در حاشیه کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایران
اکرم موسوی: آیا شما مسئله ی حجاب را جزوِ اولویت های مبارزات زنان ارزیابی می کنید؟
منیره برادران:
واقعیتی که در خیابانها شاهدش هستیم، خود نشانگر آن است که زنان حجاب را نپذیرفته اند و در عمل و در زندگی روزمره علیه آن مبارزه می کنند. مبارزه ای از نوع نافرمانی مدنی، که گرچه پیشاپیش اعلام نشده و هنوز در شکل مبارزه حق خواهی- حق آزادانه پوشش- بروز نیافته، ولی در شکلی بسیار فراگیر در جامعه جاری است. بنابرین چه بخواهیم چه نخواهیم مقابله با حجاب در عمل خود را جزو اولویتهای مبارزات زنان قرار داده است. ویژه گی مقابله با حجاب اجباری آن است که هر زنی قادر است به تنهائی و یک جانبه اراده خود را به طور نسبی به اراده رژیم تحمیل کند و پدیده “بد حجابی” را در سراسر ایران حاکم نماید. سایر اولویت های مبارزاتی زنان از چنین خصوصیتی برخوردار نیستند. حجاب اجباری که نماد آپارتاید جنسیتی رژیم اسلامی است درعین حال با پدیده “بد حجابی” در خیابان، به مضحکه رژیم تبدیل شده است. بنظر می رسد همین ویژه گی باعث شده که از قدرت بسیج کنندگی مقابله با “حجاب اجباری”هم چون یک اولویت کاسته شود و پدیده “بد حجابی” هم چون یک پادزهر قوی و موفق و بطور مدام نماد آپارتاید جنسیتی رژیم اسلامی را در هم شکند.
پریوش بابلی: حجاب به معنی پوشاننده ، یا پرده ای که حد فاصل زن و هر آنچه اطراف اوست تلقی میشود. حجابی که معیار ارزشی حاکمیت دینی بوده که بیش از سه دهه در تلاش تحمیل اجباری آن بر زنان است. مبارزات رادیکال زنانه در مقابله با این سلب آزادی ازابتدای به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی به اَنحای متفاوت در جریان بوده و هست، همه ساله و پی در پی شاهدِ تدابیر سیاسی امنیتی خشونت آمیزی برای مقابله با آنچه بی حجابی یا بدحجابی میخوانند بوده ایم که همه این ترفندهای سرکوبگرانه ره بجایی نبرده و زنان پیوسته در خانه و خیابان به واکنشی مُسَتمر و مبارزه با این ستم جنسیتی دست یازیده اند. حق زن بر بدن خویش حقی بنیادین است که حاکمیت اجازه ورود به محدوده آن راندارد .
حجاب به عنوان نمادِ حاکمیت، خطِ قرمزی به شمار میرود که تن به مماشات بر سرآن نمیدهند ، اگرچه پس از سالها بخوبی براین امر واقفند که تمام اهرمهای فشار از کار افتاده و سرکوبهای هر روزه در معابر و خیابان بیشتر و بیشتر نشان از نا کارآمدی شیوه های خشونت آمیزِ آنان دارد. ودر این میان زنان هستند که به اشکال گوناگون حجاب را به سُخره میگیرند.
در پس سنگر سیاست مردسالارانه حجاب آغشته به توهمات دینی بوده ،که زنان در راستای حفظ عفت وحجاب همواره به پستوی خانه ها رانده شده اند و مورد خشونت و تحقیر مردان قرار گرفته اند و حق شرکت در مجامع عمومی مردانه همانند میادین ورزشی و پرداختن به هنر و ورزش آنجا که از خط قرمزِمردانه عبور کنند را ندارند و از همین منظر است که در محدوده یِ جنسیتی حق انتخابِ آزادانه ی عشق، کار، تحصیل نیز از آنان سلب میگردد.
به حجاب در کلیت آن باید نه گفت زیرا سلب آزادی پوشش برای زنان زیربنای سلبِ دیگر حقوق انسانی آنان چه در تولید بعنوان نیروی عظیم مولد و یا در حوزه سیاست ، آموزش و تحصیل و غیره بشمار میرود. لغوِ حجاب می تواند زمینه ای برای رفع ستم جنسیتی و تغییری بنیادین در رفتار بیمارگونه به زن بطور عام گردد. اگر چه با رفع حجاب نمی توان به تمامی ستم مردسالاری بر زن خاتمه داد اما زنجیر سنگین استثمار را از پای زنان پاره کرده و دست آوردِ آن اثرات انکار ناپذیری بر فعالیت و زندگی زنان در عرصه های گوناگون خواهدگذارد.
اکرم موسوی: برخی از فعالان جنبش زنان نقد و مقابله با کلیت حجاب را به بی حجاب سازی اجباری رضا شاهی تشبیه می کنند، شما چه تفاوتی بین نقدِ روشنگرانه در مورد حجاب و اقدامات حکومتی قائل هستید؟
منیره برادران: نقد و روشنگری حجاب یکی از حوزه های فمینیسم و لائیسیته است و قدرتش مبتنی بر استدلال و ایجاد گفتمان و مخاطبش افکار عمومی است. و بنابراین با سیاست کشف حجاب رضا شاه، که با تکیه به قهر حکومتی اعمال شد، از اساس متفاوت است. بسیاری از کسانی که در نقد حجاب سخن می گویند و می نویسند، آن اقدام کشف حجاب اجباری را هم مورد نقد قرار می دهند.
به واقع حجاب که نقد آن در زمان رضاشاه به دلیل سیاست تحمیلی کشف حجاب ناقص ماند و بعدها هم به دلائل مختلف به گرودنه فراموشی سپرده شد و حتی در دوره هائی در برابر “فساد و غربزدگی” مورد تشویق قرار گرفت، امروز بیش از پیش ضرورت نقد دارد. نقد و روشنگری در باره حجاب سهم مهمی در نقد دین و در طرفداری از جدائی دین از سیاست و حکومت دارد.
پریوش بابلی: در شرایطی که رژیم جمهوری اسلامی مرد سالار با وقاحت تمام و خشونتی عریان زنان را همه روزه به منظور حفظ حجاب مورد تعرض و تهدید قرار میدهد موضوعیت بخشیدن به حجاب اختیاری در واقع به انحراف کشاندن مبارزات حق طلبانه زنان بیش نیست. آنجا که به اصطلاح روشنفکران حامی حاکمیت از تجربه نا کارآمد سرکوب در میمانند با طرح حجاب اختیاری و اینکه باید به مسائلی دیگر همچون چند همسری مردان ،حق سفر ، پرداختِ دیه …. وسَعی در حفظِ حجاب وخطِ قرمزها دارند هر چند تا کنون نیز از پرداختن به مسائل و خواسته های دیگر زنان هم به نتیجه ی چندانی نرسیده اند و هر جا تلاشی از آزادی در مورد زنان بوده حاکمیت با ترفندی در جایی دیگر با ماده و تبصره ای آن روزنه را مسدود کرده .(همانند فعالیت بر علیه سنگسار که مدتها نیروی مبارزاتی زنان را به هرز برد) حامیان سینه چاک حاکمیت میدانند در شرایط بحرانی جامعه و تعمیقِ تضاد طبقاتی کار و سرمایه با استفاده ازمسئله ی حجاب عملأ بخشِ عظیم و نیمی از جامعه که میتواند به عنوان نیرویی بالقوه دوشادوش مردان (همچون تجربه ۸۸ )در برابرشان قد علم کند از فعلیت انداخته و هر چه بیشتر در حریم خصوصی مردانه و خانه محدود کرده و عملا فقط در زمان دلخواه با جار و جنجال تبلیغاتی و به نفع خود به صحنه آورده و مورد بهره برداری سیاسی قرار دهند
پرداختن و مبارزه با حجاب لازمه در دستور کار قرار گیرد و وسعت بخشیدن به آن توسطِ همه ی روشنفکران و فعالین حوزه زنان میباشد
اکرم موسوی: شما رابطه ی بین اختیار و اجبار را در مسئله حجاب چگونه ارزیابی می کنید؟
منیره برادران: نمی توانیم به این بحث در بستری جدا از واقعیتهای اجتماعی و سیاسی جوامع امروز وارد شویم. حقیقت این است که حجاب نماد سرکوب زن و محدود ساختن اوست. ولی مسائلی که حول قانون و حجاب، در دنیای امروز پیش روی ما قرار گرفته، وجوه این حقیقت را پیچیده تر می کند. بحثها در برخورد با رویدادها شکل می گیرند و در کنش و واکنش رویدادها، جنبه های دیگری در آن تداخل می کنند. مثلا در بحث ممنوعیت حجاب در دانشگاه ها و مدارس و نیز در بعضی محیطهای شغلی، با جنبه های مختلفی از پدیده حجاب مواجه هستیم. از یک طرف قوانینی هستند، دستآورد روشنگری، که دین را از حوزه سیاسی و آموزشی جدا می کنند و از طرف دیگر موضوع آزادی های فردی در میان است.
رابطه اختیار و اجبار در حجاب هم در بستر این رویدادها مطرح است. زنی در اروپا ادعا می کند که حجاب را به اختیار خودش برگزیده است. به تجربه دیده ایم که به رغم این ادعاها در بیشتر موارد، به زنها حجاب بطور مستقیم یا غیرمسقیم تحمیل شده است. از گروه های فشار خانوادگی و موسسات اسلامی هم خبر داریم. اینجا بحث آزادی های فردی هم موضوعی بغرنج میشود. آن زن به اصل آزادی فردی استناد می کند دقیقا همان اصلی که به نحوی از او دریغ شده است. و بحث تبعیض هم دقیقا با این پیچیدگی ها مواجه است.
نقد حجاب، این تناقض ها را نمایان می کند، از صورت مسئله فراتر می رود و بر واقعیتهائی که پشت صورت مسئله نهفته، انگشت می گذارد.
پریوش بابلی: آزادی در انتخاب پوشش حق همه ی انسانها اعم از زن ومرد میباشد .آنگاه که زنان پر قدرت در تعیین سرنوشت خود نقشی بلامنازع در جامعه ایفا کنند و از همه حقوق انسانی به صورتِ یکسان و به دور از نگاه جنسیتی برخوردار شوند می توانند همه آزادیها از جمله پوشش اختیاری را تجربه کنند و قوانین برای همه یکسان طرح و اجرا گردد.
سپاسگزار از شما عزیزان منیره برادران و پریوش بابلی برای شرکت در این گفتگو.
اکرم موسوی از گروه کاری مقابله با حجاب آگوست ۲۰۱۳