جنبش زنان ایرانی در خارج از کشور و تفاوت‌های آن با جنبش زنان در ایران / ناهید نصرت

در ابتدا بگویم که نوشته من تلاشهایی از زنان ایرانی را در بر میگیرد که خارج از انتظارات معمول از مبارزه زنان، حرکتهایی با توجه به نیازها و الویتهای خود در اروپا و آمریکا سازمان داده اند. آندسته از کنشهای زنان در خارج از کشور، که در چهارچوب سنتی ادامه یافتند مورد توجه این نوشته نیستند.

انقلابی که بر علیه دیکتاتوری شاه در ایران در گرفت و در سال ١۳۵٧ به جمهوری اسلامی منجر شد. برای زنان بویژه پیامدی غیر قابل تصور بهمراه داشت. زنان که برای یک خواست عمومی در انقلاب شرکت کرده بودند. در کنش اجتماعی با تجربه جدیدی روبرو شدند. آنها دیدند که چگونه همه در برابر سرکوب علنی زنان با حجاب اجباری، بی واکنشی کنار آمدند و عمدتا زنانی که تجربه کار اجتماعی داشتند در حرکتی خود جوش به آن اعتراض کردند. با افزایش موج پیگرد و اعدام از سال ١۳۵۹ موج گریز به خارج از ایران هم آغاز شد، بسیاری از دانشجویان و مهاجرینی هم که در حوالی انقلاب به ایران آمده بودند، دوباره به اروپا و آمریکا باز گشتند. تجربه « انقلاب اسلامی » بسیاری از زنان را بر آن داشت، که در پی حرکتی مستقل برای خود باشند. آنان میخواستند جنبشی را بدون دخالت نظر مردان و مستقل از سازمانهای سیاسی شکل دهند. جنبشی که در آن هویت خود را روشن کنند و به مسائل خود پاسخ گویند.

در مورد آغاز جنبش مستقل زنان ایرانی در خارج از کشور از نوشته های ایراندخت آزاده و سیمین نصیری کمک میگیرم: «در پاییز ١۳۵۹ سفارت جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که گذرنامه های زنان ایرانی خارج از کشورتمدید نمیشوند، اگر عکس روی آنها با حجاب اسلامی نباشد. در این بین نوشته ای برکاغذی نارنجی پخش شد.» «نوشته زنان را به گردهمایی و چاره اندیشی جمعی فرامیخواند» و از« آنان میخواست که» « بیش از این در انتظار کمک از جانب دیگر افراد یا سازمانهای “مترقی” که روزگاری چشم امید به آنها دوخته بودند،» نمانند. « این فراخوان پرشور از« مسعوده آزاد » که یاد گرامیش امروز با ماست، آنزمان انگیزه گردهمایی های زنان ایرانی در بسیاری از شهرهای آلمان و شهرهای برخی کشورهای اروپایی شد. این گردهمایی ها و راه یابی ها بستر شکل گیری جنبش مستقل زنان ایرانی در خارج از کشور شدند. »١، ۲

در این گردهمایی ها گاه تا۳۰۰ زن دانشجو، مهاجر و یا پناهنده شرکت میکردند. دیدگاههای زنان دامنه ای از چپ سنتی در آسیا تاجنبش فمینیستی و ضد اتوریته اروپا را در بر میگرفت. از یکطرف زنانی که تازه به خارج از کشور آمده بودند، گرم از ضربات رژیم و در پی مبارزه با آن بودند و از طرف دیگر زنانی که از دیر باز در خارج از کشور زندگی میکردند، هدف دیگری را در این گردهماییها دنبال می نمودند. « آنان در آلمان زندگی میکردند و زندگی شان دستخوش تحولات سیا سی، اجتماعی و اقتصادی این کشور بود. »… «آنها براین نظر بودند که یک جنبش اجتماعی – سیاسی تا زمانی میتواند به حیات خود ادامه دهد که پویایی خود را حفظ کند و هماهنگی خود را با جامعه از دست ندهد.» … « آنان رهبری سیاسی زنان را در ایران وظیفه خود نمیدانستند.» ٣

علاوه بر گوناگونی برخورد به مسئله، در مباحث بسیاری هم اختلاف نظر وجود داشت. یکی از موارد اختلاف در زمینه چگونگی حل ستم جنسی یود. این یکی از پایه ای ترین مباحثی بود که چند سال بعد به انشعاب بخشی از زنان تحت عنوان تشکل مستقل دموکراتیک زنان ایرانی از جنبش انجامید. « زنان در تشکل برپایه تفکر سوسیالیستی خود معتقد بودند که مسئله زن در یک جامعه بی طبقه قابل حل است و بااینکه میخواستند که با مسئله استثمار جنسی مبارزه کنند، مرکز ثقل قضیه را در سوسیالیسم قرار میدادند.»… زنان در جنبش هم « سوسیالیسم را رد نمیکردند ولی مسئله استثمار جنسی برایشان اهمیت بیشتری پیدا کرده بود. برای اولین بار به طورجدی با این مقوله برخورد میکردند، که در کار عملی روزانه و زندگی روز مره هم به آنها کمک میکرد.» ۴

اختلاف نظر دیگر هم در عدم پذیرش منشور از جانب «جنبش» و اصرار در داشتن یک منشور از جانب «تشکل» خود را نشان میداد. زنان در جنبش میگفتند که « اصولا ضرورتی برای منشور نمی بینند، مگر آنکه ، پس از طی دورانی، از خود جنبش نقطه نظرهای مشترکی بیرون بیاید و دقیق تر بدانند چه میخواهند.» ۵ اما زنان تشکل که برایشان مبارزه با جمهوری اسلامی و درنتیجه اتحاد عمل با گروههای دیگر اهمیت داشت، در داشتن منشور اصرار داشتند.

ادامه این مباحث در هشتمین سمینار جنبش مستقل زنان ایرانی در یونی ۱۹۸۳ که در هانوفر انجام شد، به جدایی این دوجریان از هم انجامید. در این سمینار حدود ۶٠ زن از شهرهای مختلف آلمان، استکهلم و پاریس شرکت کرده بودند. موضوع سمینار “بررسی دیدگاههای مختلف در مورد مسئله زنان” بود. « رساله ها دونظر کاملا متفاوت را به بحث میگذاشتند:
الف- مسئله زنان را باید از دیدگاه طبقاتی بررسی کرد.
ب- زنان چه از نظر اقتصادی و چه از نظر فرهنگی با مسائل ویژه ای روبرو هستند و برای فهم ویژگی های این مسئله و دست یافتن به راه حلهای اجتماعی باید مسئله زنان را از دیدگاه ” فمینیستی ” بررسی کرد.»

در پایان این سمینار « شرکت کنندگان به این نتیجه منطقی دست یافتند که بهتر است به جای جرو بحث در یک جمع ناهمگون هرکس در جمعی که بهتر میتواند کار کند به فعالیت خود ادامه دهد»۶

در پایان سمینار نظرات زنانی که در جنبش ماندند به این صورت تدوین شد:
«فکر ایجاد ” جنبش مستقل زنان” در اثر تجربه مبارزات دست کم بیست سال اخیر عده ای از آزادیخواهان بوجود آمده و از پشتوانه مبارزات فمینیستی زنان جهان نیز برخوردار است. این جنبش استقلال خود را از کلیه سازمانها ، احزاب و ایدئولوژیهای رایج در بازار سیاسی اعلام میکند . بعلاوه استقلال این جنبش تنها یک استقلال صوری نیست ، کسانی که برای ایجاد جنبش مستقل زنان فعالیت میکنند و هسته های فکری چنین جنبشی را در محیط خود قدم به قدم و با کوشش بسیار بوجود آورده اند، بهیچ وجه نخواهند گذاشت که بار دیگر مبارزات زنان بازیچه مقولات ایدئولوژیک گردد.»٧

در منشوری هم که تشکل بعد از جدایی منتشر کرد آمده: «…. مبارزه طبقاتی، حتی برای کسب قدرت سیاسی از سوی پرولتاریا نمی تواند جدا از مبارزه برای کسب حقوق دموکراتیک بطور عام و احقاق حقوق زنان بطور خاص باشد»٨ با اینکه این جملات فرمولبندی رایج در چپ را نشان میدهند ولی منشور در جملاتی دیگر مهر تجارب زنانه تدوین کنندگانش را هم دارد: « ما معتقدیم که زنان باید مسائل ویژه خود را در هر زمانی مطرح سازند، زیرا بنظر ما مبارزه زنان برای کسب حقوق خویش هرگز منافاتی با مبارزات توده ها علیه ظلم و استثمار ندارد.»٩

منشور در اهداف ویژه خود « مبارزه در جهت لغو کلیه قوانین ارتجاعی که زنان را به نوعی در چهارچوب خود محصور مینماید، مانند حق طلاق، شهادت، وراثت، قضاوت، تعدد زوجات، حق سفر، صیغه، حضانت، سقط جنین و..».در بندی هم « افشای لایحه ارتجاعی و ضد بشری قصاص »١٠ را قرار میداد. ولی در هیچ کجا بطور مشخص مسئله حجاب را مطرح نمی کرد. تشکلی که از درون جنبشی بر علیه «عکس با حجاب» در خارج از کشور بیرون آمده بود، مسئله حجاب را مسکوت می گذاشت. در این سکوت به خوبی ادامه عدم توجه زنان وابسته به سازمانهای چپ سنتی در حرکت اعتراضی زنان به حجاب اجباری را میتوان دید.

به این ترتیب تشکل زنان از جنبش زنان جدا شد. جدایی تشکل هرچند در نگاه نخست چالش جنبش چپ در درون جنبش زنان را نشان میدهد ولی تنها تفکر چپ سنتی در این زمینه نقش بازی نمیکند. زنان این دو جریان در اکثریت خود در سطوح متفاوتی از انتگراسیون در جامعه میزبان بودند. بخشی مدتها در جامعه نسبتا مرفه آلمان زندگی کرده و میتوانستند به مسئله خودشان به عنوان یک زن بپردازند و بخشی تازه از راه رسیده و آغشته به درد و رنج جامعه ایران نمیتوانستند یکباره همه آن دیده ها را به فراموشی بسپرند و تنها دور یک مسئله متمرکز بشوند. هرچند که این مسئله را مسئله خودشان میدانستند. آنها هنوز گرم هزار و یک مشکل و سئوال حل نشده بودند که انقلاب ایران برایشان ایجاد کرده بود. بسیاری با کمیته های دفاع از زندانیان سیاسی، انجمن پناهندگان و غیره همکاری میکردند.

تشکل در راستای مبارزات خود به ترجمه و انتشار چندین کتاب هم دست زد. ازجمله ترجمه آزادی زن و فلسفه انقلاب مارکس از رزا لوکزامبورگ، چهره عریان زن عرب، جنس دوم، زن در جمهوری اسلامی. تشکل در محدوده هانوفر گاه جلساتی با مردان هم ترتیب میداد. واحدهای تشکل درشهرهای هانوفر، فرانکفورت، برلین، کاسل، مونستر، هلند با همکاری انجمن زنان کلن آکسیونهایی به مناسبت هشت مارس و برای حمایت از زنان زندانی سیاسی در ایران برگزار میکردند. در این آکسیونها برای کسب حق ویژه پناهندگی زنان ایرانی امضاء جمع آوری میشد.

منشور پیشنهادی تشکل اما هرگز به تصویب نهایی نرسید. چون زنانی که با تشکل همراه شده بودند هم یکدست نبودند. همانگونه که در گزارش هما شرف الدین از فعالین تشکل آمده: « دوبند منشور تشکل بحث برانگیز بود و با وجود جلسات بسیارهرگز به تصویب نهایی نرسید و در سمینارسرا سری تشکل در سال ۱۹۸۶ قرار شد که منشور موقتا کنار گذلشته شود.» ١١

بعد از کنار رفتن تشکل، جنبش مستقل با طرح بحث های «مسئله شخصی» یک «مسئله سیاسی» است، ابتدا پروسه خودیابی زنانه را آغاز کرد، پس از طی این دوره، با طرح دو پروژه از سوی زنان در فرانکفورت وبرلین روند کار خودیاری در بین زنان پناهنده آغاز گردید. در این قسمت از نوشته آناهیتا ایلیا کمک میگیرم:
«در بین مهاجران زنان زیادی بودند که بدلایل مختلف سیاسی، اجتماعی و به ویژه جنسی ایران را ترک کرده بودند.» «در خوابگاهها زنان تحت کنترل مردان هموطن خود بودند و گذشته از آن تحت آزار و تجاوزات جنسی مردان ( در برخی موارد کارکنان) قرار میگرفتند.»

« تجربیات زنان درجنبش سنت شکنی در محدوده» «چهارچوبهای فرهنگ مردسالارانه هم بود.» «تلاش بر این بود که زنان در مراجعه به دفتر مشاوره با محیطی صمیمانه برخورد کنند که برخلاف ادارات دولتی خشک و رسمی نباشد» «در سطحی برابر درباره مشکلات خود با زنان مشاور صحبت کنند. بی آنکه ترسی از پیشداوری، انتقاد و غیره داشته باشند.» ١٢

برخی از سازمانهای سیاسی که سنتا فعالیتهای زنان را زیر مجموعه بخش دموکراتیک فعالیت های خودشان میدانستند، به پدیده جنبشی مستقل از خودشان واکنشی منفی نشان دادند. برخی با اینکه به جنبشی مستقل از خود باور نداشتند، چون مسئله زنان را «بمب زیر جمهوری اسلامی» میدانستند، با جنبش زنان محتاطانه برخورد میکردند، تا بتوانند آن را بعنوان متحد خود حفظ کنند. ولی در واقع روند استقلال زنان حتی برای مردان چپ که در مقایسه با نیروهای دیگر ادعای بیشتری در دفاع از حقوق زنان داشتند، خوش آیند نبود.

جنبش مستقل زنان هم با جمهوری اسلامی مبارزه میکرد. اما مبارزه اش اشکال دیگری داشت. از انتشارات فارسی جنبش میتوان از« اسلام ماچو، مردسالاری اسلامی» که در سال ۱۹۸۵ منتشر کرده اند، نام برد.

جنبش و تشکل علیرغم این جدایی در برنامه و فعالیتهای خود، دوستان هم باقی ماندند و در سمینارهای سالیانه مشترک زنان ایرانی در آلمان به همکاری ادامه دادند. مباحثی که در این سمینارها مطرح میشدند، بازنگری فمینیستی به همه ارزشها و مسائل روزمره بود. از نقد اتوریته، قدرت، اخلاق، خشونت ، ادبیات ، هنر و زبان پدر- مردسالار تا طرح مسائلی که برای حفظ «اخلاق» سرپوش گذاشته میشدند. مانند سوء استفاده جنسی از کودکان، خشونت جنسی در خانواده.

انتشار گاهنامه نیمه دیگر از تابستان ۱۳۶٢ در آمریکا پاسخی به نیاز هزاران زن ایرانی بود و یاد و نام زنانی مانند: ناهید یگانه، افسانه نجم آبادی، لیدا آوانسیان، فرزانه میلانی، ژانت آفاری و… بسیاری دیگر را برای همیشه در خاطره ها ثبت کرد. نبمه دیگر دفتری شد برای یافتن و به گفتگو نشستن زنان با یکدیگر، تحلیل گذشته ها و راهیابی آینده. درنخستین بیانیه نیمه دیگر آمده بود:
«اکنون در روزگاری بسر میبریم، که صرف حضور زن در پهنه هستی اجتماعی ایران خود بیان مقاومت است. در جامعه ای که تمام دستاوردهای مدنی آن به چهار میخ تحکم و نفی کشیده شده است. حضور زن در محل کار، در خیابان ، در مدرسه و در سفرنشان یقین به این باور است که نیمه دیگر تن به چهارچوب تنگ جهالت نخواهد داد و نیز یقین به این باور است که باید ماند و مقاومت کرد.» ١٣

فعالیت فرهنگی نیمه دیگر به تدریج با انتشار مباحث بنیاد پژوهشهای زنان ایران جایگزین شد. بنیاد که در سال ۱۹۹۰ آغاز به کار کرد. با این سخن گلناز امین همراه بود:«شک ندارم که هریک از ما به مرادی خاص به این مجلس آمده ایم و این تنوع خود میتواند منشاء نیرویی باشد که وحدت ما را در اهداف مان قدرتی بخشد که فقط از چند گونگی افکار زاییده میشود.»۱۴ بنیاد به حفظ این تنوع علیرغم مخالفتها ادامه داد و مکانی برای شناساندن پژوهشهای گوناگون زنان و گاه مردان فمینیست در ایران و خارج ازکشور شد.

در اسفند ۱۹۸۴ کتاب «پدریت غاصب» توسط آزاده آزاد، در نقد کتاب “منشاء خانواده ” انگلس به زنان ایرانی تقدیم شد. این کتاب در راستای مبارزه جنبش فمینیستی برای در نظر گرفتن جنسیت در بررسی های مردم شناسی و جامعه شناسی بود. نویسنده در تئوری این کتاب « برخلاف مارکسیسم ، که پیدایش محصولات اضافی و مالکیت خصوصی وسائل تولید را منشاء تنزل مقام زنان میشمارد، کشف تاریخی پدریت بیولوژیک و آفرینش نهاد پدریت اجتماعی و سیستم پدر سالاری متعاقب آنرا عامل نهایی ستمکشی مشترک و ویژه زنان قلمداد میکند.»١۵ فصل نامه هایی مانند آوای زن و یا فروغ… هم از سال ۱۹۹۰ آغاز به انتشارکردند.

با گذشت بیش از دو دهه فعالیت، جنبش مستقل بتدریج در مبارزات زنان آلمان جای گرفت. تشکل تحولاتی نو پیدا کرد و گروههای تازه زنان شکل گرفتند. این تحولات را در تدوین منشور دوم تشکل در سال ۱۹۹۷ و تغییر اساسنامه انجمن زنان کلن در سال ۱۹۹۹ و ضرورت ایجاد گروههای جدید را در همایش زنان هانوفر در آگوست ۱۹۹۵ و یا دربیانیه گروه زنان ایرانی فرانکفورت در سال ۱۹۹۸ میتوان دید.

منشور تشکل به شکل سابق باقی نماند و در منشور دوم در مورد« آزادی انتخاب پوشش» بطور مشخص تاکید شد«حق انتخاب آزادانه هر شکل مرسوم رابطه و زندگی مشترک و حمایت مادی و معنوی از مادرانی که خارج از ازدواج رسمی صاحب فرزند شده اند و کودکانشان»١۶ از جمله بندهای افزوده شده بر منشور بود.

در گزارش سالیانه همایش آمده است:
. زنان همایش را « سه ویژگی مشترک: – زن بودن، « خارجی بودن» و تحت تعقیب ترور و ارتجاع قرار داشتن
به یکدیگر پیوند میدهد. و دو وظیفه اصلی را دنبال میکنیم :
– رهایی زنان از تبعیض جنسی در سطحی جهانی
– برابری زنان مهاجر و پناهنده و پناهجو با زنان بومی»١٧

اساسنامه همایش زنان، تجربه زنان ایرانی در جامعه میزبان را بخوبی نشان میدهد. برنامه همایش هویت مبارزاتی زن ایرانی را در خارج از ایران بیان میکند. هویت زنی که فقط چشم به آنسوی مرز نمیدوزد، بلکه همراه با گذشته ای که با خود دارد. جایگاه دیگری را پیدا کرده و مبارزه دیگری آغاز میکند. خواست زنان مهر توده زنان مهاجر را بر خود دارد. زنانی که با قوانین کشور میزبان و سنت های جامعه مهاجر ایرانی در گیر هستند.

در سال ٢۰۰۳ به دعوت شادی امین و همکاری تنی چند از کنشگران زن شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی تشکیل شد. این شبکه که به هدف تقویت فعالیت های گروهی و فردی زنان، تبادل تجربیات و همبستگی بین آنان آغاز به کارکرد ، خود را غیر ایدئو لوژیک، لائیک و با احترام به گوناگونی عقاید بیان نمود. شبکه سراسری در این راستا سایتی دوزبانه را برای انتشار دیدگاههای زنان راه اندازی کرد.

با رشد مبارزات زنان در ایران اشکال دیگری از همبستگی در خارج از کشور شکل گرفتند. برای مثال با برگزاری تجمع اعتراضی زنان در ٢٢ خرداد ۱۳۸۴ کارزاری برای لغو کلیه قوانین تبعیض آمیز و مجازات های اسلامی علیه زنان به راه افتاد که سه گروه زنان از جمله سازمان هشت مارس و بیش از ۵۰ کنشگر زن آنرا امضاء کردند. در پیام آذر درخشان از چهره های این کارزار به شرکت کنندگان تجمع اعتراضی آمده: « خواست برحق زنان بدون جدایی کامل دین از دولت ممکن نیست. باید دست مذهب از کلیه حیطه های زندگی زنان کوتاه شود.»١٨ این کارزار طیفی عمدتا در درون چپ راحول مبارزه با آپارتاید جنسی در ایران گرد آورده و هر ساله راهپیمایی سراسری هشت مارس را برای جلب افکار عمومی جهان به مسئله سرکوب زنان در نظام اسلامی برگزار میکند.

با ایجاد کمپین یک میلیون امضاء در ایران، شبکه بین المللی همبستگی با مبارزات زنان درایران در آغاز سال ٢٠٠٧ شکل گرفت. این شبکه که با نامه به دوستان، از جانب شهلا شفیق و سپس منیره برادران و منیره کاظمی آغاز شد. به حمایت بیش از ۵۰ تن از کنشگران زن از کشورهای مختلف اروپا و آمریکا که پای بیانیه مشترکی را امضاء کردند، انجامید. آنان با« درک ضرورت حمایت از جنبش زنان در ایران، که در جهت لغو تمامی تبعیضات جنسی با مراجعه به میثاق های بین الملی بود.» این همکاری را آغاز کردند و با «نظر به این که دامنه گیری سرکوب می توانست جنبش زنان را به رکود بکشاند» و آنها « در خارج از کشور بااستفاده از امکان آزادی بیان» می توانستند، با « حفظ استقلال نظری، در حمایت از مبارزه فمینیستی در ایران نقشی ضروری»١٩ بازی کنند، به ایجاد این شبکه دست زدند شبکه همبستگی تلاش کرد که با به راه اندازی سایتی ۵ زبانه صدای زنان ایرانی را در افکار عمومی اروپا و آمریکا رسا نماید و حمایت جهانی از آنان را در برابر سرکوب جمهوری اسلامی ایران جلب کند.

با رشد تکنولوژی جدید و بویژه پس از سرکوب وحشیانه جنبش عمومی در سال گذشته، این مبارزات اشکال گسترده تری پیدا کرده اند.

از شاخصهای جنبش زنان ایرانی در خارج از کشور میتوانم موارد زیر را نام ببرم:

– بازگشت به خود، تلاش دراستقلال از مردان

زنان در خارج ازکشوربرای ایجاد فضایی برای خود، برای شکل دادن به تفکری مستقل از مردان، دست به نشست هایی فقط با شرکت زنان زدند. در حالیکه جداسازی اجباری دوجنس در جمهوری اسلامی این خواست را در داخل با تفکر مذهبی همگون مینمود و زنان بیشتر ناگزیر با هم جمع میشدند. روح عدم حضور مردان در داخل و خارج از کشوراساسا تفاوت دارد. پیرو چنین تفکری گاهنامه همایش زنان ایرانی دفتری برای بیان اندیشه های زنان و یا سایت شبکه سراسری تنها به نوشتارهای زنان اختصاص یافت ولی چنین تجربه ای در ایران اتفاق نیافتاد.

– نفی قدرت طلبی، هیرارشی و ایجاد سلختاری افقی.

برای ایجاد ساختار افقی ازهمان ابتدا تلاش شد. در گزارش جنبش در سال ۱۹۹۳ آمده: « یکی از اهداف در گروه و در کار دفتر این بود که با وجود تفاوتهای سنی، فکری، علمی و عملی بین زنان در گروه ، سلسله مراتب بر فعالیتهایشان سایه نیاندازد و قدرت طلبی و غیره فرصت بروز پیدا نکند.» ٢٠ و یا در بیانیه ” زنان در فرانکفورت” آمده:« این جمع نماینده ندارد و هر فرد پاسخگو و مسئول عملکرد خود می باشد.»٢١
و یا در اساسنامه همایش:
: «کوشیده ایم که در همایش» «به صورت یک مجموعه دایما متحول شونده در مناسباتی بدون «ساخت»، غیر هرمی کنار هم برای اهداف رهایی جویانه مان تلاش کنیم.» ٢٢
در تغییر ساختاری انجمن زنان کلن از شکل متمرکز هیئت مدیره ای به شکل گروههای کاری هم میتوان این تلاش را دید.
ایجاد ساختار افقی در هر دو جنبش داخل و خارج وجود دارد، با این تفاوت که در جنبش داخل بیشتر تفاوت تجربه دو نسل این هیرارشی را ایجاد میکرد و جوانتر ها بحث ساختار افقی را آغاز کردند ولی در خارج بحث در درون یک نسل و برای گسست از اشکال سنتی تجربه شده در سازمان ها بود.

– مبارزه با خشونت

زنان چه در داخل و چه در خارج بر علیه خشونت بیشترین واکنش را نشان داده اند. چه برعلیه اعدام ویا کشتار، به شکل ایجاد «مادران خاوران» و یا «مادران عزادار» وچه با روی آوری به مبارزه مدنی آرام ولی پیگیر. در اساسنامه همایش هم آمده:
«همایش با هر گونه اعمال خشونت به عنوان شکلی از مبارزه مخالف است.» ٢٣

– احترام به گوناگونی و پذیرش دیگری

گردهمایی های زنان در خارج ازکشوروسیع ترین طیف نظری زنان را در برمیگیرند. این نتیجه باور وتلاش زنان بسیاری است. در اساسنامه همایش هم به صراحت آمده:
«همایش تفاهم را به هم نظری تعریف نمیکند. بلکه درک و پذیرش گوناگونی و نا هم گونی و احترام به گوناگونی ونا هم گونی می داند.» ٢۴

– مبارزه با حجاب اجباری

هر چند مبارزه با اجبار ” حجاب” بعنوان نماد انقیاد زنان از همان ابتدا پرچم گرد آوری زنان شد ولی بعد ازواکنش یکپارچه در سال ۱۳۵۹ در خارج ازکشور این مسئله تا مدتها مسکوت ماند. در داخل هم بیشتر از جانب زنان اقشار متوسط و مرفه بصورت «بد حجابی» مطرح بود. نزدیک به دو دهه انجامید تا مسئله مبارزه با حجاب اجباری، در بیشتر گروههای زنان خارج از کشورهم اهمیت پیدا کند و گروه کاری برای مقابله با حجاب اجباری در شبکه همبستگی شکل گیرد.

– اختیار انسان بربدن و نفی دگر جنس گرایی اجباری

با افزایش زنان همجنسگرا بحث« اخلاقیات و تابوهای جنسی»، به موضوع سمینارهای سالیانه تبدیل شد. از سال ٢٠٠۴ در سمیناری که در کلن برگزارشد. واژه زنان همجنسگرا به نام سمینارهای سراسری افزوده شد. افزایش این واژه به منظور تاکید بر وجود همجنسگرایان و تابو شکنی از ارزشهای جامعه مردسالار و نرم های به اجبار پذیرانده شده اش بود. زنان در اکثریت خود بر این نظر بودند، که آنچه ارزش است نه دگر جنس گرایی و نه همجنس گرایی، بلکه رابطه برابر، بدون ترس، تحقیر و اجبار است. افزودن واژه همجنسگرایان در خارج ، هرچند واکنشهایی منفی و یا حتی تحریم سمینار را در پی داشت، در گفتمان داخل امکان طرح هم پیدا نکرد و تابویی است که همچنان پس زده میشود.

– همبستگی با اقلیتهای ملی

بنظر من این جمله مشهور که «زنان وطن ندارند»،بی واقعیتی نیست. چون در قوانین و سنن هر سرزمین و قومی مورد تبعیض اند. این مسئله مرزهای ملی را بین زنان کمرنگتر وهمبستگی ملی و قومی را بین آنان آسان تر میکند. در اساسنامه همایش به روشنی آمده:
«همایشی است تشکیل شده از زنان ایرانی که خود را به ایرانی بودن محدود نمیکند. هر زنی بدون تعلق ملی و تابعیت میتواند عضو آن باشد.»٢۵ این همبستگی در داخل و خارج بخوبی دیده میشود.

– جدایی دین از دولت

زنان درمبارزه برای حقوق خود در تقابل با نظام جمهوری اسلامی قرار میگیرند. خواست جدایی دین از دولت که پایان جمهوری اسلامی است، به خواست همگانی زنان در خارج از کشور تبدیل شده است. برای نمونه در هر دو منشور تشکل «جدایی دین از دولت بعنوان کلیدی ترین خواسته زنان»٢۶ مطرح است . این مضمون با جملاتی دیگر در بیانیه انجمن زنان کلن، گروه زنان فرانکفورت، همایش زنان، کارزار، شبکه سراسری و شبکه همبستگی هم آمده است.

به نظرمن جنبش زنان در داخل و خارج از ایران با همه اختناق در ایران به کمک دنیای ارتباط جمعی امروز بدون ارتباط با هم باقی نمانده اند و در سایش یکدیگر پرداخته میشوند. مهمترین عاملی که تفاوت ها ی بین جنبش داخل و خارج را ایجاد میکند زندگی در زیر قوانین اسلامی در داخل و عدم آن در خارج از کشور است. کنشگران در خارج در زیر قوانین دیگری زندگی میکنند. لغو قوانین اسلامی تاثیر مستقیم در زندگی آنان ندارد. آنها بیشتراساس حکومت مذهبی را زیر سئوال میبرند. در حالیکه زنان در ایران در درون این سیستم و قوانین زندگی میکنند. برای آنها قوانین تنها نمادی از آپارتاید جنسی نیستند. بلکه روزهای زندگیشان را تعیین میکنند و تغییر ناچیز قوانین هم میتواند برایشان راهگشا باشد. در ثانی آنها برای بسیج توده زنان، بیشتر قوانینی را طرح میکنند که لغو آنان برایشان حیاتی تر است. قوانینی که بسیاری از زنان را در بر میگیرد و با آنان همراه میسازد. زنان برای ادامه کار در یک سیستم سرکوبگر، به همراهان بیشتر و هالهء ایمنی ناشی از آن نیاز دارند. اینها آن فاکتورهایی هستند که برای جنبش زنان در خارج از کشور اهمیتی نمیتواند داشته باشد.

به تجربه من صرفنظر از جهان بینی زنان دو گونه برخورد پررنگ از ابتدا در امتداد جنبش زنان وجود داشته است. خطی که به زن، به خود باور و با جنبش فمینیستی همبستگی دارد و خطی که این باور و همبستگی را ندارد و عوامل دیگری او را به این جریان کشانیده. بین این دوخط پر رنگ، طیفی اززنان به درجاتی از این باور وجود دارند. به اعتقاد من جنبش زنان از درون دسته اول است که نیرو میگیرد و به پیش میرود. هر جنبشی برای پویایی و رشد خود به توجه به ضعیف ترین حلقه هایش نیاز دارد. جنبش زنان هم برای تداوم لازم است به خواسته های ضعیف ترین حلقه های خود، که زنان چپ آنها را نمایندگی میکنند، توجه کند. در عین اینکه نمیتواند و نباید فقط به این خواسته ها بسنده کند. به نظر من چپ یا راست بودن یک جهان بینی به خودی خود لطمه ای به جنبش زنان نیست. مهم اینست که در این جهان بینی ها پرنسیب هایی که جنبش فمینیستی تلاش در ایجاد و تثبیت آنها داشته به زیر پا گذاشته نشوند.

با سپاس از دوستان عزیز اقدس شعبانی، سیمین نصیری، هما شرف الدین، منیژه حسنی، پروین ثقفی، فردوس تاج الدینی، هما مرادی، عفت ماهبا ز و حمیلا نیسگیلی که در جمع آوری اسناد مرا یاری کردند.
.

ناهید نصرت

اول یولی ۲۰۱۰

منابع استفاده شده:

١- تاریخچه جنبش مستقل زنان ایرانی در خارج از کشور (آلمان) ایراندخت آزاده

٢- سیمین نصیری در گاهنامه-ارگان همایش زنان ایرانی هانوفرشماره ۴۴ صفحه ۳

٣- از تئوری به خودیابی، از خودیابی به خودیاری (دوازده سال جنبش مستقل زنان ایرانی در خارج از کشور)- آناهیتا ایلیا- کتاب اندیشه زنان- صفحه ٧۹

۴- همانجا

۵- تاریخچه جنبش مستقل زنان ایرانی در خارج از کشور (آلمان) ایراندخت آزاده

۶- گزارش کوتاهی از هشتمین سمینار جنبش مستقل زنان ایرانی در خارج از کشور و نظرات ما

٧- همانجا

٨- منشور تشکل مستقل دموکراتیک زنان ایرانی در اروپا

٩- همانجا

١٠- همانجا

١١- گزارش هما از فعالیتهای تشکل مستقل دموکراتیک زنان ایرانی هانوفر در کتاب اندیشه زنان صفحه ١۹۵
این دو بند بحث برانگیز یکی: «افشاء و مبارزه علیه سازمانهای ارتجاعی زنان» و دیگری:« افشاء و مبارزه علیه نیروهای ارتجاعی که با رژیم گذشته و یا رژیم جمهوری اسلامی همکاری داشته و یا دارند.»۳ بودند.
منظور از سازمانهای ارتجاعی زنان در بند اول، سازمانهای زنانی بودند که به مبارزه مستقل زنان باور نداشتند و مبارزه زنان را به رهبری سازمانهای «پدر» پیش می بردند.
همین دوبند هم نشان میدهد که با اینکه منشور در چهارچوب نظری برخی از سازمانهای چپ سنتی تنظیم شده بود ولی تجربه زنان از انقلاب هم نمیگذاشت که به تمامی به آنها باور کنند.

١٢- از تئوری به خودیابی، از خودیابی به خودیاری (دوازده سال جنبش مستقل زنان ایرانی در خارج از کشور)- آناهیتا ایلیا- کتاب اندیشه زنان- صفحه ٧۹

١٣- نیمه دیگر شماره ۱ پائیز ۱۳۶۳ ص ۱۴٧- ۱۵۰

١۴- نیمه دیگر شماره ۱۴

١۵- پدریت غاصب، نوشته آزاد آزاد

١۶- منشور و اساسنامه تشکل مستقل دموکراتیک زنان ایرانی – هانوفر یولی ۱۹۹٧

١٧- سیمین نصیری در گزارش تلاشهای سال ۹۹ همایش

١٨- اولین بیانیه کارزار زنان

١٩- بیانیهء شبکه بین المللی همبستکی با مبارزات زنان در ایران

٢٠- از تئوری به خودیابی، از خودیابی به خودیاری (دوازده سال جنبش مستقل زنان ایرانی در خارج از کشور)- آناهیتا ایلیا- کتاب اندیشه زنان- صفحه ٧۹

٢١- بیانیۀ “گروه زنان ایرانی در فرانکفورت”

٢٢- سیمین نصیری در گزارش تلاشهای سال ۹۹ همایش

٢٣- همانجا

٢۴- همانجا

٢۵- همانجا

٢۶- منشور و اساسنامه تشکل مستقل دموکراتیک زنان ایرانی – هانوفر یولی ۱۹۹٧

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *