کتاب بازبینی تجربه “اتحاد ملی زنان” از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰, در واقع نقدی است بر گوشه ای از عملکرد یک انقلاب در برابر حقوق زنان. نقد سازمانی به نام اتحاد ملی زنان که متشکل از زنان فعال سیاسی در گروه های مختلف, اما با اندیشه نو گرایانه است, تاریخ و اطلاعات مدونی از نوع فضای حاکم, فرایند و روابط بین سازمانی, میزان مطالعات و درک الزامات و از سوی دیگر عملکرد حاکمیت در قبال حقوق زنان در قانون اساسی تازه تدوین یافته آن زمان را ارائه می دهد.
یکی از مشخصه های کتاب این است که نویسنده گان آن به دور از تعصب بر گرایشات سازمانهای سیاسی ای که آن زمان در آن عضو بوده اند به نقد خود و سازمان در کنار دیگران پرداخته اند, که اینگونه نقدها عموما روشنگر وقایع هستند, و سیر تاریخی وقایع را در کنار سختی ها و مشکلات سر راه یک سازمان دموکراتیک زنان ,حتا آن موانع خود خواسته را به خوبی به تصویر کشیده اند و در بوته نقد قرار داده اند.
از سوی دیگر خواندن این گونه کتابها ما را در شناخت نوعی رفتار تاریخی که در تمام انقلابها رخ داده کمک می کند. رفتاری که موجب می شود که زنان با اینکه همیشه در انقلابها نقش فعال و موثری داشته اند, اما پس از آن ” جنبش های انقلابی در اکثر موارد, تنها به مشکلات فوری زنان که مربوط به فقر و ستم طبقاتی بوده است پرداخته اند, بدون آنکه مردسالاری را با ساختار برابری اجتماعی جایگزین کنند. در انقلاب ضد شاه در ایران, جنبش زنان از همان ابتدا به مثابه زیر مجموعه ای از مبارزات ضد امپریالیستی انقلاب به شمار می رفت و مبارزه علیه نابرابری جنسی, جایگاه فرودستی برای خود یافت.(آوای زن پاییز ۹۷ ص)۱۶″ نمود این جملات در کتاب کاملا مشخص است, تا آنجا که در بخش نخست کتاب با مرور بر سه دوره فعالیت سازمان اتحاد ملی زنان با تنش ها و موارد گوناگون رو به رو می شویم که حتا خود زنان فعال در سازمان, بدون توجه به نابرابری جنسی و حقوقی در بسیاری موارد آن اهداف دموکراتیک را فدای اهداف سازمان ها ی چپ عموما فدایی کردند و به عنوان مثال بدون اعتراض موثر به وضع قوانین نابرابر برای زنان, به عنوان گروهی مطلع از اوضاع و تحولات سیاسی, به نهادینه شدن فرودستی سیاسی و قانونی زنان بی توجه بودند.
اما نمی توان نادیده انگاشت که فعالیت زنان در گروه های سیاسی و سازمانهای بزرگ, و تلاش برای ایجاد رابطه دموکراتیک بین اعضاء, به گسترش توانایی زنان و پذیرش بخش زیادی از جامعه نسبت به این توانایی ها شد, که خود پیش زمینه جا به جایی برخی تفکرات و روابط جنسیتی- سنتی موجود بود. در واقع عضویت در سازمان های سیاسی قبل و بعد از انقلاب به نوعی به تقابل با هنجارهای مردسالارانه پرداخت, تا آنجا که تاسیس سازمانی مانند اتحاد ملی زنانکه با هدف تمرکز بر موضوع زنان بود و سازمانهایی نظیر آن, علی رغم کاستیها, مشکلات و اشتباهات زیادی که در آن رخ داد و در همین متن به آن میپردازیم, قدم موثری در بازگشایی مفهوم سازمان زنان برای زنان و لزوم آن بود.زیرا با بررسی مسائل از بعد اجتماعی, می بینیم که فعالیتهای گروهی, زندگی تیمی, چاپ و پخش اعلامیه و نشریه, سفر های دسته جمعی و کوه نوردی زنان و … همه و همه, متزلزل بودن قوانین سخت مردسالارانه گذشته را نمایان ساختند و آرمان تغییر را به یقین مبدل کردند.
با دیدی دیگر میتوان موانعی را که در مقابل شکل گیری سازمانی دموکراتیک برای زنان شکل گرفت را به ویژگی انقلاب ایران نسبت داد. “ایدئولوژی های انقلابی اغلب ایدئولوژی های فراگیر جنبش ” هستند که محدوده تجربه زندگی اجتماعی و خصوصی مبارزان سیاسی را تعیین می نمایند. این محدوده در ابتدا با توجه به تحلیل مشخص از شرایط مشخص چون فشار, سرکوب سیاسی, یا افکار عمومی محافظه کارانه تعیین شد (آوای زن زمستان ۹۸ ص۱۳.)” و بسیاری از زنان پس از اندیشیدن درباره ی تجربیات فعالیت سیاسی خود در مصاحبه ها تاکید می کردند که عدم رشد خویشتن جنسی شان تاثیر عمیقی بر زندگی شان نهاده است: محیط به ما آموخته بود که همه چیز سیاسی است, اگر چیزی به انقلاب مربوط نمی شد فاقد ارزش بود(آوای زن زمستان ۹۸ ص۱۳)” با خواندن این جملات و مقایسه آن با کتاب اتحاد ملی زنان, متوجه می شویم که این نگاه به گونه ای میان اعضای اتحاد که عمدتا از فعالین سیاسی چپ بوده اند, به عنوان یک هنجار نهادینه شده و حتا در سازمانی با اهداف دموکراتیک و مرتبط با زنان نیز به گونه ای رفتار می شود که ابتدا آرمان های چپ مورد توجه قرار گیرند و سپس مساله زنان در مکان ثانویه قرار گیرد و در نتیجه بسیاری از حرکات و اعتراضات حقوقی و حتا نوع رفتار و پوشش اجتماعی نیز تحت لوای منافع کلی سازمان چپ قرار می گیرد.
” مشارکت زنان ایرانی در فعالیتهای سیاسی مخفی می تواند به دو دوره تقسیم شود, اولین دوره مربوط به شرکت زنان در فعالیتهای مسلحانه علیه حکومت شاه و حضور زن چریک است. ( که خود این کلمه به تنهایی به شکستن بسیاری از تابو ها انجامید.)دوره دوم در بر گیرنده مشارکت زنان در امر انقلاب و فعالیتهای نیمه علنی شان است.(آوای زن پاییز ۹۷ ص ۱۷)” و در واقع کتاب اتحاد ملی زنان در دوره دوم می گنجد.
بخش نخست کتاب به توضیح و نقد فعالیت سازمان اتحاد طی سه دوره فعالیت میپردازد و به بازگویی ساختار
سازمانی، وظایف و اهداف و سپس به نقد آن ها و توضیح نگرشهای غلطی که به پیشرو نبودن سازمان انجامید, میپردازد, نقد کلی اعضاء آن است که افکار و اقتدار سازمان های چپ به خصوص سازمان فدایی شدیدا بر سازمان حاکم است که نتیجه آن در اولویت نبودن مساله زنان و دموکراسی در این گونه سازمانهاست, تا آنجا که فردی مشخصا از سمت سازمان چپ در جلسات اتحاد شرکت کند و حق وتو در باره تصمیمات سازمانی داشته باشد. این گونه دخالتها در اتحاد موجب شد که بخصوص در دوره اول فعالیت,به لزوم آگاهی بخشی به زنان عامی بی توجهی شود و در رابطه با تحولات قانونی رو به عقب درباره زنان, به دلیل حفظ منافع سازمانهای چپ, عکس العمل به موقع صورت نگیرد. اما میخوانیم که نقطه آغازین سازمان کاملا دموکراتیک بوده و این سازمان با درج آگهی در روزنامه کثیرالانتشار توانست جمعی از زنان علاقه مند به این موضوع , از گروه های مختلف و گاه مستقل, به دور هم جمع کرده و منشور سازمان تدوین یابد. در منشور آمده ” اتحاد ملی زنان, سازمانی است دموکراتیک که به هیچ حزب, گروه یا دسته ای وابسته نیست و با هدف دفاع از دست آوردهای انقلاب, حاکمیت ملی و دفاع از منافع زنان زحمتکش و متوسط جامعه ایران, بر پایه ی اصل برابری زن و مرد تشکیل شده است( اتحاد ملی زنان ص۱۶)”و باید توجه داشت که روند دموکراتیک یک سازمان با توجه به آنچه که در منشور آمده بدون مشارکت تمامی اعضا و حضور فعال آنها در تصمیم گیری این چنین به شکست منجر می شود
سپس کمیته های مختلف درون سازمانی با هدف تحقق بخشیدن به اهداف منشور تشکیل شدند. مانند کمیته حقوقی, برای بررسی مسائل حقوقی زنان و کمیته ترجمه و انتشارات و …
در ادامه به توضیح مختصری از هر کمیته اکتفا می کنیم. کمیته زحمتکشان با هدف امداد و سواد آموزی به قشر کم درامد و فقیر جامعه تاسیس شد, اما عملا پس از چند ماه فعالیت ناکام ماند که از علل اصلی توقف آن می توان به توجیه نبودن اعضاء اشاره کرد, زیرا اعضاء اتحاد عموما با تفکر سیاسی و برای فعالیت سیاسی وارد سازمان شدند و گرچه تفکرات چپ و کمک به قشر محروم جامعه را داشتند اما عملا انگیزه کافی برای این کار را نداشتند و از آنجا که وظایف و اهداف ایجاد مطب و کلاس های سواد آموزی که همان, ایجاد رابطه و پایگاه در میان قشر کم درامد و محروم جامعه در کنار کمک و آموزش و گفتگو در باره دموکراسی و حقوق زنان با آنها بود, برای اعضای کمیته توجیه نشده باقی ماند, کار این کمیته متوقف شد. کمیته ترجمه نیز به علت روشن نبودن خط مشی سیاسی و توجیه نبودن اعضاء, عملا به همین سرنوشت دچار شد. در بررسی کمیته حقوقی بیشتر به مساله میزان دانش سیاسی و تئوریک اعضا و قدرت تحلیل مسائل با توجه به دیدگاه معمولا محدود روبه رو می شویم که جلوی تصمیم گیری به موقع و درست را می گرفت و بر خلاف خواستگاه دموکراتیک سازمان به تقابل میان گروه ها انجامید. و آنگونه که از متن کتاب بر می آید, یکی از علل توقف سازمان این بود که مواضع آن بیش از آنکه متاثر از وضعیت عینی توده ی زنان زحمتکش, کارمند, معلم و … و با هدف ارتقاء آگاهی سیاسی آنها اتخاذ شود, تحت تاثیر مواضع سیاسی سازمان ( که عموما تحت سلطه فدائی بود), تعیین می شد.” و نشریه اتحاد نیز به جای آنکه بیشتر به مسائل روز و حقوق زنان بپردازد بیشتر به طرح مسائل سیاسی روز می پرداخت, و روش انتخاب مقالات روشی غیر دموکراتیک بوده است. در نهایت پایان این دوره از فعالیت اتحاد ملی زنان همزمان با جنگ کردستان و گنبد در فروردین ۵۸ و بسته شدن روزنامه های دموکراتیک, لغو حق قضاوت و تحصیل زنان در رشته های فنی, لغو قانون حمایت از خانواده و تصفیه روزنامه ی کیهان و اطلاعات و … بود.
دوره دوم فعالیت اتحاد در مهرماه ۵۸ , و با ایجاد جوی آزادتر از سرکوبهای گذشته در جامعه, آغاز به کار کرد. در این دوره فعالیت سازمان به صورت نیمه علنی بود, قصد سازمان این بود که فعالیت علنی را با انتشار نشریه انجام دهد که البته مجوزی از سوی ارشاد صادر نشد. اعضا با تغییر محل و پیدا کردن اعضای قدیم, شروع به سازماندهی خود کردند و البته برای شناخته نشدن, حتا به نوع لباس پوشیدن هم توجه شد. ولی همچون گذشته روابط غیر دموکراتیک در رای گیری ها و دیگر روابط سازمان ادامه یافت و باعث بروز اختلاف گردید. اما با خواندن کتاب متوجه میشویم که کمیته ها تشکیل شدند و با وجود باقی ماندن برخی مشکلات, بهتر از قبل فعالیت کردند. اعضای هر کمیته جلسات هفتگی آموزش سیاسی و بحث برگزار می کردند, فعالیت ها مشخص شده و با به وجود آمدن روابط با مردم عامی در برخی مناطق, وظایف , بهتر از قبل به انجام رسیدند. از مشکلات این دوره نیز به جوان و بی تجربه بودن بسیاری از اعضاء و دیگر مطرح شدن بحث اقلیت و اکثریت در سازمان فدائی و در نتیجه چگونگی سو گیری سیاسی اتحاد در قبال آن مطرح شد. در ادامه کتاب توضیحاتی طبقه بندی شده بر اساس برنامه و تشکیلات هر کمیته, مشکلات و دستاوردهای تک تک کمیته های, آموزش, امداد، کارگری و کارمندی تا کمیته تبلیغ و هنری و … آمده, از کمیته های جالب توجه, ارتباطات است, که به نوعی به گسترش فضا و نگرش های سیاسی با برقراری ارتباط با سازمانهای دموکراتیکی نظیر کانون نویسندگان و جمعیت حقوقدانان و شرکت در جلسات آنان, پرداخت. همچنین اقدام به ایجاد شاخه اتحاد در شهرستان هایی نظیر گیلان و اصفهان و … کرد. اما در ادامه اختلاف نظر میان اقلیت و اکثریت بالا گرفت” اقلیت در آن مقطع خواستار حفظ ماهیت دموکراتیک این سازمان و اکثریت طرفدار نظریه وابستگی بود.(اتحاد ملی زنان ص۷۰)” و در پایان این اختلافات به خروج اکثریت از اتحاد انجامید.
دوره سوم فعالیت اتحاد از آذر ۵۹ تا خرداد ۶۰ به طول انجامید. در این دوره سعی شد که بر خلاف قبل انتخابات آگاهانه صورت گیرد و در این دوره برای لیست کاندیداها علاوه بر نظرات سیاسی, شایستگی های افراد نیز مورد نظر قرار گرفت و سپس برای جلوگیری از تداخل وظایف کمیته ها, شکل تشکیلاتی دبیرخانه ای به آزمایش گذاشته شد. تا هر کدام به صورت غیر متمرکز و خودکفا عمل کنند. و هماهنگی میان آنها از طریق مسئولین هر دبیرخانه, برقرار شود.( طرح دبیرخانه ای بر اساس تشکیلات کنفدراسیون دانشجویان در خارج از کشور بود).در ادامه پنج دبیرخانه ایجاد شد که در واقع از ادغام دو یا سه کمیته تشکیل میشد, مانند دبیرخانه محلی که شامل کمیته های محلات و کارگری بود و…
هر دبیرخانه به طور مجزا مسائل مالی, تبلیغی , تدارک محل و.. خود را سازمان می داد.در بهمن ۵۹ انتخابات پایان یافت و فعالیت کمیته ها آغاز شد اما ۵ ماه بعد در ۳۰ خرداد کلیه فعالیتهای سازمان اتحاد ملی زنان , همگام با بسیاری سازمانهای دیگر در سراسر کشور پایان یافت. و با بررسی فعالیت دبیرخانه های مختلف در این ۵ ماه که مدت زمان کوتاهی است, مشخص شد که عملکرد سازمان نسبت به دو دوره قبل از خود بسیار بهتر بوده است.زیرا در همین مدت کوتاه فعالیت اعضا اتحاد به کار دموکراتیک بدون وابستگی پی برده بودند چون همه اعضا وابستگان سیاسی نبودند و علت بیرون رفتن اکثریت نیز گواه بر فکر مستقل بود اما مجالی نیافتند چون موج سرکوب ها دامن سازمان هایی دموکراتیک نظیر اتحاد را هم گرفت و آن زمان حتی سازمانی مستقل را برنمی تابیدند.
در واقع در طی خواندن تاریخ حتا یک سازمان میتوان تجربیات درخشانی را به دست آورد, در ادامه کتاب خاطرات و نقدهای برخی از اعضاء آمده که چه از دیدگاه تاریخی چه بررسی شرایط اجتماعی سیاسی و نگرشها نسبت به نوع تقسیم جنسیتی بسیار جالب توجه هستند.
این کتاب توسط مهناز متین گرداوری و در سال ۱۳۷۸ در آمریکا به چاپ رسیده است. وی دو علت برای چاپ این کتاب عنوان میکند.اول آنکه اتحاد ملی زنان اولین تشکلی است که پس از ده ها سال رکود در مبارزه ی متشکل دموکراتیک زنان ایران, از سوی زنان مترقی پایه ریزی شده, فعالیت کرده و تا چند صد عضو را در بر گرفته…
دوم آنکه, این گزارش از معدود گزارش هایی است که فعالین یک سازمان مبارز, به فاصله کوتاهی پس از پایان کار آن سازمان نوشته اند. به همین جهت, ثبت این سند برای بررسی و پژوهش در تاریخ مبارزات دموکراتیک مردم ایران دارای اهمیت است. (بازبینی تجربه اتحاد ملی زنان ص ۱)
• بازبینی تجربه اتحاد ملی زنان (۱۳۶۰-۱۳۵۷)/ مهناز متین/ نشر نقطه
• آوای زن/ مقاله زنان و مشی سیاسی مخفی در ایران (۱۹۸۵-۱۹۷۰)/ حامد شهیدیان/ مترجم گیتا سینا