگردانان مرد به تصویر می‌کشید. اعمال این سیاست “ترجیحی”، اعتراض سینماگران زن جهان را برانگیخت. اینان در بیانیه‌ای، پس از ردیف‌کردن نام اول کارگردانانی که به جشنواره دعوت شده بودند، به طنز نوشتند: «فیلم‌سازان مذکر جهان با این کار نشان دادند که “عمیق‌بودن” در زنان را تحسین می‌کنند، ولی تنها وقتی به یقه‌ی لباس دکولته‌ی آنان مربوط شود.» البته مدیر فستیوال، بدون اشاره به کیفیت فیلم‌های زنان (که اغلب در ارزیابی‌ها صفت “ضعیف” را یدک می‌کشد) این انتقادها را رد کرد و گفت که در گزینش فیلم‌های جشنواره‌ی کن، زن و مرد بودن سینماگر، شناسه نیست.

اغلب منقدان مرد و زن اروپایی، این دوره از فستیوال را جدا از چند نام به‌حق مشهوری که زینت‌بخش برنامه‌ی آن بود، به‌طور کلی “ضعیف” ارزیابی کردند و برخی به امید بهتر‌شدن وضعیت، دلیل آن را به پای لنگ سرنوشت اجتناب‌ناپذیر جشنواره‌های درجه یک نوشتند: گویا فیلم‌های این فستیوال‌ها همیشه یک سال قوی است و سال بعد ضعیف. این منطق بی‌پر و پایه در مورد “ضعیف” ارزیابی‌کردن کیفیت کارهای زنان فیلم‌ساز نیز بکار برده می‌شود: نمونه‌هایی مانند جین کامپیون (۱۹۹۳) که نخل طلایی فستیوال کن را با وجود دفاع سرسختانه‌ی دست‌اندرکاران مذکر فیلم از دژ سینمایی خود، به‌دست آورد، این استدلال را رد می‌کند. به این فهرست می‌توان نام‌های کارگردانان برجسته‌ای چون کلودیا یوسا (۲۰۰۹ ـ خرس طلایی برلین) و صوفیا کاپولا (۲۰۱۰ ـ شیر طلایی ونیز) را هم افزود و با اسم‌های کارگردانان زنی که در جشنواره‌های “غیر درجه‌ی اول” از سوی همکاران زن و مرد خود در هیات داوران تحسین شده‌اند، تکمیل کرد.

پرسش بی‌پاسخ

“شبکه‌های بین‌المللی فیلم زنان” از ابتدای شکل‌گیری خود در دو دهه‌ی گذشته، همواره این پرسش را در رابطه با ادعای بی‌دلیل نازل بودن کیفیت کار فیلم‌سازان مطرح کرده ‌اند: این دست‌اندرکاران مذکر عالم سینما که اغلب یک سال در میان به ضعیف بودن کیفیت دست‌آوردهای هنری خود اعتراف می‌کنند (یا دست‌کم به آن متهم می‌شوند!)، قرار است چه تاجی بر سر ملکه‌ی هنر هفتم بزنند که سینماگران زن از عهده‌ی تهیه‌ی آن برنمی‌آیند؟ به این پرسش هنوز پاسخی داده نشده و شرایط تهیه‌ی فیلم برای این گروه هم‌چنان اسف‌بار است:
در آلمان به عنوان مثال، تنها حدود ۲۵ درصد بودجه‌ی کل فیلم‌سازی از آن زنان می‌شود. این رقم در سطح جهانی به ۱۶ درصد کاهش می‌یابد. نتایج این آمار، تنها کشورهای غربی را در بر می‌گیرد که در قانون اساسی اغلب آنان (از جمله آلمان) تامین برابری زن و مرد در تمامی زمینه‌ها تضمین شده است.

فیلم‌های جشنواره‌ IFFF

جشنواره‌ی جهانی فیلم زنان دورتموند ـ کلن، که یکی از امضاکنندگان بیانیه‌ی اعتراضی سینماگران زن به مسئولان کن هم بود، برای این که ‌در پروژه‌های تهیه‌ی فیلم‌ با ‌بودجه‌های کلان، صندلی “کارگردان” به عنوان ملک طلق سینماگران مذکر همیشه به آنان تعارف نشود، جایزه‌ی بزرگ خود را در بخش مسابقه به زنان فیلم‌سازی که موفق شده‌اند در سال گذشته نخستین فیلم بلند خود را تهیه کنند، اختصاص داده است.


هشت فیلمساز زن نخستین فیلم‌های بلندشان را در جشنواره فیلم زنان به نمایش می‌گذارند

اهدای جایزه‌ی ۲۵ هزار یورویی این فستیوال به “فیلم اول برتر زنان”، سنتی است که از سال ۲۰۰۶، پس از ادغام دو جشنواره‌ی فیلم زنان، “فِمیناله” و “فِم توتال” شکل گرفت. فیلم‌هایی که به بخش مسابقه‌ی فستیوال دورتموند راه می‌یابند، بیشتر از میان آثار تازه‌ی سینماگران زن پرسابقه برگزیده می‌شوند. در دوره‌ی پیش، به عنوان مثال، سالی پوتر، کارگردان بریتانیایی، فیلم جنجال‌برانگیز “جینجر و روزا” را به نمایش درآورد و آنتوانت بویمر، کارگردان هلندی، فیلم “جکی” را. “زنده‌ها” از کارگردان اتریشی باربارا آلبرت که سفری پرتلاطم به تاریخ معاصر آلمان بود، نیز در بخش مسابقه‌ی سال گذشته گنجانده شده بود. فیلم “به نام…” به کارگردانی ماتاگوسکا ژومووسکا، سینماگر ۴۰ ساله‌ی لهستانی که به پدیده‌ی هم‌جنس‌گرایی در کلیسای کاتولیک می‌پردازد، از جمله‌ی این فیلم‌ها بودند. این ۴ فیلم، در سال ۲۰۱۳، به سینماهای اروپا نیز راه یافتند.

دستمایه‌ی فیلم‌ها

در فیلم‌های هشت سینماگر زنی که برای شرکت در بخش مسابقه‌ی جشنواره‌ی امسال دعوت شده‌اند، مسائلی چون روابط انسانی، محدودیت‌های اجتماعی، هویت‌یابی، عشق و مهاجرت مطرح می‌شوند. فیلم “گرگ دریایی بامزه” از کلودیا سنت لوس، کارگردان مکزیکی، از جمله به نیاز انسانی تعلق‌داشتن، بستگی و همبستگی در کلان‌شهر مکزیکوسیتی می‌پردازد: کلودیا، دختر جوانی است که به دلایلی ناگزیر خانواده‌ی خود را ترک کرده و به تنهایی در این شهر به عنوان فروشنده‌‌ای ناموفق روزگار می‌گذراند؛ زندگی‌ای تهی، منزوی و به‌دور از شور و نشاط جوانی. آشنایی او با مارتا که با وجود ابتلا به بیماری ایدز و ناتوانی‌های جسمی به زندگی عشق می‌ورزد، روحیه و برخورد کلودیا را به‌کلی دگرگون می‌سازد و به زندگی او رنگ و نور و معنا می‌بخشد. کلودیا سنت لوس، با تصاویری گویا و ریتمی آرام ولی نه کسالت‌بار نزدیک‌شدن این دو شخصیت متضاد را به یکدیگر نشان می‌دهد و تاثیر ماندنی برخوردها و رفتار هر یک از آنان را بر دیگری با نگاهی طنزآلود به نمایش در می‌آورد.


در جشنواره فیلم زنان در سال ۲۰۱۴ به فیلمسازان زن در ترکیه توجه خاص می‌شود

عشق، روابط خانوادگی و جلوه‌های بد و خوب آن، موضوع فیلم “درخت مسحورکننده” از ایزابل آیگواویوس نیز هست. این کارگردان جوان شیلیایی، در این نخستین فیلم خود به زندگی زنی روستایی به نام ماریانلا و دیدار او با برونو، پسر عمویی که پس از سال‌ها به زادگاه خود بازگشته، می‌پردازد. آیگواویوس، در چارچوب این داستان که با تصاویری شاعرانه، طنزآلود و جذاب بازگو می‌شوند، نه تنها زندگی و کشمکش‌های درونی قهرمانان خود را به تصویر می‌کشد، بلکه رویارویی روابط مدرن و سنتی در جوامع پیش‌رفته را نیز بررسی می‌کند.

پرسشی که آیگواویوس در پایان فیلم خود مطرح می‌سازد، سوالی است که در دیگر فیلم‌های بخش مسابقه نیز به چشم می‌خورد: جایگاه فرد در چارچوب این مناسبات کجا و سهم و نقش او چیست؟ این پرسش گاهی در متن زندگی انسان‌هایی که ناگزیر یا به‌ دلخواه در مهاجرت زندگی می‌کنند یا در حال ترک زادگاه خود هستند، نیز مطرح می‌شوند. فیلم‌های “مزرعه” از سینماگر اسپانیایی، نویس بایوس، “زیر آسمان پرستاره” از فیلم‌ساز سنگالی دایانا گایه، “ماروسیا” از کارگردان روسی، اوا پرولوویچ از جمله‌ی این کارهاست.

زنان خودرأی

نمایش رویارویی‌های خانوادگی و اجتماعی در فیلم‌های بخش پانورامای IFFF نیز جلوه‌های گوناگونی به خود گرفته‌ است. بارزترین نمونه‌ی آن فیلم”rock the casbah” از سینماگر مراکشی لیلا مراکاچی است. این کارگردان جوان در نخستین اثر کمدی خود به داستان زندگی چهار خواهر “خودرأی” می‌پردازد که هر یک در جوانی علیه نظم مستبدانه‌ی پدر شوریده، خانه را ترک کرده و به راه خود رفته است. برگزاری مراسم به‌خاک‌سپاری پدر، تنها دلیلی است که می‌تواند این خواهران مهربان، موفق، ولی حسود و کینه‌جو را دور هم گرد آورد؛ مراسمی که بتدریج به صحنه‌ی تسویه‌‌حساب‌های خصوصی آنان بدل می‌شود. در بخش پانوراما، که تازه‌ترین فیلم‌های تجربی و متفاوت کارگردانان زن جهان را به نمایش در می‌آورد، در کنار آثاری از سینمای آمریکا و اروپا، کارهایی از اسراییل، پاکستان، امارات متحده‌ی عربی نیز نشان داده می‌شود.

کشور ویژه‌ی جشنواره

سینمای “مستقل و فمینیستی” ترکیه، بخش “کشور ویژه‌ی” جشنواره‌ی جهانی فیلم زنان IFFF ـ ۲۰۱۴ را تشکیل می‌دهد. در برنامه‌ی این بخش، از جمله نمایش فیلم “جعبه‌ی پاندورا” از یسیم اوستاگلو که در قسمت مسابقه‌ی پنجاه و ششمین دوره‌ی جشنواره‌ی جهانی فیلم سن سباستین نیز نشان داده شد، گنجانده شده است.

پاندورا در اسطوره‌های یونان، نخستین زن روی زمین معرفی می‌شود. او بر خلاف خواست خدایان، درِ جعبه‌ی هدایایی که به او داده بودند را می‌گشاید و با این کار، باعث پراکنده شدن رنج و غم و مصیبت‌ بر روی زمین می‌شود. تنها امید، برای تسلای بشر در جعبه باقی می‌‌ماند.

یسیم اوستاگلو با الهام از این اسطوره، داستان مادربزرگ خانواده‌ای پرجمعیت در یکی از روستاهای دورافتاده‌ی ترکیه را بازگو می‌کند که ناگهان ناپدید می‌شود و سه فرزند شهر‌نشین‌اش برای یافتن او به زادگاه خود برمی‌گردند. جستجوی‌ “پیگیرانه‌ی” این بستگان پرکار و گرفتار، ولی به‌زودی با شکست روبرو می‌شود. چون همگی در حال حل مشکلات شغلی و خانوادگی‌ای هستند که در شهر درگیر آن‌ها بودند. تنها مراد، نوه‌ی این “بزرگ خانواده” که هنوز “طرح زندگی خود را نیفکنده” و با شعار هر چه آید، خوش آید روزگار می‌گذراند، جستجوی او را با نگرانی دنبال می‌کند.

یسیم اوستاگلو در بخش دیگر برنامه‌ی فستیوال با عنوان “کارگاه‌های گفت‌وگو” نیز درباره‌ی سینمای ترکیه، بازتاب شرایط سیاسی و اجتماعی این کشور در آثار فیلم‌سازان زن شرکت می‌کند.

نمایش فیلم‌های این سینماگران و نیز فیلم‌های بخش مسابقه برای دانش‌آموزان، برگزاری جلسه‌های بحث و گفت‌وگو درباره‌ی صنعت سینما، شرایط تولید فیلم، حق پخش و انتشار و کپی رایت، نقش شبکه‌های بین‌المللی فیلم زنان و نمایش فیلم‌های کارتونی زنان … قسمت‌های دیگر این جشنواره را تشکیل می‌دهد.
IFFF، روز یک‌شنبه (۱۳ آوریل) با اهدای جوایز متعدد در بخش‌های گوناگون خود به پایان می‌رسد.

برگردان آزاد و تکمیل‌شده‌ی مقاله‌ای با همین عنوان در مجله‌ی سینمایی “ری” از آلمانی

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *