مدرسه فمینیستی» تسویه حساب، روایت چهار زن معارض قانون است که هرکدام بنا به دلایلی مردان، زندگی شان را به زوال می کشانند.
این زنان برای استیفای حقوق از دست رفتهی خود می کوشند تا انتقام شان را از مردان هوس باز و ثروتمند بگیرند. در جامعهای که صاحبان قدرت، در صدد صدور مجوز قانونی برای تمتع بیشتر مردان خانواده از زنان جامعه است؛ میلانی در این فیلم زنانی را به تصویر کشیده که هر یک قربانی سوء استفاده ی پدر، برادر یا همسر خود می شوند و تجاوز، سقط جنین و تنهایی را تجربه می کنند؛ در حالی که قوانین و هر آن چه که زندگی این زنان را به محاق برده، برایشان بی اعتبار می شود، حکم صادر میکنند و مجری قانونی که خود تدوین کرده اند، می شوند. مطلبی که میخوانید نگرش میلانی است به آن چه سرنوشت زن معارض قانون را در جامعهای واپس گرا تهدید می کند:
واصفی – چه طور زندگی زنان معارض قانون برای شما پر رنگ شد تا حدی که به عنوان سوژهی یکی از کارهایتان انتخابش کردید؟
میلانی – وقتی برای فیلم نیمهی پنهان، مدت کوتاهی؛ حدود ۸ روز به زندان رفتم، این موضوع به ذهنم خطور کرد که درباره ی این زنان، فیلم بسازم.
واصفی – پس در زندان از نزدیک با این تیپ، زنان آشنا شدید؟
میلانی – بله. ۴ روز در انفرادی، ۴ روز هم بندعمومی زندان اوین بودم. آن جا با سرگروه دخترانی که در فیلم مشاهده کردید، آشنا شدم؛ البته آن چه من از این دختران دیدم، بسیار دردناکتر از چیزی بود که به نمایش درآوردم. کینه ونفرت این دختران غیر قابل توصیف است.
واصفی – به چه جرمی بازداشت شدید؟
میلانی – به خودم جرمی را تفهیم نکردند، ولی ۴ جرم را در روزنامه ها برایم نوشته بودند:اقدام علیه امنیت ملی، محاربه با خدا، هم کاری با گروههای معاند، تشویش اذهان عمومی از طریق آثارهنری.
واصفی – سرانجام چه حکمی برایتان صادر شد؟
میلانی – ۵ سال بعد تبرئه شدم،ولی تا در زندان بودم، حق ملاقات و تلفن نداشتم. قاضی پرونده ام، قاضی مقدس بود، متأسفانه بعدا ترور شد. به دستور مقام رهبری و آقای دکتر خاتمی آزاد شدم.
واصفی – از آن جایی که فیلم شما انتقاد تندی است به داشتن تعدد شرکای جنسی، من از فرصت استفاده می کنم و مایلم نظرتان را راجع به لایحهی حمایت از خانواده بدانم. شما فکر می کنید،مادهی ۲۳ لایحهی حمایت از خانواده به چه منظوری تدوین شده است؟
میلانی – ظاهرا این قانون در جهت حمایت از زنانی که امکان ازدواج ندارند نوشته شده، اما در واقع مادهی ۲۳ لایحهی حمایت از خانواده، برای این نیست که جوانان نازنین ما که در سن ازدواج اند، راحتتر ازدواج کنند؛ این قوانین را مردان تازه به دوران رسیده ای که اتفاقا قدرت و ثروت هم دارند، تدوین می کنند؛ چون زنانشان به میان سالی رسیده اند، به دنبال ایجاد فرصت برای خودشان هستند و گرنه جوان امروز، قدرت ازدواج اول را هم ندارد؛ چه برسد به ازدواج دوم و سوم. به جای حل این همه معضل، متأسفم که باید به نفسانیات یک عده زورمند که دستشان به دهنشان می رسد، بپردازیم. این قانون،قانون حمایت از خانواده نیست؛ قانون حمایت از مردان زیاده خواه تازه به دوران رسیده است.
واصفی – شما تجربهی زندان را هم داشتید، می توانید در چند کلمه، زندان را توصیف کنید؟
میلانی – زندان، دانشگاهی است، برای آموزش بزه. از آن جایی که جامعه در زمینه ی تربیت این زنان و ایجاد شرایط متعادل برای داشتن زندگی سالم هیچ تلاشی نمی کند، همیشه یک علامت سوال برایم باقی مانده، چگونه می توانیم این زنان را محکوم کنیم؟ چیزی به آن ها ندادیم که مطالبه کنیم!
واصفی – چرا برای استیفای حق زنان، تسویه حساب را انتخاب کردید؟ راه انسانی تری وجود نداشت؟
میلانی – اصلا علت این که اسم این فیلم را تسویه حساب گذاشتم ،از همین مسئله ناشی شد؛ چون این دختران انسانهای فرهیخته و آگاهی نیستند و احساس یک شهروند طبیعی را نسبت به جامعه و افراد جامعه ندارند. این تیپ شخصیت ها؛به دلیل ناهنجاری هایی که تجربه کرده اند، پر از کینه ، انتقام را به عنوان راه حل انتخاب می کنند.
واصفی – آیا از منظر روان شناسی هم این زنان را بررسی کردید یا به مشاهدا ت عینیتان در زندان، اکتفا کردید؟
میلانی – بله، دربارهی تک تک شخصیت های زن با روان شناسان برجسته ای مشورت کردم.
واصفی – کلیدیترین نکتهای که سعی کردید در این فیلم به آن بپردازید، چه بوده است؟
میلانی – فکر می کنم مهم ترین نکته، مطرح کردن این سوال است که چرا ما به زنی که کنار خیابان می ایستد، می گوییم: زن ویژه یا به عبارتی فاحشه، ولی برای مردی که با پولش این کالا را می خرد، چنین لغاتی را به کار نمی بریم؟ در حالی که عمل مرد هم عین زن است و فرقی ندارد وهر دو به رواج فساد کمک با این تازه ممکن است زن از سر فقر وجبر تن به این کار بدهد، ولی این رفتار برای مرد، زنگ تفریح است و حق مسلم خودش می داند. مسئله ی مهم دیگری که به آن پرداختم بی پناهی زنان بزه کار است. این زنان پس از این که دوران متنبه شدنشان تمام شد، چه بر سرشان می آید؟ در کشورهای خارجی شلتر یا خانه های امن برای زنانی که مورد آزار قرار می گیرند و پناهی ندارند، وجود دارد، اما در این جا چه بر سر زنان آسیب دیده می آید؟ آیا خانوادهای دارند که آن ها را با آغوش گرم بپذیرد؟ آیا آگاهی کافی دارند؟ آیا قادراند به خاطر گذشته ی تاریکشان شغلی پیدا کنند؟ کسی حتی آن ها را برای کلفتی هم نمی پذیرد!
واصفی – به نظر شما تنها زنان در زیر چرخ دنده های قوانین یک سویه له می شوند؟
میلانی – نه! مسلما که این گونه نیست. من، در مورد مشکلات زن ها ساختم؛ وگرنه فشار وستم بر هر دو جنس اعمال می شود.
واصفی – به نظر شما مردان سبب پیدایش جرم می شوند؟
میلانی – نه! درست است که بیش تر زنان زندانی جوان اند و از طریق مردان خانواده به بزه کشیده می شوند. به ندرت زنی را می بینیم که خود راه خلاف را برای زندگی اش انتخاب کرده باشد. ولی در این میان مردان، مقصر نیستند، مقصر نوع تفکر مرد سالارانه یک جامعه است. زنانی هم که تن به این نوع اندیشه می دهند به همان اندازه مخرب اند؛ چه بسا که تصویری از آن ها هم نمایش داده شد.
واصفی – در تسویه حساب تنها زنان اند که بی دریغ نقش یاریگری برای هم ایفا می کنند، فکر می کنید، در تسهیل مصائب اجتماعی، مردان نقشی در زندگی زنان ندارند؟
میلانی – این که هر زنی دلسوز زنان است وهر مردی برعکس را قبول ندارم، مردانی هستند که به حق، مدافع حقوق زنان اند و می دانند که تعادل جامعه در داشتن احساس خوب نوع بشر است و در مقابل، زنانی را هم داریم؛ مثل تنی چند از زنان نماینده ی مجلس که به ظاهر زن اند،ولی به نظر می آید، خیلی بیش تر از مردها مایل اند، قانون تعدد زوجات تصویب بشود؛ بنابراین دردنیای امروز دیگر خیلی هم مهم نیست جنسیت فرد چه باشد، مهم تفکر اوست.
واصفی – رسانه ها در نمایش هویت واقعی زن چگونه عمل کرده اند؟
میلانی – خیلی ضعیف، عمل کرده اند. در رسانه ها تبلیغ دو همسری به کرات دیده می شود. در طنزها زنان،اغلب عقب افتاده و سطحی نمایش داده می شوند یا در حال یافتن شوهر و گاهی در پی یافتن شوهر جوان اند در واقع یک عقب گرد کامل فرهنگی داشتیم.
واصفی – خشم این قسم زنان، ممکن است تا به جایی برسد که منجر به مرگ انسان دیگری بشود و طبعا این زنان، اعدام می شوند، ولی با اعدام این افراد، تعداد بزه کاران کم نمی شود، به نظرتان دلیل این امر چیست؟
میلانی – نداشتن آگاهی. بیجه پسر زیبایی که در پاکدشت به ۲۳ نفر تجاوز کرد به راحتی اعدام شد و خیال همه راحت شد که ریشه ی ظلم وتجاوز برکنده شد؛ در حالی که اگر عمیق تر به زندگی این آدم نگاه می شد، کاملا واضح است که او محصول شرایط ناامن اجتماعی و تجربهی تجاوز است. الان دهها بیجه در نقاط مختلف دارند بزرگ میشود و تا زمانی که عدالت اجتماعی برقرار نشود، این روند ادامه خواهد داشت و دود این مسئله به چشم کل جامع خواهد رفت به قول معروف: چو عضوی به درد اورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار. در مورد این دختران هم وضعیت همین گونه است ؛ به دلیل عدم دانش ، تربیت صحیح و اعتماد به نفس هر چه قدر هم باهوش باشند، هوششان را در جهت تخریب به کار می برند. آنها نمی توانند مشکلاتشان را با راهکارهای علمی حل کنند، پس ساده ترین شیوه ی ممکن را انتخاب می کنند.با حذف آدم ها مشکلات جامعه، حل نمی شود!
واصفی – خودتان به شخصه تسویه حساب را به عنوان یک راه کار می پسندید؟
میلانی – تسویه حساب یک حرکت منفی است. من با نمایش تسویه حساب به جامعه هشدار دادم، اگر دلایل به وجود آمدن چنین زنانی را از بین نبرند و به فکر درمان این زنان بر نیایند، این قشر تسویه حساب بدی خواهند کرد که شاید به قیمت جانشان هم تمام بشود. دختران جوان ما شروع به انتقام گیری نسلی کردند؛ یعنی انتقام مادربزرگ هایشان را هم دارند میگیرند. رفتارهای ناهنجاری را نشان می دهند که مشابهش را حتی در جوامع غربی هم نمی توانید، پیدا کنید.
واصفی – پایان خوش فیلم شما نوید بخش چه پیامی برای کسانی است که بی دفاع و آسیب دیده هستند؟
میلانی – فکر کردم پایان خوش فیلم امیدی باشد برای کسانی که این گونه زندگی می کنند؛ بدانند، همیشه شانس برای تغییر وجود دارد.
واصفی – طبیعی ترین قهرمانتان چه کسی بود؟
میلانی – طبیعی ترین شان مریم است که ضد مردهم نیست، به پسر همسایه هم تمایل نشان می دهد، می کوشد خواهرش را نجات بدهد.
واصفی – و مقتدرترینشان؟
میلانی – مقتدرترینشان زیوراست. شخصیت دوگانه ای دارد؛خشن اما مسئول است.
واصفی – کدام بخش از کارتان سانسور شد؟
میلانی – صحنه ی دستگیری مریم. بخشی از درگیری داخل زندان. بخشی از دیالوگ اکبر عبدی و بخشی از روایت داستان تجاوز به مریم.
واصفی – چرا تعداد مردانی که تمایل به برقراری روابط غیرانسانی دارند در این فیلم بیش تر از مردان متعهد است؟
میلانی – خب چون موضوع این کار من راجع به زنان بزه کار بود و این زنان خوشبختانه باهوشاند و به خاطر شرایط سخت زندگی قوی و ریز بین هستند؛ به همین دلیل سراغ هر مردی نمی روند و به طور طبیعی به ندرت مرد سالمی، زن خیابانی سوار ماشینش می کند. در این داستان هم اتفاقی با این زن، برخورد میکند؛ این مرد حتی توضیح نمی دهد، چرا دعوت زن را نمی پذیرد.
واصفی – از آن جایی که لحن شما لحن صریح وتندی است با انتقادات جامعه ی مرد سالار چگونه کنار می آیید؟
میلانی – من عادت کردم و دیگر برایم اهمیت ندارد؛ چون وقتی یک نظمی را به هم می زنی، آدم ها عصبانی می شوند. من نظمی را به هم می زنم در حد یک مولکول تا کمک کنیم نظم جدیدی به وجود بیاید. کسانی که قدرتشان در آن نظم کهن است، عصبانی می شوند؛ البته این انتقادات به ایجاد چالش کمک می کند و برای ایجاد بستر تغییر مفید است.