سرور عزیز سلام
در رابطه با مطلبی که نوشته بودی می خواستم نظر و نگاه خود را با تو در میان بگذارم تا شاید کمکی باشد به نزدیک شدن ِدرک ما از ساماندهی یک کار هماهنگ و عبور از پراکندگی موجود میان ما زیرا همان طورکه دقیقا خودت بدرستی مطرح کردی یعنی از آنجائیکه ” اندیشه فمینیستی از یک رشته آرای گوناگون با ژرف نگری و پژوهش بسیار هستی یافته است که مبتنی بر تجربه های گوناگون زنان از واقعیت های موجود و متفاوت در رابطه با با مبارزه ی علیه تبعیض جنسیتی است” آیا بهتر نمی دانی که اگریکی از اهداف مشترک ِ این اندیشه های فمینیستی در رابطه با کشور مان عبور از نظام ج.ا. و نهادینه کردن دموکراسی در جامعه ی استبداد زده مان برای فراهم آوردن زمینه های رشد اندیشه های فمینیستی که در هسته اش مقابله با نگاه و بینش ِ تبعیض مآبانه ای است که در روابط متفاوت قدرت در شاخه ها و زمینه های مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی …. ریشه گرفته است، یک گروه ی ویژه ایجاد شود که امر سازماندهی و ارتباطات گسترده ای بین ِ تشکل ها ، شبکه های موجود و سازمان ها ی زنان که با اهداف متفاوت برای رفع تبعیض تلاش می کنند (همانطور که خودت بدرستی به آن اشاره کردی )، برنامه ریزی کند تا از این پراکندگی بیرون بیائیم. در این بستر است که به باور من یکی از کار ها ی ما زنان خارج از کشور با امکانات وسیعی که در اختیار داریم حمایت از جنبش زنان داخل کشور می باشد تا لااقل بتوانیم با حلقه ی زنجیره ای که بوجود می آید مانع از فشار و رفتارهای غیر انسانی و مریض گونه ی مسئولان رژیم شویم. با این نگاه است که برداشت من سرور جان از این ایده تا آنجائی که متوجه شدم ایجاد یک گروه ی ویژه برای حمایت از جنبش زنان و فعال کردن افکار عمومی جهان …… نیست. بلکه ساماندهی کارهای موجود وپراکنده ا ی است که بی خبر از هم دارند انجام می گیرند. بنابراین تجلی این ایده می تواند جواب به پرسش های تو باشد که در آخر نوشته ات مطرح کردی که من آن ها را با ذکرنقل به معنی این گونه فهمیدم: چگونه می شود از این امکانات موجود بهترین یاری را گرفت؟ چگونه می شود دخالت گری هرچه بیشترما زنان برای ساماندهی وضع جامعه مان که ارتباط مستقیم با وضع زندگی و شخصی مان دارد ، تدارک دید؟
البته برای متجلی شدن این ایده به زنان متفاوتی نیاز است که توانائی خودشان را برای برنامه ریزی در زمینه ها و شاخه های متفاوت اجتماعی در اختیار قرار بدهند.
به امید آن روزی که بر این پراکندگی فائق شویم که یکی از فاکتور های مهم در محکم شدن ریشه های رژیم ج.ا. است که خصلتی فاشیسم گونه یا تمامیت خواه (توتالیته) دارد. علیرغم ِ تفاوت درشکل ساختاری جوامعی با روح و فرهنگ ِ توتالیته خواه ولی تمام آن ها در ۵ خصلت با هم مشترک می باشند (۱ـ ترویج ِ روح ِ رهبرپروری که نتیجه اش توسعه ی فرهنگ ِ سلسله مراتبی ۲ـ گسترش ِ روح جمع گرایی که نتیجه آن۳ ـ فقدان ِ روح فردیت گرایی که نتیجه ی آن برسمیت نشناختن تفاوت ها و کمبود بینش و نگاه دموکراسی درجامعه می باشد ۴ـ با این نگاه است که گسترش روح دشمن تراشی و بیگانه ستیزی یعنی نفی هر چیزی که متفاوت از “من” است در جامعه پایه گذاری می شود . زیرا فقط فرهنگ و هویت یکرنگی و تشابه، برسمیت شناخته می شود و نه تفاوت ها و گوناگونی ها و آخرین خصلت مشترک آن ها محور بودن مسایل جنسی و تابو شدن آن که نتیجه ی آن سرکوب جنسی و تبعیض جنسیتی هم در سپهر عمومی و هم در سپهر خصوصی و به طور کلی تقسیم جامعه به دو قطب مقابل هم. برای مقابله با این تقابل ها ی دوقطبی در جامعه بایستی تدارک و سازماندهی کرد که کاری بس دشوار می باشد ولی انجام پذیر.
شاد باشی عزیز
گیتی