نقدى بر مقاله نشریه عصیان / سیمین شفیعی

“نگاهى به بیست و چهارمین کنفرانس بنیاد پژوهش هاى زنان ایران “

کنفرانس امسال بنیاد پژوهشهاى زنان در شهر کلن از ٢٨-٢۶ ژوئن بر گزار شد و موضوع کنفرانس “زن، تن و اختیار” و مطالب مورد بحث، حجاب، بکارت، جنسیت، رابطه جنسى و گرایشهاى جنسى بود. براى من این کنفرانس بلحاظ محتوا یکى از بهترین و اموزنده ترین کنفرانس ها در چند سال اخیر بود. اگر چه به بسیارى از مطالب ان بطور نا خوداگاه واقف بودم. در حقیقت شکافتن بعضى از مسائل، اگاهى نا خود اگاه من را از بدن، روابط جنسى و مسائل وابسته به ان را به واقعیتى خوداگاه تبدیل کرد. واقعیتى که شاید قبلا هم باید به ان فکر میکردم و نکرده بودم.

خانم ستایش – ح در نوشته اشان گفته اند که در این کنفرانس علیرغم تعداد زیاد سخنرانان از ایران ، خارج از کشور و ملیت هاى مختلف، گرایشات متفاوت نظرى وجود نداشت. بیشتر سخنرانان از اصلاح طلبان بودند و زنان چپ و کمونیست نماینده اى نداشتند.

در این مقاله بنظر میاید که مساله نویسنده این نیست که چه گفته شده است، بلکه این است که چه کسى گفته است. به این علت اول به بررسى سوابق سخنرانان پرداخته و بدیهى است اگر وابستگى به کمپین یک میلیون امضا، مدرسه فمنیستى داشته و یا سخنرانى است که از ایران میاید پس همه گفته هایش دفاع از اصلاح طلبى است و نبود زنان چپ وکمونیست، نماینده تشکلات زنان ایرانى (خوب بود این تشکلات را نام میبردند) و نماینده نشریات و سازمانهاى ویژه و یا انقلابى زنان( خوب بود که از این نشریات و سازمانهاى ویژه و انقلابى را نیز به نامى اشاره میکردند.) نشان دهنده این است که گر ایشات متفاوت در این کنفرانس نبوده است. سوال اول من از ایشان این است که ایا از این گروهها بخصوص گروه هاى چپ مقالات و پژوهشى ارائه شده بود که انتخاب نشده است؟ اگر بوده چه خوب که ان مقاله را منتشر کنند که از نتایج تحقیق شان همه استفاده کنند.

بنظر میاید که نویسنده بجاى نقد و تحلیل بیطرفانه مطالب ارائه شده در این کنفرانس، ترجیح داده اند با شعارهائى چون فمنیسم اسلامى در کنار پدر خوانده اش، اسلام معتدل، اسلام سیاسى طالبانى ( ساخته امریکا) و در مقابل آن افکار مترقى متعلق به ادمهاى رادیکال و چپ که قرار است ازادى را براى جهانیان و به ویژه زنان به ارمغان آورده، سعى دارند تم جالب کنفرانس را از محتوا تهى کنند. بد نبود که میگفتند که چپ ها و کمونیست ها چگونه میخواهند با شعار اصلى ” ازادى زنان در گرو ازادى طبقه کارگر است” مسائل و نابرابرى هاى زنان را جواب دهند..

خوشبختانه زنان ایران و کنشگران حقوق زنان در ایران مدتهاست که از این مراحل عبور کرده اند، انها در زیر چکمه هاى حکومت اسلامى و سیستم فرهنگى اجتماعى مرد سالار تا انجا که برایشان ممکن است حرف شان را میزنند و با مبارزات مداومشان در این سى و چند سال، پیش قدم همه نیروهاى بالقوه مدنى ان جامعه بوده اند . اگر چه خواسته هاى حداقلى انها با برابرى کامل حقوق زن و مرد ( در کشورى که مردهایش هم از بسیارى حقوق محرومند) فرسنگها فاصله دارد. انها در این سى سال دائماً در تلاش بوده اند از هر روزنى، بهر شکل ممکنى، بهر میزانى که میتوانند استفاده کرده و حرف شان را بزنند و اگاهى بدهند. حتما خانم (شاید هم آقاى ستایش – ح) که در خارج از کشور هم با اسم مستعار مینویسند میدانند که زنانى که از ایران میایند چه محدودیتهائى براى ارائه نظراتشان دارند چون باید پس از چند روز به ایران برگشته و به تلاششان ادامه دهند.

خانم ستایش – ب در توضیح پنلها و تنوع و گوناگونى انها ، خانم وسمقى، سوده راد، ، نجمه موسوى، شهلا شفیق را اعلام میکنند اما پنل روز اخر با شادى امین و سایر سخنرانان دگر باش را که نشانه تنوع وگستردگى دیدگاه هاى ارائه شده را دارد یا فراموش میکنند و یا بعمد از قلم میاندازند.

در بخشى دیگرى از این نوشته، نویسنده میگوید “اما نجمه موسوی به ایجاد و ترویج فرهنگ ضدزن توسط نظام آموزشی مذهبی و قوانین اشاره نکرد. نظام آموزشی و قوانینی که از طریق دستگاه حکومتی قبل و بعد ۵۷ تبلیغ می شد و نقش قابل ملاحظه ای در تعریف اجتماع از زن و تعریف زن از خودش دارد. او حتی به تاثیر شکست انقلاب در تغییر الگوهای اخلاقی و رفتاری زنان در ایران اشاره نکرد.”

بسیار درست گفته اید نجمه نه تنها این و یا انرا نگفت بلکه بسیارى دیگر از مسائل زنان را نگفت ، اما ایا مگر هر سخنرانى قرار است در ٢٠ – ٢۵ دقیقه وقت همه مسائل را بحث کرده و بشکافد؟ ایشان نه تنها در جمعبندیشان بلکه در پاسخ سوال یکى از حضار که خواستار راهکارى براى توان بخشى به زنان روى ۴٠-۵٠ سال براى سنت شکنى و پرداختن به خواسته ها یشان شد، پاسخ دادند که حقیقت(فکت) لائیسیته است که میتواند این توان و قدرت را به زنان بدهد. نجمه چه چیز دیگرى باید میگفت که صریح تر و روشنتر از این تمام عوارض و صدمه هاى مذهب را بر روی حرکت هاى رهائى بخش زنان در عرصه فردى و اجتماعی بیان میکرد؟

کدام فشار بر زنان و کدام قانون ضد زن در جوامع دیگر ریشه سیاسى و اقتصادى نداشته و یا براى تحکیم مردسالارى نبوده است. اما این قوانین بتدریج با گذشت زمان، مبناى تاریخى خود را فراموش کرده و به شکل سنت و فرهنگ جاى خو را در جامعه محکم کرده است. اگر من بعنوان یک زن تحصیل کرده و مقیم غرب هنوز بجاى “سرطان پستان” لغت ” سرطان سینه” را بکار میبرم و برایم بسیار سخت است که این عادت را ترک کنم مگر چیزى بجز سنت و فرهنگ است که بمن یاد داده است بکار بردن لغت پستان خوب نیست. چرا؟ نمیدانم . و یا اگر در رختکن استخر زنانه در حالیکه دیگران بسرعت لباس شان را در مقابل هم عوض میکنند و هیچکس هم نگاهشان نمیکند من دنبال پستوئى میگردم که لباسم را عوض کنم اگر این تاثیر سنت و فرهنگ من نیست پس چیست؟ سنتى که سالهاست به ان پشت پا زده ام. ایا اگر من بگویم مشکل من سنتى و فرهنگى است، باید با یک مهر “باطل شد” اصلاح طلبى از دور خارج شوم ؟

مگر در همین کشورهاى غربى نمى بینیم که همین سنت و فرهنگ چقدر راه زنان را هنوز سد کرده است؟ اگر خانمى در فرانسه بعد از سالها زندگى با شوهرش و داشتن یک بچه اعلام کرده که همجنسگرا است، فکر میکنید چند در صد از مخفى کردن مطلب تا ان موقع مربوط به سنت و فرهنگش بوده است؟ یا اینکه فکر میکنید واقعا پس از سالها تازه فهمیده است که همجنسگرا است؟

اگر به تغییرات عمده اجتماعى و سیاسى و قانونى در مورد آزادى زنان در جوامع غربى نگاه کنید میبینید صرفا در زمانى اتفاق افتاده که جامعه مرد سالار ناچار به پذیرفتن ان شده است. مثل دوره جنگ که بعلت رفتن همه مردان به جبهه ها زنان بالاجبار کارخانه ها، ادارات و همه پشت جبهه را پر کردند، و به این ترتیب بود که زنان به توانائیهاى خود پى برده و اجازه ندادند دوباره انها را به گوشه خانه ها برانند. و یا در زمان انقلاب صنعتى که سرمایه داران به نیروى کار ارزان احتیاج داشتند و با وضع قوانین جدید بظاهر بنفع زنان، حضور زنان را البته با حقوق و مزایاى کمتر در محیط هاى کار پذیرا شدند. و بتدریج این قوانین به نوعى فرهنگ و سنت تبدیل شد، که ارزش کار زن کمتر از مرد است. سالها گذشت تا زنان به حقوق واقعى خود واقف شدند و سالها مبارزه کردند تا توانستند قوانین را بنفع خود اصلاح کنند.

کنفرانس کلن بلحاظ مطلب و محتوا یکى از اموزنده ترین و بعلت حساسیت مطلب طبعا جنجال بر انگیز ترین انها بود جا دارد که فعالان حقوق زن فارغ از ایده لوژى چپ ، راست و اصلاح طلب , صرفا با در نظر گرفتن حقوق زنان، هر چه بیشتر در این مورد بنویسند و زوایاى متعدد انرا از جمله نقش قانون و مذهب که هر دو نشاه گرفته از حفظ مناسبات مردسالارى در محکم کردن پایه های این نگرش است، بشکافند. و روشن کنند چگونه مجموعه این قوانین بتدریج در طول تاریخ در لایه های جامعه نفوذ کرده و به بتدریج به سنت و فرهنگ تبدیل شده اند

از یک فعال اجتماعی که خواستار تلاش برای تغیر سیستم‌های اقتصادی‌اجتماعی- فرهیگی و مذهبی است، انتظار میرود که منتقد منصفی باشد و در کنار تمام اشکالات و ضعف‌های که می‌‌بیند حداقل و یک یا دو نکته مثبت کوچک هم اشاره کند. در غیر این صورت ما چگونه می‌‌توانیم به دنیائى با برابری و عدالت برسیم آگر خودمان در نوشتن یک مقاله از بی‌ طرفی‌ و انصاف فاصله میگیریم.

برای خواندن مقاله عصیان به لینک زیر مراجعه کنید:

http://nashriyeosyan.wordpress.com/

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *