نقد فمینیستی دیالوگ در بین زنان فعال خارج از کشور / پروین شهبازی

موضوع صحبت: نقد فیمینیستی دیالوگ بین ما “زنان ایرانی فعال در جنبش زنان ایرانی در تبعید” است. برای پاسخ به این پرسش ها لازم است که ابتدا چند واژه کلیدی تعریف شوند.

گروه مورد بررسی “زنان فعال در تبعید” هستند. در اولین پرسش هویت این گروه مورد سوال قرار می گیرد: این گروه شامل چه افرادی می شود؟ تشابهات، تفاوت ها و ویژگیهای زنان در تبعید چیست؟ با روشن شدن این مفاهیم می توانیم بررسی بهتری از دیالوگ سازنده، در بین این گروه داشته باشیم.

برای دستیابی به پاسخ این سوالات در جستجوی پژوهشهای انجام شده در مورد هویت گروه مورد مطالعه برآمدم. متاسفانه به مطالب جامعی دست نیافتم. با جستجوی بیشتر دریافتم که پرسش هایم در این زمینه بیشتر از پاسخ هایم است و این را در راستای تعریفی دیالوگ، مثبت می بینم.

من هویت را امری جاری و متکثر می بینم. از این زاویه، ایرانی بودن فقط بخشی از هویت ما را تشکیل می دهد.
صحبت بر سر دیالوگ بین زنانی فعال ایرانی برون مرزی است که با همه ی تفاوت های فردی، فاکتور پیوندشان تجربیات نسبتاً مشترک گذشته، می تواند باشد. اما شکل گیری هویت اجتماعی هر کدام از ما در خارج از ایران به دلایل مختلف از جمله پراکندگی جغرافیایی، فرهنگی و اجتمایی می تواند پروسه های متفاوتی را طی کرده باشد. این تفاوت ها می تواند به درک متقابل ما از همدیگر، به ویژه در یک فضای مجازی آسیب برساند و سبب سوء تفاهم شوند. از طرف دیگر همین تجربیات متفاوت می تواند منجر به پویایی یک دیالوگ، در صورتی که به مکانیزم های این پروسه آگاه باشیم، شود.

همچنین مفهوم “تبعیدی” به معنی لغوی آن (رانده شده -نفی بلد –کسی را از شهر بیرون کردن) می تواند از زاویه ی هویتی تعاریف گوناگونی داشته باشد. دادن تعریفی واحد که شامل حال همه افراد گروه باشد سبب محدود کردن گروه مورد بررسی می شود. به ویژه اینکه این تعریف شامل زنانی نمی شود که بنا به دلایلی به جز تبعید در خارج ازایران زندگی می کنند و فعال حقوق بشر و زنان هستند. در نتیجه برای پرهیز از چالشی غیر ضروری برای این گفتگو، مطلبم را با “نقد فیمینیستی دیالوگ در بین زنان فعال خارج از کشور” ادامه می دهم.

مفوم کلیدی دیگر “نقد فمینیستی” است. موج سوم فمینیستی به ویژه با نظرات افرادی مثل جودیت باتلر و جولیا کریستوا (۱) گفتمان های فمینیستی دوگانگی جنس (زن در برابر مرد) و به تبع آن جنسیت زن و مرد را زیر سوال برده است. باتلر می گوید: جنس و جنسیت هر دو سازه های اجتماعی- فرهنگی هستند. کریستوا اعتقاد دارد که “مفهوم جنسیت بیشتر از یک ترم سیاسی است تا بدان وسیله بتوان مطالبات ویژه زنان را مثل سقط جنین دنبال کرد.”(۲)

نگاهم در نقد فیمینیستی نزدیک تر به نظریه های موج سوم است. اما در تطبیق این نگاه به جنبش زنان برای برابری طلبی در ایران، به پرسش هایی بر میخوریم که طرح جوانب مختلف آن از حوصله ی این مقاله خارج است.
اما آیا زمان آن نرسیده که ما مسائل زنان را عمومی کنیم و از این دوگانگی بیرون بیاییم؟ البته من به این باورم که با ظرافت و ابتکار میتوان لااقل برخی از خواسته های زنان را به مطالبات عمومی تر تبدیل کرد. با این مقدمه به پاسخ پرسش های دوستان بازمی گردم.

زبان و جنسیت در ارتباطات و گفتگو میان زنان چه نقشی بازی می کند؟

زبان یکی از ابزارها و روش‌های فرهنگی است برای برقراری ارتباط بین افراد یک جامعه، بنا به نیاز آفریده و تحول می یابد. میانِ فرهنگ و زبان رابطه‌ی پیچیده‌ و درهم تنیده‌‌ای وجود دارد. از دلِ همین رابطه‌یِ پیچیده است که ارزشها، هنجارها، رفتارها و جهان‌بینی‌ها‌ در جامعه انسانی پدید می‌آیند. درنتیجه، زبان بر فرهنگ تأثیر می‌گذارد و نیز از فرهنگ تأثیر می‌پذیرد. اگر جنس و جنسییت را سازه فرهنگی بدانیم پس زبان ابزار بیان این رابطه است و وسیله اساسی دیالوگ ها و گفتمان ها است. دراین راستا نقش “زبان تن” را در همراهی با “زبان گفتاری” نباید نادیده گرفت.

برای ادامه ی پاسخ به پرسش ها مایلم ابتدا تعریفی از دیالوگ داشته باشم تا بتوانم بر اساس شاخص های یک دیالوگ سازنده زبان زنانه یا مردانه را واکاوی کنم.

مشخصه های روند یک گفتگوی پویا بر اساس نقد فمینیسی چیست ؟

برخی از شاخص های دیالوگ

هدف اصلی دریک دیالوگ سازنده ایجاد فضایی امن و مسالمت آمیز است که در آن افرد بی واهمه بتوانند به جریان آزاد مفاهیم دست یابند. تلاش کنند پیش زمینه افکارشان، ماهیت تفکرات، پیش فرض های خود و انگیزه های ناخودآگاه رفتارشان را کشف کنند. (۳) در دیالوگ، کلام را تا جایی باید پیش رود که دیگران را به اندیشیدن وادارد، نه خشم آنان بر انگیزد. از طرف دیگر شرکت کنندگان در دیالوگ باید بیاموزند که طرح پرسش و بیان نظری مخالف با نظر خود را، حمله به خود فرض نکنند و سپر دفاعیشان را پایین بیاورند.
دیالوگ سیال است و پایانی بر آن متصور نیست، می توان به نتایج مرحله ای، به ویژه برای رسیدن به یک کنش مشترک رسید، حتی در این صورت هم هدف و انگیزه های این بیانه مشترک می تواند برای هر فرد متفاوت باشد. با این تعاریف، پذیرش و احترام به تفاوت ها پایه های اساسی یک دیالوگ سازنده هستند و نباید در جسجوی یگانگی مطلق باشیم.

شروط دیالوگ

متدهای مختلفی برای آموزش شیوه های دیالوگ وجود دارد. اما من روش سمبلیک پنج انگشت، را به دلیل تجربه خوبی که از آموزش با این شیوه در کشور هلند دارم، انتخاب کردم. پنج شرط اصلی دیالوگ اشاره به معانی سمبلیک پنج انگشت دارند. یادآوری کنم که سمبل های مورد استفاده در این روش مطابق با فرهنگ هلندی است.

شرط اول (انگشت شصت): با دقت گوش کردن برای درک بهترمطلب؛ انگشت شصت به عنوان سمبل تأئید و توافق در فرهنگ هلندی می باشد. اگر شنونده یا خواننده با نظری موافق است و یا تجربه ای که برای شنونده قابل باز شناسی است، دارد؛ آن نظر را مورد تائید قرار می دهد.

شرط دوم (انگشت اشاره): با پیش داوری وارد گفتگو نشدن؛ انگشت اشاره معمولاً برای متهم کردن کسی مورد استفاده قرار می گیرد.

شرط سوم (انگشت وسط): طرح سوال؛ انگشت وسط، بلندترین انگشت دست می باشد، بدین معنی که طرح پرسش در یک دیالوگ بسیار ضروری است. برای باز کردن مفاهیم و رفع سوء تفاهم و بد فهمی ها نکته ی مهم این است که از پرسش به روشی سقراطی پرهیز شود.(۴)

شرط چهارم (انگشت حلقه): با پیوند نظرات متفاوت ایده های جدیدی شکل می گیرد؛ نظر هر فرد در یک دیالوگ تنها یک ایده است، نه حقیقتی مطلق! و از تجربه و نظر شخصی او گفته شود. به قول میشل فوکو “زبان حقیقت جهان را بیان نمی کند، بلکه بازتابی از تجربه ی شخصی فرد است”.

شرط پنجم (انگشت کوچک): تلاش شود مطالب کوتاه و گویا بیان شوند؛ در دیالوگ باید با اشتیاق شرکت کرد، نه از روی بی تفاوتی و بی میلی.

آیا برای اغلب زنان، زبان مکالمه اصولاً زبان سازگاری است؟

برای پاسخ به این پرسش لازم است بدانیم آیا زنان به “زبانی مستقل” سخن می گویند؟ در صورت پاسخ مثبت “زبان زنانه” چه ویژگیهایی دارد؟

پژوهش ها (۵) نشان می دهند که زبان مردانه با زبان زنانه متفاوت است و برای هر کدام ویژگی هایی زیر را برمی شمارند.

زبان مردانه: از کلمات قدرتی و پیچیده ( قامض) استفاده می شود، جملات بیشتر آمرانه و دستوری هستند تا پیشنهادی، موضوع گفتگوها بیشتر انتزاعی است واز بیان احساس خود پرهیز دارند.

زبان زنانه : از ساختاری کهنه تر، خالص تر و مودبانه تر بر خوردار است و بیشتر از کلمات هنجاری استفاده می شود. کوچک کردن اسامی و غلو کردن صفات از دیگر ویژگی های این زبان است. از دعوا پرهیز دارند، به دنبال هارمونی هستند. بیشتر سوال می کنند، از حرکات بدن برای گفتگو بیشتر استفاده می کند. به جای استفاده از کلمه “لزوم” از تمایل و آرزو برای انجام کاری صحبت می شود، جملات پیشنهادی هستند تا دستوری. پرهیز از دوگانه نگری، ( سیاه یا سفید دیدن، این یا آن کردن).

زبان مردانه زبان قدرت، تسلط و برتری طلبی است. در حالی که زبان زنانه زبان هارمونی و سازگاری است. با توجه به شرایط شمرده شده برای یک دیالوگ سازنده زبان زنانه ابزار خوبی برای یک دیالوگ سازنده است.
هنجارهای غالب مردانه در رد استفاده از زبان زنانه می گویند که این زبان متناقض است، استفاده از این زبان نشانه ی عدم اعتماد به نفس است. در نتیجه زنان قدرت مدیریت ندارند و ضیف عمل می کنند.

نکته ی روشن برای من این است که “برای رسیدن به جامعه ی انسانی باید جامعه مردانه را پُشت سر گذاشت”.(۶) اما من از زاویه نقدی فیمینیستی پست مدرن تفاوت این دو زبان را نه در زنانگی یا مردانگی بلکه در تفاوت دو جهان بینی میبینم. رویکرد “ضد ذاتگرایانه” به دنبال این پرسش که “تفاوت زن و مرد در چه زمینه هایی است ” بلافاصله می پرسند منظورتان کدام زن و کدام مرد است؟

حال پرسش این است که که آیا زنان گروه مورد مطالعه ما “زنان فعال خارج از کشور” ازکدام زبان برای گفتگو استفاده میکنند؟

برای پاسخ به این پرسش پژوهش مشاهده ای را به صورت زیر انجام دادم.
به مدت چندین ماه زبان گفتگو بین چند رسانه اجتماعی را با هم مقایسه کردم: ( میلینگلیست ایران-فمینیست که تنها زنان عضو آن هستند، میلینگ لیستی مختلط از زنان و مردان که از هر جنس و جنسیت با ایده ها و جهان بینی های متفاوت را در بر می گیرد). نتیجه کار چنین بود:
زبان مورد استفاه بیشتر بستگی به فرد دارد تا جنسیت. برخی از زنان و مردان تلاش می کنند با انتخاب زبانی انسانی شرایط یک دیالوگ سازنده را در نوشته ها و گفتگوهایشان رعایت کنند. زبان دیالوگ، مرز جنسیتی نمی شناسد و در جستوی توازن و تقسیم قدرت است، برتری طلب نیست، خود و دانش خود را مرکز سنجش قرار نمی دهد. در پی یافتن حقیقت مطلق نیست، بلکه در جستجوی یافتن جنبه های گوناگون یک پدیده است. انگشت اتهامش به هر طرفی بلند نیست و خشونت را بازتولید نمیکند.

چرا زنان در گفتگو های “سیاسی” اغلب زبان خشونت را باز تولید می کنند؟

نتیجه ی دیگر از مقایسه بین چند فضای مجازی این بود که استفاده از زبان مردانه (بخوانیم زبان خود محور و سلطه طلب ) از طرف زنان به ویژه در گفتگوهای سیاسی رایج است، البته همراه با چاشنی های زنانه. به طور مثال در میلینگ لیست زنان همدیگر را با کلماتی مانند ” عزیز و جان ” خطاب میکنند , حالی که مردان گاهی همدیگر را ” جناب آقای” و ” سرکار خانم” مینامند.

به نظر من یکی از دلایل آن می توان این باشد که سیاست در طول تاریخ امری مردانه بود . زنان برای ورود به این میدان نه تنها باید به این زبان گفتگو می کردند بلکه باید از دیگر شاخص های زنانگی خود هم فاصله می گرفتند تا در جمع مردان پذیرفته شوند. این ازخودبیگانگی در طول زمان در بسیاری از زنان با پیشینه سیاسی به صورت “فرهنگ واره” نهادینه شده است.(۷ ) ترک این روش گفتار و کردار نیاز به اگاهی، تصمیم قاطع برای تغییر و تمرین طولانی مدت دارد. البته زنان مبارزی هم بودند که اگاهانه در حفظ هوویت خود می کوشیدند.

آیا در ارتباطات مجازی، زبان وسیله ای برای نمایش اطلاعات در راستای حفظ موقعیت و قدرت در سلسله مراتب اجتماعی می شود؟

در ارتباطات مجازی مکانیزم های قدرت ظریف تر و نامرئی تر از نظامهای سنتی قدرت در گذشته عمل می کنند. و این نیازمند آن است که ما از مفهوم کلاسیک و سنتی قدرت فراتر رویم. قدرت “به مفهوم فوکویى آن ” یا به معناى فراساختارگرایى آن بر خلاف گذشته صرفاْ منفی و سرکوبگر نیست، بلکه مثبت، مولد و خلاق می تواند باشد. گفتمان براى او، بیان چهارچوبى کاملاً ماتریالیستى و بخشى از ساختار قدرت در درون جامعه است. نکته ی مهم از نظر فوکو، مکانیسم‏های قدرت متضمن تولید ابزارهای موثر برای ایجاد و انباشت دانش هستند. فوکو این قدرت جدا را “قدرت انضباطی” می‏نامند که پیدایش و اعمال آن به نحو جدایی ناپذیری با پیدایش دستگاههای خاص دانش و تکوین علوم انسانی پیوند داشته است. حال اگر صاحب دانش این سرمایه را با استفاده از زبانی انسانی و بدون انگیزه ی برتری طلبی با رعایت شروط دیالوگ در اختیار دیگران بگذارد، نه تنها مقاومتی بر نمی انگیزد بلکه مورد احترام بیشتر جمع قرار می گیرد.

منابع

۱-شفتگی جنسیتی , جودیت باتلر, ترجمه تمین قضایی.

Meerstemmigheid,Organiseren met verschi, Maddy Janssens en Chris Steyaert 2

3 زبان و فرهنگ – گفت وگو با داریوش آشوری

http://borjebabel.com/news_detail_52.html

4
همچنین ببینید: دیالکتیک، روش سقراطی, و موضوعات سقراطی
روش سقراط که خودش آن را تلنخوس(بازجویی) می‌نامید، بر اساس سوال و جواب متوالی و هدفمند بناشده بود؛ به طوری‌که سقراط با اختیار موضع طرف مقابل، ابتدا موافقت و همراهی او را جلب می‌کرد و سپس تناقضات استدلال‌های او آشکار شده و با استفاده از موضع خود شخص، مدعایش را رد می‌نمود.

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%B7

5
جنبش زنان و پالایش زبان, حمید هیرازی

www.IranDokht.com

Debat & Dialoog

http://www.engelfriet.net/richard/dd.htm

گفتمان از دیدگاه فوکو

絶対に借りられる裏技を教えてやる

کنکاشی در پژوهش های زبان شناسی جنسیت

زنان > زن در حوزه های علم، فرهنگ، هنر و سیاست > زن در حوزه های ادبی

http://www.ensani.ir/fa/content/1896/default.aspx

جنسیت زدگی زبان در جامعه ایرانی

http://linguist1969.blogfa.com/post-37.aspx

زبانشناسی جنسیت!

کنکاشی در پژوهش های زبانشناسی جنسیت

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=121954

جنسیت زدگی زبان در جامعه ایرانی

http://linguist1969.blogfa.com/post-37.aspx

feminisme als taalstrijd ,
maaike meijerM

http://arno.unimaas.nl/show.cgi?fid=1468

feministische taalbeschouwing

vrouwen / mannentaal taal , wat is normal

Richard Engelfriet, 2005

http://www.marijkenaezer.nl/Vrouwentaal-Mannentaal.pdf

6 شعاری که در برنامه حزب سوسیال دمکرات آلمان سال ۱۹۸۹گنجانده شده.
هابیتوس بردیو

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *