دوستان عزیزم
با توجه به تجربه دو ماهه اخیر به نظرم رسید نکاتی را با شما که همیشه با هم در کار و کنش و گفت و گو برای پیش برد جنبش زنان بوده ایم در میان بگذارم .
پس از رانده شدن به تبعید ، سال ها پیش با هم به راه پر و پیچ خم مبارزه برای آزادی زنان قدم گذاشتیم . کاری را آغاز کردیم که ما را به چالش هر روز نو شونده دعوت می کرد که نقد اندیشگر و رفتاری از آن جدائی ناپذیر بود و هست . کافی ست هر یک از ما سال های گذشته را در سر مرور کنیم تا به روشنی این واقعیت را لمس کنیم که درگیر شدن در مبارزه برای حقوق زنان ما را در آن به بازنگری در همه مسائل هستی و نیز به تفکر در زندگی و رفتار شخصی مان دعوت می کند، چرا که جنسیت فقط بیولوژی نیست و تنظیم روابط جنسی و مناسبات میان جنس ها امری ست اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی که همه دامنه های زندگی را از اجتماعی ترین تا خصوصی ترین آن در بر می گیرد. شاید به همین دلیل باشد که فمینیسم نه یک ایدولوژی بلکه زاویه نگرشی است که بر گوشه های تاریک مناسبات قدرت نور می تاباند . شاید به همین دلیل باشد که نمی شود اندیشه و عمل فمینیستی را در چهار چوب یک حزب یا گروه سیاسی محدود کرد در عین این که نمی توان حضور و تقابل فمینیسم را در این عرصه نادیده گرفت و انکار کرد که منافع سیاسی و گروهی نیز در این میانه به تقابل برمی خیزند . امری که توجه به آن در موضع گیری نسبت به گفتار ها و کردارهائی که داعیه دفاع از جنبش زنان را در سر دارند حیاتی است. امری که گاه این موضع گیری را پیچیده و دشوار می کند .
امروز، تحول جنبش فمینیستی در ایران و گره خوردن آن با چالش جدی و سرنوشت ساز با حکومتی ایدئولوژیک این دشواری را دو چندان ساخته. پس از بیست و هفت سال تجربه ، آرام آرام شاهد رو دروئی هر چه مشخص تر جنبش زنان با ایدولوژی حاکم هستیم . خواست برابری با اعلام ضرورت لغو تمام قوانین تبعیض آمیز با مراجعه به میثاق های بین المللی جلو ه گر چنین حرکتی است. طرح خواست ” برابری” در برابر” انصاف” – که شعار اسلام گرایان و نیز دیگر بنیاد گرایان مذهبی است – گامی است مهم در این راه. بردن چنین گفتاری به میان مردم وجه دیگری از این اقدام است که اهمیت آن غیر قابل انکار است. طرح این گفتار و پیش برد این کنش اجتماعی بی شک و باید به طرح شعار آزادی و از جمله به آزادی پوشش بیانجامد و این چالش عمد ه ای است که در برابر این جنبش قرار دارد و هم اکنون نیز گرایشات متفاوت بر سر آن با هم در برخوردند. در ربط با این امر مسلما جدل بر سر جایگاه مذهب هم مطرح است و موضوع جدال .
من بر این اعتقادم که فمینیست ها در خارج از کشور باید اولین کسانی باشند که اهمیت این نکات را در یافته و با نظر و عمل خود در پیش رفتن جنبش در راه آزادی و دمکراسی همیاری کنند . به گمان من رفتار و کردار نفی یا سکوت تنها آب به آسیاب فمینیسم اسلامی خواهد ریخت و فراتر از آن به جمهوری اسلامی خدمت می کند. من بر این نظرم که فمینیست ها در خارج ازکشور در عین تعمیق جدل اندیشگی و حفظ نظر و عمل مستقل خود در شرایط آزادی ، با بهره گیری از امکانات این آزادی می باید بتوانند در حمایت از این جنبش و تمام حرکات فمینیستی در ایران حاضر باشند .
با توجه به این نکات و با توجه به وضعیت ایران شاید لازم باشد کسانی که با چنین موضع گیری موافقند گرد هم آیند و حرکات هماهنگی انجام دهند .
فکر کردم شاید در میان گذاشتن این فکر بتوان ما را به چاره جوئی در این راه یاری کند . تا نظر شما چه باشد . منتظر پاسخ هستم .
با مهر
شهلا شفیق