زنان در زندانهای جمهوری اسلامی / شهلا عبقری

زنان که نیمی از جامعه بشری را تشکیل میدهند در سیر تکاملی جوامع همیشه نقش فعالی را ایفا کرده اند. برای رسین به حد مطلوب فعالیت زنان، آزادی و برابری از ضروریات است که در بسیاری از جوامع امروزی وجود ندارد. یکی از بهترین نمونه های این نوع جوامع، کشور ایران است که جمهوری اسلامی شرایطی را بویژه برای زنان فراهم آ ورده که آنان از کوچکترین مواهب نمونه های آزادی بر خوردار نیستند.
امروز زنان ما در ایران در زندانهای مختلف جمهوری اسلامی اسیرند.

–» ١- زندانهای نامرعی (زندانهای نادیدنی یا غیر ملموس)

الف: جامعه

جامعه ایران به مثابه یک زندان بزرگ، زنان را در خود جا داده و از آ نان بعنوان یک کالای جنسی، به اصطلاح محافظت می کند. زنان در هر کجا که هستند ، در مدرسه، دانشگاه، اداره، کوچه، بازار، پارک، و …همیشه باید بیاد داشته باشند که یک وسیله جنسی هستند و اگر زندانبانی نبود که از آنها محافظت کند خود زندانبان خود باشند و خود را در میان زندان خود ساخته محصور دارند. نگاه به زن در جامعه مرد سالاری که رژیم جمهوری اسلامی در تحکیم آن بشدت میکوشد نگاهی است جنسیتی که از سنین کودکی تا بزرگسالی و حتی سالمندی مانند زندانی نامرعی عمل کرده و زنان را از دیگر بخش های جامعه مجزا میسازد.

ب: خانه و خانواده

زنان در چهار چوب خانه و خانواده نیز اسیرند و زندانبانان بیشماری را در اطراف خود دارند.
زمانی برادر، زمانی پدر، زمانی شوهر، زمانی عمو و حتی زمانی پدر بزرگ و ظیفه این زندانبانی را بعهده میگیرند. زنان در خانواده اساسا ً قادر به انجام فعالیت دلخواه خود نیستند و اکثرا ً زندانبانانند که و ظایف آ نان را تعیین می کنند. وظایف زنان منحصرا ً در محدوده آشپزی و آشپزخانه باقی میماند و بخش بزرگی از زنان بین شش تا هفت ساعت از ساعات روزانه خود را صرف تدارک، پخت وپز، چیدن سفره و شستشوی ظروف و نظافت خانه می کنند. انجام وظایف تعیین شده همچنین باید مطابق ذائقه و سلیقه های مختلف زندانبانان آنان باشد تا در معرض سرزنش، ناسزاگویی، و ضرب و شتم قرار نگیرند. زنان حتی در رختخواب نیز باید امیال و خواسته های خود را زندانی کنند و تابع نیازهای جنسی یکطرفه شوهرانشان باشند.و در صورت عدم تمکین مستحق عقوبت دنیایی و اخروی گردند( ١).

–» ٢- زندانهای مرعی(زندانهای ملموس درمیان زندانهای نامرعی)

تعداد زندانهای مرعی قبل از انقلاب فقط به مراکز استانها محدود میشد ، اماّ از بعد از انقلاب تا کنون بیش از صد زندان ساخته شده و هر شهری که بیش از پنجاه هزار نقر جمعیت دارد دارای زندان می باشد وهمچنان رژیم مدام اعلام میدارد که تعداد زندانها کافی نیست و احتیاج به ساخت زندانهای جدیدی است(٢) . بر اساس آمارهای داده شده از روابط عمومی سازمان زندانهای جمهوری اسلامی در سال ١٣٨۴، هر ساله شصد هزار نفر وارد زندانهای کشور میشوند که سه و نیم در صد آن زنان هستند. این زندانها را میتوان به دو دسته طبقه بندی کرد (٣).

الف: زندان عمومی

بزرگترین زندانهای عمومی در مراکز استان ودر تهران قرار دارند گزارشهایی از زندانهای تهران، مشهد، سنندج، گلستان، و کرمانشاه نشان می دهد که در این زندانها زنان با جرمها و گروه های سنی مختلف در یک زندان مشترک بسر می برند. شرایط زندان به گو نه ای است که حتی نماینده های رژبم اسلامی به بخشی از مشکلات آن اذعان دارند. اشرف بروجردی دبیر شورای اجتماعی کشور در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران می گوید: ” متاسفانه زندانهای کنونی بدلیل تفکیک نشدن جرایم ، در برخی موارد به کانونی برای آموزش جرم به کسانی تبدیل شده است که آشنایی با جرایم نداشته اند “( ۴).

همچنین شهیندخت مولاوری عضو کمیته حقوق دفتر امور بانوان وزارت :کشور در مصاحبه با خبرنگار مذکور، ضرورت بازنگری جدی در اداره زندانها را خاطر نشان میسازد و تا کید میکند که: ” معیارها و استانداردهای خاص بین المللی از جهت توجه به نیازهای خاص بهداشتی، جسمی و جنسی زنان پناهنده، آواره وزندانی وجود دارد که اکنون بررسی قانون و شناسایی رفع خلاء ها در این زمینه امری ضروری است. شرایط مطلوب بهداشت جسمی و جنسی زنان در زندانها فراهم نیست! به نحوی که حتی قوانین دارای خلاء نیز به درستی اجرا نمیشود” (۵).
زنان با جرایمی از قبیل بد حجابی، فرار از خانه، دزدی، روابط نامشروع، قاچاق مواد مخدر و قتل در زندانها هستند. آماری که از طریق پرسشنامه از صدو بیست نفر از مجرمان در زندان قصر جمع آوری گردیده است، نشان می دهد که زنان مجرم بیشترین فراوانی جرایم را در رده سنی بیست ویک تا سی و پنج را دارند و درسنین سی و شش تا پنجاه جرایم، کمترین درجه را داشته اند(۶). مقایسه این آمار با آ مارهای موجود در ابتدای انقلاب نشان میدهد که متوسط سن بزهکاری بسیار پایین آ مده، که نه تنها گویای نا کارآمدی جمهوری اسلامی و قوانین شرعی آن در کنترل بزه کاریهای زنان بوده بلکه خود عامل افزایش آن نیز بوده است.
گزارش های اندکی که از داخل این زندانها دردست است گواهی میدهد که شرایط داخلی زندان زنان بسیار وخیم تر از آن است که بوسیله رژیم ویا نشریات وابسته به آن اعلام میگردد. گزارش های زیر نشان دهنده این واقعیت است.
خبر نگاری گزارش میدهد:” داخل بندی به قول خودم در دار شدم ، بندی که آ ماده بازدید نبود … راهرو کوچک و سلول هایش پر از زنانی بود که جرم بیشتر آنان مواد و منکرات بود، بندی که دیوارهایش رنگ نشده بود، شلوغ بود و پر از همهمه ای که ترسناک می نمود. پنجره هایش انگار کوچکتر بودند، سلول هایش در های آهنی داشتند… فضا آنقدر سنگین بود که من جلوی همان سلول اول میخکوب شده بودم و پایم جلو نمی رفت. .. این جا شبیه همان زندانی بود که همیشه وصفش را شنیده بودم(٧).

کارگردانی که طی ساختن دو فیلم از زندان زنان توانسته بود روابط دوستانه ای را با زنان زندانی پیدا کند واز طریق آنان به اطلاعات ناگفته دسترسی یابد در مصاحبه ای چنین میگوید: ” بندی که بازدید ها معمولاً از آنجا است با بندی که محکومین به سرقت و قتل ومسایل ناموسی را دارد از زمین تا آسمان فرق دارد. بند خلاف کاران بسیار شلوغ و کثیف است و زندانیان یاغی برای سایرزندانی ها مشکلات زیادی درست می کنند. در آن بند ها زندانی ها دارای مشکلات روحی و روانی وحشتناکی هستند و مواد مخدر به وفور در بین شان ردو بدل میشود.
زن های درشت هیکل با تیپ های مردانه درسلول ها هستند که دو یا سه زن دارند. این زن ها با تیغ می آیند بالای سر طعمه هایشان و آ نها راتهدید به تیغ زدن می کنند تا همراهشان بیایند”( ٨).
فیلم زندان زنان که در سال ١٣٧٩ بوسیله خانم منیژه حکمت کارگردانی شده نیز نشان دهنده وقوع چنین وقایعی در زندان زنان است. این فیلم زندگی دو نسل را در فاصله زمانی هفده سال (سه مقطع زمانی ١٣۶٢،١٣۶٩ و١٣٧٩) در زندان به تصویر می کشد. در این فیلم با فضایی کوچک ودر بسته روبرو میشویم که به تعداد ساکنان آن با وجود اعمال مجازاتهای سنگین و طاقت فرسا افزوده میشود و زندان بطور مداوم جایگاه نسل کم سن و سال تری میگردد(٩). فیلم زندان زنان بخش هایی از بزه کاری های متداول در جامعه محصول جمهوری اسلامی را نشان میدهد و بیننده را به این برداشت می رساند که رژیم با قوانین وناکارآمدی خود زندانها را به محل اشاعه و تولید بزه کاری تبدیل کرده است. هر چند نمایندگان رژیم اسلامی اعلام داشتند که این فیلم منعکس کننده هیچ کدام از زندانهای جمهوری اسلامی نیست اما فیلم آنقدر واقعی است که انسان تصور می کند که با فیلمی مستند روبرواست. این فیلم بر اساس تحقیق وزندگی و رفت و آمد مداوم با زندان و زندانیان تهیه شده است ( ١٠).

گزارش هایی که حاوی گفتگو هایی با زنان بزه کار در زندان است بیانگر این حقیقت است که این زنان قربانیان شرایط ناسالم حاکم بر ایرانند. شهر نوش پارسی پور در کتاب خاطرات زندان می نویسد:” اندک زمانی که گذست . وضعی پیش آمد که مرا نسبت به این زنان علاقه مند کرد … آنان گاه به گاه شروع به درددل کردند. برایم روشن شد که حد اقل هشتادوپنج درصد آن ها منشاء روستایی دارند…هنگامی که من سن ازدواج آن ها را می پرسیدم میان ارقام ده تا دوازده سال توقف می کردند. نسبت بقدری قوی بود که در برخورد با کسانی که با آ نان صحبت نکرده بودم دیگر نمی پرسیدم، چند سالگی عروسی کردی؟ بلکه می پرسیدم، در سن ده سالگی عروسی کردی؟… شوهر ها اغلب بسیار مسن تر از زنان خود بودند و در بسیاری موارد روشن بود که این مردان این دختران را از خانواده های روستایی آنها خریده اند تا هم کلفتی داشته باشند و هم شریک رختخواب و هم جا بجایی مواد مخدّر… در بخش روسپیان نکته قابل تاملی به چشم می خورد. بسیاری از آ ن ها برای فرار از ازدواج های اجباری خانوادگی از خانه گریخته بودند واز آ نجایی که جامعه جایی برای زنان تنها ندارد آ نان نیز یک سر به دام فحشا افتاده بودند”( ١١).
هفته نامه بریتانیایی اکونومیست سالها بعد از انشار کتاب پارسی پور در یکی از مقالات پژوهشی خود اعلام می دارد که اکثریت زنان خود فروش ، دختران فراری از خانوادهای فقیر و از هم پاشیده اند و هر روز بر شمار آنها افزوده واز سن آنان کاسته میشود( ١٢).

منصور فتحی پژوهشگر و کارشناس مدد کاری در تحقیق پایان نامه تحصیلی خود فرار دختران را بیست برابر شده می یابد و اظهار می دارد که: ” اگر چه فرار دختران در نگاه اول پدیده ای فردی به نظر می رسد اما با توجه به پیامد های سوء آن در جامعه ایکه موجب اختلال و آشفتگی است، می تواند منشاء بسیاری از رفتارهای ضد اجتماعی و بزهکارانه مانند خود فروشی، اعتیاد به مواد مخدّر و مشروبات الکلی، توزیع مواد مخدّر، سرقت، تشکیل خانه های فساد و فریب سایر دختران شود( ١٣). بر طبق آمار داده شده از طرف دفتر اقتصاد کلان سازمان مدیریت و بر نامه ریزی کشور بیشترین جرم های خطرناک در جامعه در رابطه با دختران فراری به ترتیب شامل رابطه نامشروع( فحشا)، لواط، زنای محصنه، زنای غیر محصنه و زنای با محارم در حوزه انحرافات جنسی اعلام گردیده است( ١۴).

آ مار تحقیقی از زندان قصر نشان می دهد که درصد بیشتری از مجرمان بیسواد(٨۴ درصد)، متولد شهرستان ها
( ۶٣ درصد)، و متاهل (۵١ درصد) می باشند. فرزندان(٨٣ درصد)، شوهران( ٢٠ درصد)، برادران( ۵ درصد) و پدران( ٢ درصد) این زنان سابقه جرمهای گوناگونی را داشته و سابقه زندان نیز داشته اند (١۵). ازتجزیه و تحلیل آ مارهای تحقیقی داده شده می توان استدلال کرد که اکثریت زنان زندانی، دختران فراری از خانه و خانواده ( زندان نامرعی) هستند که توانایی تحمل شرایط شاق اطراف خود را نداشته و به امید رهایی از خانه فرار کرده و بعلت بیسوادی، کمی سن، عدم داشتن توانایی حرفه ای برای گذراندن زندگی به فحشا، قاچاق مواد مخدّر، دزدی… دست زده اند وامروز بخش عظیمی از زنان در زندان را تشکیل میدهند. زنانی هم هستند که برای کمک و یا همراهی فرزند، شوهر، برادر و یا پدر به جرمی کشیده شده اند و گیر افتاده اندو امروز در زندان ماوا دارند.
تحقیق مذکور هم چنین نشان میدهد که نوزده درصد زنان قاتل بوده ویا در قتل شرکت داشته اند. این حائز اهمیت بسیار است و باید مورد غور و بررسی قرار گیرد. مطالعه زندگی زنانی که مرتکب قتل شده اند و درانتظار اعدام
در زندانها بسر می برند نشان می دهد که اکثریت آنان در مقابله با تجاوز خود ویا تجاوز به دختران خود و یا استثمار و ظلم شدید شوهران به مرحله ای از خشم و استیصال رسیده اند که دست به این کار زده اند. افسانه نوروزی، فاطمه پژوهش خواه، و اعظم… نمونه هایی از این نوع زنانند.

ب: زندان سیاسی و زندانیان سیاسی

طی شصت سال اخیر هر زمان زنان برای رهایی از زندانهای نامرعی، جامعه وخانه و خانواده مبارزه نموده اند درهای زندان های مرعی برویشان گشوده شده است. در سال ١٣٢۵ اولین زندان سیاسی زنان با زندانی شدن راضیه شعبانی بوجود آمد و سپس چون زنان شهامت بیشتری یافتند که در امور سیاسی مداخله کنند از سال ١٣۵٣ حکم زندان ابد برای آنان تصویب شد و نهایتاً در سال ١٣۵۴ زنان سیاسی به جوخه اعدام سپرده شدند و همپا با مردان سیاسی اعدام گردیدند (١۶).

پس از انقلاب اسلامی، صدها هزار زن از سازمانها ، شرکت ها،و ادارات دولتی اخراج شدند و هزارها نفر به جرم بی حجابی وبد حجابی مستحق شلاق خوردن گشتند. جمهوری اسلامی پس از استقرارخود کوشید تا بتواند ناچیز آ زادی ای که زنان ایران توانسته بودند از انقلاب مشروطیت تا انقلاب ١٣۵٧ بدست بیاورند از آ نها پس بگیرد و آ نها را صد سال به عقب برگرداند. زنان که طی صد سال مبارزه مستمر به درجاتی از آ گاهی سیاسی رسیده بودند دست به مقاومت در مقابل رژیم زدند که حاصل آن زندان و شکنجه و نهایتاً در بسیاری موارد مرگ بوده است.
زندانیان سیاسی زن را می توان به دو دسته تقسیم کرد.

١- زنانی که با ملحق شدن به سازمانهای سیاسی برای رسیدن به خواسته های زنان مبارزه کرده اند

٢- زنانی که بطور مستقل و جدا از سازمانهای سیاسی برای رهایی زنان تلا ش نموده اند

هر دو گروه زنان در دوران محکویت خود تحت شکنجه های شاق و طاقت فرسا قرار گرفته اند تا از اعتقادات خود دست بشویند.

انواع شکنجه ها

الف: شکنجه های غیر جنسی

.متداول ترین نوع شکنجه، کتک زدن و شلاق زدن می باشد. شهر نوش پارسی پور در کتاب خاطرات زندان خود می نویسد:” در این روزها ی آخر شهریور شمار زندانیانی که قادر به راه رفتن نبودند زیاد شد. اینان به شدت شلاق می خوردند و پس از مدت کوتاهی در کف پای آن ها آماسی به بزرگی یک پرتقال پیدا میشد. طبیعی است
که این افراد نمی توانستند راه بروند. بدترین قسمت مسئله استفاده از آ بریز بود”(١٧).
زنانی که کتک و شلاق را تحمل می کنند و وا نمی دهند شکنجه های شاق تری از قبیل باز جویی های مکرّر و شبانه، اجبار به سکوت ، ایستادن طولانی شبانه، سلول انفرادی، اعدام ساختگی ودستگاه( گور یا تابوت) در مورد آنان اعمال میشود. شاق ترین این شکنجه ها گور یا تابوت است که در مورد بسیاری از زنان زندانی سالهای شصت مورد استفاده قرار گرفته است. پارسی پور در کتاب خود دستگاه را این چنین تو صیف میکند:”عاقبت مرا به سوی دستگاه بردند که به نظرم واژه گور یا قبر برای آن مناسب تر باشد. از زیر چشم بند به اطراف نگاه کردم. اتاق بزرگی بود. فضای کناره های اتاق را با استفاده از تخته هایی که در وسط تختخواب های زندان جا می افتد و سطح آ ن را تشکیل می دهد به ابعادی به اندازهء گور تقسیم کرده بودند. در هر گور یک زندانی ، با چادر و چشم بند رو به دیوار نشسته بود. زندانی نخستین با فاصله ای از دیوار نشسته بود که حدود بیست سانتیمتر از آن فاصله داشت و زندانی بعدی در انتهای گور،با فاصلهء دو متر از دیوار نشسته بود …” زندانیان در این گورها باید بنشینند و تکان نخورند . اجازه دارند که در همان حال سه وعده غذای خود را بخورند و دو بار به دستشویی بروند (١٨). دکتر رضا غفاری در کتاب خاطرات یک زندانی از جمهوری اسلامی از دستگاه بعنوان” قیامت” یاد میکند و این چنین می نویسد:” تجربه زنان زندانی در “قیامت”همانند تجربه مرد ها بود. کافی بود دختر ها را چند ماه در آ نجا نگه دارند تا بی اختیار فریاد بزنند و از حاج داود بخواهند بیاید و به اعترافهایشان گوش دهد… عده ای بی اختیار فریاد می زدند،. می گریستند، قهقهه سر می دادند. این صدا در گو ش زندانیان می پیچید. پاسداران از طریق سیستم پخش صوت و بلند گو آن را در سراسر زندان پخش می کردند… بسیاری از زنان و دختران بعد از گذراندن این مرحله توان-یا اراده حرف زدن و قدرت تمرکز را از دست می دادند. عده ای ترجیح می دادند خود کشی کنند…” (١٩).

ب: شکنجه های جنسی

زنان به علت زن بودن نه تنها شکنجه های ذکر شده بر آنان اعمال میشود بلکه تحت شکنجه های جنسیتی نیز قرار می گیرند.
١- حجاب: زنان زندانی مجبورند که در زندان ها چادر و جورابهای ضخیم و شلوار بپوشند. در محیط کوچک و پر جمعیت زندان، داشتن چنین حجابی شکنجه است. زنان در قبال رعایت نکردن مقرارات حجاب در زندان تنبه میشوند و شلاق می خورند.

٢- افشاگری جنسی

زنان از زمان دستگیری تا مدتی که در زندان هستند، مدام به دلیل زن بودن تحت فشارهای جنسیتی مختلف قرار می گیرند. مسئولان و بازجویان زندان در بازجوئیهای متوالی با کنایه های جنسیتی و سوالهای مکرر، زنان را تحت فشارروحی بسیار دردناکی قرار میدهند تا از آ نان اقرار بگیرند که فعالیت سیاسی را به دلیل توجه و جاذبه جنسی به همرزمان مرد خود دنبال کرده اند. این نوع بازجویی ها که به اصطلاح افشا گری جنسی نامیده میشود چنان بعضی از زنان رادر دوران محکومیت تحت فشار قرار می دهد که دست به خود کشی میزنند. نمونه چنین افشاگری جنسی را پارسی پور در کتاب خود به تفصیل نقل کرده است( ٢٠).

٣- تهدید به تجاوز جنسی

برای شکستن زندانیان سیاسی زن و وادادن آ نان از آ نچه که اعتقاد دارند ، تهدید به تجاوز جنسی حربه متداولی است. در خاطرات بسیاری از زندانیان می توان نمونه هایی از این نوع شکنجه را یافت. دکتر رضا غفاری مذاکره حضوری خود را با یکی از زندانیان سیاسی زن سالهای شصت این چنین در کتاب خود شرح می دهد:
” نام مستعار او حریر بود و چنین می گفت : دومین باری که در سنندج دستگیر شدم باز جویم هرگاه در اتاق بازجویی با من تنها می ماند از هر فرصتی برای طرح مسایل جنسی استفاده می کرد. چند روز بعد از دستگیریم به من گفت، این کاغذ را بگیر پر کن و فردا بیار. روز بعد آ مد و دید همه خالی و سفید است . ” ننوشتی ! گوش کن!اگر همه اطلاعاتی را که می خواهم ندهی ، به جان امام خمینی قسم می خورم وقتی که از این زندان آ زاد شدی تنها نباشی . کودکی در شکم با خود ببری!”. تهدید به تجاوز جنسی در سخنانش آشکار بود . منظورش این بود که با او کنار بیایم…ساعت ۶ صبح روز بعد همه قرص ها رابلعیدم. بنابراین مرگ را برگزیدم. نمی خواستم تسلیم آن پاسدار شوم. خوابیدم. چشمم را که باز کردم در بیمارستان شهر بودم”(٢١).

۴- تجاوز جنسی

در تجاوز جنسی، به خصوصی ترین حریم انسانی یعنی تن و جان انسان تجاوز میشود ومی توان گفت این بدترین نوع شکنجه است که به زنان در زندان های جمهوری اسلامی اعمال میشود. شکنجه گران با آگاهی به اثر این نوع شکنجه ، تجاوز جنسی را در مرحله ای اعمال میکنند که زندانی، شکنجه های دیگر را تاب آ ورده و مقاومت کرده است. تجاوز جنسی از دو نظرزن زندانی را مورد شکنجه قرار می دهد.

١- روح وروان زن را آنچنان صدمه می زند و دگرگون میسازد که تا زمانی که زن تحت درمان روانی قرار نگیرد از داشتن زندگی عادی و روابط جنسی طبیعی محروم میگردد.

٢- ترس و وحشت شدید از بی آبرویی و بی عصمتی که حاصل جامعه مرد سالار ایران است آنچنان اکثریت زنان را تحت تاثیر قرار میدهد که بسیاری از زنانی که مورد تجاوز قرار میگیرند دست به خود کشی می زنند.
بسیاری از زنان زندانی تحت تاثیر فرهنگ مرد سالار رایج در جامعه هستند و اعتقاد دارند که حتی اگر از زندان رهایی یابند تاب تحمل زندگی درجامعه ای که زن در ها له ای از تقدس جنسی قرار دارند را ندارند. البته هستند زنان آ گاهی که این شنیع ترین حربه رژیم را با مقاومت شجاعانه بی اثر میسازند و زنده میمانند تا نشان دهند که بی آبرویی و بی عصمتی از آن شگنجه گران است و این آنانند که باید شرمسار از اعمال حیوانی خود باشند نه شکنجه شدگان.

۵- بر خورد جنسیتی خانواده ها به زنان زندانی

زنان حتی از برخورد خانواده های خود تحت قشار قرار می گیرند. بسیارند خانواده هایی که از داشتن دختر زندانی سیاسی شرمگین هستند، در صورتیکه در همین خانواده ها داشتن زندانی مرد امری پذیرفته شده است. برخورد همسران زندانیان زن و پا فشاری آ نان در قبول شرایط آ زادی فشار دیگری است که به زنان تحمیل میشود و از مقاومت آ نان در زندان می کاهد. تقاضای طلاق و ازدواج مجدد همسر در زمانی که زن در زندان بسر می برد مساله دیگری است که زندانیان زن با آ ن مواجه اند زیرا که منتظر نماندن مرد برای زن زندانی خود از طرف جا معه قابل قبول و امری عادی است. اما اگر چنین عملی از طرف زنی که شوهرش در زندان است انجام شود سبب اهانت و تحقیر زن میشود(٢٢).

۶- استفاده از کودکان درزندان

زنان زندانی که با کودکانشان دستگیر میشوند والبته احساس عاطفی شدیدی نسبت به فرزندان خوددارند موجب میشود که شکنجه گران از این مساله برای تحت فشار قرار دادن زندانیان استفاده کنند. مادران باید شاهد زندانی شدن فرزندانشان در شرایطی غیر انسانی باشند و شاهد باشند که چگونه جگر گو شه های آ نان مورد شکنجه های روحی و جسمی قرار می گیرند. یکی از متداول ترین روش ها تهدید به شکنجه فرزندان و جدایی مو قت فرزندان از مادران است(٢٣).

–» ٣- تبعیض جنسیتی در زندانهای مرعی

تبعیض جنسیتی در اداره کلیه زندانها اعم از زندان عمومی یا سیاسی اعمال میشود. زندانهای زنان بسیار کوچکتر از زندان مردان است. زنان برای هواخوری محل مناسبی ندارند و حیاط کوچکی که بزحمت زنان می توانند در
آ نجا قدم بزنند در اختیارشان است. . بازرسی های بدنی در بدو ورود زنان به زندان طوری انجام میشود که بسیاری از زنان عفونت پیدا میکنند. و سایل بهداشتی مورد لزوم زنان در اختیارشان قرار نمی گیرد و اکثریت آ نان مبتلا به بیماری های عفونی می گردند. بیماری های عفونی زنان مورد تشخیص و مداوا قرار نمی گیرد. عدم رعایت امور بهداشتی و مداوای بیماران عفونی شرایطی را در زندان فراهم می آورد که زنان سالم نیز آ لوده گردند(٢۴).

* * * * *
جمع بندی
نمونه های داده شده از زندانهای زنان جمهوری اسلامی بو ضوح نشان می دهد که زنان برای رسیدن به آ زادی و برابری هزینه سنگین تری می پردازند زیرا که جامعه مرد سالار است و زنان تحت ستم دو لایه.
تجربه صد سال مبارزه زنان نشان داده است که با وجود سنگین تر بودن هزینه، زنان همچنان در میدان مبارزه اند و خستگی ناپذبر راهشان را ادامه میدهند. زندان و شاق ترین شکنجه ها نتوانسته است سدی برای مبارزان زن بسازد. و امروز شاهدیم که جنبش زنان ایران بعنوان یکی از فعالترین جنبش ها در جامعه همچنان در حرکت است و زنان تا نابودی رژیم مرد سالار و فرهنگ مرد سالار مبارزه را ادامه خواهند داد.
—————————————————————————
منابع:

١.”خاطرات زندان”، شهرنوش پارسی پور، نشر باران، آستکهلم، ۱۳۷۴ ص ۴۱۱

٢. “زندانها را پر کنیم”، سایت ایران امروز، ۱۳۸۲

٣. “وضعیت زنان در زندانهای رژیم”، سایت ایران لیبرتی، ۱۳۸۳

۴. “نگاه مسئولان امور بانوان به مسائل زنان زندانی “، ایسنا، ۱۳۸۲

۵. همان

۶. ” بررسی مجرمان در زندانهای زنان تـهران”،دانشگاه ایران، موسسه مطالعات وتحقیقات اجتمایی، ۱۳۸۳

٧. ” تبعیض در تبعیض در قلب زندان اوین است” ، وپ آلپر ۱۳۸۴

٨. همان

٩. “زندان زنان”، منیژه حکمت(فیلم) ۱۳۷۹

١٠.” ،کارنامه سینمایی منیژه حکمت ،پشت صحنه، پشت دوربین، حرکت” روزنامه شرق، ۱۳۸۳

١١. منبع شماره ۱ ص ۴۲۵

١٢. “تحلیل اوضاع جاری زنان در ایران”،هفته نامه اکونومیست، ۱۳۸۲

١٣. ” فرار دختران بیست برابر شده است”، ترانه بنی یعقوب و فریده غائب، خبرگزاری سینا، ۱۳۸۳

١۴. ” زنان جوان آسیب پذیر تر میشوند”، امیررضا برحلم، خبرگزاری سینا، ۱۳۸۳

١۵. منبع شماره ۶

١۶. “مقاومت وباز هم مقاومت” نوشین احمدی خراسانی، زوزنامه شرق، ۱۳۸۲

١٧. منبع شماره ۱ ص ۹۳

١٨. همان، ص ۲۹۷

١٩. “خاطرات بک زندانی از زندانهای جمهوری اسلامی”،دکتر رضا غفاری، انشارات مهر، آلمان ۱۳۷۶

٢٠. منبع شماره ۱ ص. ۲۶۳-۲۵۸

٢١. منبع شماره ۱۹ ص ۲۸۵

٢٢. ” خود ویژگی زندان زنان” مژ ده ارسی، فصل نامه آ رش، فرانسه، ۱۳۸۲

٢٣. منبع شماره ۱۹ ص ۲۷۴

٢۴. منبع شماره ۷

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *