درباره ی یادداشت “درددل های زنانه و انتقادهای یک زن از برخی برخوردهای زنان فمینیست “
روز دوشنبه پس از آنکه از سمینار سالانه زنان ایرانی در آلمان به برلین بازگشتم، با مطلب شخصی به نام اختر قاسمی با عنوان “درددل های زنانه و انتقادهای یک زن از برخی برخوردهای زنان فمینیست “مواجه شدم و به عنوان کسی که دو سال پیش در برلین در کمیته برگزارکننده برای بار اول شرکت کردم و امسال هم از شرکت کنندگان سمینار بودم خود را موظف دانستم که نکاتی را درباره ی یادداشت اختر قاسمی از منظر خودم، با شما در میان بگذارم. اول از همه باید بگویم، این نوشته را به وبسایت شبکه بین المللی همبستگی با مبارزات زنان، خواهم داد چرا که مخاطبان این نوشته قطعأ مردانی نخواهند بود که برای اختر قاسمی در وبسایت گویا نیوز با نگاه زن ستیزشان، دست زدند و هورا کشیدند، بلکه انسانهایی هستند که با نگاه غیر زن ستیز و همجنسگراستیز، در پی نقد و نه تخریب هستند.
قبل از شروع به نوشتن نکات مد نظرم، باید این نکته را بگویم که نوشتن این چند خط کاری بسیار دشوار است چرا که پاسخ دادن به نوشته ای انتزاعی همواره کار پاسخ دادن به روشی غیرانتزاعی را دشوار می کند. لازم می دانم نوشته را با ذکر این نکته آغاز کنم که همواره در زندگی شخصی و سیاسی ام تلاش داشته ام با نگاه انتقادی مسائل را ببینم و تحلیل کنم، این خصوصیت منجر به حذف مستقیم یا غیرمستقیم من توسط خودم یا دیگران از بسیاری از فضاهای سیاسی موجود چه در ایران و چه در غرب شده است (هرچند اکثر این فضاهای سیاسی نگاهی مردمحور به سیاست داشته اند).
زمانی کمتر از سه سال پیش به آلمان مهاجرت کردم، تلاشم بر این بود که فضاهای سیاسی، فمینیستی و اجتماعی موجود در آلمان چه ایرانی و چه بین المللی را بشناسم و تجربه کنم. همین موضوع منجر به این شد که دو سال پیش، زمانی که سمینار سراسری زنان ایرانی در آلمان در شهر برلین برگزار می شد، به کمیته برگزاری بپیوندم و با زنانی که سالها پیش از من فعالیت فمینیستی و سیاسی خود را آغاز کرده بودند تبادل نظر و اطلاعات کنم چه در بخش نظری چه عملی. همین نکته نقض گفته ی خانم اختر قاسمی را در خود دارد، چرا که به عنوان فرد جوانی! که تازه وارد آلمان شده بود، توانستم خود را همراه و در یک سطح با زنانی ببینم که سالهای سال بود که این سمینارها را برگزار می کردند بدون اینکه آنها فکر کنند اولویتی نسبت به من دارند یا من اجازه دهم تفاوت سنی ما تبعیضی بین ما ایجاد کند.
متأسفانه خانم اختر قاسمی در نوشته ی خود، از مفاهیم کاملأ تبعیض آمیز استفاده کرده اند که من در این نوشته در پی بازتولید آن مفاهیم نیستم، آنجا که ایشان به موهای سفید شرکت کنندگان اشاره کرده اند، برای من “سن گرایی” یا “تبعیض سنی” را به صورت کلی و در نوشته ی ایشان واضحأ جوان گرایی را در خود جای داده است. هرچند که گفته ی ایشان به هرحال محلی در واقعیت ندارد که برای مثال، سمینار امسال در فرانکفورت طیف های سنی مختلفی را به عنوان سخنران و شرکت کننده داشت، هرچند اگر ایشان این فکر را می کنند که جوانان در این سمینارها نمی آیند می توان این سوال را از جوانان پرسید که چرا شرکت نمی کنید؟! در عین حال، باید این نکته را تأکید کنم که نقدهای من به این سمینار زنان مانند دیگر فضاهای فمینیستی و سیاسی موجود، وجود دارد.
دو سال پیش زمانی که به عنوان سخنران در سمینار زنان آلمان در برلین شرکت داشتم، بخشی از دغدغه های تئوریک خود را مبنی بر اینکه چه کسی زن است و می تواند در این سمینارها شرکت کند(آیا فقط زن بیولوژیک؟)، همراه با سه تن دیگر از دوستان در پنلی، بیان کردیم که علاقمندان می توانند آنها را در اینترنت بخوانند. اما برای من مسئله ی حیاتی ای موجود است که آیا من خودم را خارج از این جمع می بینم و می خواهم آن را نقد (یا با روش خانم قاسمی تخریب) کنم یا از داخل سعی در بهبود آن چه در بخش نظری و چه در بخش عملی، خواهم کرد. خوشبختانه باید بگویم که با توجه به اینکه وجود چنین جمع ها و سمیناری را نه تنها مطلوب بلکه ضروری می دانم، و با توجه به اینکه خود را فمینیستی می دانم که قرار نیست دستهایم را بالا بگیرم و بدون تلاشی از جانب خودم، بقیه ی انسانهایی که مبارزه می کنند را تخریب کنم، خود را عضوی کوچک از زنانی می بینم که قرار است دست در دست هم مبارزات علیه مردسالاری، همجنس گرا ستیزی، دگرجنس گرایی اجباری و زن ستیزی را که زنان ایرانی در آلمان ۳۵ سال پیش شروع کرده اند را با تمام چالش ها و کمی و کاستی هایش، پیش ببریم.
خانم اختر قاسمی در بخشی گفته اند که همیشه سخنرانان و شرکت کنندگان افراد یکسانی هستند، سوال من از کسانی که مانند ایشان فکر می کنند این است که آیا شما تا بحال برای سخنران بودن درخواست کرده اید و رد شده اید یا آیا شما تا بحال خواستید به عنوان شرکت کننده در این سمینار باشید و به شما این اجازه داده نشده است؟! چرا ما همیشه متوقع هستیم که دیگران به ما اصرار ورزند در سمیناری شرکت کنیم که از آن ماست، که برای ماست، از ماست. هر ساله، برای هفته های متمادی، تبلیغ این سمینار در فضای مجازی همه جا به چشم می خورد و از کسانی که می خواهند در سمینار به عنوان سخنران شرکت کنند درخواست می شود که طرح پیشنهادی خود را برای کمیته برگزار کننده بفرستند، همانطور که پس از آن، آگهی ثبت نام در سمینار برای شرکت کنندگان باز هم در فضای مجازی منتشر می شود و علاقه مندان می توانند ثبت نام کنند. پس شانس و موقعیت شرکت برای همه ی زنان از هر سنی موجود است، اینکه افرادی متوقع هستند به صورت شخصی از آنها دعوت شود بحثی جداگانه است که به نظر نگارنده محلی از اعراب ندارد.
ایشان گفته اند که در این سمینارها هیرارشی عجیب و رهبری پشت پرده ای وجود دارد، و این جمع، جمعی مافیایی ست، متأسفانه به این بخش آنگونه که می خواهم نمی توانم بپردازم چرا که ایشان اینقدر انتزاعی و تخریبی بحث کرده اند که در رد صحبت ایشان تنها می توان گفت: خیر اینگونه نیست، یا اینکه گفت: از چه هیرارشی ای صحبت می کنید؟ رهبری چه کسانی؟ همه ی کسانی که شرکت می کنند؟ و آیا شما تلاش کرده اید اگر واقعأ معتقدید هیرارشی وجود دارد این موضوع را بشکنید، هرچند اتهامات شما بی هیچ پایه و مدرکی ارائه شده اند و برای شما آسان است که خیلی کلی، جمعی بزرگ و متنوع را مافیا بخوانید چرا که ظاهرأ شما قرار نبوده که پاسخگوی کسی باشید. ایشان در جایی دیگر، می گویند که اگر زنی مستقل باشد و نگوید من فمینیست ام، جایی در این سمینار ندارد. این حرف باز هم بدون مدرک ارائه شده است و واقعی نمی تواند باشد، چرا که من و بسیاری از زنان دیگر در این سمینار خودمان را مستقل می دانیم، فعالیت های دیگر هم می کنیم و البته که احتمالأ هراسی از بلند فریاد زدن “من فمینیست هستم ” نداریم. سوالی که باید اینجا مطرح شود این است، وابسته به چه چیزی؟ وابسته به فمینیسم؟ در عین حال که می دانیم فمینیست بودن هم طیف وسیعی از افکار فمینیستی مختلف را در بر می گیرد.
خانم اختر قاسمی، به شدت بدون ارائه دلیل می خواهد،واقعأ مافیایی را برای مخاطب از این سمینار بسازد که یا داخلش هستی یا خارج، این صحبت در مورد سمینار زنان در آلمان که هر ساله عده ای شرکت می کنند، عده ای جدید وارد می شوند، عده ای دیگر نمی توانند شرکت کنند و غیره صدق نمی کند. بعضی اوقات، هیرارشی را خود ما به وجود می آوریم در ذهن خود، در عمل خود، با حذف خود از جایی که باید از آن ما باشد و در بهبودش تلاش کنیم، پس از آن خود را در موضع قربانی می گذاریم و همه دشمنان ما می شوند در قصه ای که ما در ذهن خود پرورانده ایم و نقش پری بی گناه قصه را از آن خود کرده ایم.
خانم اختر قاسمی، در جایی دیگر زنانی را که سالهای سال است با وجود تهدیدهای دولتی و جوامع ضد زن و همجنسگراستیز، آشکارا زندگی کرده اند و در زندگی روزانه خود مقاومت و مبارزه کرده اند را تهدید به افشای رازهای زندگی خصوصیشان کرده است. تئوری از عمل نمی تواند جدا باشد همانطور که شخصی، سیاسی است. آیا ایشان با بیان این نکته اعلان جنگ کرده اند؟ جنگ علیه زنانی که جنگ را زندگی کرده اند و زنده مانده اند. خانم اختر قاسمی، ما سالهای سال است که در جنگیم، جنگ با دولتها، جنگ با مردسالاری، جنگ با زن ستیزی، جنگ با همجنس گرا ستیزی. ما سالهای سال است جنگیده ایم که حذف نشویم به خاطر زن بودن، که به حاشیه کشیده نشویم، از پدران خود فرار کرده ایم که خود را سانسور نکنیم، جلوی پدران و برادرانمان ایستاده ایم، با دولت ایران جنگیده ایم، با نگاه سیستماتیک ضد زن دولت ها. ما سانسور را مبارزه کرده ایم، شما بیایید و زندگی ما را افشا کنید که برخوردهای زن ستیز و همجنس گرا ستیز شما با ما زنان، اولین بار نیست که سعی در به پستو کشیدن ما می کند و ما مقاوم می مانیم.
به دلیل جلوگیری از طولانی تر شدن این نوشته، بحث خود را با آموزه ای از فمینیست های سیاه که در چند سال اخیر، من را تحت تأثیر قرار داده تمام می کنم، باید که خواهری (sisterhood) را به عنوان سرکوب شدگان این جامعه، سرمشق خود قرار دهیم. خواهری نه در مفهوم خانواده، بلکه در مفهوم فمینیستی آن، در مفهوم همبستگی داشتن، رفاقت کردن و فهمیدن یکدیگر. همراه دیگر رفقایم تلاش سالهای سال آنها و ما را برای مبارزه علیه زن ستیزی ارج می نهم و از درون هر روزه و هر ساله سعی در بهبود مبارزه مان می کنم.