[کانون زنان ایرانی->http://www.irwomen.info/spip.php?article5892]: اظهارات استاندار تهران در مراسم افتتاحیه جشنواره زنان سرزمین من از آن دست اظهاراتی است که نمیتوان به آسانی از کنار آن گذشت و از طرح آن در فضای کنونی ابزار تعجب نکرد!
دانشجو در این اظهارات با بیان اینکه سکوت و سکون در حوزه فرهنگ مرگآور است و لجنزا، میافزاید: “علت برخی مخالفتها با شکست این فضا این است که اگر یک نفر حرکت کند، سکون بقیه مشخص میشود و این عده برای سرپوش گذارندن برعیوب خود، جلوی حرکت دیگران را هم میگیرند.”
اظهارات استاندار تهران در واقع نوعی اعتراف است: اعترافی از جنس یک پیشمانی دیر هنگام. اعترافی که از بطن جامعه ایران نشأت میگیرد: اینکه برخی تنها سیاهی و سکون را برای ملت میخواهند و هر حرکت خلاقانه و نوآورانه را پس میزنند به این امید که ملت را هم چنان در همان نقطه سیاهی که بودند، نگه دارند؛ اما نکتهای که آقای استاندار فراموش کردهاند این است که دوای این دردها نه برگزاری یک چنین جشنوارههای دولت ساخته، که امکان انتخاب آزادانه نوع پوشش از سوی زنان ایرانی است: انتخابی که ورای هرگونه حکم ایجابی و دستوری از سوی دولتمردان و وابستگان به آنها باشد.
از سوی دیگر چگونه است که به هر سو که مینگری و هر دیوار نوشتهای را که میبینی، از چادر به عنوان حجاب برتر یاد میشود اما در این جشنواره انواع لباسها با رنگهای متنوع تبلیغ میشود؟ آیا این بدان معنا نیست که آقایان هم خود فهمیدهاند که دیگر الگوهای سنتی و تاکید بر حجاب برتر بودن چادر دیگر جواب نمیدهد و برای جلوگیری از دست رفتن دین و آئین، بهتر آن است که لباسهایی متفاوت با رنگهایی دیگرگونه تبلیغ شود؟
برگزاری جشنواره زنان سرزمین من نقطه اوج تقلای کسانی است که دیگر درماندهاند! نه گشتهای ارشاد جواب میدهد و نه تبلیغات به ظاهر فرهنگیشان، نه نطقهای آتشینشان و نه رسانههای همه گیرشان … اینگونه است که اینان میکوشند با برگزاری یک چنین جشنوارههایی، به زعم خود روحی تازه را در کالبد مرده جامعه بدمند بیآنکه بدانند این جامعه به یک پوست اندازی عمیق نیاز دارد و نه یک چنین حرکتهای سطحیای.
از همین روز به نظر میرسد به جای صرف مخارج میلیاردی یک چنین جشنوارههایی، جناب دانشجو و دوستان ایشان در هیات حاکمه بهتر آن است که زمینه انتخاب آزادانه نوع پوشش را در بین زنان ایرانی فراهم آورند که به طور قطع و یقین این مورد نه هزینهای برای اینان به دنبال میآورد و نه محدودیتهای الگوهای رسمی را در خود نهان دارد!
مهندسی آن هم از نوع فرهنگی آن در جهان امروز دیگر حنایی نیست که رنگی برایش باقی مانده باشد و این نکتهای است که زعمای قوم میبایست خیلی پیشتر از این به آن رسیده باشند …