جنبشی علیه اقتدارگرایی، تشکل‌های مستقل زنان در دیاسپورا و خیزش زن، زندگی، آزادی/ الهه امانی

با سلام و درود،

نخست سپاس فراوان از برگزارکنندگان این کنفرانس که زمینه‌ دیدار دوباره را فراهم کردند تا بتوانیم در فضایی گرم و حضوری، عهد خود را برای ادامه‌ تلاش‌هایمان در راه برابری جنسیتی، آزادی و عدالت اجتماعی تجدید و پربار کنیم.

مایه‌ی افتخار است و با کمال فروتنی در برابر شما نشسته‌ام و فرصتی یافته‌ام تا به موضوع محوری این کنفرانس بپردازم. در این جمع، با توجه به تنوع نسلی و شمار شرکت‌کنندگان، حداقل ۳۷۰۰ سال تجربه‌ مبارزاتی گرد آمده که من عمیقاً برای آن ارزش قائلم.

در چکیده‌ای که به این کنفرانس ارسال داشته‌ام، سه محور مورد تاکید قرار گرفته است:

۱. جنبش آوانگارد «زن، زندگی، آزادی» در جوهر خود، چالشی بنیادین علیه اقتدارگرایی نه فقط در عرصه‌ سیاسی و اجتماعی، بلکه در حوزه‌ خصوصی نیز بود. این جنبش مناسبات قدرت در خانواده و انگاره‌های ذهنی و فرهنگی پدر/مردسالارانه را در جامعه‌ای عمیقاً جنسیت‌زده، به پرسش کشید.

۲. آیا سمینارها و فعالیت‌های تشکل‌های مستقل زنان، هم بر زندگی فردی ما زنان و هم بر جنبش زنان ایران تأثیرگذار بوده‌اند؟

۳. چه عواملی در طول این ۴۵ سال باعث شد که تأثیرگذاری زنان توانمند و فعال در تشکل‌های مستقل زنان بر جنبش زنان ایران کمرنگ شود؟ چرا در برآمد جنبش زن، زندگی، آزادی، ما زنان نتوانستیم بلندگوهای رسانه‌های معتبر جهانی را به دست بگیریم؟ و اکنون چگونه می‌توانیم با همفکری و همبستگی، آینده‌ای دیگر را متصور شویم؟

اجازه دهید مروری کوتاه بر محتوای این سه محور داشته باشم:

جوهر جنبش زن، زندگی، آزادی

این جنبش متکی بر نافرمانی مدنی و اعتراض علیه اقتدارگرایی بود؛ چه در عرصه‌ سیاست، چه درعرصه مناسبات اجتماعی و خصوصی. زنان که نیمی از جمعیت ایران را تشکیل می‌دهند، پس از به قدرت رسیدن اسلام سیاسی، بیشترین بخش از حقوق بنیادین خود را از دست دادند. آنان اما از همان آغاز، شجاعانه ایستادند؛ از ثبت اولین اعتراض علیه حجاب اجباری در ۸ مارس گرفته تا مقاومت مستمر تا به امروز برای حق انتخاب در پوشش و مقابله با حجاب اجباری.

زنان ایران، نه فقط در چهار دهه‌ گذشته، بلکه از مشروطه تا امروز، همیشه در صحنه‌ی مبارزه برای آزادی و عدالت اجتماعی حاضر بوده‌اند. اما به باور من، جنبش زن زندگی ازادی  نشان داد که زنان – به‌ویژه نسل جوان‌تر – از حاشیه به مرکز تحولات اجتماعی آمده‌اند. جنبش زن، زندگی، آزادی، نمادی از نقش تاریخ‌ ساز، محوری و قدرتمند زنان شد؛ حرکتی که اگرچه با اعتراض به حجاب اجباری آغاز شد، اما در برابر تمامی اشکال تبعیض جنسیتی و نابرابری‌های اجتماعی گسترش یافت و شعاری که سر داده شد، به فریادی جهانی تبدیل گردید.

گستردگی و تنوع مشارکت

یکی از ویژگی‌های بارز این خیزش، گسترش جغرافیایی آن بود؛ از شهرهای کوچک تا کلان ‌شهرها. این نشان از عمق نارضایتی عمومی داشت. همچنین، حضور اقشار متنوع جامعه – از زنان و مردان، جوانان، دانشجویان و دانش‌آموزان، تا هنرمندان و ورزشکاران – بی‌سابقه بود و همبستگی تاریخی‌ای را رقم زد.

رسانه‌ها، رسانه‌های اجتماعی و شکاف نسلی

رسانه‌های اجتماعی نقش حیاتی در اطلاع‌رسانی، هماهنگی و سازماندهی اعتراضات ایفا کردند. بر اساس داده‌ها، تا سال ۲۰۲۲، بیش از ۸۱٪ مردم ایران به اینترنت دسترسی داشته‌اند و در سال ۲۰۲۴، استفاده از اینترنت موبایلی به بیش از ۱۳۲٪ رسیده است. حاکمیت تلاش کرد با کند کردن اینترنت، فیلترینگ، و قطع ارتباط در مناطقی چون کردستان، جریان اطلاعات را مختل کند، اما موفق نشد.

رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، با بازنشر تصاویر و ویدیوها، این جنبش را جهانی کردند. از آمریکای لاتین تا آفریقای جنوبی و اروپا، نیروهای مترقی با ابتکار عمل از این خیزش حمایت کردند و آن را الهام‌بخش جنبش‌های مشابه ساختند.

برای نخستین بار در ۴۵ سال گذشته، نسل دوم مهاجران و تبعیدیان – که تعدادشان به حدود ۶ میلیون نفر می‌رسد – در کشورهای مختلف جهان، همبستگی بی‌سابقه‌ای با جوانان ایران نشان دادند. این نسل که شاید خود فاصله‌ای با زبان و تاریخ سرزمین مادری داشته، اکنون با جنبشی که چهره‌ای نوین از زنان ایران ارائه داد، پیوند برقرار کرد.

اما شکاف نسلی، مقابله سنت و مدرنیته، و چالش با اقتدارگرایی، در عین حال پیامدهایی تلخ هم داشت: قتل‌های ناموسی، خودکشی‌ها، و فشارهای روانی، همه گواه رنج‌های مضاعف این دوران هستند.

شجاعت تکثیرشده، جنبشی زنده

دوستان عزیز، باور دارم که این جنبش هنوز پایان نیافته، بلکه «شجاعت» تکثیر شده است. مانند آتشی زیر خاکستر، همچون طوفانی زیر پوست شهرها، این حرکت همچنان زنده است. سرکوب‌ها و اعدام‌ها، نتوانسته مقاومت مادران دادخواه و نسل‌های مختلف زنانی را که طی ۴۵ سال برای دادخواهی ایستاده‌اند، خاموش کند.

زنان و دختران ایران مهر شکست را بر پیشانی سیاست‌های زن‌ستیز جمهوری اسلامی، به‌ویژه در مورد حجاب اجباری، کوبیده‌اند.

جنبشی بدون رهبر و ایدئولوژی متمرکز

یکی دیگر از ویژگی‌های برجسته‌ی جنبش زن، زندگی، آزادی، افقی بودن و مرکززدایی آن بود. برخلاف جنبش‌های کلاسیک با رهبر یا ایدئولوژی واحد، این جنبش، رهبری جمعی، غیرمتمرکز و متکثر داشت؛ مدلی که سرکوب آن را برای حکومت نیز دشوارتر ساخت.

امروز شاهدیم که نماد این حکومت – حجاب اجباری – پاشنه اشیل جمهوری اسلامی – دیگر نخ نما گردیده و سیاست های تحمیل حجاب اجباری به شکست محتوم گردیده.

 شمول‌پذیری و رد سلطه‌گری

ماهیّت ضد اقتدارگرایانه و ضد تبعیض جنبش زن، زندگی، آزادی زمینه‌ای فراهم کرد تا گروه‌های متنوع قومی، دینی و جنسیتی نیز در آن مشارکت فعال داشته باشند. این گستردگی و تنوع، مانع از آن شد که جنبش به خواسته‌ای محدود، نخبه‌گرایانه یا تقلیل‌ گرایانه  فروکاسته شود و اعتبار مردمی و افقی خود را از دست بدهد.

تبدیل بدن زن به عرصه مقاومت سیاسی

در جامعه‌ای که کنترل بدن زن، از طریق حجاب اجباری و محدودسازی حضور زنان در فضای عمومی، بخشی از نظم زن ستیز و مردسالارانه است، کنش بی‌حجابی به عملی رادیکال و اعتراضی تبدیل شد. با برداشتن حجاب اجباری، زنان و دختران با جسارت تمام علیه سلطه نمادین، فیزیکی و قانونی‌ای که بر بدن‌شان تحمیل شده بود، دست به مقاومت زدند و بدن خود را به ابزاری برای بازپس‌گیری اختیار، کرامت و عاملیت بدل کردند.

 بازتعریف هویت زنانه و عاملیت اجتماعی

جنبش زن، زندگی، آزادی  تصویری تازه و تحول‌آفرین از زن در جامعه ایران ارائه داد. زنی که تا پیش از آن عمدتاً در گفتمان رسمی و فرهنگی به عنوان موجودی تابع و در حاشیه ترسیم می‌شد، اکنون به عنوان یک کنشگر مستقل سیاسی-اجتماعی، با اراده و تصمیم‌گیرنده در سرنوشت خود و جامعه، بازشناخته شده است. این بازتعریف، نه تنها جایگاه زنان را در فضای عمومی دگرگون ساخت، بلکه بنیان‌های گفتمان مردسالار را به چالش کشید.

 درهم‌ تنیدگی امر شخصی و امر سیاسی در زندگی روزمره

یکی از ویژگی‌های برجسته این جنبش، پیوند میان امر شخصی و امر سیاسی است. زیست روزمره – از پوشش، زبان بدن، شیوه راه رفتن و نگاه کردن تا سبک زندگی و انتخاب‌های فردی – به میدانی برای مبارزه علیه سلطه ساختاری و ستم جنسیتی تبدیل شد. زنان با بازتعریف زندگی روزمره خود، نشان دادند که مقاومت فقط در خیابان نیست، بلکه در هر لحظه از زندگی جاری است.

جنبش زن زندگی ازادی و تاثیر آن در جهان 

جنبش زن، زندگی، آزادی، به سرعت مرزهای جغرافیایی را پشت سر گذاشت و به یک الهام جهانی برای مبارزه با سرکوب، تبعیض جنسیتی و اقتدارگرایی تبدیل گشت. این جنبش، با ریشه‌هایی عمیق در مبارزات زنان کرد و تاریخ مقاومت زنان ایران، توانست صدای میلیون‌ها انسان آزادی‌خواه را در سراسر جهان با خود همراه کند. این جنبش بر‌گفتمان جهانی علیه سلطه بر بدن زن تاثیر چشمگیری داشت و جهانی سازی مفهومی بود که زنان بر بدن خود حق کنترل و تصمیم‌گیری دارند. شعار زن، زندگی، آزادی در کشورهای مختلف – از آمریکای لاتین تا اروپا و آسیا – با خواسته‌های زنان برای پایان دادن به خشونت جنسی، قوانین محدودکننده‌ی سقط جنین و تبعیض ساختاری هم‌ صدا شد.  این جنبش همچنین سبب افزایش همبستگی  بین‌المللی فمینیستی با زنان ایران گشت  و فمینیست‌ها، کنشگران حقوق بشر، گروه‌های ضد تبعیض و هنرمندان در سراسر جهان با جنبش همبستگی نشان دادند. تظاهرات، اجراهای هنری، دیوارنگاره‌ها، و پویش‌های مجازی جهانی در حمایت از زنان ایران، جنبش را به بخشی از پیکره‌ی جهانی مبارزه برای آزادی و عدالت جنسیتی بدل کرد.  این جنبش همچنین بازاندیشی در مفهوم انقلاب و مقاومت را تشویق کرد و تصویری متفاوت از انقلاب به جهان ارائه داد؛ انقلابی که از بدن، خیابان و زندگی روزمره آغاز می‌شود و به جای تکرار الگوهای مردانه‌ی خشونت، بر کرامت انسانی، زیست‌ پذیری، و آزادی فردی و جمعی تأکید دارد. این جنبش، الگویی تازه از مقاومت بدون رهبری متمرکز و با اتکا به سازمان‌دهی افقی، خلق کرد.  جنبش زن زندگی ازادی چهره‌ای متفاوت از ایران به جهان نشان داد.  در حقیقت جهان از دریچه این جنبش، شاهد چهره‌ای جسور، انسانی و مبارز از جامعه ایران به‌ ویژه از نسل جوان و زنان آن گردید. این تصویر، روایت غالب رسانه‌های رسمی جهان از ایران را که آن را تنها از منظر  شانه های حکومتی می‌ نگریستند، به چالش کشید. از جمله تاثیرات چشمگیر این جنبش در سطح جهان می‌توان از گسترش زبان مبارزه به حوزه‌های هنر، فرهنگ و رسانه نام برد.

شعار زن، زندگی، آزادی  به سرعت به شعر، ترانه، تئاتر، سینما، و هنرهای تجسمی در کشورهای دیگر راه یافت. هنرمندان در سراسر جهان، از این جنبش الهام گرفتند و آثار خود را در راستای روایت رنج و مقاومت زنان ایران خلق کردند. این حضور فرهنگی پر بار و افتخار آفرین ، پیام جنبش را به گونه‌ای فراگیرتر و ماندگارتر در ذهن و ضمیر جهانیان حک کرد.

جنبش زن زندگی ازادی یک جنبش پیشرو 

جنبش «زن، زندگی، آزادی» را می‌توان به‌حق یکی از پیشروترین جنبش‌های قرن معاصر دانست؛ نه تنها به‌سبب گستره‌ی مطالباتش، بلکه به دلیل شیوه‌های نوین کنش‌گری و عمق دگرگونی‌خواهی آن. این جنبش، نه صرفاً یک واکنش سیاسی، بلکه تلاشی همه‌جانبه برای بازتعریف مفاهیم قدرت، مقاومت، بدن، و زندگی روزمره است.

۱. به چالش کشیدن ساختارهای قدرت، فراتر از نظام سیاسی:

این جنبش تنها علیه حاکمیت سیاسی سرکوبگر قد علم نکرده، بلکه روابط نابرابر قدرت در عرصه‌های اجتماعی، خانوادگی، فرهنگی و حتی زبانی را نیز به نقد کشیده است. «زن، زندگی، آزادی» ساختارهای دیرپای مردسالاری، سلطه‌گری و تبعیض در لایه‌های پنهان جامعه را افشا می‌کند و خواستار تحول در بنیان‌های اجتماعی است، نه فقط تغییر در رأس قدرت.

۲. اتکا به روش‌های نوآورانه، غیرمتمرکز و خلاقانه:

جنبش از الگوهای کلاسیک اعتراض فاصله گرفته و با بهره‌گیری از شیوه‌های خلاقانه، غیرمتمرکز، و نمادین، اشکال جدیدی از مقاومت را به نمایش گذاشته است؛ از کنش‌های بدنی مانند برداشتن حجاب، تا تولید گسترده‌ی محتوای هنری، دیجیتال و شبکه‌ای که سانسور را دور می‌زند و پیام جنبش را جهانی می‌سازد. غیاب رهبری متمرکز، در عوض، بر قدرت جمعی، خودسازمان‌دهی، و کنش مشارکتی تکیه دارد.

۳. از میان برداشتن مرز میان شخصی و سیاسی:

در این جنبش، زیست روزمره به صحنه‌ی اصلی مبارزه تبدیل شده است. انتخاب پوشش، شیوه‌ی راه رفتن، زبان بدن، حضور در خیابان، روابط خانوادگی، و حتی سکوت یا فریاد، همگی بار سیاسی یافته‌اند. «امر شخصی» دیگر صرفاً یک تجربه فردی نیست، بلکه بستری است برای نقد و مقاومت در برابر ساختارهای سلطه. این دگرگونی، نگاه سنتی به سیاست را که آن را به عرصه قدرت رسمی محدود می‌کرد، زیر سوال برده است.

۴. هدف قرار دادن بنیان‌های فکری، فرهنگی و نمادین مردسالاری:

جنبش «زن، زندگی، آزادی» تنها با قوانین تبعیض‌آمیز مبارزه نمی‌کند، بلکه به ریشه‌های فکری و فرهنگی سلطه مردانه می‌تازد. با بازتعریف مفاهیم زن بودن، کرامت، عاملیت، آزادی، و حتی زیبایی، تصویری نوین از زن و انسان خلق می‌کند که با کلیشه‌های تحقیرآمیز، تقلیل‌گرایانه و ابزاری فاصله دارد. این جنبش، نبردی در حوزه‌ی معنا، نماد، زبان و حافظه فرهنگی نیز هست.

نقش سمینارها و فعالیت‌های تشکل‌های مستقل زنان در دیاسپورا

سمینارها و فعالیت‌هایی که توسط تشکل‌های مستقل زنان در دیاسپورا برگزار شده‌اند، تأثیرات متعددی بر کنشگران زن، چه در داخل و چه در خارج از کشور، گذاشته‌اند. این تأثیرات را می‌توان در چندین بُعد مهم بررسی کرد:

حفظ، تداوم و بازتولید گفتمان فمینیستی و برابری جنسیتی

تشکل‌های مستقل زنان در دیاسپورا با استفاده از ابزارهایی چون کنفرانس‌های منظم، انتشارات تخصصی، وب‌سایت‌ها، رسانه‌های اجتماعی و تولید محتوای چندرسانه‌ای، نقش مهمی در زنده نگه‌داشتن و اشاعه‌ی گفتمان فمینیستی ایفا کرده‌اند. در شرایطی که گفتمان برابری‌طلبانه در ایران تحت سرکوب شدید قرار دارد، ازادی فعالیت های کنشگران در کشورهای دیگر امکان تداوم این فعالیت ها را فراهم کرده‌اند.

شبکه‌سازی بین‌المللی و جلب حمایت نهادهای جهانی

این فعالیت‌ها موفق شده‌اند افکار عمومی و نهادهای بین‌المللی حقوق بشر را نسبت به سیاست‌های زن‌ستیزانه جمهوری اسلامی و شرایط سخت زندگی زنان در ایران آگاه‌تر سازند. از طریق ارتباط‌گیری مؤثر با نهادهایی چون سازمان ملل، نهادهای اروپایی و فدراسیون‌های بین‌المللی زنان، فشارهای سیاسی و حقوقی بیشتری برای پاسخگو کردن حکومت ایران نسبت به تعهدات بین‌المللی‌اش در زمینه حقوق زنان ایجاد شده است.

ایجاد پل ارتباطی میان کنشگران داخل و خارج از کشور

اگرچه این ارتباط‌ها همواره با چالش‌هایی نظیر نظارت امنیتی، محدودیت‌ها و تفاوت‌های تجربی همراه بوده است، اما برگزاری این سمینارها توانسته بستری برای گفتگو، هم‌اندیشی، انتقال تجربه و شکل‌گیری همبستگی میان فعالان زن داخل و خارج از کشور ایجاد کند. این تلاش‌ها به ویژه در شرایط خیزش‌های اجتماعی، همچون جنبش زن، زندگی، آزادی، اهمیت بیشتری یافته‌اند.

تأثیرگذاری بر نسل‌های جوان‌تر زنان در دیاسپورا

یکی دیگر از دستاوردهای مهم این فعالیت‌ها، تاثیرگذاری بر نسل‌های جوان‌تر زنان، به‌ویژه نسل دوم ایرانیان مهاجر و پناه جو و همچنین دختران و زنان نسل های جوان‌تر پناه‌جو و مهاجر در کشورهای میزبان است. این سمینارها نه تنها نقش آموزش سیاسی٫ اجتماعی و فمنیستی و آشنایی با تاریخ جنبش زنان را ایفا کرده‌اند، بلکه موجب افزایش مشارکت نسل‌های جوان‌تر در فعالیت‌های اجتماعی و فمینیستی شده‌اند.

در مجموع، می‌توان گفت که سمینارها و فعالیت‌های تشکل‌های مستقل زنان در دیاسپورا نقش مؤثری در زنده نگه‌داشتن گفتمان فمینیستی، جلب حمایت‌های بین‌المللی، و تقویت شبکه‌های همبستگی میان فعالان داشته‌اند. با این حال، این تلاش‌ها هنوز با محدودیت‌هایی مواجه‌اند؛ از جمله چالش در برقراری ارتباط پایدار و برابر میان فعالان داخل و خارج از کشور، تفاوت‌های زمینه‌ای و نسلی، و نیز خطر نادیده‌ گرفته ‌شدن تجربه زیسته‌ی زنان داخل ایران. به همین دلیل، می‌توان گفت که تأثیرگذاری این تلاش‌ها هنوز کمتر از پتانسیل بالقوه آنهاست و نیازمند بازنگری، شفافیت و تقویت راهکارهای ارتباطی و همبستگی میان‌نسلی است.

دلایل کمرنگ شدن تأثیرگذاری تشکل‌های مستقل زنان و گسست گفتمان میان‌نسلی در جنبش زنان ایران

با وجود حضور فعال، توانمند و تأثیرگذار زنان در تشکل‌های مستقل جنبش زنان در چهار دهه و نیم گذشته، متأسفانه  شاهد کمرنگ شدن نقش این تشکل‌ها و تضعیف پیوستگی گفتمان میان‌نسلی در ایران هستیم. تشکل های مستقل زنان در جلب نیروهای نسل های جوان‌تر  با چالش های عدیده مواجه هستند.  البته این محدود به ایرانیان دیاسپورا نیست بلکه در امریکا هم سازمانهای کوچک و بزرگ با چنین چالش هایی مواجه هستند.   

اما این روند درمورد ایران نه ناشی از ضعف درونی زنان، بلکه محصول مجموعه‌ای از چالش‌های ساختاری، سیاسی و اجتماعی است که در ادامه به مهم‌ترین آن‌ها اشاره می‌شود

سرکوب سیستماتیک و محدودیت‌های سیاسی ـ حقوقی در جمهوری اسلامی

از آغاز استقرار جمهوری اسلامی، حاکمیت با سیاستی هدفمند و سازمان‌یافته، فضاهای مدنی و مستقل زنان را تحت فشار شدید قرار داده است. قوانین تبعیض‌آمیز، سرکوب آزادی بیان و تجمع، سانسور رسانه‌ای، و محدودسازی فعالیت‌های مدنی، همه در خدمت حذف صدای مستقل زنان و تضعیف ظرفیت سازمانی آنان بوده‌اند.

پیامدهای سرنوشت‌ساز انقلاب ۵۷ برای جنبش زنان

پس از انقلاب ۱۳۵۷، بسیاری از زنان فعال در جنبش‌های مستقل و مترقی با سرنوشت‌های تلخی مواجه شدند: برخی به زندان افتادند، برخی اعدام شدند، و بسیاری دیگر ناچار به تبعید یا مهاجرت گشتند. این قطع ارتباط ناگهانی با نسل‌های تازه‌تر در داخل ایران، به گسست تجربه و انتقال دانش جنبشی انجامید.

امنیتی‌سازی فضاهای مدنی و فشار مستمر بر فعالان زن

فضای جامعه مدنی، به‌ویژه برای زنان، به شدت امنیتی شده است. حضور فعالان زن در عرصه‌های اجتماعی همواره با خطر بازداشت، احضار، تهدید یا محرومیت‌های شغلی و اجتماعی همراه بوده است. این شرایط امکان سازمان‌دهی پایدار و گسترش گفتمان فمینیستی را به‌ شدت محدود کرده است.

فقدان تشکل‌های مستقل و فراگیر زنان در داخل کشور

با توجه به سرکوب و نبود فضای دموکراتیک  ، امکان شکل‌گیری تشکل‌هایی که بتوانند به طور مؤثر و پایدار مطالبات زنان را نمایندگی کنند هیچگاه در جمهوری اسلامی وجود نداشته حتی تحمل نهادهای مدنی که فعالیت آنها تنها محدود به خدمات به گروه های کوچکی از جامعه بوده نیز وجود نداشته از جمله بستن نهادهایی برای کمک به زنان به خانمان و یا کهنسال فقیر.   

پراکندگی جغرافیایی، ضعف سازمان‌دهی و نبود ساختارهای کلکتیو منسجم در دیاسپورا

با وجود حضور گسترده و پُرظرفیت زنان ایرانی در دیاسپورا، نبود شبکه‌ای سراسری، پایدار و منسجم باعث شده که این نیرو بالقوه نتواند به قدرت بالفعل و مؤثر در لحظات کلیدی، مانند خیزش زن، زندگی، آزادی ، بدل شود. پراکندگی، عدم همکاری پایدار، و نبود استراتژی جمعی از موانع اصلی بوده‌اند.

عدم بهره‌گیری مثبت از تنوع فکری و شکاف‌های درونی جنبش زنان

در حالی که گوناگونی دیدگاه‌ها و تجربه‌ها می‌تواند زمینه‌ساز گفت‌وگوی سازنده و هم‌افزایی باشد، در بسیاری موارد شاهد هستیم که شکاف‌های ایدئولوژیک – گرچه کمرنگ شده اما هننوز در مواردی وجود دارد –  نبود ظرفیت برای مدیریت اختلاف‌نظرها در چارچوب احترام متقابل و اصول مشترک، انرژی جنبش را فرسوده و مانع انسجام آن شده است.

ضرورت بازاندیشی و بازیابی همبستگی جمعی

بی‌تردید، اگر زنان فعال در دیاسپورا در سال‌های گذشته می‌توانستند حول ارزش‌ها و اصول تشکل‌یابی مستقل، به کار گروهی پایدار، هم‌افزا و استراتژیک دست یابند و اختلافات را به شیوه‌ای سازنده مدیریت کنند، در مقاطع تاریخی مهم – به‌ویژه در خیزش زن، زندگی، آزادی – می‌توانستند٫ میتوانستیم نقش تأثیرگذارتری ایفا کنیم.

البته تلاش‌هایی از جمله اقدام مشترک تشکل های مستقل زنان ٫ کلکتیوی که در آستانه ۵ سالگی خود قرار دارد گامی در جهت کار گروهی پایدار و هم افزایی باشد.   

اکنون، بیش از هر زمان دیگر، زمان آن فرارسیده است که با بازاندیشی در تجارب گذشته و با تکیه بر هم‌اندیشی، هم‌سازی، همدلی، همراهی و همبستگی واقعی، آینده دیگری را متصور  شویم. تنها از طریق کنش جمعی، شبکه‌سازی پایدار و گفتمانی مشترک است که می‌توان به عبور از گسست‌ها و بازسازی پیوندهای نسلی و سیاسی امیدوار بود.

زن زندگی ازادی

ژن ژیان ازادی 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *