نامه های بنیاد و کمیته برگزارکننده سن دیگو اضافه شده است
*****
نامه گلناز امین مسئول بنیاد پژوهشهای زنان ایران به کمیته مستعفی لسآنجلس مورخ ۲۸ ماه می
توضیحاتی در رابطه با انتخاب سخنرانان
توضیحاتی در رابطه با مسایل مالی و حساب بانکی
*****
ایمیل کمیته محلی ارواین به سایت همبستگی
دوستان ویاران جنبش زنان –
برگزاری بیست و پنجمین کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایران در ارواین، کالیفرنیا در ماه جولای ۲۰۱۴ با بحرانی عمیق مواجه گشت که منجر به استعفای اکثریت اعضا کمیته محلی که متجاوز از هزاران ساعت وقت خود را به مدت بیش از یکسال داوطلبانه در اختیار این پروژه قرارداده بودند گردید.
این تجربه ناموفق برای کلیه اعضای کمیته محلی تجربه ای گران بود و تنها راه جبران آسیب های وارده، مستند کردن تجربیات کمیته محلی ۲۰۱۴ ارواین و کمیتههای برگزار کننده کنفرانسهای پیشین بنیاد است، تا شاید توشه راه کسانی شود که در آینده چه در بنیاد و چه نهادهای مدنی مشابه، از چنین تجربیاتی تلخ عبور نکنند.
کمیته محلی ۲۰۱۴ ارواین، کالیفرنیا بر این باور است که اگر فراز و نشیب های سال های پیش در برگزاری کنفرانس ها، به صورت مکتوب در دسترس همگان بود، همکاری ها با شناخت بیشتر و بهتری انجام می گرفت . بدین منظور، با در دسترس قرار دادن عمومی نامه های کمیته محلی ۲۰۱۴ ارواین و نامه های دیگر یاران جنبش زنان در رابطه با این تجربه، امید داریم بحث سازنده ای در فضائی مثبت و آینده نگر با حفظ اصول احترام متقابل و با نیت آسیب شناسی از چالش های کنفرانس ۲۰۱۴ بنیاد پژوهش های زنان ایران و کنفرانس های گذشته بنیاد، آغاز گردد.
بنیاد پژوهش های زنان ایران نقش مثبتی در تبادل نظر طیف های گوناگون جنبش زنان داشته و پایداری این نهاد، خواسته بسیاری از زنان و مردان جنبش برابری جنسیتی می باشد. باشد که با شرکت در این بحث و در اختیار قرار دادن چالش ها و تجربیات گذشته و با درس آموزی از کمبودهای گذشته، افق های نوینی را برای بنیاد پژوهش های زنان ایران و جنبش زنان مشاهده نماییم.
از سایت شبکه همبستگی برای انعکاس این نامه ها کمال تشکر را داریم.
اعضای سابق کمیته برگزاری کنفرانس ۲۰۱۴ بنیاد پژوهش های زنان ایران
*****
نامه کمیته محلی ارنج کانتی در تاریخ ۲۹ مای
دوستان گرامی،
بسیار متاسفیم که به اطلاعتان برسانیم که علیرغم تمام زحمات یک ساله کمیته محلی برگزاری کنفرانس و بخصوص علیرغم تمام تلاشهای یاران نزدیک ما که در سه هفته اخیر سعی بسیار برای ایجاد تفاهم و همگامی در میان ما نمودند، روز گذشته پس از دریافت و خواندن نامه پیوست از طرف گلناز امین – مسول بنیاد، دوست عزیز ما الهه امانی که عضو محوری کمیته ما بود و نقش بسیار سازنده ای را در کمیته ما داشت، راهی بیمارستان گردید. این نامه و با زگشایی مجدد نکاتی که در آخرین تماس تلفنی با شرکت گلناز امین، الهه امانی و شادی امین (به عنوان ناظر) بر سر آنها توافق شده بود، آخرین امید ما را برای امکان برگزاری کنفرانس امسال به ناامیدی تبدیل نمود.
با آنکه الهه و سایر اعضای کمیته و همیاران ما، علیرغم تمام چالش های سه ماه گذشته، با سعی و کوشش فراوان برای برگزاری یک کنفرانس پربار تا آخرین لحظات دیروز همچنان مشغول به پیشبرد امور کنفرانس بوده ایم، متاسفانه باید بگوییم که عملا امکان برگزاری کنفرانس تحت شرایط موجود امکان پذیر نمی باشد و
برگزاری کنفرانس امسال از طرف این کمیته منتفی است، تمام قرادادها با سالنها و هتلها فسخ شده است، و ما
به زودی جواب کاملتر خودرا به این نامه به همراه دلائل و شواهد خود، به صورت فردی یا جمعی در نامه ای
جداگانه در اختیار عموم قرار خواهیم داد. از آنجا که این کنفرانس، کنفرا نس بنیاد پژوهش های زنان ایران است، ما از مسول بنیاد می خواهیم که در اسرع وقت لغو برگزاری این کنفرانس را به اطلاع عموم، به ویژه سخنرانان، هنرمندان و شرکت کنند گان،برسانند.
با احترام و آرزوی پیشرفت برای جنبش زنان ایران،
کمیته محلی بیست و پنجمین کنفرانس بنیاد پژوهش
های زنان ایران در جنوب کالیفرنیا
*****
نامه کمیته سابق برگزاری کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان ایران در ارنج کانتی در تاریخ ۱۳ جولای
(از برگزار کنندگان کنفرانس سن دیگو در خواست میکنیم که متن این نامه را در قسمت بازنگری برای عموم بخوانید)
دوستان گرامی،
قبل از هرچیز می خواستیم از اینکه فرصتی برای ارائه کارهای تحقیقی فعالین و کنشگران جنبش زنان در این کنفرانس فراهم آمد، خوشنودی خود را اعلام کنیم. امیدواریم که بنیاد با تغییرات ساختاری به نهادی دموکراتیک و شفاف تبدیل شود و بتواند سالهای متمادی به فعالیت های خود ادامه دهد.
اعضای کمیته سابق به دلائل زیر بر آن است که حضور ما در جلسه روز یکشنبه راه گوشهای بحثی خلاق و سازنده نبوده و در فضای کنونی کنفرانس شرایط تشویق کننده برای جامعه یاران بنیاد پژوهش ها نمی باشد. دلایل مشخص ما برای عدم شرکت چنین است:
عشا عزیز در نامه خود به تاریخ ۱۲ ژوییه از ما دعوت برای حضور و بحث در زمینه “سوالاتی که در حیطه کنفرانس می گنجد” در برنامه ارزیابی یکشنبه ۱۳ ژوییه کرده است. این برنامه به سیاق سابق در مورد قوت ها و کاستی های کنفرانس بوده که علیرغم آن که این کمیته در تدارک این برنامه در طی یک سال گذشته سهیم بوده، اما در برگزاری کنفرانس سن دیگو نقشی نداشته و کمیته دیگری مسئولیت آن را به عهده داشته. بحثی که به نظر ما باید صورت بگیرد در زمینه ساختار کنفرانس بنیاد و تجربه ی کمیته های محلی در پروسه تدارکات کنفرانس است.
علیرغم آن که دوست عزیز حمید نوذری در تاریخ ۲۰ ژوئن ( متن نامه پیوست این ایمیل است) از بنیاد خواست که اعضای کمیته ارواین را برای حضور و بحث دعوت کند اما در سه هفته گذشته هیچ پیامی از بنیاد در این مورد ارسال نشد.
کمیته سابق با نیت حل تنش ها و یافتن راهکارهایی برای بحثی سالم، اولین نامه عمومی خود را نه قبل از کنفرانس، بلکه در انتهای روز اول کنفرانس انتشار کرد و از عموم و از برگزار کنندگان کنفرانس سن دیگو دعوت نمود تا در روز دوشنبه در جلسه ای حضور یابند. اگر نیت ایجاد فضایی برای گفت و شنود با حضور یاران بنیاد بود، به ویژه کسانی که در متن ۲ ماه گذشته در جریان تنش های موجود بودند، می بایست از قبل تدارک دیده می شد.
امیدواریم تا در فضایی امن، با حسن نیت و آرام ، بتوانیم راهکارهایی برای حرکت موفق، دموکراتیک و شفاف بنیاد گرد هم آییم. از حضور دوستان برای آغاز گفتگو و تبادل نظر در این زمینه در روز دوشنبه استقبال می کنیم.
برگزاری گردهمایی در تاریخ ۱۴ جولای ۲۰۱۴
ساعت ۶ بعد از ظهر در محل
The Terrace Community Club House
Jordan, Irvine, Ca 92612 50
با درودهای فراوان
اعضای کمیته محلی ۲۰۱۴ آزیتا – الهه – افسانه – سودابه – شهلا
*****
نامه کمیته ارنج کانتی در تاریخ ۱۳ جولای
دوستان ، یاران و همراهان گرامی
بیشترشما آگاه هستید که برگزاری بیست و پنجمین کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایران درجنوب کالیفرنیا با تعدادی از فعالین، بعنوان اعضای کمیته محلی در اوایل سال ۲۰۱۳آغاز به همکاری کرد.
ولی بعد از یکسال فعالیت، جهت آماده کردن لازمات و تدارکات برگزاری کنفرانس، تغییراتی صورت گرفت که منجر به کنارگیری کمیته محلی شد.
نامه ای کوتاه از سوی کمیته محلی جهت اطلاع رسانی از تغییرات کمیته برگزاری کنفرانس به افرادی که در رابطه با کنفرانس در زمینه های گوناگون فعالیت داشتند فرستاده شد. به دلیل خود داری از ایجاد فضای منفی پیرامون کنفرانس، این نامه در سطح وسیع پخش نشد. با توجه به تغییراتی که در روند برگزاری بیست و پنجمین کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایران در جنوب کالیفرنیا روی داده، کمیته محلی که مسئولیت برگزاری کنفرانس را از ابتدا بعهده داشته، وظیفه خود میداند جهت پرسش و پاسخ و طرح مسایل زنان در رابطه با بیست و پنجمین کنفرانس سالانه بنیاد، در روز دوشنبه (روز بعداز کنفرانس) جلسه ای ترتیب دهد تا دوستانی که از نقاط دیگر به کنفرانس سفر کرده اند این فرصت را داشته باشند که در این گردهمایی و گفتگو شرکت کنند.
از مسئول بنیاد و برگزار کنندگان کنفرانس سن دیه گو دعوت می کنیم به احترام جنبش زنان در این نشست با ما باشند تا مسایل از سوی دوستان یک سویه تلقی نشود.
برگزاری گردهمایی در تاریخ ۱۰جولای ۱۰۱۳ساعت ۶ بعدازظهر
در محل
HsT HTuulCT c uuemoC caer T ehT
No 50 Jordan, Irvine, Ca 92612
قبل از هر توضیحی، لازم به یاد آوریست که واژه (بنیاد) برای بنیاد پژوهش های زنان ایران در این نامه استفاده میشود.
در تاریخ ۲۳جولای ، ۲۰۱۳کمیته محلی با هشت عضو (آزیتا -الهه -افسانه -لیلا -عشا -سودابه -شهلا -منیژه)
با امضای قرارداد با بنیاد، رسما فعالیت خود را در جنوب کالیفرنیا آغاز کرد. آنچه که اکثریت اعضای کمیته و امضا کننده این نامه، مورد اصلی اختلافات می دانند، عدم همکاری مسئول بنیاد با کمیته محلی با رعایت تمام مفاد قرارداد مابین می باشد. علیرغم تلاشهای فراوان، ما نتوانستیم ارزشهای گروهی مان را با عمل کرد بنیاد همراه و همسو کنیم.
حتی با حسن نیت، انعطاف خود را برای واگذار کردن این پروژه به گروه دیگری که منتخب بنیاد باشد را در کنفرانس تلفنی ۸ساعت ای که در تاریخ ۸ می، با حضور دو تن از دوستان ما و بنیاد تشکیل و ضبط شده، اعلام کردیم.
به دلیل مشخص نبودن جایگاه مسئول بنیاد بعنوان یک عضو کمیته و یا رئیس بنیاد، دخالت در تمام جزئیات روند کاری و تحمیل خواسته های شخصی و کار شکنی (از انتخاب هنرمندان گرفته تا روابط درونی کمیته محلی، تا
تعین کسی که از طرف کمیته خوش آمد بگوید)، بستن حساب بانکی کمیته محلی به بهانه یکی بودن بانک با حساب بنیاد وخودداری از باز کردن یک حساب بانکی دیگر طبق مفاد قرارداد مابین، مسئولیتهای سنگین کمیته محلی بدون حق اجرا، و برخوردهای شخصی مسئول بنیاد و مبهم بودن مسئولیت مالی از سوی بنیاد، شرایط گریز ناپذیری را فراهم کرد.
شرح تمام وقایع در این نوشتار نمی گنجد و در آینده به آن بیشتر خواهیم پرداخت .فقط نکات کلیدی که باعث عدم همکاری شده، به اختصار توضیح داده میشود.علیرغم تلاش های کمیته محلی برای حل مسایل و میانجیگری بسیاری از دوستان فعال جنبش زنان، این کوشش های همگانی بی نتیجه ماند، زیرا پس از توافق، باز شاهد کارشکنی از سوی مسئول بنیاد، در مسیر برگزاری کنفرانس بودیم.توافق های انجام شده دوباره نقض شد ودر نهایت، در تاریخ ۱۲می ۱۰۱۳با راهی شدن یکی از اعضای کمیته به بیمارستان، به دلیل فشارهای روحی وجسمی ، بقیه اعضای کمیته نیز استعفا داده و رسما به فعالیت کمیته محلی در جنوب کالیفرنیا پایان داده شد.
ما درکمیته محلی درطول یکسال با صرف بیش از یک هزار ساعت وقت و تشکیل ۹کمیته کمکی و همکاری با
تعداد بسیاری داوطلب و برگزاری جلسات دائمی هفتگی وتقسیم وظایف، مراحل آمادگی برگزاری یک کنفرانس سه روزه، که برازنده بیست و پنجمین سالگرد کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایران باشد را پایه ریزه کردیم .
هدف واحد ما، کمک و ارزش دادن به جنبش زنان ایران است.در نتیجه، ما وظیفه خود دانستیم که چون همکاری و مشارکت ما با کارشکنی از سوی بنیاد روبرو شد و دریافتیم که برخی از کمیته های سال های گذشته نیز چالش های مشابه ای را تجربه کرده اند، با کنارگیری خود از کمیته محلی، فضایی برای نقد و بررسی ساختار کنونی بنیاد و روند کاری آن ایجاد کنیم .
ما از شرایط کنونی بسیار متاسف هستیم ولی معتقدیم با شفافیت ، دیدی مثبت و گفت و شنود، می توانیم شرایطی را فراهم آوریم که بیناد پژوهش های زنان ایران، بتواند با توان بیشتری در آینده به حرکت خود ادامه دهد.
از آنجا که موضوع کنفرانس امسالهمکاری و مشارکت بوده ، ما امیدواریم که در روز دوشنبه، با همفکری یاران علاقمند به این موضوع ، و با سعی به پاسخگو یی به پرسش های زیر بتوانیم ، بحث سازنده ای را با دیدی چاره جویانه آغاز نماییم.باشد که با تبادل نظرهای بیشتر در آینده مسیر همکاری و مشارکت های آینده را هموارتر نماید.
۱-بنیاد به عنوان یک سازمان غیر انتفاعی درایالت ماساچوست به ثبت رسیده است.چرا این سازمان هیئت مشاوره
(d luB)ندارد؟ آیا این یک بنیاد تک مسئولی است؟ لایههای دیگر ساختاری این بنیاد چیست و چرا در اختیار عموم قرار داده نمیشود؟
۲-زنان فعال، آگاه و فرهیخته ایدر طی بیست و پنج سال گذشته با بنیاد همکاری داشتهاند که میتوانستند مسائل درونی کمیتههای محلی را به راحتی حل و فصل کنند .آیا ساختار چرخان با لایه های متعهد مشاوره و شفافیت در فعالیت و همکاری زنان ایده آل است؟ پس چرا هنوز ساختارهرمی و تک فردی، بر بنیاد حکمفرماست؟
۳-خانم امین خودرا پرزیدنت (cEC)بنیاد میدانند، اما راهنمانمیدانند!چرا بنیاد با تجربه بیست و پنج ساله ، نقش هماهنگ کننده و راهنما برای کمیته های محلی که برخی، اولین همکاری را تجربه میکنند، ایفا نمی کند؟ و همکار
ی ها بصورت فرمایشی و از بالا به پایین می باشد؟
۴-چرا بنیاد از کمیته کتبا و شفاها انتظار رعایت مفاد قرارداد مابین (روش کار)را دارد، ولی هر زمان که منافع مسئول بنیاد ایجاب می کند با دلایل غیر منطقی ، احساسی و پا فشاری ، قوانین رانقض می کرد؟
۵-طبق روش کار،مسئول بنیاد، یکی از اعضای کمیته محلی نیز هست.به همین دلیل هشت عضو برای کمیته محلی انتخاب شدند که با مسئول بنیاد در مجموع نه نفر باشند. مسئول بنیاد به تما م ارتباطات کمیته محلی دسترسی داشت.
اگر مسئول بنیاد یکی از اعضای کمیته است چرا پافشاری در ارتباط داشتن فقط با یک عضو کمیته را بعنوان رابط داشت ؟ نقش و وظیفه این رابط چه بود؟
۶- بنیاد بسیاری از ایمیلهای درونی کمیته را به دلایل نا مشخصی به افراد و نهاد های دیگر می فرستاد،.
چرا مسئول بنیاد بدون اجازه و اطلاع کمیته محلی، ایمیل های درون گروهی را به افرادیکه در لیست ارتباطات کمیته نبودند می فرستاد؟
۷-چرا بنیاد با نوآوری در زمینه ارتباطات ، انتخاب سخنرانان و هنرمندان ، کارگاه و هم چنین بهره گیری از
تکنولوژی و شفافیت در کارها با کمیته همخوانی نمیکرد؟
۸-چرا مسئول بنیاد پرسش های ساده اعضای کمیته در رابطه با ساختار بنیاد را با واکنش بی احترامی به خود ، بی پاسخ می گذاشت؟
۹-بنیاد در اوج فعالیت کمیته، در تاریخ ۵می ، همزمان با بستن حساب بانکی، خواهان لغو قرارداد دانشگاه ارواین شد.آیا خواهان آن بود که کنفرانس را در محل دیگری برگزار کند و یا قصد قطع همکاری با این کمیته را داشت؟
۱۰-کمیته محلی مجبورشد با وجود بیش از یکسال تلاش و بیش از هزار ساعت وقت کناره گیری کند.آیا به دلخواه این امر صورت گرفت و یا به اجبار از صحنه خارج شد؟
۱۱-چرا کمیته محلی بی اهمیت از کنار مفاد چند صفحه ای روش کار و تجربیات بنیاد گذشت و زیر آنرا برای همکاری امضاء کرد بدون آنکه از مسئول بنیاد سئوال کند چطور یک فرد میتواند هم یکی از اعضای کمیته محلی باشد و هم حق ویتو از سوی بنیاد را داشته باشد؟
۱۲-حساب بانکی مشترک بنیاد و کمیته محلی به دلیل مسایل شخصی مسئول بنیاد، در جنوب کالیفرنیا بسته شد و برای گشایش حساب جدید ، کمیته نیاز به نامه ای از سوی بنیاد داشت که هرگز این نامه را از سوی مسئول بنیاد دریافت نکرد. درصورتیکه این نامه به کمیته های محلی مقیم آمریکا در سال های گذشته داده شده بود.
چرا کمیته محلی با گشایش حساب بانکی شخصی ، تمام سعی و کوشش خود را کرد که کنفرانس برگزار شود؟
۱۳-چرا با وجود تمام موانعی که مسئول بنیاد بر سر راه کمیته محلی میگذاشت، اعضای کمیته محلی زودتر کنارگیری نکردند؟
۱۴-چرا کمیته های قبلی و افرادی که از نزدیک با بنیاد همکاری داشته اند ، از مشکلات مابین، کمتر سخن گفته اند و نوشته اند؟ و چرا کمیته و افراد دیگر مشکلات را برای آسیب شناسی، پیگیری نکرده اند؟
۱۵-آیا برای رسیدن به هدف (برگزاری یک کنفرانس)و رسیدن به خط پایانی ، میتوان هر هزینه ای را پرداخت و از هر تعهد و اخلاقیات عبورکرد؟ آیا هدف وسیله را توجیه می کند؟!
با سپاس از همه داوطلبان که درکمیته ها ما را یاری دادند.
سپاس و پوزش از افرادی که با خرید بلیط کنفرانس بدون آگاهی از برنامه ما را حمایت مالی کردند.
سپاس ازهمه دوستانی که در روزهای آخر فعالیت کمیته از راه های دور چون اروپا ، کانادا و نقاط دیگر امریکا کوشش برای میانجیگری کردند.
سپاس و پوزش از هنرمندان برای کنسل شدن برنامه هنری بعد از ساعت ها تمرین، وهم چنین هنرمندان هنرهای
تجسمی و هیات داوران.
با احترام اعضای کمیته محلی۱۰۱۳:آزیتا -الهه -افسانه -سودابه –شهلا
(
تمام مدارک به صورت دستور جلسه ، صورتجلسه ، نامه های
ایمیلی ، جدول و صحبت های تلفنی ضبط شده در دسترس است
)
*****
نامه حمید نوذرى به تاریخ ۲۰ جون
دوستان عزیز بنیاد پژوهشهاى زنان ایران و کمیتهى محلى برگزار کننده ى بیست و پنجمین کنفرانس در ساندیاگو، با سلام
خبرهاى جسته و گریخته ى حاکى از وجود اختلافات و مشکلاتِ جدى میان کمیته ى محلى برگزار کننده ى کنفرانس با مسئول بنیاد، خانم گلناز امین، متاسفانه تایید شد. نامه ى عده اى از اعضاى گروه برگزار کننده ى کنفرانس لس آنجلس،هم وجود مشکلات آنها را تصریح کرد، هم نوع مشکلات آنها را و هم عمق مشکلات را. از قبال این نامه ى تکان دهنده متوجه میشویم که بخشى دست اندرکاران کمیته ى لُس آنجلس، کنفرانسى را که براى برگزارى آن نزدیک به یک سال زحمت کشیده بودند ؛ آغاز نشده، پایان یافته تلقى کرده اند. چند روز پیش از علنى شدن این نامه، خبر تغییر محل کنفرانس را از لس آنجلس به ساندیاگو در سایت بنیاد خوانده بودم. تا جایى که من آگاه هستم، این اولین بارىست که چنین اتفاقى مىافتد و درست به همین دلیل نمى توان و نباید از کنار این اتفاق سهل انگارانه گذشت.
بسیارى از دوستاران بنیاد و شرکت کنندگان بالفعل بیست و پنجمین کنفرانس که رابطه ى شخصى با اعضاى کمیته ى محلى و یا مسئول بنیاد ندارند، تا هم اینک از زمینه و ابعاد اختلافات و مشکلات اطلاع چندانى ندارند. متاسفانه در برنامه ى اعلام شده بنیاد نیز توجه چندانى به امر مهم بررسى آنچه در این چند ماه گذشته، نشده است. امیدوارم که مسؤلان کنفرانس ساندیاگو نهایت کوشش خود را به خرج دهند که کسانى که در یک سال گذشته دوشادوش آنها براى برگزارى این کنفرانس فعالیت کردند، نیز بتوانند در کنار ما در جریان بحثى آرام و جدى، در زمانی کافی و مناسب، جنبه هاى گوناگون اختلافات و مشکلات را نشان دهند و پیشنهادهایى براى هموار ساختن راه آینده ارائه نمایند.
هراسم از آن است که اگر چنین نشست و بررسى صورت نگیرد، داوطلبان بالقوه کنفرانسهاى آینده پا پس کشند و از قبول مسئولیت طفره روند که این امر آینده بنیاد پژوهش هاى زنان ایران را که دستآوردهاى بزرگ داشته است به مخاطره مى افکند.
با اجترام
حمید نوذرى
پ.ن: از آنجایی که آدرس همه ی دست اندرکاران برگزاری این کنفرانس را ندارم، خواهشمندم این نوشته را به همه ی کسانی که از یک سال پیش در پی برگزاری این کنفرانس بودند، بفرستید.
*****
نامه میهن روستا و مهناز متین به تاریخ ۱۱ جولای
تغییر ترکیب کمیتهی برگذاری بیست و پنجمین کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان ایران (لسآنجلس، ۲۰۱۴) و کنارهگیری اغلب اعضای آن که همزمان با تغییر محل برگذاری این کنفرانس، پس از پخش شایعاتی جسته و گریخته، کمی پیش از موعد برنامه به ناگاه اعلام شد، دوستداران این نهاد مهم و جاافتادهی جنبش زنان ایران در تبعید را حیرتزده، اگر نگوییم دلزده کرد.
برگذاری کنفرانسهای سالانهی بنیاد به مدت یک ربع قرن که باید آن را حاصل پیگیری مسئول بنیاد – خانم گلناز امین- و تلاش و پشتکار تصورناپذیر کمیتههای متعدد محلی دانست، در شکوفایی و پیشبرد مباحث نظری و عملی جنبش زنان ایرانی، بی شک از جایگاهی ویژه برخوردار است.
در جریان تدارک کنفرانسهای بنیاد در طول این سالها اما شاهد بروز مسائل و مشکلاتی – فراتر از مسائل و مشکلات مبتلابه چنین فعالیتهایی- نیز بودهایم که گاه به بحرانی حاد تبدیل شده است. نظامنامه و دستورالعملی که راهنمای کار قرار میگیرد و حدود وظایف و اختیارات دستاندرکاران را تعیین میکند، برای جلوگیری از بحران، ظاهراً چندان کارساز نبوده است. چنین بحرانهایی نمیتواند با ساختار بنیاد و مناسبات آن با کمیتههای محلی بیارتباط باشد.
سازماندهی کنفرانسهای سالانه، از سویی بر بنیاد پژوهشهای زنان ایران تکیه دارد و از سوی دیگر بر کمیتههای محلی موقت که هیچ گونه ملاحظهی سیاسی، ایدئولوژیک و یا عقیدتی در انتخاب اعضایش محدودیت ایجاد نمیکند. این شیوه، فینفسه شیوهای مبتکرانه و شایستهی تحسین است. اما این نقطهی قوت – یعنی ساختار باز و متکثر- چنانچه مستمراً تکامل و تحول نیابد، میتواند به نقطهی ضعف تبدیل شود و بحرانزا گردد.
این تکامل و تحول، به باور ما، میتواند با استناد به تجربهی کمیتههای محلی، بر بستر تاریخچهی ۲۵ سالهی فعالیت بنیاد به انجام رسد. به این ترتیب، کمیتههای محلی که بی ارتباط با هم تشکیل میشوند و به فعالیت میپردازند، میتوانند تجربیاتشان را به هم منتقل کنند و همچون شبکهای، به پیشبرد بهتر کنفرانسهای سالانهی بنیاد یاری رسانند.
اگر کسانی که در این سالهای دراز، با بنیاد در ارتباط بودهاند و به درجات گوناگون برای آن دل سوزاندهاند، در بحث برای حل مسائل و مشکلاتِ تکرارشونده در تدارک برگذاری کنفرانسها سهیم نشوند، بهبود مناسبات بنیاد با کمیتههای محلی دشوار، اگرنه غیرممکن میشود و به بروز بحرانی مزمن میانجامد.
امسال این بحران، برای نخستین بار در تاریخ بیست و پنج سالهی بنیاد، به انحلال کمیتهی محلی انجامید که نزدیک به یک سال با پشتکار و دلسوزی به تدارک کنفرانس لسآنجلس مشغول بود؛ تا آنجا که بناست کنفرانس ۲۰۱۴، توسط کمیتهای دیگر (با شرکت برخی از اعضای کمیتهی پیشین)، با تغییر محل کنفرانس برگذار شود؛ بدون هیچ توضیحی از سوی بنیاد برای آنهایی که خود را برای شرکت در کنفرانس لسآنجلس آماده کرده بودند.
ما که خود از اعضای کمیتههای برگذاری کنفرانس بنیاد در سالهای پیش بودهایم، به مشکلات بیشمار کار با امکاناتی محدود آگاهیم و خود را مجاز نمیدانیم بدون اطلاع کافی، به داوری در مورد تجربهی کمیتهی لسآنجلس در مناسباتش با بنیاد بنشینیم. اما باید بگوییم که مسائل و مشکلات، اگر در فضایی شفاف و با شرکت همهی
دستاندرکاران به بحث گذاشته نشود، سبب میگردد که بسیاری از علاقمندان به بنیاد و باورمندان به جنبش زنان ایران، تمایل خود را برای شرکت در کنفرانسها از دست بدهند. ما بر این باوریم که چنانچه بحث و تبادل نظر جدی در مورد شیوهی سازمانیابی کنفرانسهای سالانهی بنیاد، در فضایی مناسب به انجام نرسد، ادامه این
کنفرانسهای ارزشمند دچار مانعی جدی خواهد شد. امیدواریم که مسئول بنیاد، خانم گلناز امین، با همراهی کمیتهی محلی ساندیگو، فرصتی مناسب برای آغاز این بحث و تبادل نظر فراهم کنند و در آینده نیز بنیاد بتواند – در هر ظرف زمانی و مکانی که مناسب و میسر میداند- آن را تداوم بخشد.
میهن روستا، مهناز متین، ۹ ژوئیه ۲۰۱۴
*****
نامه ترانه روستا، نورا بیانی، ویدا سلیمان نژاد، هایده خرم آبادی، زهره جواهریان، شراره شاهرخی، افسانه موسوی و ملیحه رزازان به تاریخ ۱۰؟ جولای
متن این نامه خطاب به بنیاد پژوهش های زنان ایران و کمیته محلی برگزار کننده بیست و پنجمین کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایران می باشد. قبل از هر چیز ، دست همگی شما رو به گرمی می فشاریم و از تلاش های خانم گلناز امین و جامعه دوستداران بنیاد پژوهش های زنان ایران برای برگزاری بی وقفه بیست و پنجمین کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایران و ایجاد فضایی فمینیستی برای گفتگو و تبادل نظر فعالین جنبش زنان صمیمانه تشکر می کنیم.
دوستان گرامی،
منحل شدن کمیته برگزار کننده بیست و پنجمین کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایران و تغییر مکان و تغییر اعضای کمیته برگزار کننده، بسیاری از فعالین جنبش زنان را متاثر ساخت. هدف ما از درج این نامه مشارکت سازنده و مثبت در جهت اعتلای گفتگو و تامل در میان کنشگران جنبش زنان ایران و ایجاد فضایی سالم برای برقراری گفتمانی شفاف و رشد دهنده است که بتواند منجر به توانمندی و بالندگی بیش از پیش بنیاد پژوهش های زنان ایران و سایر فعالیتهای گروهی و مترقی جنبش زنان ایران شود.
ما بر این باوریم که لازمه یک حرکت مترقی و فمینیستی که در بر دارنده طیف های متفاوت فکری و نظرات گوناگون زن باورانه است، ایجاد زمینه ایست که بر بسترآن بتوان گفتگویی همه جانبه و توام با احترام برقرار کرد.
بازنگری و بررسی چالش ها و موانع همکاری میان افراد ، بررسی روندهای رفتاری و ارزشی فردی و گروهی، و یاد گیری از این تجربیات می تواند نقطه آغازینی باشد برای ایجاد این بستر و توانمند سازی ارزش های فمینیستی.
در همین راستاست که ما از بنیاد پژوهش های زنان ایران و تمامی دست اندر کاران برگزاری برنامه امسال می خواهیم تا گرد هم آمده و با ایجاد فضای توام با احترام و ارتقا ارزش های فکری جنبش زنان، از تجربیات حال و گذشته برای بالندگی جریانات سکولار فمینیستی ایران استفاده کرده و یاد گیری از چالش های گذشته را چراغ راه آینده نمایند. ما از خانم گلناز امین که پیوسته نقشی کلیدی در بقا و تداوم فعالیت های بنیاد پژوهش های زنان ایران داشته دعوت می کنیم که راهگشایی در حل معضلات و گفتگویی همه جانبه را در دستور کار خود قرار داده و بیست و پنجمین سالگرد کنفرانس های بنیاد پژوهش ها را به اهرمی برای آغاز حرکتی نوین و امید بخش نماید. ما پیشنهاد میکنیم که به دعوت بنیاد پژوهش های زنان ایران یک کنفرانس یکروزه با هدف ایجاد فضای تبادل نظر و گفتگو برقرار شود و در این کنفرانس از تمامی دست اند کاران سابق و کنونی برنامه های بنیاد پژوهش ها دعوت شود تا با حضور و شرکت سازنده و همدوش با بنیاد پژوهش های زنان ایران ، این پلاتفرم را سکویی برای ارتقا کمی و کیفی برنامه های آینده بنیاد بنمایند.
با آرزوی همکار های سازنده و به امید سربلندی و بالندگی جنبش زنان ایران
ترانه روستا، نورا بیانی، ویدا سلیمان نژاد، هایده خرم آبادی، زهره جواهریان، شراره شاهرخی، افسانه موسوی، ملیحه رزازان
*****
نامه مینو جلالی – شهین نوائی – هایده درآگاهی به تاریخ ۱۱ جولای
بحران ساختاری بنیاد پژوهشهای زنان
دوستان عزیز و حامیان بنیاد پژوهشهای زنان
بی تردید بنیاد دستاوردهای بسیاری در پیشبرد و گسترش آگاهی در مورد مسائل زنان داشته و امیدوارم که پس از این هم چنان با پویائی بیشتر به فعالیتهای فمینیستی و برابری طلبانه خود ادامه دهد.
دلائلی که برخی از دوستان در مورد مسائل مربوط به برگزاری کنفرانس امسال بنیاد عنوان کرده اند، علیرغم اعتبار نسبی و محتمل شان نمیتوانند دلیل اصلی باشند، چراکه دلائل گفته شده محدود به مسائل “شخصی”، “رابطه ای” و “محلی” است. درحالیکه به نظر ما آنچه رخ داده، در بن ناشی از ساختار تشکیلاتی است، که خود نتیجه کاستی دمکراتیسم در بنیاد است. این کاستی دمکراتیک که عمدتا ناشی از ضعف اساسی در سیستم تصمیم گیری و عدم وجود شفافیت و جوابگویی نهادینه در بنیاد است، هر از چند گاهی به لباس این و آن دلیل فرعی خویشتن را ظاهر میسازد.
وقایع امسال مسئله ای منفرد نیست و آنان که با تاریخچه نزدیک بنیاد آشنائی دارند، مسائلی این چنین و یا شبیه آن را تجربه کرده اند (ضمیمه ١، مصاحبه با هایده درآگاهی و شهین نوائی -در زیر-).
اگر در زمانی ساختار موجود موجب پیوستگی و انسجام بنیاد بود، این ساختار در حال حاضر دیگر جوابگوی خواستاری و شوق دمکراتیک افراد نمیتواند باشد.
پنج سال پیش، در جریان کنفرانس بنیاد در هانور در سال ٢٠٠٩، هایده درآگاهی و شهین نوائی بر اساس تجربه نسبتا طولانی همکاری شان با بنیاد، پیشنهاداتی در مورد تغییر اساسنامه، در جلسه آخر کنفرانس ارائه دادند و خواستار آن شدند که این پیشنهادات در سایت بنیاد برای برخورد عقاید و انتقاد عرضه شود. متاسفانه چنین کاری صورت نگرفت.
به نظر میرسد این پیشنهادات، علیرغم گذشت پنج سال، هنوز بتواند نقطه شروعی، و نه بیشتر، برای برخورد جدی و فوری افکار راجع به دمکراتیزه شدن بنیاد باشد. از این رو پیشنهادات سال ٢٠٠٩ را ضمیمه میکنیم و امید آن داریم که مشارکت در فضای نقد و برخورد عقاید در آن اصلی پذیرفته شده باشد و بتوانیم راه حلی برای “کاستی دمکراتیسم” در بنیاد پیدا کرده و به تداوم و استحکام آن کمک کنیم.
مینو جلالی – شهین نوائی – هایده درآگاهی ١١/٧/٢٠١۴
***
گفتگوی نوشین شاهرخی با شهین نوایی و هایده درآگاهی, ٢٠ امرداد ١٣٨٩
منبع شهرزاد نیوز: سال گذشته (۲۰۰۹)، در بیستمین سال بنیاد پژوهشهای زنان ایران (بنیاد) در شهر هانوور آلمان، هایده درآگاهی و شهین نوایی طی اطلاعیهای از هیئت مشاوران بنیاد استعفا دادند. آنان خواهان هیئتمدیرهای چرخشی برای بنیاد شدند که بینتیجه ماند. از نظر آنان بنیاد اینجا و آنجا دچار بحرانهایی گشته است که با وجود یک هیئتمدیره بهتر میتواند بر پرنسیبهایش تکیه کند و از بحرانها جلوگیری نماید. در همینرابطه در کنفرانس بیست و یکمین سال بنیاد در پاریس با شهین و هایده به گفتگو نشستیم. از گلناز امین هم دعوت شد که در این گفتگو شرکت نماید، ولی ایشان این گفتگو را رد نموده و تأکید کردند که بنیاد به همین شکل ادامه خواهد یافت.
متن زیر بازتاب نظرات هایده درآگاهی و شهین نوایی میباشد که در همهی موارد با یکدیگر همنظر و گاه مکمل سخن یکدیگر بودند.
تاریخچهی بنیاد پژوهشهای زنان
بنیاد به پیشنهاد افسانه نجمآبادی و با همکاری گلناز امین و شهلا حائری شکل گرفت. کنفرانس اول و دوم در سالهای ۱۹۹۰ و ۱۹۹۱ در شهر کمبریج، آمریکا (محل اقامت سه نفر ذکر شده) برگزار گردید. بنیاد از ابتدا به عنوان نهادی غیرانتفاعی ثبت شد. هما سرشار از سال دوم در برگزاری سمینارها شرکت فعال دارد. شهلا حائری پس از رفتن به پاکستان از سال ۱۹۹۲ فعالیت ندارد و در کنفرانس شرکت نمیکند.
تا کنفرانس سوم در وین هیئتمدیره بنیاد سمینارها را برگزار میکردند. در وین کمیته محلی شرکت فعال در برگزاری سمینار داشت. در وین فقط هما سرشار و گلناز امین بعنوان هیئت مدیره شرکت دارند. در سال ۱۹۹۴ در لوسآنجلس افسانه نجمآبادی در کنفرانس شرکت دارد، ولی فقط در رابطه با نشریه نیمه دیگر فعال است. از این پس او دیگر در کنفرانسها شرکت نکرده و بارها دعوت کمیتههای محلی را برای سخنرانی رد کرده است.
همکاری هما سرشار با گلناز امین در سال ۱۹۹۶ به بنبست میرسد. شهین سعی فراوان میکند که هما به همکاری ادامه دهد، ولی او نپذیرفته و همه نامههای رد و بدل شده با گلناز را برای شهین میفرستد که علاقهمندان میتوانند به آن مراجعه کنند. ـ این نامهها در آرشیو برلن نگهداری میشود.
راه کارهای جدید برای ادامه کاری بنیاد
با تنها ماندن گلناز امین بنیاد عملا با یک بحران روبرو میشود و دیگر نمیتواند به شکل سابق فعالیت کند. شهین و عدهای از زنان فعال سکولار چپ در ادامه و برگزاری کنفرانسها فعال میشوند تا ادامهکاری بنیاد امکان یابد. در آن زمان نیز مانند امروز فاصلهی زیادی میان دیدگاههای متفاوت در جنبش زنان موجود بود. از این تاریخ به بعد همکاری بین زنان با دیدگاههای متفاوت نظری برای برگزاری کنفرانسها جا افتاد.
پس از کنارهگیری هما سرشار، گلناز امین مرتب با افرادی چند مشورت میکرد، از جمله با شهین و هایده، چه در رابطه با سخنرانان و چه در بارهی تمهای کنفرانس و چند و چون برگزاری همفکری نظری وجود داشت. بویژه در رابطه با دعوت از سخنرانان از ایران.
در سال ۲۰۰۳ در لندن گلناز این دو نفر و نیز همکار دیگری را رسماً بعنوان مشاوران بنیاد معرفی میکند که عملاً کار مشترکشان از سال ۲۰۰۵ شروع میشود.
کمیتههای برگزارکننده
بنیاد در ادامهی فعالیتش پلی شد میان فمینیستهای داخل و خارج ایران و با حضور فعالین حقوق زنان در ایران تبادل نظر خلاقتر صورت گرفت. بنیاد دستآوردهای فراوانی دارد نظیر مطرح کردن تمهای تابوشکن. از جمله میزگرد همجنسگرایان در سال ۱۹۹۸ در واشنگتن، بحث کار زنان افغان در ایران، سوءاستفادهی جنسی از کودکان در خانواده، نقد دیدگاههای اقلیتهای مذهبی دربارهی زنان و… همچنین بنیاد چهرههای فعال زنان را شناسانده و تحقیقاً اغلب چهرههای سرشناس زنان از طریق کنفرانسهای بنیاد به جنبش فمینیستی معرفی شده اند.
با ابتکار کمیتههای محلی بنیاد کاملتر شد. برنامههای هنری در کنفرانسها جای یافتند و هر سال ایدهی جدیدی از سوی کمیتههای محلی اضافه شد. از زنان برگزیده فیلم تهیه شد. از زنان فیلمساز، عکاس، نقاش، خواننده… دعوت شد و نمایشگاههای هنری و عکاسی برگزار شد. برای اولین بار در سال ۲۰۰۱ در شهر استکهلم از خانم مکرمه قنبری دعوت شد که همراه با پسرش از ایران شرکت کرد و به همگی شناسانده شد. در هر شهری که کنفرانس بنیاد برگزار شد، زنان آن شهر فعال شدند، همه بنیاد را از خود دانستند و کنفرانسها پربارتر شدند
شهین نوایی بحران کنفرانس وین
بنیاد هیچگاه از برگزارکنندگان و سخنرانان نپرسیده و نمیپرسد که چه عقیدهای دارند. بنیاد میخواسته از جنبش مترقی زنان ایرانی در کلیتش دفاع کند و سخنگویش باشد، همچنین تریبونی باشد برای نظرات متفاوت. وقتی این اصل از سوی برگزارکنندگان زیر پا گذاشته شود، بنیاد باید ایستاده و جلوگیری کند. سال ۲۰۰۵ در وین بنیاد بر پرنسیبهایش پافشاری کرد.
برای بررسی چکیدهی سخنرانیها و انتخاب سخنرانان شهین و هایده در این سال به وین میروند. گلناز در لندن بود و نمیتوانست به وین برود. بنیاد میخواست استفان هاشمی، پسر زهرا کاظمی که در زندان اوین به قتل رسیده بود در کنفرانس شرکت کند و ماجرای قتل مادرش و فعالیتهای بینالمللی در این رابطه را مطرح کند. اما عدهای از افراد کمیتهی محلی وین با این دعوت مخالفت میکنند، به این دلیل که “ما میخواهیم به ایران سفر کنیم و این دعوت برای ما مشکلزا میشود.” شهین در ارتباط تلفنی با گلناز مطرح میکند و اینکه ما نمیتوانیم کسی را به این دلیل بایکوت کنیم. گلناز، هایده و شهین و اقلیت اعضای کمیتهی محلی بر اجرای این برنامه پافشاری میکنند. اکثریت کمیتهی محلی استعفا میدهند. افراد باقیمانده کمیتهی محلی با دعوت از دوستان دیگر در وین مسئولیت کنفرانس را به عهده میگیرند و موفق میشوند این کنفرانس را به خوبی برگزار کنند.
کنفرانس ضدجنگ در واشنگتن
کنفرانس به اعتبار کمیتههای محلی موجودیت مییافت و متعلق به یک نفر و یا یک گروه نبود. کار تعلق ایجاد میکند، و تعلق بنیاد هم از آن تمام کمیتههای محلی بود که با فداکاری کار میکردند. زنان مهاجر و تبعیدی، فقیرترین بخش زنان ایرانی در خارج کشور هستند، اینها این نهاد را ساختهاند. بنیاد کار دستهجمعی زنان فعال جنبش زنان در بیست سال گذشته است.
بحران بعدی در سال ۲۰۰۷ رخ داد. عدهای از افراد کمیته محلی کنفرانس مخالف طرح مسائل زنان و سرکوب و خشونت نسبت به آنان در جمهوری اسلامی بودند. آن زمان بوش رئیس جمهور آمریکا بود که مسئلهی جنگ با ایران را مطرح میکرد. کنفرانس شد کنفرانس ضد جنگ و ایجاد وحشت از جنگ مسئلهی محوری کنفرانس شد که اصلا به تم کنفرانس ربطی نداشت.
شهین و هایده از سال ۲۰۰۶ و از شروع کار با کمیتهی محلی واشنگتن اختلاف پیدا میکنند. کمیتهی محلی میخواهد از مردی به خاطر موضع سیاسیاش دعوت کند، با این استدلال که “او آدم به کنفرانس میآورد”. حتی موقع انتخاب سخنرانان با بحثها و تلفنهای طولانی مواجه میشوند. سرانجام پس از چهار ساعت کنفرانس تلفنی میان: گلناز، شهین، هایده، میهن روستا (عضو جدید هیئت مشاوران) و کمیتهی محلی، سخنرانان و رزروها نیز انتخاب میشوند.
شهین که به کنفرانس واشنگتن میرود با دیدن برنامه شوکه میشود. شش نفر از سخنرانان را شهین حتی اسمشان را نشنیده است. وقتی او اعتراض میکند، برگزارکنندگان میگویند که شما (بنیاد) خبر داشته اید و تأکید میکنند که گلناز در جریان بوده و گلناز هم میگوید که یک هفته قبل از کنفرانس به او خبر داده بودند.
هایده درآگاهیعدهای از زنان کمیتهی محلی واشنگتن متعلق به دیدگاهی بودند که به مسئلهی ضدامپریالیستی الویت میدادند و مخالف کسانی بودند که سرکوب و بیحقوقی زنان را در ایران مطرح میکنند. این تفکر سیاسی در کنفرانس واشنگتن افشای حکومت ایران را جایز ندانسته و افراد مبارز را همکار بوش مینامیدند. این موضوع در کنفرانس واشنگتن مسئلهآفرین شد و پس از کنفرانس هم مقالات متعدد در برخورد به این تفکر از طرف شرکتکنندگان نوشته و منتشر شد. هایده در ارزیابی علنی کنفرانس در روز آخر انتقاد میکند که: “ما موفق نشدیم کنفرانسی در رابطه با زنان ایران چنانکه باید و شاید برگزار کنیم.” شهین میگوید که: “اکثر سخنرانان در لیست انتخابی نبودهاند و نمیتواند مسئولیتی به عهده بگیرد.” میهن روستا و گلناز بر این نظرند که هرچه پیش آمده، مسئولیت همهی ماست. شهین میگوید که واقعا با کودتا مواجه و غافلگیر شدهاند.
بخشی از دوستان کمیتهی محلی اعتراضشان این بود که ما نباید اختلافات درونیمان را علنی کنیم. شهین مخالفت میکند که قدرت و پابرجایی بنیاد در این است که با خودش برخورد کند و بگوید کجا اشتباه کرده و با دیگران در میان بگذارد و ما در موقع جمعبندی باید همه مشکلات را مطرح میکردیم.
مشکل با برگزارکنندگان واشنگتن ادامه مییابد و تا جائی که شهین و هایده در جریان قرار داشتهاند، گزارش کار و گزارش مالی را به بنیاد ندادهاند. شهین میپرسد: “چرا گلناز در این کنفرانس مانند کنفرانس وین بر پرنسیبها پافشاری نکرد؟”
وقتی عکس آزیتا شفازنه، سخنگوی کمیتهی واشنگتن، با احمدینژاد (زمانی که به نیویورک رفته بود برای شرکت در اجلاس سازمان ملل) منتشر شد، گلناز ناراحت و گریان به شهین تلفن میکند که چه باید کرد؟ یکی از نگرانیهای هایده و شهین این است که میخواهند بدانند کمکهای جمعآوری شده برای کنفرانس واشنگتن و ورودی پرداخت شده از طرف شرکتکنندگان چه مبلغ بود و به کجا رفته؟
تکمیل اساسنامهی بنیاد
پس از این مشکل پیشنهاد هایده و شهین این است که باید چارچوب مشخصتری از نظر ساختاری برای بنیاد داشته باشیم. آنها یک جمله به اساسنامهی بنیاد اضافه میکنند که مسئولین و مشاورین بنیاد، از میان فعالینی که تا به حال کنفرانسها را برگزار کردهاند و با مسائل نظری و عملی آشنایی دارند، سه یا پنج نفر انتخاب شوند و هیئت مدیره را تشکیل دهند که هر سه سال یکبار بچرخد و گلناز به عنوان مسئول ثابت بماند. آنان در پایان این بیانیه استعفا میدهند.
هایده و شهین بر این گمانند که اگر یک ساختار اصولی برای شیوهی عمل بنیاد وجود نداشته باشد، این نهاد در شکل فعلی توانائی برخورد با بحران را نخواهد داشت. بویژه که جمهوری اسلامی روی این نهاد متمرکز شده و منتظر فرصت است. از زاویهی ساختار دمکراتیک، نهادی که یک نفر بتواند هر چه را بخواهد دیکته کند، تغییر دهد و یا وتو کند بشدت غیردمکراتیک است.
ضوابط صحیح و داشتن اساسنامهی درست در مواقعی که کار پیش میرود اصلا مهم نیست، اما این اساسنامه برای زمانی است که کار به مشکل برمیخورد. اگر تقسیم کار جمعی و هیئتی وجود نداشته باشد که به تمام زیر و بم بنیاد وقوف داشته باشد، در صورت کنارهگیری گلناز امین و یا نبود ایشان، زحمات بیست و یک ساله چه میشود؟ بنیاد به خاطر یک نفر میتواند گم شود و از بین برود، به جای اینکه بتواند به کار خود به روال گذشته و یا بهتر ادامه دهد.
بیستمین کنفرانس در شهر هانوور
در بحبوحهی ناآرامیها در ایران و همزمانی تظاهرات صدهاهزارنفر مردم در خیابانها با کنفرانس سال ۲۰۰۹، شرکتکنندگان از برگزارکنندگان میخواهند که در پشتیبانی از تظاهرات خیابانی در ایران اقدامی صورت گیرد. کمیتهی محلی میگوید که باید از گلناز امین بپرسیم. گلناز میگوید بنیاد سیاسی نیست. شرکت کنندگان خودشان در دو روز متوالی در خیابانها و میدان شهر به تظاهرات پرداخته و خبررسانی میکنند.
در جریان یکسالهی برگزاری بیستمین کنفرانس بنیاد در شهر هانوور، شهین و هایده هرچه تلاش میکنند که با گلناز در رابطه با ساختار بنیاد صحبت کنند، گلناز طفره میرود و حاضر به این گفتگو نمیشود. درنتیجه این دو نفر پیشنهاد خود را در کنفرانس هانوور بطور مکتوب مطرح میکنند. گلناز حتی نمیپذیرد متن مکتوب آنان را در سایت بنیاد و یا در بولتن کنفرانس بگذارد. چرا؟
چالش برگزارکنندگان و شرکت کنندگان
“جوهر پیشنهاد ما این است که ما خواستار چند مسئولیتی کردن و تقسیم مسئولیتهای این نهاد هستیم. که قطعاً از نظر قانونی چنین تغییری بلامانع است.”
هایده و شهین تأکید میورزند که شرکتکنندگان و کمیتههای محلی باید این موضوع را به چالش بکشند که نهاد یکنفره معنی ندارد. برگزارکنندگان باید بیندیشند که آیا خواستار تغییرات هستند یا نه. اگر با اساسنامهی تکمیلی آنان موافق نیستند، میتوانند اساسنامهی دیگری بمنظور دمکراتیزه کردن ساختار بنیاد پیشنهاد دهند.