کانون زنان ایرانی » بیش از دو ماه مانده به آخرین انتخابات ریاست جمهوری ایران فعالان حقوق زنان تصمیم گرفتند تا در زیر یک پرچم مطالبات خود را بیان کنند،؛ خواستههایی که بر دو محور اصلی بنا شده بود: اول، پیوستن ایران به کنواکسیون امحای اشکال تبعیض علیه زنان و دوم، بازنگری اصولی از قانون اساسی که در آن تبعیض جنسیتی وجود دارد.
با متحد شدن تمامی فعالان و تشکیل وحدتی بنام “همگرایی جنبش زنان” کاندیداها به صورت جدی متوجه شدند که باید مساله ی “احقاق حقوق زن” را در دستور کارشان قرار دهند.
با انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ و حوادث اعتراضی پس ازآن و دستگیری شمار زیادی از فعالان سیاسی و زنان این همپیمانان ساکت ننشستند و راه جدیدی را برای مبارزه در پیش گرفتند.
با تأثیر تدریجی این جنبش بر نیمی از جمعیت کشور، رئیس دولت که برخی از مردم و گروهها مشروعیتی برای آن قائل نیستند و او را دولت کودتا می خوانند ، نیز برای جلب حمایت زنان به نتیجه جالبی رسید: ورود ناگهانی سه زن در کابینه!
اما به راحتی میتوان نوع نگاه و خواستهی احمدینژاد از جامعه زنان را با معرفی این سه زن به کابینه (با آگاهی کافی از رد صلاحیت آنها) فهمید.
حرکت تبلیغاتی وی برای نشان دادن ظرفیت و روشن بینی خود از معرفی سوسن کشاورز آغاز شد و با اینکه این شایعه قوت گرفت که کشاورز عضو ستاد میرحسین موسوی بوده است او را به مجلس معرفی کرد آنهم در روزهایی که اعضای این ستاد یا در زندانند و یا در حال شناسایی و پیگرد قانونیاند.
فاطمه آجرلو دیگر نامزد وزارت، خود طراح گزینش جنسیتی دانشجویان بود و عقیده داشت برای تحصیل دختران در دانشگاهها و در همهی رشتهها باید اندازه قائل شد. گفته می شود او در افشاگری پالیزدار علیه مسئولان نظام، یازده ساعت مورد بازجویی و محاکمه قرار گرفته بود.
مرضیه وحید دستجردی نیز مخالفت با طرح پیوستن ایران به کنواکسیون رفع تبعیض را دارد و پیشتر طرح جداسازی جنسیتی بیمارستانها را ارائه کرده بود.
دلیل احمدینژاد برای معرفی وی “حجب و حیای زنان در بیان مشکلات زنانگی است که بهتر است یک خانم متخصص برای این وزارت (بهداشت و درمان) در نظر گرفته شود”. گویا از نظر او مهمترین مشکل زنان در جامعه، ناتوانی بیان مسائل و مشکلات زنانگیشان است.
این سه زن اما در دفاع از خود بدترین روشها را اتخاذ کردند به طوری که از طرف نمایندگان دیگر نیز مورد تمسخر قرار گرفتند تا سرانجام یک زن باقی ماند.
از گذشتهی این سه زن به راحتی میتوان به نوع نگاه احمدینژاد و برنامههای که برای آیندهی زنان در نظر گرفته است پی برد. همان طور که برای ریاست مرکز امور زنان، تهمینه دانیالی (مدیرکل سابق دفتر امور زنان روستایی و عشایر وزارت جهاد کشاورزی) را معرفی کرده است؛ کسی که معتقد است: “وظیفهی زن همسری و مادری نمونه است و برابری جنسیتی معنایی ندارد”.
ماجرا روشن است:
احمدینژاد در ابتدا به عنوان یک کار تبلیغاتی، سه زن را به کابینه معرفی میکند با علم به این که بدون هماهنگی با مراجع سنتی قم و رایزنی با آنها نمی تواند رأی اعتماد بگیرد و آنها مطمئنا به مخالفت برخواهند خواست چنان که در سال ۱۳۴۲ برای وزارت “فرخ رو پارسا” با دولت وقت به شدت مخالفت و پس انقلاب نیز وی را به عنوان “مفسد فی الارض” اعدام کردند.
در نتیجه او می دانست که بافت سنتی باقی مانده از آن زمان با وزارت زن مخالف خواهد بود اما این ریسک تبلیغاتی را انجام داد تا توضیح یا توجیه جامعه این باشد که به نظر احمدینژاد وزارت، حق جامعهی زنان است! این درحالیست که جنبش زنان هم این مطلب را در اولویت مطالبات خود قرار نداده بود زیرا بافت سنتی ـ مذهبی ایران را میشناخت.
در مرحلهی دوم به دفاع از این سه زن برخاست و برای ارتقای منزلت آنان درخواست کمک کرد تا ثابت کند دولت و شخص او مشکلی با ارتقای منزلت سیاسی و اجتماعی زنان ندارند و هزینه این مخالفت را بر دیگران و مشخصا مجلس شورای اسلامی تحمیل کند.
در مرحله ی سوم و علیرغم عدم رأی اعتماد به دو زن نامزد وزارت، سرانجام به خواسته ی خود رسید و توانست اسم خود را به عنوان اولین دولت بعد از انقلاب که یک وزیر زن را در جمع خود پذیرا شد ثبت کند تا در آخر این بازی از پیش برنامه ریزی شده، برنده ماجرا باشد.
نه تنها در کارنامهی هیچیک از این زنان فعالیتی برای احقاق حقوق زنان وجود ندارد بلکه سابقه ای در ترویج مردسالاری از خود نشان دادهاند.
مردسالاری یا حمایت از برابری جنسیتی به صرف مرد یا زن بودن نیست که اثبات می شود؛ چه بسیار مردانی که برای رسیدن به برابری جنسیتی فعالیت دارند و حاضر به پرداخت هر بهائی نیز هستند و بالعکس چه بسیار زنانی که با نگاه و عمل خود به بقای سنت و تاریخ مردسالاری کمک می کنند.
شاید احمدینژاد و مرضیه وحید دستجردی این کابینه را افتخاری برای زنان ایران بدانند اما جنبش زنان بی خبر از حقوق ضایع شدهی خود نیستند و وظیفهی همسری و مادری را به عنوان “تنها” وظیفهی خود نمیدانند و به ویترینهای سیاسی دل خوش نخواهند کرد.
آنها راهی دشوارتر از گذشته در پیش رو دارند زیرا کسی از جنس خودشان در برابرشان ایستاده و در برابر “تغییر” مقاومت می کند.
بیروت