سایت گویا » در یکی از راه پیمایی هایی که در آلمان برگزار می شد، زنی آلمانی که در کناره خیابان ایستاده بود، با شنیدن شعارهای مان، دستانش را بلند کرد و به زبان آلمانی گفت، دستمزد من هم اضافه باید گردد!
صحنه ای بود که برشی از تاریخ را نشان میداد، که یاد می داد، که راه را نشان می داد. آموزه های چندین ساله را با یک جمله عملی می کرد…..
سالیان سال تکرار کردیم، درخواست ها و مطالبات بی واسطه مردم، همان شعله گردانی ست که آتش را می گیراند و هر که را در جای خود می ایستاند و این دیگر فریادی نیست که حنجره را خسته کند، ذرات زندگی ست که جاری شده و هر آن بازتولید می شود، این مطالبات بی واسطه مردم!
و جنبش زنان، جنبش نیمی از مردم مان، هنوز اما بسیار نحیف است. نونهالی ست که قد برافراشته و ریشه های نازکش را در فاصله ای نزدیک به سطح زمین گسترانده است و تمام تلاش خود را می کند تا در مقابل طوفان خشم این حکومت ناهنجار بایستد و پوست خود را هرچه کلفت تر کند. چگونه؟
ابتدا می توان نقاط قوت جنبش زنان را برشمرد. همین جا باید تأکید کرد که کمپین یک میلیون امضاء و یا سایر ائتلاف هایی که بر سر یک موضوع معین میان فعالین مسائل زنان (چه زنان و چه مردانی که در مبارزه برای رفع تبعیض جنسیتی شایان تحسین اند) انجام گرفت، هرچند بخش بزرگی از جنبش زنان است، اما تمامی آن نیست. فعالینی در حوزه زنان هستند که نه تنها هم راه کمپین نیستند، شاید مخالف قاطع آن هم به شمار می روند، اما تا جایی که در راستای مبارزه با تبعیض جنسیتی عمل می کنند ، بخشی از جنبش زنان محسوب شده و در بررسی حرکت جنبشی زنان باید جای داشته باشند.
یکی از برجسته ترین نقطه قوت جنبش زنان، استقلال آن از حکومت، احزاب و هر گونه سازمان مدعی رهبری است. چنین استقلالی هیچ گونه ربطی به وابستگی تک تک زنان به این سازمان یا آن حزب و یا هر عقیده و ایدئولوژی ندارد. نمی توان جنبش اجتماعی و توده ای داشت، اما منکر آن شد که هر یک از اعضاء آن مختارند که گرایش عقیدتی و ایدئولوژیکی خود را به مرحله عمل درآورند. مهم استقلال خود جنبش است که زائده هیچ گروه و جریان دیگری نیست، بلکه در مجموعه خود یک جنبش مستقل زنان به شمار می رود.
یکی دیگر از نقاط قوت جنبش زنان، تداوم وادامه کاری آن است. با صراحت تمام می بایست این نقطه قوت را ناشی از کنش های همین بخش کمپین تغییر برای برابری در جنبش زنان دانست. بدون ایده ها و فعالیت های مستمر این بخش از جنبش زنان شاید به جای درختی نونهال، هنوز جوانه هایی از جنبش را در سطح زمین شاهد بودیم. اما اکنون یک جنبش اجتماعی زنان نسبتا قوی داریم و با این که هنوز در مقابل قدرت دشمن ضعیف است اما اثرات خود را در همه حوزه ها برجای می گذارد و نقش خود را ایفا می کند.
ساختار شبکه ای و افقی این جنبش نیز یکی از مهم ترین نقاط قوت آن است. شاید بتوان استقامت و شکست ناپذیری این جنبش را در وجود چنین ساختاری جستجو کرد. جنبش مستقل زنان نه تنها به این ترتیب خیل متنوع زنان را با ایده ها و گرایشات مختلف در خود جای می دهد و بدین وسیله با یارگیری از طیف رنگارنگ زنان بر شاخ و برگ های خود می افزاید، بلکه در مقابل سرکوب و خشونت و خشم افسارگسیخته حکومت نیز توان ایستادگی و استقامت خود را تضمین می کند.
یکی دیگر از نقاط قوت قابل تحسین جنبش زنان، پویایی، صراحت و عدم وجود یک دگماتیک ایستا و مانا در این جنبش است. تحلیل های دقیق، رک و تیز بعد از هر مقطع و راه گشایی های آن، جنبش زنان را چندین گام به جلو می برد. صراحت در بیان واقعیت و هر آن چه که بود، در سخت ترین لحظات سرکوب و خاموشی جان کاه بعد از آن، نوری از روشنایی در قلب ها می افکند. جنبش مستقل زنان نشان داده است که مرگ ندارد، در خاموشی و ناامیدی نیز به یک آن، آن چنان شوری در دل ها برمی انگیزاند که زندان، شکنجه و اعدام نیز به سخره گرفته شده و از هرکدام شراره ای برمی خیزد تا جهشی دیگر را سازمان دهد.
مهم ترین نقطه ضعف جنبش زنان اما، این است که هنوز ضعیف است. این جنبش جانی ندارد، یا بهتر است بگویم آن جان شیفته و بی قرارش نحیف است. هر چند که با همین جان تب کرده آن چنان پیش می رود که حکومت را وادار به گزینش سه زن در دولت خود می کند. البته روشن است که این سه زن چه موضعی دارند و احمدی نژاد چه هدفی! اما همین که چنین کاری می کند، نشان از آن دارد که دیگر نمی توان بی توجه به زنان حکومت کرد، هرچند مزورانه.
اما از این واقعیت نمی توان گذشت که جنبش مستقل زنان در مقابل چنین رژیم هار و خشنی هنوز به اندازه کافی توانمند نشده است. جنبش زنان می تواند توانمندی را در هر حوزه ای کسب کند، اما آن چه او را در مقابل خشونت مردسالارانه نظام حاکم آب دیده می کند، پایگاه توده ای اوست. جنبش زنان باید ریشه های خود را قوی کرده و در زیر زمین بگستراند تا تنومند شود. در این مسیر باید ابتدا زنانی را که به او نیرو و توان می دهند، بشناسد.
خیل زنانی که در مشاغل مختلف مانند کارگری، پرستاری، معلمی، نگاه داری از کودکان یا کهن سالان و غیره با سخت ترین شرایط کاری و پایین ترین رده حقوقی استثمار می شوند و شاید هیچ گونه فرصتی برای فعالیت اجتماعی جدا از محیط کار خود نداشته باشند، اما با آگاهی به این که می توانند در جنبش زنان درخواست و مطالبات شان را فریاد زنند تا شرایط زندگی شان ذره ای بهتر شود، می توانند نیروی بالقوه جنبش زنان محسوب شوند و در اولین گام ها به سرعت تبدیل به نیروی بالفعل خواهند شد. این ها همان زن آلمانی کنار خیابان هستند که می خواهند مطالباتشان را فریاد بزنند و حاضرند برای به دست آوردن شان بجنگند.
زنانی که خانه دار بوده و در آشپزخانه ها و جمع آوری و شستشو نه تنها از نیروی جسم و جان خود بدون حقوق و دست مزد مایه می گذارند، بلکه تمام روح و روان خود را نیز در همان پستوها فرسوده می کنند.
دختران بی آینده ای که با وجود تحصیلات دانشگاهی بی کار و ناامید از زندگی تحت فشارهای جمهوری اسلامی، حتی اگر شغلی نیز پیدا کنند، جز تبعیض و بی عدالتی نصیبشان نخواهد شد.
زنانی که شاید هنوز اسم کمپین را نشنیده باشند، شاید اصلا کامپیوتر را ندیده باشند و شاید کلمه کنوانسیون هرگز به گوش شان نخورده باشد. اما تبعیض جنسیتی را با پوست و گوشت شان تجربه می کنند و اگر بدانند که راهی برای نجات از این سرنوشت فلاکت بار دارند، تا به آخر همراه جنبش می شوند. آن ها هیچ چیز برای از دست دادن ندارند.
جنبش زنان باید از این زنان نیرو بگیرد، باید مطالبات شان را بشناسد، باید از آنان دفاع کند. جنبش زنان باید متشکل از این زنان باشد تا شاخه های نازک و ظریفش از بادهای مهیب به این طرف و آن طرف خم نشود، تا تبدیل به درخت تنومندی شود که ایستاده بر جای خود، از هیچ بادی نلرزد.
برای از بین بردن تبعیض جنسیتی کار زیادی داریم، راه طولانی ست و باید بتوانیم تا به آخر بایستیم.