در روز ٩ ماه می در کلن تظاهراتی بر علیه راسیست ها که مخالف ساختن مسجد در کلن میباشند، برگزارشد. من هم در آن شرکت کردم. در این حرکت من تنها نبودم و همراه دوستان “شبکه همبستگی با مبارزات رنان ایران” در آن شرکت داشتم. پلاکاردهایی تهیه کرده بودم با این مضمون که چرا به عنوان زن مخالف اسلام و راسیسم هستم.
در ابتدا گروهی از زنان و مردان مسلمان که خودشان را ضد بنیادگرائی به دوستان شبکه معرفی کردند، با ما همراه شدند. آنها در همان آغاز راه پیمائی شروع به پخش مجانی سی دی و تی شرت در بین تظاهرات کنند گان کردند. به من هم دو سی دی دادند. پس از پایان تظاهرات و در خانه آنها را تماشا کردم. یکی در مورد مخالفت با ممنوعیت حجاب برای معلمان زن مسلمان در آلمان بود و دیگری سراسر تبلیغ علیه ملحدین و کافران و اعلام جهاد علیه آنان بود. در هردو این سی دی ها مبلغان متن آنها خواهان حکومت اسلامی بودند. به نظر من امروزه کسی که زیر پرچم ٌ لا اله الا الله ٌ می رود و به یک گروه اسلامی تعلق دارد ودر بین تظاهرکنندگان سی دی اسلامی با محتوای دعوت به جهاد علیه غیر مسلمانان پخش می کند نه تنها با بنیاد گرایان حد و مرزی نداشته بلکه بنیادگرای ناب محسوب میشود.
همه آنها در کلن موافق ساختن مسجد بودند، به همین دلیل هم در تظاهرات شرکت کردند. ما نمی توانیم دنبال لائیسیته در میان زنانشان بگردیم. آنها خواهان ساختن مسجد بزرگ کلن و خواهان حکومت اسلام هستند، اگر برایشان اسلام تنها مسئله خصوصی بود نیازی به ساختن این مسجد با ١۵ تا ٢٠ میلیارد یورو هزینه نبود، چون در شهر کلن تعداد ٢٧ مسجد برای انجام امور دینی مسلمانان وجود دارد.
مشغول صحبت با یورگن بکر کاباره تیست سرشناس کلنی بودم. از پلاکارد من خوشش آمده بود. به خاطر ابراز نظر انتقادیش به اسلام در یکی از برنامه هایش ا سلامیست ها او را تهدید به مرگ کرده و از او شکایت نمودند. در همین زمان چند زن و مرد مسلمان به اصطلاح ضد بنیادگرائی به سراغم آمدند و نظر مرا در مورد ساختن مسجد کلن خواستند. وقتی گفتم که مخالف ساختن مسجد هستم، شروع به توهین کردن به من شدند. دو نفر از آنها ( از جمله زنی که درعکس روزنامه اسم روزنام؟ کلن است ) به من گفتند که من راسیست هستم وباید در صف گروه فاشیستی پرو کلن باشم . آلمانی ها و از جمله یورگن بکر گفتند که تولرانس و تحمل شنیدن نظرات مخالف در اسلام را ما هر روز بیش از پیش می شناسیم.
عکس العمل دوستان “شبکه همبستگی با مبارزات زنان ایران” در مقابل پلاکارد های من متفاوت بود. برخی کاملن موافق بودند. ٢ نفر با وجود اینکه موافق صد در صد نبودند برخوردی دمکرات و منطقی به این مسئله کردند و معتقد بودند ما شبکه هستیم و متشکل از افراد مختلف با نقطه نظرات متفاوت. این نظر من است وهیچ ایرادی ندارد که از طرف من مطرح شود. تعداد کمی از دوستان ناراحت بودند، صحبت دو نفراز آنها را با هم شنیدم که مطرح می کردند الان بحث ما اصلن اسلام نیست. در حالیکه به نظر من باید به شیوه ای مخالفت خود را با ساختن مسجد واسلامیست های بنیادگرا نشان می دادیم. فقط نوشتن کلمه بنیادگرا مرزها را مشخص نمی کند چون هیچکس خودش را بنیادگرا نمی داند. به همین دلیل وقتی که عکس دوستان شبکه را همراه این گروه با پرچم سبز لااله الا الله با شمشیر در روزنامه دیدم، با توضیح زیر عکس ” با روسری یا بدون روسری ، این بار نیز تعداد زیادی از مسلمانان کلنی به اعتراض علیه راست گراهای افراطی پیوستند” ناراحت شدم. فهمیدم که نتوانستیم با این گروه که در حین تظاهرات نفرت خود را نسبت به دگراندیشان و غیرمسلمانان نشان دادند مرزبندی کرده و صف مستقلی علیه راسیسم و علیه ساختن مسجد در کلن داشته باشیم.
عده ای پلاکارد مراحرکتی اولتراچپ خواندند. زمانی که تسلیمه نسرین در بنگلاد ش و اعیان هیرزی علی در هلند اسلام را به زیر سوال بردند معدود نیروهای روشنفکر بودند که آنها را مورد حمایت قرار دادند. سوال من از زنان همراه شبکه ما این است که آیا کار تسلیمه نسرین را چپ روی قلمداد می کنند؟ آیا چون مردم در بنگلادش داشتند زندگی خودشان را می کردند، زنان و مردان بنگلادشی به اسلام اعتقاد داشته و دارند نمی بایست در مورد اسلام سخن گفت و نظر انتقادی مطرح کرد؟
به نظر من ما زنان نمی توانیم مبارزه علیه راسیسم را جدا از مطرح کردن جایگاه زنان وحقوق آنان در ادیان به پیش ببریم، به خصوص در این مورد مشخص یعنی ساختن مسجد چند میلیارد یورویی در شهر کلن. بدون زیر سوال بردن نگاه اسلام و اسلامیست ها به زن، صحبت از آزادی و حقوق زنان معنائی ندارد. چون همه مذاهب و از جمله اسلام تبعیض بین زن و مرد را فرموله کرده اند.
قرآن در مورد جایگاه زن و حقوق او در زمینه ازدواج، طلاق، ارث و … مشخص و صریح سخن گفته است. مابین اعتقادات شخصی مردم یعنی داشتن مذهب به عنوان امری خصوصی و اسلام به عنوان قوانین مدون مدنی، حکومت الله بر روی زمین و ایدئولوژی تمامیت خواه تفاوت است. من به نظر و اعتقادات شخصی کسی توهین نمی کنم ، تنها آیه ها و سوره های قرآن را در مورد زنان نوشته بودم. اما اسلامیست ها هستند که به ما کار دارند، آنها امر به معروف و نهی از منکر و اعتقاد به جهاد علیه ملحدین و کافران دارند. آنها رواداری (تولرانس) نمی شناسند، هیچگونه احترامی به نظرات مخالف نمی گذارند. در کلن هم نمی توانستند تحمل کنند که کسی مثل من مخالف این سوره ها وآیات در مورد زن بوده و مخالف ساختن مسجد به خاطر نقشی که در ارگانیزه کردن خشونت و سرکوب علیه زنان و کودکان دارد، باشد.
مسلمانان باید بیاموزند که دیگران اجازه دارند نظراتشان را در مورد اسلام بیان کنند. کاریکاتوریست دانمارکی باید اجازه داشته باشد بدون ترس از حمله مسلمانان مشغول به کار خود باشد. تسلیمه نسرین باید بتواند آزادانه صحبت کند ونظر خودش را در مورد اسلام بگوید. تسلیمه نسرین در مصاحبه ای با روزنامه لیبراسیون ( برگرفته از کتاب با ارزش زنان و اسلام سیاسی شهلا شفیق) می گوید: “من برای زنانی می نویسم که تحقیر و شکنجه شده اند و چون سخنان نرم تا به حال بی اثر بوده اند، بدزبانی را برگزیده ام”. تسلیمه نسرین بی مذهب است. آیا اولتراچپ است؟ او قوانین اسلامی را به نقد می کشد. آیا اولتراچپ است؟
من روز ٩ ماه مه از حمایت بسیار افراد آلمانی که در تظاهرات ضد راسیست ها شرکت کرده بودند برخوردار شدم. بسیاری از من آدرس ایمیلی را خواستار بودند. بسیاری همراه من با اسلامیست ها در مورد تولرانس و احترام به آزادی بیان سخن گفتند. برای من تجربه خوبی بود.
دوستان! من نیز می دانم کار آسانی نیست ولی می باید از جائی آغاز کنیم. از کشوری آمده ایم که سی سال است نه تنها به نام اسلام بلکه بر اساس نص صریح قرآن، جمهوری اسلامی جنایت می کند. این تجربه ها را باید به مردم کشورهای دیگر انتقال دهیم. از این مسئله نترسیم که انگ راسیستی به ما می زنند. وقتی با جمهوری اسلامی در اوائل انقلاب برخورد و مخالفت می کردیم به من و امثال من انگ طرفدار پالیزبان، ساواکی ، همگام با آمریکا و آب به آسیاب ریز امپریالیسم می زدند. تجربه امروز مان به ما نشان میدهد که مخالفتمان درست بود.