تغییر برای برابری » جنبش اخیر مردم ایران و تحولات سیاسی و پرشتاب این ماه ها عملا گروه های کارگری ، زنان ، قومیتی ، دانشجویی و … را در معرض برخی پرسش های بنیادین قرار داده است : رابطه ی مطالبات صنفی ، فرهنگی ، جنسیتی ، هویتی و… با جنبش مردمی اخیر چیست ؟ آیا این گروه ها با پافشاری بر مطالبات خود ، باید در موقعیتی هویت جویانه نسبت به جنبش واقع شوند ؟ و از همه مهم تر آیا تاکید بر «پرهیز از رویکرد سیاسی» که تاکنون شعار بسیاری از این گروه ها و به ویژه کمپین یک میلیون امضا بوده است در شرایط فعلی هم قابل دفاع است ؟
حضور پررنگ و مسلط زنان در جنبش اخیر و نقش آفرینی خلاقانه و چشم گیرشان به لحاظ کمی و کیفی عملا ناشی از آن است که از آغاز جنبش تا کنون زنان به عنوان «انسان های برابر» در آن دست به کنش سیاسی زده اند . زنان در این جنبش مردمی ، با پرهیز از مطالبه مداری و مطالبه گرایی هویتی و جنسیتی و با درنوردیدن مرزهای هراس ملی از قوه قهریه ی دولت ، در تقابل آشکار با آن واقع شده و به اعمال خود آگاه حق شهروندی خود پرداختند .
در این میان اما گروه های متنوع جنبش زنان که می توان آن را جدی ترین و موثرترین جنبش اجتماعی ایران پیش از انتخابات خرداد ۸۸ ارزیابی کرد ، هم چنان به اتخاذ مواضع غیر سیاسی و جنسیتی اصرار دارند که اصطکاک این رویکرد با اهداف جنبش مردمی اخیر در ماجرای معرفی سه کاندیدای زن کابینه ، به طور جدی خود را نمایان ساخت . پس از معرفی آجرلو ، دستجردی و کشاورز به عنوان کاندیداهای وزارت ، فعالان جنبش زنان با تحلیل موضوع و نقد آن از دریچه ی مطالبات جنسیتی و هویت جویانه ، هرچند عملا آن را فاقد اثر ارزیابی کردند ، اما به ندرت موضوع را از منظر عدم مشروعیت دولت و عدم وجاهت هرگونه انتصاب و انتخاب در آن که مورد تاکید جنبش اخیر بود ، نگریستند . فعالان جنبش زنان تنها سوابق «ضد زنان» زنان معرفی شده را مورد نقد قرار داده و یا حضور آن ها را به دلیل نزدیکی فکری و سیاسی به احمدی نژاد نقض غرض مطالبات جنبش زنان تلقی کردند . این در حالی ست که جنبش مردمی با اصرار بر نامشروع بودن دولت و غیر قانونی بودن تشکیل آن ، عملا در موضع تقابل با هرگونه اقدام آن قرار دارد . به این ترتیب از منظر جنبش هرچند معرفی سه کاندیدای زن برای کابینه می توانست حداقل به عنوان امری هنجارشکن در عرف مسلط جمهوری اسلامی به نظر برسد اما دولت غیرقانونی حتی اگر شیرین عبادی یا پروین اردلان را نیز به عنوان وزیر معرفی می کرد ، باز هم غیرقانونی بود و هم چنان در تقابل با جنبش واقع می شد .
در واقع جنبش زنان موضوع کاندیداهای زن کابینه را از بستر جنبش اخیر مورد نقد قرار نداد وگرنه به طور مثال می توانست در اقدامی هماهنگ اعلام کند حتی اگر همه ی وزرای کابینه از میان زنان و حتی از میان فعالان کمپین نیز معرفی می شد ، نه تنها در ماهیت نامشروع و غیر قانونی دولت (از دید جنبش مردمی اخیر) تغییری به وجود نمی آمد ، بلکه نوع مواجهه با آن نیز هم چنان رادیکال و نامشروط باقی می ماند. در این صورت جنبش زنان با این پرسش مواجه نمی شد که اگر چهار سال پیش احمدی نژاد همین زنان را به عنوان کاندیداهای وزارت معرفی می کرد ، انتقادها جز همین هایی بود که امروز مطرح شد؟ پس جنبش مردمی در جریان ، در کدام کنج معادله مستقر می شود ؟
به نظر می رسد آبشخور چنین واکنش هایی را باید در اصرار به عدم اتخاذ رویکرد سیاسی جنبش زنان و تلاش برای مطالبه محورانه و هویت جویانه بودن آن جست که بی تردید در سال های گذشته بسیار مفید و موثر بوده است اما عدم انطباق آن با جریان جنبش اخیر حداقل در زمینه ی فراجنسیتی بودن آشکار است .
به این ترتیب جنبش زنان اصولا از رویکرد سیاسی اجتناب می کند در حالی که عملا جنبش مردمی بر مبنای آن درجریان است ؛ به دیگر سخن شاید جنبش زنان برای ورود به ماهیت سیاسی جنبش مردمی باید مدعای نامشروع بودن دولت و کلیه ی اقدامات آن را به عنوان اولویت نسبت به مطالبات جنسیتی بپذیرد. چرا که تا امروز علی رغم حضور موثر و رادیکال اعضا آن، عملا تعریف ماهوی و خودبسنده ای در جنبش مردمی اخیر نیافته است . این امر در صورت استمرار می تواند امکان ابتلای جنبش زنان به عارضه ی دوری از مردم و مرزبندی با جنبش را افزایش داده و نتایج سال ها فعالیت قدرتمندانه و بی وقفه اش را در معرض ریزش قرار دهد.
واقعیت آن است یکی از مهم ترین و درخشان ترین ویژگی های جنبش زنان و بالاخص کمپین یک میلیون امضا ساختار افقی موفق آن بوده است که عملا مناسب ترین موضع انطباق با جنبش مردمی اخیر نیز همین نقطه است . جنبش زنان برای حفظ این ساختار افقی هزینه های سنگینی پرداخته و امروز در صورت عدم پرهیز از رویکرد سیاسی می تواند در کنار گروه های دیگر بدون حذف و اعوجاج اهداف تکوینی اش ، بر بستر جنبش مردمی جاری شود و از ساختار موفق افقی خود الگویی مستقر و موثر برای جنبش بسازد .
فراموش نکنیم یکی از موثرترین دلایل حضور گسترده ی زنان در این جنبش مردمی ، علاوه بر انباشت مطالبات و مدار فزاینده ی فشارها ومحرومیت های آنان ، ایجاد بافت و زمینه ی مناسب رشد آگاهی در سال های گذشته توسط جنبش زنان بوده است.