١٩٨۶

آنچه خصوصی است، سیاسی است- با این جمله زنان خواستار درک جدیدی در سیاست در میان چپهای اروپا شدند. همینطور در میان اتحاد سوسیالیستیی دانشجویان آلمان (SDS). آنها در مقابل این نظر که نبرد طبقاتی بر همه چیز ارجحیت دارد و مسائل زنان مسائلی جانبی است و با از بین رفتن اختلافات طبقاتی نابرابری های جنسیتی هم خود به خود حل خواهند شد اعتراض داشته و اقدام به مقاومت در مقابل آن کردند.
در برلین شورای عمل برای رهای زن تشکیل شد. صدها زن هر هفته در کلوپ جمهوری جمع میشدند. در این تجمع که به زودی به ” گردهمایی چهارشنبه” معروف گشت مردها راه داده نمیشدند. زنان – دانشجویان و شاغلین – موقعیت زنان در خانه، خانه داری و بچه داری را مانعی برای مشارکت و برابری در سیاست و کسب مشاغل میشناسند. زنان صاحب فرزند و زنان بدون فرزند دست در دست هم اقدام به مراکز خودمختار نگهداری کودکان کردند. هدف این جنبش مقابله با تئوریهای تربیتی مردسالارانه، اقتدارمنشانه و به خصوص علیه تبلیغ یک جانبه رل مادری و پذیرش مسئولیت نگهداری فرزندان فقط از سوی زنان بود.

هیئت های دانشجویی که برای شرکت در جلسه عمومی اتحادیه سوسیالیستی دانشجویان آلمان (SDS) به برلین رفته بودند بعد از بازگشت خود به شهرهایشان شوراهای زنان را راه اندازی کردند و به همان شدت و حدتی که مارکسیسم را مطالعه میکردند، پرداختن کتاب به ” جنس دیگر” سیمون دوبوار را آغاز کردند.

دوسال قبل از آن یعنی ١٩۶۶ “دیوانگی زنانه” تحقیقات و تنوری های بتی فریدنس در آلمان منتشر شده بود. این کتاب که افسانه “زنان خانه دار خوشبخت” را افشا و عریان ساخته بود، قبلاً در سال ١٩۶٣ در آمریکا پرفروشترین کتاب شاخته شده، و در شروع مبارزات جنبش زنان ایلات متحده نقش به سزایی را ایفا کرده بود. بتی فریدنس نیز به همراه زنان دیگر در سال ١٩۶۶ “سازمان ملی زنان” بزرگترین سازمان رهایی زنان ایالات متحده را پایه گزاری کرد.

سوم ژوئن ١٩۶٨

والری سولاناس یکی از زنان کارگاه هنری اندی وارهول به سوی او تیراندازی میکند که اندی وارهول جان سالم به در میبرد. والری سولاناس که مردان را عامل مردسالاری میدانست دست به تأسیس جامعه “نابودی مردان زده ” و در مانیفستی به همین نام نظراتش را منتشر کرد.

سپتامبر ١٩۶٨

فمینیستهای آمریکایی بر علیه مسابقات دختر شایسه دست به تظاهرات میزنند. این اقدام اولین تظاهرات بزرگ “سازمان ملی زنان” آمریکا است.

در بیست و سومین گردهمایی اتحاد سوسیالیستیی دانشجویان آلمان (SDS) در فرانکفورت، هلکه زاندر فیلم ساز و یکی از فعالین شورای عمل برای رهای زن شهر برلین در سخنرانی اش میگوید: ما نمیتوانیم در انتظار زمانی که شاید انقلاب راه حلهایی برای رفع تبعیض زنان در جامعه برایمان مطرح خواهد کرد بمانیم. زیرا یک انقلاب سیاسی و اقتصادی نمیتواند در بطن مسانل زندگی خصوص تغییراتی ایجاد کند.
در این نشست زیگرید روگر دانشجوی رشته زبان، خشمناک از بی تفاوتی و تکبر مردان راجع به صحبتهای هلکه زاندر به طرف میز گردانندگان جلسه گوجه فرنگی پرتاپ میکند. مطبوعات چه مجله ای مانند “شپیگل” و چه هفته نامه ای مانند “سایت” این ماجرا را گزارش میدهند. هوشمندترین گزارشات را نشریه کنکرت با تیتر ” زنان در میان SDS یا در میان مسانل خود” منتشر میکند. نویسنده آن هم اولریکه ماینهوف، زنی که دوسال بعد از آن به عنوان عضوی از گروه بادر- ماینهوف به زندگی مخفی و نبرد مسلحانه روی آورد، بود.


Ulrike Meinhof

پرتاپ گوجه روز ١٣ سپتامبر ١٩۶٨ توسط زیگرید روگر سمبلی شد برای زنان به پا خواسته خارج از اپوزیسون پارلمانی آلمان.

نوامبر ١٩۶٨

در بیست وچهارمین گردهمایی SDS در هانوفر گروههای شورای زنان سازماندهی شده و با اعتماد به نفس بیشتری شرکت میکنند. شورای زنان فرانکفورت با پخش برگه های اعلامیه ای با عنوان “گزارش یک پاسخ” و با محتوی تحریک کننده جو را مهیج ساخته و به فضای زنان علیه مردان دامن میزنند. در این اعلامیه شعارهای معروف چپ های آن دوران طنزآمیز با خواسته های برابری جنسیتی زنان درآمیخته شده بود.

ژانویه ١٩۶٩

هفدهمین شماره نشریه “کتاب آموزش” با موضوع “زن، خانواده، جامعه” منتشر میشود. در این شماره مقاله ای به قلم کارین شرادر- کلبرت با تیتر ” انقلاب فرهنگی زن” منتشر میشود که به عنوان اولین تحلیل فمینیستی مستقل در تاریخ آلمان شناخته میشود. در این مقاله آمده: « طبیعت مردان مخلوطی است از احساساتی بودن و شقاوت داشتن، زنان هم. همانطور که طبیعت از زن به عنوان ابزار کار استفاده میکند (برای نمونه تولید مثل)، مردان هم همین نگاه را به زنان دارند و یا اینکه او را موجودی زیبا، مانند قطعه ای از طبیعت، یک گل و یا سنگ نایاب میبینند.»

ژانویه ١٩٧٠

در هلند گروه “میناهای فوق العاده” تاسیس میشود. این گروه که نام خود را از ویلهلمینا دوکر اقتباس کرده است از پیشروان جنبش نوین زنان در هلند شناخته میشوند.این گروه که مهمترین سازمان سوسیال فمینیستها هم میباشد سعی میکنند که فمینیسم و اهداف سوسیالیسم را به هم پیوند دهند. اعضای آن با طرحهایی پر از فانتزی و اکسیونهایی مهیج توجه عموم حتی خارج از مرزهای هلند را به خود جلب میکنند.

در فرانکفورت “اکسیون زنان ٧٠ ” تأسیس میشود. این گروه که ترکیبی است از سوسیالیستها و لیبرالها مبازه مشترک خود را علیه ماده ٢١٨ ( قانونی که اجازه سقط جنین را خیلی محدود ساخته بود) در دستور روزانه خود قرار میدهند. اگر چه ویلی برانت صدر اعظم وقت آلمان که حکومتش از ائتلاف سوسیال دموکراتها و لیبرال تشکیل شده و از سال ١٩۶٩بر سر قدرت بود، قول تغییر ماده ٢١٨ را داده بود، اما این قول با اعتراضات کلیسای کاتولیک در نطفه خاموش شده بود.

ژوئیه ١٩٧٠

اکسیون زنان ٧٠ با براه انداختن اعتراضات خیابانی سراسری در آلمان خواستار حذف ماده ٢١٨ میشود. آنها در یک نامه سرگشاده به وزیر خانواده -کته شتروبل- که از حزب سوسیال دموکرات آلمان بود خواستار آن میشوند که
– با یک طرح آموزشی سراسری در مدارس در مورد رابطه جنسی روشنگری صورت بگیرد،
– دستیابی جوانان و زنان مجرد به راههای جلوگیری از بارداری به آسان انجام پذیرد
در پایان نامه، هزار امضا درج شده بود که زنان شناخته شده ای از جمله روانکاو معروف مارگارته میچرلیچ- نیلسن، نماینده مجلس ایلتی دوروته فوربک و اولریکه هولر- ژورنالیست – در میان آنان دیده میشد.

اکتبر ١٩٧٠

این اولین تظاهرات بزرگ آلمان بعد از جنگ جهانی که خواست حذف ماده ضد زن ٢١٨ را مطرح و عمومی ساخته بود، وزیر سوسیال دموکرات دادگستری وقت آلمان- گرهارد یان- را مجبور ساخت تا یک گروه نماینده از “اکسیون زنان ٧٠ ” را به حضور فراخواند و با آنها از در گفتگو درآید.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *