رادیو زمانه: «بنیاد پژوهشهای زنان ایران» از ۴ تا ۶ ژوییه ۲۰۰۶ برابر با ۱۳ تا ۱۵ تیر، نوزدهمین همایش سالانه خود را برگزار میکند.
همایش امسال که در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی برپا میشود موضوعهای متنوعی درباره مسایل زنان را دربرگرفته است؛ از الگوی زن سنتی در تصویر و تاثیر شرایط کنونی جهان بر زنان گرفته تا گرایشهای گوناگون در جنبشهای حقوق زنان و بررسی تارنماهای فمینیستی.
درباره این همایش و موضوع هایی که در آن مطرح خواهد شد با جمیله داوودی، سخنگوی کمیته برگزاری همایش گفتگویی کردم و ابتدا از پیشینهی فعالیتهای «بنیاد پژوهشهای زنان ایران» پرسیدم:
جمیله داوودی: «بنیاد پژوهشهای زنان ایران» در سال ۱۹۹۰ در بوستون، در شرق آمریکا، بهوجود آمد. بنیاد، هر سال یک کنفرانس در یک نقطه از دنیا برگزار میکند؛ در هر منطقه که یک گروه از زنان علاقهمند هستند. ما میزبان کنفرانس در سال ۲۰۰۰ در شهر برکلی بودیم. امسال بار دوم است است که میزبان هستیم.
هستهی اصلی بنیاد پژوهشهای زنان در بوستون است. زمانی که شروع شده بود چند نفر بودند: خانم گلناز امین که هنوز هم کارشان را ادامه میدهند و خانمها هما سرشار و افسانه نجمآبادی. ولی همانطور که میدانید آدمها مشکلات زیادی برایشان پیش میآید و الان دیگر همکاری نمیکنند. اکنون تنها خانم گلناز امین فعال است که مسئول بنیاد پژوهش زنان است.
در سال ۱۹۹۰ چه شرایطی بود و چه انگیزههایی برای اینکه بنیاد بهوجود آورده شود؟
سوال خوبی است زیرا در آن زمان، هنوز هیچ تشکلی که واقعاً یک تشکل زنانه باشد در خارج از کشور نبود. تا آن زمان اگر فعالیتی هم بود زیرمجموعهی گروههای چپ بود. بنیاد پژوهشهای زنان ایران برای نخستینبار یک هستهای بهوجود آورد که همهی فعالیت آن حول و حوش زنان باشد.
در سال ۱۹۹۰ این بنیاد کاملاً به شکل خودجوش شکل گرفت یا اینکه شما کمکی هم داشتید از طرف نهادهای فرهنگی و دانشجویی در آمریکا؟
چون دانشگاه کمبریج یکی از دانشگاههای خیلی خوب بوستون و آمریکا است میدانم که بخش مطالعات زنان آن دانشگاه به این جریان خیلی کمک کرد. خود خانم افسانه نجم آبادی آنجا استاد دانشگاه بودند. بنابراین آن هسته اول با کمک از نهاد دانشگاهی شکل گرفت. ولی در ادامه، بنیاد به عنوان یک سازمان غیر انتفاعی و غیرسیاسی ثبت شده و دیگر الان لزوما آن وابستگی دانشگاهی را ندارد.
بنیاد پژوهشهای زنان به جز برگزاری این همایشهای سالانه در زمینه مسائل زنان ایران، فعالیتهای دیگری هم دارد؟
فعالیت عمدهی آن همین کنفرانسها است ولی یک کار با ارزشی که به نظر من بنیاد انجام میدهد این است که همهی مقالهها و نوشتههایی که عرضه میشود در هر کنفرانس، سال بعد به شکل یک کتابچه چاپ میشود.
مهلت ارائهی مقاله به همایش امسال، در ماه فوریه به پایان رسید. چه معیاری وجود داشت برای گزینش از بین مقالههایی که به دست شما رسید؟ بررسی جنبهی ویژهای از مسائل زنان ایران مورد نظر بود یا اینکه هر مطلبی را که صرفاً جالب میدیدید میپذیرفتید؟
یکی از ویژگیهای کنفرانس ما مانند هر کنفرانس دیگری این است که یک «موضوع» در آن داریم. امسال موضوع کنفرانس ما، «نیازهای مبرم زن ایرانی در جهان کنونی» است. فکر کردیم چون زنان ایران یکپارچه نیستند و تنوع در آنها وجود دارد، لازم است با این نیازها از زوایای گوناگون برخورد شود. زمانی هم که فراخوان دادیم، برای پذیرش چکیده مطلب؛ همین موضوع را مد نظر قرار دادیم و چیزهایی که میتوانست در این چارچوب جا بگیرد؛ مانند بررسی گرایشهای گوناگون جنبش زنان در داخل و خارج از کشور و اینکه چگونه به این نیازها پاسخ میدهند. همچنین فکر کردیم زنان با توجه به موقعیت قومی، مذهبی، تبعیض جنسی و طبقاتی آنها؛ به هرحال یک نیازهای خاصی دارند و هدف ما این بود که زنان با توجه به این معیارها چگونه با این نیازها برخورد میکنند.
دو میزگرد هم در نظر گرفتیم؛ یکی درباره شرایط کنونی دنیا و خاورمیانه و تاثیر آن روی نقش زنها و دیگری، نمایندگی گرایشهای گوناگون در جنبش زنان. بنابراین دوستانی که مطلب فرستادند در این چارچوب کار کردند.
از بابت گزینش مطالب هم، حقیقت این است که چند معیار در ذهن ما بود. یکی اینکه میهمانهای کنفرانس هر پنج سال یک بار میتوانند شرکت کنند. دیگر اینکه تنوع مسائل خیلی مهم بود. هدف ما واقعاً این بود که دیدگاههای گوناگون را در کنفرانس بیاوریم و همینطور که میتوانید حدس بزنید اصلا نظراتی که اینجا طرح میشود به هیچ عنوان نظرات ما نیست و تنها هدف ما، طرح نظرات است.
از سال ۱۹۹۰ که شما این فعالیتها را شروع کردید بهویژه در زمینهی برگزاری همایشهای سالانه چه دگرگونیهایی میبینید در محتوای این همایشها؟
هر سال ما درگیر یک مسالهای بودهایم و بهویژه در هشت سال گذشته. علت اینکه هشت سال را میگویم این است که ما میزبان کنفرانس در هشت سال پیش بودیم. اگر تنها این هشت سال را نگاه کنید میبینید که شرایط جهانی چقدر عوض شده؛ مساله ۱۱ سپتامبر، تجاوز نظامی آمریکا به افغانستان، عراق و اینکه اینها چطور در خاورمیانه تاثیر گذاشتند؛ به قدرت رسیدن احمدی نژاد در ایران و گامهایی که به عقب برداشته شد. اینکه اینها چه تاثیری بر شرایط زنان ما گذاشتند.
به یاد دارم هشت سال پیش، درست زمانی بود که یک عده از افرادی که پژوهشگر بودند و یا حتا دستاندرکار دولت بودند برای کنفرانس به برلن آمده بودند. زمان بازگشت به ایران، خیلی از آنها دستگیر شدند؛ مانند خانم مهرانگیز کار و خانم شهلا لاهیجی. با وجودی که در برنامه کنفرانسمان نبود ولی یک تظاهرات اعتراضی شکل گرفت و ما اعتراض کردیم به یکسری از این دستگیریها. هر اتفاقی که در ایران افتاده به شکلی در کنفرانس بازتاب داشته است.
نکتهی دیگر این است که با توجه به تیره تر شدن رابطه دولت امریکا با دولت ایران؛ دعوت میهمانهایی از ایران برای ما واقعا مشکل شده است به خاطر گرفتن ویزا.
در سالهای گذشته مقامهای سیاسی دولت آمریکا در موقعیتهای گوناگون اعلام کردهاند که دولت ایران و ملت ایران را میخواهند از هم جدا کنند ولی با توجه به اینکه فعالیت شما در زمینه مسائل حقوق بشر و زنان، بهطور مستقیم با مردم ایران در ارتباط است؛ شما الان میگویید که برای همین کنفرانس چقدر مشکل دارید برای دعوت میهمانها. در این زمینه چه نظری دارید؟
به خاطر اینکه یک سری قوانینی که دارند قوانین کلی است که در سفارتخانهها میگذارند. منتها این را باید بگویم که امسال شانس بزرگی که ما آوردیم و شاید هم بهخاطر همین صحبتی است که شما کردید، این بود که ما بههیچوجه نمیتوانستیم برای میهمانهایمان وقت حتا برای مصاحبه در سفارت بگیریم. دوبی یکی از بهترین مکانهاست برای مصاحبهی میهمانهای ما از ایران. مجبور شدیم با وزارت امور خارجه آمریکا (State Department) تماس بگیریم و به آنها بگوییم شرایط ما چگونه است. واقعاً کمک کردند. میهمانهایی که ما داشتیم به یک شکلی، وسعت فرهنگی و اجتماعی این کنفرانس را نشان میداد. شاید این کمکی بوده که ما توانستیم وقت مصاحبه بگیریم برای میهمانهایمان.
«بنیاد پژوهشهای زنان ایران» ارتباطی با بنیادهای پژوهشی زنان از ملیتهای دیگر هم دارد؟
متاسفانه نه. واقعا هم نه، فکر میکنم چون هدف آن چیز دیگری است یعنی تمرکز بنیاد بیشتر روی زنان ایران است. البته این به این معنی نیست که از جنبشها یا بنیادهای دیگر پشتیبانی نمیکند.
البته منظور من بیشتر از بابت تبادل تجربه با انجمن دیگر کشورهاست که آنها هم در زمینهی حقوق زنان در کشورشان فعال هستند.
تنها چیزی که من میتوانم بگویم این است که ما هر سال دستکم دو یا سه میهمان غیرایرانی دعوت میکنیم برای کنفرانس. مثلا امسال برای میزگرد خاورمیانهمان دو تا میهمان داریم که در مورد فلسطین و عراق صحبت میکنند. اینها طبعاً نمایندگی میکنند از جنبش زنان خودشان در آن کشورها. در این سطح همکاری وجود دارد ولی اینکه یک جلسه خاصی برگزار بشود و تبادل تجربه بشود تا به حال نبوده.
در تارنمای بنیاد پژوهشی زنان اشاره شده که از آنجا که تاریخ ایران بیشتر طرح رشادتهای مردان است بنیاد پژوهشهای زنان ایران تلاش میکند که با نگاهی زنانه به تاریخ ایران نگاه کند. بیشتر توضیح بدهید که منظور چیست از این «نگاه زنانه به تاریخ ایران»؟
البته من به عنوان یک چیز منفی در مورد از مردها نمیگویم. بهطور کلی هر دسته از مردمی که تاریخ نویس هستند بسته به آنکه منافعشان چیست تاریخ را مینویسند. تاریخی را که مثلا در زمان شاه میخواندید با تاریخی که الان در زمان جمهوری اسلامی دارد نوشته میشود خیلی فرق میکند. زنان ما هیچوقت فرصت نکردند که تجربههای خودشان را به آن طریقی که اتفاقها افتاده در اطرافشان، به زبان خودشان ثبت کنند. از آنجایی که یکی از اهداف بنیاد همین است که کارهای زنانه را ثبت بکند، معتقد است یک زبان زنانه هم خواهد بود. ولی همزمان این را هم باید بگویم ما میهمان مرد هم برای سخنران داشتیم در کنفرانسها.
اساسنامه بنیاد به هر حال اساسنامهای است که سالها پیش نوشته شده ولی مثلا من به شخصه فکر میکنم بعضی از مردهای ما هم میتوانند فمینیستتر از زنان باشند. ولی فکر میکنم در آن مقطعی که بنیاد بهوجود آمد مهم بود که این موضوع به عنوان یکی از پایهها باشد که اهمیت را روی زبان زنانه و کارهای زنانه بگذارد.