شهلا عیقری: نیلوفر عزیز، ممکن است کمی از خودتان برایمان بگویید
نیلو فر بیضایی: متولد ژانویه سال ۱۹۶۷ در تهران هستم. در هجده سالگی ناچار به ترک ایران شده ام. در آلمان در رشته های ادبیات آلمانی، تئاتر- سینما و تلویزیون و تعلیم و تربیت تحصیل کرده ام. در سال ۱۹۹۴ فوق لیسانس گرفتم و در همانسال گروه تئاتر دریچه را در فرانکفورت پایه گذاری کردم و بعنوان نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر کارم را آغاز کردم. سیزده نمایش کار کرده ام و به موضوعاتی چون هویت، جنسیت و تبعید در آثارم پرداخته ام. همچنین در زمینه ی تئاتر و سینما مطالبی نوشته و ترجمه کرده ام . در کنار کار تئاتر نیز در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی و مسئله ی زن مطالبی نوشته ام .
شهلا عیقری: چگونه به فعالیتهای اجتماعی و سیاسی علاقمند شدید؟
نیلو فر بیضایی: من از کودکی بسیار نسبت به وقایعی که در اطرافم اتفاق می افتاد کنجکاو بودم و کتاب خواندن یکی از سرگرمیهای همیشگی ام بود. یادم می آید حدود دو سال پیش از انقلاب پدرم چندین کتاب کودکان و نوجوانان به خانه آورد و من هم با اشتیاق تمام شروع به نگاه کردن عنوان کتابها کردم. یکی از این کتابها ماهی سیا کوچولو از صمد بهرنگی بود که اگر اشتباه نکنم پدرم در جوانی او را از نزدیک می شناخته. چیزی که در مورد این کتاب پیش از خواندن آن توجهم را به خود جلب کرد، مهری بود که بر پشت جلد آن دیدم با محتوایی در این حدود: ممنوع. دقیقا یادم نمی آید جمله ای که نوشته شده بود چه بود اما همین معنی را می داد. کتاب چاپ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود اما ممنوع اعلام شده بود! البته پیش و پس از آن هم در فضای روشنفکری که من در آن بزرگ شدم مدام می شنیدم که نویسندگان و هنرمندان اطراف ما و پدر خودم در مورد سانسور و محدودیتهایی که برای کارشان ایجاد می شد با یکدیگر صحبت می کردند. اینها مسلما در ذهن من ثبت می شد. بگذارید بسیار به عقب برگردم. فکر می کنم دوره ی آمادگی پیش از کلاس اول دبستان را می گذراندم . به ما یک آواز یاد داده بودند درباره ی شهبانو فرح با این محتوا که خلاصه ایشان جان ماست و نور دو چشمان ماست و ما زیر پایش را جارو می کنیم تا خاک روی پایش ننشیند! من این سرود را یکبار در خانه خواندم و پدر و مادرم پس از شنیدن آن با ناراحتی بسیار به مدیر مدرسه رجوع کردند و به او اعتراض کردند که این چه مزخرفاتی است که به فرزندان ما می آموزید. برای چه فرزند ما باید زیر پای کسی را جارو کند. خلاصه مدرسه ی من را عوض کردند. این نیز در ذهن من ثبت شد. در عین حال من از کودکی شدیدا نسبت به عدم رعایت عدالت حساس بودم و حتی در مدرسه اگر می دیدم کسی از سوی بچه های دیگر به هر دلیلی پذیرفته نمی شود و مورد آزار قرارمی گیرد، در کنار او قرار می گرفتم و از او دفاع می کردم . فکر می کنم این پیش زمینه ها و نوع تربیتی که شده بودم و از کودکی استقلال رای من که به آن بسیار احترام گذاشته می شد و آزادیهای بسیاری که داشتم در شکل گیری شخصیت من بسیار موثر بوده است. در انقلاب ایران هم بسیاری مانند من نیز شرکت کردند که فکر می کردند دارند برای رهایی جامعه از دیکتاتوری حرکت می کنند. بعد هم انقلاب ایران فضایی ایجاد کرد که اصولا نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی نمی توانستی بی تفاوت بمانی. البته من در آن زمان یک نوجوان دوازده ساله بودم اما مانند بسیاری از همسن و سالهایم تحت تاثیر موجی که براه افتاده بود در تظاهرات شرکت کردم و بعد از انقلاب هم مانند بسیاری دیگر وارد فعالیت سیاسی شدم که البته بعد از چند سال و سه دستگیری متوقف شد و بعد هم از ایران خارج شدم.
شهلا عبقری : شرایط پیرامونی شما چه تاثیری در علاقه مند شدن شما به فعالیت های اجتماعی و سیاسی داشت؟
نیلو فر بیضایی: فکر می کنم پاسخ این سوال را تا حدی در سوال پیشین داده باشم. شرایط پیرامونی و فضای خانوادگی که یک فضای هنری و روشنفکری بود و در آن سانسور بعنوان یک مسئله ی همیشگی مورد بحث قرار می گرفت از یکسو و بعد هم فضای حاکم بر ایران در دوران انقلاب و حساسیتی که از کودکی نسبت به تبعیض، بی عدالتی و حذف داشتم و همچنین علاقه ی زیاد به خواندن همگی در این مسئله نقش بازی کردند.
شهلا عبقری: چگونه وچه زمانی فعالیت اجتماعی و سیاسی را شروع کردید؟
نیلو فر بیضایی: همانطور که اشاره کردم از نوجوانی و و همزمان با انقلاب فعالیت هایم آغاز شد . دقیقتر بگویم از دوازده سالگی تا هفده سالگی کار سیاسی می کردم که البته برای کسی که در این دوران متولد شده شاید قابل تصور نباشد که کسانی در سن کم بسوی فعالیت سیاسی متمایل شوند ولی دوران نوجوانی ما تصادفا متصادف شد با تحولات عظیم و سرنوشت ساز اجتماعی و سیاسی در ایران و در چنین دوره هایی چنین اتفاقاتی هم می افتد.
شهلا عبقری: چه حوادث ویا اتفاقاتی باعث گردید که به مسائل زنان علاقه مند گردید؟
نیلو فر بیضایی: تجربه ی زندگی در ایران و حضور در جامعه و مهمتر از آن باز هم باید بگویم انقلاب ایران. انقلابی که در نتیجه ی آن بر خلاف تصور ما بجای اینکه ایرانیان از حقوق بیشتری برخوردار شوند حتی حقوقی را که پیش از انقلاب نیز داشتند (در مورد زنان می توانم مشخصا حق انتخاب پوشش را مثال بزنم) نیز از دست دادند. در این مسیر بیشترین لطمه را از نظر حقوقی زنان ایران خوردند و موجی که در اثر انقلاب برای بازگرداندن ایران به عقب آغاز شد، می رفت تا بیش از همه زنان ایران را با خود به قهقرای تاریخ ببرد. در عین حال لمس و تجربه ی عینی اینکه چگونه روز بروز نگاه به زن به نگاهی سنتی بدل شد و بنا به مصلحت اسلامیون به قدرت رسیده و در عین حال موجی از سنت گرایی که در اثر به قدرت رسیدن آنها در ایران براه افتاد و نقابها که از چهره ها بر افتاد، تاثیر بسیار مهمی در شکل گیری نیاز من به طرح مسئله ی زن داشت.
شهلا عبقری: چگونه واز چه زمانی شرو ع به فعالیت در امور زنان کردید و دامنه فعالیت شما در این زمینه چگونه است؟
نیلو فر بیضایی: من هرگز فعال زنان به معنی عضو بودن درانجمن یا گروهی از زنان نبوده ام. اما در عرصه ی کار تئاتر که کاری گروهی است، از همان آغاز فعالیتهای نمایشی ام موضوع زن موضوعی محوری و از مهمترین دغدغه های من بوده است. همچنین در عرصه ی کار فکری و نوشتن مطالب روشنگرانه در این زمینه و اعلام نزدیکی خودم با جنبش زنان همواره در کنار این جنبش بوده ام و خواهم بود.
شهلا عبقری: تجربیا ت شما چه اثرا تی در روند فکری و مبا رزا تی شما به جا ی گذ ا شته اند؟
نیلو فر بیضایی: اصولا در مورد هر انسانی بدین گونه است که تجربیات او در روند فکری و تعیین نوع نگاهش به زندگی نقشی اساسی بازی می کند و من نیز در این مورد مستثنی نیستم.
شهلا عبقری: نظر شما در مورد مبارزات زنان داخل از جمله کمپین یک میلیون امضا در ایران چیست؟
نیلو فر بیضایی: بسیار خوشحالم از اینکه می بینیم زنان ایران در تمام این سی سال از مبارزات حق طلبآ نه و برابری خواهانه ی خود دست نکشیدند. کمپین یک میلیون امضا یکی از مواردی است که بر درستی این ادعا صحه می گذراد. من به آینده ی جنبش زنان ایران و نقشی که در مراحل تعیین کننده ی گذار ایران بسوی دمکراسی بر عهده خواهد گرفت ایمان دارم.
شهلا عبقری: چه پیشنها دا تی بر ای پیشبرد اهداف فمینیستی زنا ن ایرا نی دارید؟
نیلو فر بیضایی: فکر می کنم زنانی که در فعالیتهای عملی در این زمینه حضور مداوم دارند بخوبی توانسته اند با استفاده از قدرت تحلیل خود و همچنین با اتکا بر خرد جمعی راههای بسیار نو را آغاز کنند و بنوعی نیز جرات ریسک کردن و آزمودن و در نتیجه خطا کردن را نیز یافته اند. تنها در این صورت است که یک جنبش می تواند ببالد و راه خود را ازمیان تمام سدها و موانع بسوی آینده ای روشن بیابد.
در این مسیر نباید فراموش کرد که خواست برابری حقوقی زنان یک مطالبه ی سکولار است و هرگز نمی تواند در چارچوب تنگ ایدئولوژیهای یکسو نگر محبوس بماند. یک بار دیگر هم گفته ام جنبش زنان برای پیشبرد خواسته های خود در جامعه نیاز ی به “تقیه” ندارد. اعتقادات شخصی افراد نیز نمی تواند مبنا و محور حرکت این جنبش باشد و آن را به شکست خواهد کشاند. جنبش زنان به همه ی زنان مربوط است، هر چند که ممکن است بسیاری از زنان سنت گرا در مقابل آن بایستند. ما نمی توانیم تمام زنان را با خود همراه کنیم و اصولا جنبشی که بخواهد محبوب همگان باشد بخصوص در مورد این مسئله ی بسیار اساسی و حساس این دوران، بناچار لطمات جدی به مطالبات واقعی خواهد زد که اصلا با هدف دست یافتن به آنها بوجود آمده است. در این رابطه مساله ی حق پوشش را یکی از اولیه ترین و اساسی ترین خواسته هایی می دانم که برای زن ایرانی مطرح است و سی سال است که زنان ایران به اشکال مختلف برای آن مبارزه می کنند. بسیاری از این زنان شاید نام جنبش زنان را هم نشنیده باشند اما در این مورد بسیار جلوتر حرکت کرده اند. سکوت در این مورد اساسی که آزادی زن از آن آغاز می شود، سکوت درباره ی حق زنان بر بدن خویش بهیچوجه جایز نیست.
شهلا عبقری: سپاس فراوان از اینکه وقت خودتان را در اختیار ما گذاشتید
از طرف گروه کاری ” چهره ما ، تاریخ ما ”