تغییر برای برابری: در فاصله یک ماه و نیم اخیر کشور آبستن وقایع متعددی بود که چه از منظر کیفی و چه از نقطه نظر کمی در دهه های اخیر بی سابقه بوده است. از شکل گیری فضای جدید در عرصه تبلیغات انتخاباتی گرفته تا وقایع اعتراضی پس از اعلام نتایج انتخابات، همگی دامنه وسیعی از فعالیتهای خاص و در نوع خود بزرگی را شامل می شوند که در شرایط کنونی و با فروکش کردن تقریبی فضای ملتهب، جا دارد تا از منظری تحلیلی به آن نگریست.
دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، تفاوتهای فاحشی با دوره های پیشین خود داشت. چه از نظر جنبه های تبلیغاتی و چه از لحاظ ترکیب کاندیداها و نوع مطرح کردن برنامه ها و همچنین با حضور بی سابقه طیف های مختلف فعالین جامعه مدنی از جمله زنان که با مطرح کردن مطالبات خود به عرصه انتخاباتی وارد شدند و حتی مردمی که اینبار با سطح وسیع تری از آگاهی به میان آمده بودند. این تفاوتها در سطح کلی تر، همه و همه نوید رشد یافتن جامعه مدنی و نزدیک شدن به سطح تاحدودی مطلوب از دموکراسی را می دادند. امیدواری به تغییر شرایط به نحو مطلوبتری که با اعلام نتایج انتخابات از میان رفت.
اما یاس ناشی از اعلام نتایج دیری نپایید و مردمی که به واسطه آزادی نسبی چند هفته پیش از انتخابات با مطالبات بیشتر و متوقع تر از همیشه به عرصه آمده بودند، نتایج اعلام شده را نپذیرفتند. البته نمی توان نقش کارنامه چهارساله پیشین دولت را که سبب ساز مخالفتهای وسیع مردمی، جامعه مدنی و حتی سیاسیون داخلی را فراهم آورده بود، نادیده گرفت. همه این وقایع سبب شد تا تجمعات و تظاهراتهای وسیعی در سطح کشور به خصوص پایتخت، آغاز شود. تجمعاتی که در ابتدا بسیار مدنی و آرام برگزار می شد و با ورود نیروهای امنیتی و پلیسی به درگیری و زد و خورد و قتل و دستگیری های گسترده انجامید.
اما آنچه که این مطلب قصد پرداختن به آن را دارد، نقش غیر قابل انکار زنان به عنوان نیمی از جامعه در این وقایع است. به طور کلی می توان حضور زنان و نقش آنان را در یک ماه و نیم گذشته در سه دوره پیش از انتخابات و عرصه تبلیغات، پس از اعلام نتایج و تجمعات اعتراضی آرام و دوره آغاز خشونت بررسی کرد.
دوره پیش از انتخابات
از نیمه های اردیبهشت ماه و به طور جدی تر از آغاز خرداد، تبلیغات انتخاباتی و مطرح شدن برنامه ها و مطالبات آغاز شد. در این دوره زنان از طبقات و طیف های متفاوت فکری به طور وسیعی به فعالیتهای متفاوت پرداختند. از زنانی که با امضای جنسیتی خود و در قالب همگرایی زنان برای انتخابات به چانه زنی برای مطالبات جنسیتی خود به عرصه آمدند تا زنانی که در قالبهای کلی تر چون گروههای دانشجویی، هنرمندان، سیاسیون، مردم و… در این دوره حضور فعالی داشتند.
برای تحلیل گروه اول که مطالبات مشخصی را مطرح کرده بودند و دعوی جنسیتی داشتند، مسئله کمی ساده تر است. این گروه با شکل دهی ائتلافی از میان گروههای متفاوت فعالین جنبش زنان و همچنین افراد فعال این حوزه با اندیشه های متفاوت از سکولار گرفته تا زنان عرصه سیاست و هنرمندان و توافق برسر مسائل حداقلی که می توانست کلیه اعضای این ائتلاف گسترده را به اجماع بکشاند از جمله پیوستن به کنوانسیون رفع همه گونه اشکال تبعیض علیه زنان و تغییر چندین اصل قانون اساسی مرتبط با زنان، وارد فعالیتهای انتخاباتی شدند. آنها فعالیتهای خود را با ارائه چندین بیانیه، پخش بروشورهای آگاهی دهنده درباره مسائل زنان بین مردم، حمل پلاکاردهای ما به مطالبات زنان رای می دهیم، چانه زنی با کاندیداهای منتقد، تحلیل شرایط و مقالات و نقدهای پشتیبانی کننده از ائتلاف در داخل و خارج شکل دادند و به نحو شایسته ای در قامت یک جنبش مدنی در عرصه حضور یافتند.
اما وضعیت برای زنانی که در قالبهای کلی تر در این جریان شرکت جستند، کمی پیچیده تر است. گروههای مختلف جنبش دانشجویی که دراین دوره از سیاست تحریمی خود فاصله گرفته بودند، مطالبات خود را مطرح کرده و پس از چانه زنی، قسمت عمده ای از آنها از یکی از کاندیداها حمایت کردند. در میان آنها انچه مشهود بود حضور گسترده زنان بود. زنان جنبش دانشجویی در قالب سخنگو، منتقد، تحلیلگر و… ظاهر شدند و نسبت به سالهای پیشین فعالیت جریانهای دانشجویی، حضور قابل قبولی داشتند. زنان هنرمند در کنار مردان این صنف با حمایت از کاندیدای منتخب خود چه در بیانیه حمایتی جمعی، چه به طور فردی و چه با ساخت تبلیغات خلاقانه و حتی همپای مردم در جریانهای خیابانی شرکت جستند. زنان حاضر در عرصه سیاست نیز از طیف های متفاوت چه حامیان دولت و چه منتقدین آن حضور جدی و فعالی داشتند که تا کنون بی سابقه بوده است. آنها با فعالیتهای انتخاباتی، ارائه بیانیه ها، شکل دهی حرکتهای تبلیغی و مصاحبه ها و تحلیل در هر دو سوی طیف موافقان و مخالفان دولت به صورت تاثیرگذاری حضور فاعلانه داشتند.
اما زنانی که به جریان یا نهاد خاصی منسب نبوند و عموما تحت عنوان مردم به آنها پرداخته می شود، پررنگ ترین حضور انتخاباتی خود را تجربه کردند. در دوهفته پایانی تبلیغات در سرتاسر کشور تجمعات و راهپیمایی های وسیعی در حمایت از کاندیداها برگزار شد که نقش زنان در این حرکتها حداکثری بوده است. زنان با حضور پرتعداد خود تقریبا در تمامی برنامه های خیابانی برای هر چهار کاندیدا حضور داشتند و می توان گفت که در این مقطع ما با طیف خاصی از اندیشه مواجه نیستیم و این دقیقا وجه تمایز این دوره از دو دوره بعدی است. زنان متفاوت چه از لحاظ پراکندگی سنی، چه از منظر حوزه اندیشه و چه در ظاهر و پوشش به عرصه آمدند. خیابانها در کنار دختران جوانی که برای اندک آزادی فردی و اجتماعی امید خود را به کاندیداهای اصلاح طلب بسته بودند، زنان مسن و حتی سالمند زیادی را به خود جلب کرده بود که همگی خواسته هایی داشتند و این خواسته ها برخلاف گذشته انتزاعی و کلی نبودند. بلکه در بیشتر موارد حداقلی ترین نیازهای زنان را شامل می شدند.
در این دوره چون هنوز انتخابات انجام نگرفته بود و با فضای سیاسی باز بی سابقه ای در کشور مواجه بودیم، همه شرکت کنندگان در عرصه های مختلف خواسته هایشان را همراه با شادی و نشاط فراوان مطرح می کردند از حق داشتن شغل و سرپناه تا مخالفت با حجاب اجباری.
دوره پیش از انتخابات دورانی شاد بود که تقریبا تمامی اندیشه های مختلف را در کشور دربر می گرفت. مردم در خیابانها به رقص و پایکوبی پرداختند، سرود خوندند، خواسته هایشان را مطرح و با مخالفانشان بحث و گفتگو کردند.
هفته اول پس از اعلام نتایج و تجمعات آرام
پس از حضور پرشور مردمی در جمعه ۲۲ خرداد درپای صندوقهای رای و به فاصله چندین ساعت پس از اعلام نتایج، اولین اعتراض های خیابانی شروع شدند. اعتراضاتی که در روز اول خیابان های حومه وزارت کشور را در برگرفته بود و بعدها وسیع تر شد. از همان اولین ساعات اعتراض زنان زیادی به خیابان آمدند که در ابتدا بیشتر دختران جوان و فعالین ستادهای انتخاباتی را شامل شده و روز بعد و با شکل گیری اولین تظاهرات بزرگ خیابانی یعنی برنامه حرکت از میدان انقلاب تا میدان آزادی، لایه های مختلف زنان را دربرگرفت. به مدت یک هفته هرروز عصر خیابان های شهر مملو از معترضانی بود که در سکوت شعارهای اعتراضی خودرا به نتیجه انتخابات حمل می کردند و ایران شاهد یکی از بزرگترین اعتراض های مدنی بود.
نیروهای پلیسی حاضر در خیابانها به جمعیت تظاهر کننده در ساعات اصلی تجمع حمله نکردند و تنها حمله جدی به تظاهر کنندگان در روز شنبه در میدان آزادی و با تیر اندازی به چندین نفر انجام شد که نهادهای پلیسی از ان تبری جسته به نیروهای غیر از خودشان منتسب کردند. زد و خوردها و دستگیری های مردمی این هفته در ساعات پایانی شب و در درگیری های خیابانی رخ دادند که جمعیت بسیار کمتری به نسبت روزها در آن حضور داشته و از این منظر می توان گفت که مردم در تجمعات روزانه احساس امنیت بیشتری داشتند.
در این هفته زنان مختلف از طیف های گوناگون که همگی منتقد به وضع موجود بودند، خیابانها را پر کردند. پیر، جوان، خانه دار، تحصیلکرده، هنرمند، دانش آموز، فعال سیاسی و…. این زنان که به طور قطع نیمی از جمعیت تظاهر کننده را شامل می شدند، عموما با یک شعار کلی به خیابان آمده بودند. آنها به دنبال رای گمشده خود بودند و انتخابات و نتیجه آن را نمی پذیرفتند.
در این دوره چندین زن روزنامه نگار و فعال جامعه مدنی بازداشت شدند. تظاهراتها آرام و بدون شعار کلامی بود و زنان نشان دادند که با وجود سالها سرکوب و تربیت پرده نشینی، می توانند به نیروی بالقوه ای در عرصه سیاسی بدل شوند. در این دوره مطالبات خاص جنسیتی مطرح نشد و گروههای زنان نیز همچون باقی طیف های جامعه مدنی به واسطه شوک عمومی حرکت خاصی با امضای گروهی انجام ندادند. بسیاری از این گروهها ترجیح دادند که در این هفته در کنار مردم و تحت سازماندهی آنها و برنامه های اعلام شده در خیابان ها و یا توسط دو کاندیدای اصلاح طلب ، در قالب مردمی ، تنها به وضع موجود اعتراض کنند و خواستار بازپس گیری رایشان شوند.
از نکات جالب تجمع های این هفته می توان به تجربه جدید اعتراض خیابانی و نهادینه شدن فرهنگ تجمع در میان ایرانیان اشاره کرد. مردمی که هرروز نسبت به روز قبل بالغ تر و آگاه تر به خیابان می آمدند. در ابتدا تنها سکوت بود و جمعیت، ولی به تدریج پلاکاردهای حامل شعارهای مختلف به خیابان آمدند که این حمل شعارها در نهایت در تجمع میدان توپخانه به جنسیتی شدن شعار انجامید و در این تجمع برای اولین بار در طول هفته با زنانی مواجهیم که شعارهای مطرح شده در میان مردم را با نگاه کاملا جنسیتی و زنانه به خیابان آوردند. شعارهایی چون ای خواهر شهیدم رایتو پس می گیرم، در واکنش به شعار همه گیر برادر شهیدم رایتو پس می گیرم که در سطح وسیعی در بین مردم شایع بود و حتی بسیاری از زنان هم همین شعار مردانه را حمل می کردند و شعار زن= مرد در برابر کودتا که نشانگر جمعیت عظیمی از زنان بود که در این دوره به خیابان ها آمده بودند.
تلویزیون نیز در این هفته از زنان استفاده متفاوتی کرد. زنانی با پوششهای کاملا مغایر با خواست رسانه ملی در برنامه های تلویزون حاضر می شدند. زنانی که مخالف تظاهرات و اعتراض بودند و رسانه ملی نشان داد که هرکجا که به صلاحش باشد می تواند از خط قرمزهای خود بگذرد. خط قرمزهایی که گذر از آنها به واسطه زنان امکان پذیر می شود.
در حقیقت در این دوره ما با حضور جدی و پرتعداد زنان منتقد به وضع موجود مواجهیم. زنانی که برای آنها خواستگاه طبقاتی و یا فکری مشخصی را نمی توان در نظر گرفت. آنها در معنای واقعی کلمه مردم بودند. مردمی که با وجود شایعه های گسترده در باب دستگیری و تهدیدهای زمزمه شده به خیابانها آمدند. وجه تمایز این دوره با دوره قبل تر یعنی پیش از انتخابات را شاید بتوان به طور عمده منتقد بودن به وضع موجود دانست. یعنی ترکیب جمعیتی مردم همچون دوره قبل همه حوزه های عقیده را در بر نداشت. به طور خاص حامیان دولت و رای دهندگان به رییس جمهور فعلی به جز روز خاصی که برای شادمانی به خیابان آمدند، در این دوره حضوری ندارند و وجه تمایز دوم آن را می توان تمرکز بر یک خواسته واحد، ابطال انتخابات و پرهیز از ارائه سایر مطالبات دانست. در این دوره خبری از زنان برای زنان نیست و زنان در خدمت اندیشه کلی تر ابطال انتخابات به عرصه آمدند.
دوره خشونت و سرکوب
این دوره که با حمله گسترده نیروهای امنیتی و پلیسی به تظاهرات شنبه ۳۰ خرداد آغاز شد. فصل جدیدی از اعتراض را در کشور گشود. در روز شنبه چون همه روزهای هفته گذشته زنان و مردان زیادی برای حرکت از میدان انقلاب به سمت میدان آزادی به خیابان آمده بودند. مردمی که با حمله شوک آور نیروهای پلیسی اعم از یونیفرم پوش و لباس شخصی مواجه شدند. حمله به مردم با باتون و گاز اشک آور و اسپری فلفل و کتک زدنهای وحشیانه و دستگیری های گسترده که تا نیمه های شب به طول انجامید، تهران را به صحنه درگیری های خونینی بدل کرد که در تمامی سالهای اخیر بی سابقه بود. در این روز چندین تن از جمله ندا آقا سلطان به ضرب گلوله کشته شدند.
پس از روز شنبه و با استقرار وسیع و دائمی ماموران امنیتی در قالب گاردهای مسلح در خیابان و شکل گیری فضایی به شدت امنیتی که هیچ تجمع و حرکت گروهی را بر نمی تافت و برخورد قاطع آنها با مردم در کنار دستگیری های گسترده و پرتعداد، جمعیت تظاهر کنندگان کاهش یافت. درروزهای پس از شنبه تجمعاتی به صورت پراکنده در سطح تهران شکل گرفت و در اکثر روزهای هفته و در ساعات بعد از ظهر در میدانهای خاصی شاهد تجمع مردمی بودیم که با دخالت نیروهای امنیتی پراکنده شده و در صورت مقاومت دستگیر می شدند.
در این هفته نیز ما با حضور زنان در خیابان ها در ساعات اعلام شده برای تجمع مواجهیم و حتی در درگیری های خیابانی نیز تعدادی از دختران جوان وحتی گاه زنان میانسال شرکت دارند. حضوری که می توان از خلال فیلم های منتشر شده در سایتها آن را پی گیری کرد. زنانی که سنگ پرت می کنند، در کنار مردان در دفاع از خود شرکت می کنند و حتی در چند صحنه از فیلم ها شاهد حمله چندین دختر به گاردهای امنیتی هستیم.
اما آنچه که دراین میان شایان توجه است، کاهش یافتن تعداد زنان در صحنه های خشونت آمیز و درگیری است. در واقع با شکل گیری فضای خشونت بار و درگیری های شدید خیابانی زنان از ورود به عرصه، خودداری کرده و در سطح حداقلی باقی می مانند. با این وجود نقش زنان در این هفته نیز به هیچ روی کمرنگ نیست. آنان همچنان پرتعداد در ساعات اعلام تجمع همگانی به محل تجمعات می روند و با آغاز تشنج و درگیری نیز از صحنه محو نمی شوند. آنها فقط در سطحی کلی به در گیری نمی پردازند و در عوض با تغییر کوچکی در نقش خود به شکلی تیمارگرانه در نقش حمایتی ظاهر می شوند. به عنوان نمونه در اکثر دفعاتی که نیروی امنیتی در میان مردم، کسی را مورد ضرب وشتم قرار می دادند و یا قصد دستگیری کسی را داشتند، زنان به میان آمده و از او دفاع می کردند و یا با ایجاد سرو صدا و فریاد کمک خواهی نیروهای گارد را در بسیاری از موارد مجبور به کوتاه آمدن می کردند. زنهای زیادی با باز کردن درب خانه هایشان مردم در حال فرار را پناه می دادند و زنهای دیگری که به تیمار و کمک رسانی به مجروحین می پرداختند و خلاصه زنهایی که در پشت بام ها الله اکبر می گفتند و چه عجیب که این بانگ در سطح شهر بیشتر به صدای زنان آراسته بود.
این هفته پر حادثه تر از آن است که بتوان به سادگی جمع بندیش کرد. ندا آقاسلطان از کشته شدگان این هفته که صحنه مرگش به طور کامل فیلمبرداری شده، به نمادی از کشته شدگان این روزها و در سطحی وسیع تر به سمبلی از حرکت های اعتراضی در ایران و جهان بدل شد. زنان بسیاری چه از فعالان و روزنامه نگاران و چه از میان مردم بازداشت شدند. زنان بسیاری کتک خوردند و بسیار زنان دیگر نیز که به بازتاب صدای مردم به کمک اینترنت و دوربین های موبایل و گفتگو های تلفنی پرداختند. وجه تمایز اصلی این دوره با دوره های پیش از خود را می توان در کاهش یافتن تعداد معترضین به خصوص زنان، نداشتن هیچ گونه شعار و در خواست به دلیل نداشتن فرصت بیان، تکیه تنها بر اعتراض به وضع موجود، امنیتی شدن شدید فضای کشورو بالا رفتن هزینه اعتراض، دانست.
***
در سطح کلی می توان حضور زنان را در یک ماه و نیم گذشته حضوری فاعلانه و متفاوت از گذشته دانست. آنها اینبار به میانه میدان آمدند و تنها نظاره گران منفعل در حاشیه نبودند. به تناسب و فراخور وضعیت و شرایط، سیاستهای عملیاتی خود را تغییر داده و آگاهانه پرشور چه در عرصه مطرح کردن مطالبات و چه در زمان پی گیری آن و چه در دوره اعتراض جدی و حتی خونین حضوری قابل قبول داشتند و همچنین نشان داند که بیشتر خواهان اعتراض مدنی و آرام بوده و از درگیری و خشونت اجتناب می کنند. حضوری تازه از زن ایرانی که شاید نوید بخش دوران تازه ای یرای زنان این دیار باشد. دورانی که خواسته های این زنان را فراموش نکرده و صدایشان را در میان همهمه ها گم نکند.