متحدان جنبش زنان ایران در منطقه و جهان
None
سخنرانیهای بیست و نهمین کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان ایران دراستکهلم-۲۰۱۸
بیست و نهمین کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان ایران، از ۸ تا ۱۰ ژوئن ۲۰۱۸ در اتحادیه آموزشی کارگران سوئد ABF برگزار شد.*
این کنفرانس با قرائت متن خوشامدگویی کمیته محلی کنفرانس توسط نعیمه دوستدار، روزنامهنگار و یکی از اعضای این کمیته و مجری روز نخستف کنفرانس، در استکهلم گشایش یافت.
در متن خوشامدگویی کمیته محلی، تاکید شده بود: «جنبش زنان ایران در پیشبرد فعالیتهای گوناگون خود با چالشهای بیشماری روبهرو بوده و برای رسیدن به اهدافش، بیش از پیش نیازمند کسب آگاهیهای فمینیستی بیشتر و پیوند با دیگر مبارزات عدالتجویانه و همبستگیهای ملی و فراملیتی است.
نعیمه دوستدار
بیستونهمین کنفرانس بینالمللی بنیاد پژوهشهای زنان ایران با تلاش برای ایجاد زمینههای گفتوگو میان جنبشهای برابریطلبانه، سعی در تعمیق و گسترش مبارزاتف عدالتجویانه دارد.
گره زدن موضوعات و مسائل پیش رویف جنبش زنان ایران با موضوعات و مسائل مشابه در سایر نقاط جهان و ایجاد زمینههای همکاری با متحدان موضوعی و مقطعی این جنبش در عرصههای فراملی، موضوع این کنفرانس است.»
اگر باهم کار کنیم قویتر خواهیم بود
نخستین روز بیستو نهمین کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان ایران، همچون سالهای گذشته، با سخنرانی چندتن از فمینیستهای کشور میزبان به زبان انگلیسی (با ترجمه همزمان سوده راد، پژوهشگر و کنشگر برابری جنسیتی) همراه بود: آنا سوندستروم، آنا لوندبری، اولا مَنس، آنا کلارا برات و سورچی تاپار بیورکرت.
سخنرانیها با سخنان کوتاه آنا سوندستروم (Anna Sundström)، مدیرکل مرکز بینالمللی اولاف پالمه آغاز شد.
آنا سوندستروم
آنا که مدتها مشاور سیاسی وزارت امور خارجه سوئد، منشی بینالمللی سازمان سوسیال دموکرات و مشاور بینالمللی پارلمان سوئد بوده، سرمایهگذاری برابر جامعه بر زنان و مردان را مورد توجه قرار داد و گفت: «مبارزه برای حقوق زنان مبارزهای مشترک است و ما اگر باهم کار کنیم قویتر خواهیم بود.»
او که تجربه زیادی در زمینه همکاری با جنبشهای کارگری دارد ادامه داد: «آرمانهای اولاف پالمه، همانا اصول اولیه ما یعنی صلح، دمکراسی و حقوق بشر است. ما بر این باور هستیم که اگر زنان در روند صلح در نظر گرفته نشوند، هرگز به صلح نخواهیم رسید. هیچ مردمسالاری بدون حضور زنان ممکن نیست. اگر به حقوق زنان احترام گذاشته نشود حقوق بشری هم در کار نخواهد بود.»
برداشت رایج از برابری جنسیتی در سوئد
نخستین میزگرد بیست و نهمین کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان ایران «بازنگری برداشت رایج از برابری جنسیتی در سوئد؛ در عرصه ملی و فراملی» نام داشت.
در این میزگرد اولا مَنس، آناکلارا برات و سورچی تاپار بیورکرت به عنوان سخنران میهمان از سوئد حضور داشتند.
آنا لوندبری (Anna Lundberg)، دانشیار رشته مطالعات جنسیت دانشگاه شهر لینشوپینگ، گرداننده این جلسه بود که زمینه اصلی کارش پژوهش در فمینیسم بینابخشی (intersectional) و مطالعات فرهنگی فمینیستی است.
برابری جنسیتی در سوئد، واقعیتها و حقیقتها
موضوع سخنان اولا مَنس (Ulla Manns) استاد رشته مطالعات زنان دانشگاه سودرتورن استکهلم، «برابری جنسیتی در سوئد، واقعیتها و حقیقتها»، با نگاهی به وضعیت کنونی از منظری تاریخی، و تاملاتی پیرامون برخی از پارادوکسهای بیشمار میان سیاستهای برابری جنسیتی در سوئد و کشورهای اروپای شمالی بود.
این پژوهشگر که زمینه تخصصیاش تاریخ آزادی زنان است، سخنان خود را با این پرسش آغاز کرد: آیا سوئد کشوری فمینیستی و زنمحور است؟
او تاکید کرد که از سوئد بهعنوان کشوری یاد میشود که بدون فمینیستها، دولتی فمینیستی و مطلوب زنان دارد و توضیح داد که دستکم دولت فعلی که متشکل از ائتلافی بین احزاب سوسیال دمکراسی و محیط زیست است رسماً خود را فمینیست میخواند. بهعنوان مثال، وزیر امور خارجه، مارگوت والستروم، به رغم صادرات وسیع اسلحه سوئد (ازجمله به عربستان سعودی)، با وجود تفاوت چشمگیر میان دستمزد زنان و مردان (با میانگین ۳۵۰ یورو تفاوت در ماه)، و نیز به رغم وجود خشونت و آزار جنسی زنان و دختران، همواره سیاست خارجی سوئد را سیاستی فمینیستی اعلام کرده است. افزون بر این، اعتراضات کمپین Metoo نیز برای سوئد پیامدهایی جدی به بارآورده است. هزاران زن از بخشهای گوناگون جامعه مدنی بسیج شده و خواستار پایان یافتن تجاوزهای جنسی، سوء استفاده جنسی و سوء رفتار در محل کار و زندگی خصوصی شدهاند. به این ترتیب بدیهی است بتوان گفت سوئد هنوز کشوری نیست که به برابری میان زنان و مردان دست یافته باشد.
فروریختن سوئد به عنوان بهشت برابری جنسیتی
آنا کلارا برات (Anna-Klara Bratt)، روزنامهنگار سوئدی، بنیانگذار و سردبیر روزنامه اینترنتی چشمانداز فمینیستی «فمینیست پرسپکتیو» در سخنان خود تحت عنوان «کمپین Metoo و تصویر سوئد از خود»، به این نکته پرداخت که در خلال زمستان ۲۰۱۸- ۲۰۱۷، از هر پنج زن سوئدی یک نفر در یکی از ۶۰ کمپین مرتبط با هشتگ بینالمللی و کمپین شبکههای اجتماعی Metoo مشارکت جست. موضوع بیشتر این کمپینها آزار جنسی، سوء استفاده و تجاوزهای رخ داده در انواع محیطهای کاری بود.
به گفته آنا کلارا برات در نخستین فراخوان، چهارهزار شهادتنامه از سوی بازیگران زن جمعآوری شد. این برملاگری به فاصله کوتاهی از سوی وکلا، روزنامهنگارها، سیاستمدارها، گارسونها، معلمها، پلیسها و آتشنشانهای زن دنبال شد.
او تاکید کرد که تا قبل از این کمپینها، باور رایج در سوئد این بود که اغلب خشونتهای جنسی در خانه قربانیان اتفاق میافتد. این تصویر اما اکنون با انتشار حقیقت تکاندهنده وقوع آزارهای جنسی گسترده در محیطهای مختلف کاری تکمیل میشود. به غیر از خانههای امن، همه از این موضوع شگفتزده شدند و خودپنداره سوئد به عنوان بهشت برابری جنسیتی فرو ریخت. چگونه میتوان این امر را توضیح داد؟
آنا کلارا برات در فاصله سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۴، نخستین سردبیر زن روزنامه سندیکالیستی «کارگر» بود که در آن زمان به دلیل تلاش جدی در پیشبرد برنامهای برای ایجاد تساوی میان تعداد زنان و مردان، کادر تحریریه، بخش اداری و نویسندگان این نشریه، برنده جایزه شد.
سوئدف استثنائی و خارجیهای غیر مدرن و نابرابر
«تصویر جامعه برابر سوئد: از ‘پدران کافه لاتهای’ تا مهاجران خطرناک»، عنوان سخنان سورچی تاپار بیورکرت (Suruchi Thapar Björkert)، استاد دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه اوپسالا در سوئد بود.
او تاکید کرد که «در گفتمان نهادینه شده استثناگرایانه سوئدی، هویت ملی صرفاً سفید که سوئد را کشوری ضد نژادپرست، برابر از نظر جنسیتی و بدون پیشینه استعماری تصویر میکند، غیر سفیدپوستان به عنوان افرادی ترسیم میشوند که از نظر جنسیتی برابر نیستند.»
با قرار دادن این روایت کلان- سوئد استثنائی و خارجیهایف غیرف مدرن و نابرابر- در ساختار سیاسی، استعماری گذشته و حال، خارجیها کسانی هستند که اغلب درباره آنها صحبت میشود، ولی با آنها صحبت نمیشود.
در حالی که خشونت در جامعه برابر سوئد، یک موضوع مهم تلقی میشود، توضیحات تقلیلگرایانه از شیوههای سرکوبگری جنسیتی از طریق مفاهیم «اجتناب ناپذیری» و دیگریسازی (قومی) مطرح میشود. این قطببندیها لازم است که بررسی شوند.
سورچی تاپار بیورکرت قبلاً در دانشگاه عالی اقتصاد و علوم سیاسی لندن، و همچنین در دانشگاه های Wolverhampton، Warwick و Bristol، دارای مدرک علمی است.
اولین کتاب سورچی، «چهره دیده نشده، صدای شنیده نشده، زنان و جنبش ناسیونالیستی»، نخستین بار در سال ۲۰۰۶ منتشر شد و در سال ۲۰۱۵ تجدید چاپ شد.
جنبش زنان ایران و شتاب به سوی آیندهای فراملی
ژانت بائر، استاد رشته انسانشناسی در دانشگاه استنفورد، محقق دیگری بود که در این کنفرانس درباره «گذشته، حال و آینده فمینیسیم در ایران و متحدان ملی و فراملیتی» سخن گفت.
ژانت بائر
او به طرح این سئوال پرداخت که «آینده جنبش فمینیستی ایران با نسل جوانی که نگاه فراملی دارد چطور خواهد بود و آیا این فراملی بودن میتواند ابزاری باشد که افراد با وجود تفاوتهایشان بتوانند در آن نقش ایفا کنند؟»
به گفته ژانت بائر، «در جهانی که مرزهایش بهصورت مجازی و فیزیکی در حال گسستن است، آینده جنبش زنان خیلی سریع یک آینده فراملی خواهد شد و این موجب میشود افرادی که به صورت سنتی به حاشیه رانده شده بودند بتوانند جزوی از جنبش زنان ایران باشند».
این استاد دانشگاه و پژوهشگر مسائل زنان و اسلام در امور اقلیتهای قومی و مذهبی مهاجر، گفت جنبش زنان در دنیایی که مرزهای جغرافیایی را محو کرده است، جنبشی فراملیتی خواهد بود و گروههای اجتماعی دیگری نیز با این جنبش همراه خواهند شد؛ ازجمله زنان و مردانی که خود را فمینیست نمیدانند ولی در مبارزه با مردسالاری در کنار جنبش زنان برای برابریطلبی هستند.
او تاکید کرد که تلاش زنان ایران برای به دست آوردن حقوق خود در اشکال بسیار گوناگون بروز میکند و به همین دلیل نیز مقابله با آن دشوار است.
ژانت بائر این سئوال را نیز مطرح کرد که آیا نسل جوان زنان ایران از مادران خود فمینیستتر هستند؟
او بر این باور بود که «برای پاسخ به این پرسش، باید ابتدا درک خود از فمینیسم را روشن کنیم، اما برداشت عمومی این است که نسل جدید زنان، از مادران خود در آگاهی به خواستهای خود و رسیدن به آنها جلوتر هستند؛ خواستهایی که بسیار متنوعتر هستند. کم نیستند زنانی که میگویند فمینیست نیستند، اما آنچه میخواهند و برایش مبارزه میکنند، در خدمت برابری و دستیابی به حقوق زنان است.»
این پژوهشگر بر این باور است که آرمانهای فمینسیتی در نسل جدید تنوع بیشتری دارد.
ژانت بائر، دارای مدرک دکترا از دانشگاه استنفورد در رشته انسان شناسی، و استاد برنامه مطالعات بین المللی در کالج ترینیتی، هارتفورد-آمریکا، مدیر سابق برنامه زنان، جنسیت و تمایلات جنسی، و در حال حاضر محقق جهانی فولبرایت (۲۰۱۷-۲۰۱۸ ) برای تکمیل پروژه تطبیقی در مورد زنان و اسلام در دیاسپورا است. او در ایران تحقیقی در مورد جنسیت، مهاجرت و دیاسپورای ایرانی و مسلمان در ترینیداد و توباگو، آمریکای شمالی و اروپا، انجام داده و آن را منتشر کرده است.
واکنش فعالان حقوق زنان به «آزادیهای یواشکی»
ساغر غیاثی، مدافع حقوق زنان و برنده جایزه پژوهشهای فمینیسم انتقادی (جایزه حامد شهیدیان) با نشان دادن فیلمی از عکسهای کمپین آزادیهای یواشکی، درباره واکنش فعالان حقوق زنان نسبت به مبارزه با حجاب اجباری و به طور مشخص کمپین «آزادیهای یواشکی» (۱۳۹۳ خورشیدی) تا «دختران خیابان انقلاب» (۱۳۹۶) پرداخت.
ساغر غیاثی
او تاکید کرد که کمپین آزادیهای یواشکی، با همراهی حدود ۵۰۰ هزارنفر در همان ماه نخستف شکلگیری، گفت و گو حول محور حجاب را به میان مردم و نخبگان فرهنگی و همچنین رسانهها برد. این فعال حقوق زنان همچنین نمونههای بسیاری از حمایت گروههای مختلف اجتماعی از مبارزه علیه حجاب اجباری ارائه داد.
به عقیده ساغر غیاثی، تصاویر موجود از دختران خیابان انقلاب، اعتراض زنان ایران به حجاب و خشونت حکومت علیه آن را بیش از پیش نمایان میکند.
او تاکید کرد که گفتمان مبارزه با حجاب اجباری با کمپین «آزادیهای یواشکی» به اعتراضی گسترده تبدیل شد و برای اولینبار زنان در داخل کشور، در یک اعتراض جمعی، به طور مشخص حجاب اجباری را مورد هدف قرار دادند.
ساغر غیاثی توضیح داد که این کمپینها لزوماً مورد حمایت همه فعالان حوزه زنان قرار نگرفته است. او این فرض را در سخنان خود با مرور گزارشها و مقالات موجود، و طرح دیدگاههایی چون «مسئله حجاب مشکل زنان شیکپوش تهرانی است»، یا «حجاب اولویت اصلی مبارزه زنان ایران نیست» تحلیل کرد.
این فعال حقوق زنان، معتقد است کنشگری زنان مخالف حجاب اجباری با سکوت، نادیده گرفتن، تحقیر، تمسخر یا انکار برخی فعالان حوزه زنان مواجه شد. او تاکید کرد: ما نه تنها هیچگاه شاهد یک اقدام جمعی و سازماندهی شده از طرف جنبش زنان در حمایت از مطالبه لغو حجاب اجباری نبودیم، بلکه صدای اینکه حجاب مسئله نیست و حجاب اولویت زنان ایرانی نیست، خیلی قویتر به گوش رسیده است.
ساغر غیاثی، در حال حاضر به عنوان مشاور در «مرکز ارائه اطلاعات به شهروندان» در شهر دوبلین مشغول به کار است. او، برنده جایزه زندهیاد حامد شهیدیان در زمینه «پژوهشهای فمینیسم انتقادی» در سال Û²Û°Û±Û³ بوده است Ùˆ همچنین به عنوان مشاور به مدت دوسال با Â«ï»£ïº®ï® ïº° ﺑﺤﺮان ﺗﺠﺎوز ﺟﻨﺴﯽ دوبلین» همکاری داشته Ùˆ سالها به صورت داوطلبانه با «گروه حقوق بشری ایران» سازمان عفو بینالملل Ùˆ دفتر دوبلین سازمان حقوق بشری «فرانت لاین دیفندرز» همکاری داشته است.
نسرین اسفندیاری، فعال اجتماعی، گرداننده بخش پرسش و پاسخ سخنرانی ساغر غیاثی بود.
زن برگزیده سال ۲۰۱۸ و پیام نسرین ستوده
لوح افتخار مراسم انتخاب سال ۲۰۱۸، با نمایش یک فیلم مستند کوتاه ساخته نیما سروستانی، به دختران خیابان انقلاب اعطا شد.
این مراسم با قرائت پیام نسرین ستوده، توسط گلناز امین، مدیر بنیاد پژوهشهای زنان ایران انجام شد. نسرین ستوده در پیام خود بر این باور تاکید کرده بود که فعالیتهای مدنی دختران خیابانی انقلاب در تاریخ ماندگار خواهد ماند.
نسرین ستوده
متن کامل پیام او به ترتیب زیر است:
«خانم ها، آقایان
درودهای گرم مرا از ایران پذیرا باشید. قبل از هر چیز از مسئولان انجمن و بویژه خانم گلناز امین و منصوره شجاعی، بابت فرصتی که در اختیار اینجانب قرار داده اند، سپاسگزاری می کنم.
خانم ها، آقایان
موضوع حجاب اجباری در ایران از ۴۰ سال پیش آغاز شد. از شعارشدیدا توهین آمیز’یا روسری یا توسری’ که تکیه بر مذهب، اخلاق و ایدئولوژی داشت و به همین دلیل قبل از تصویب قانون، اجباری شد. این اجبار از ادارات دولتی اغازشد، از آنجا که این ادارات ملک خصوصی دولت تلقی می شد، از ورود زنان بی حجاب جلوگیری به عمل می آوردند. به یاد دارم که زمان وقوع انقلاب در ایران، من ۱۵ ساله بودم و در کلاس دهم درس می خواندم. کلاس یازدهم هم معلم های خانم با پوشش انتخابی خود در کلاس درس حاضر می شدند. اما از کلاس دوازدهم همه ی آن ها با مانتو و شلوار و روسری حاضر می شدند که لباس فرم دولتی شده بود که زنان کارمند باید برای حفظ شغل شان به تن می کردند. این زنان برای استقلال اقتصادیای می جنگیدند که جامعه ی مردسالار نوظهور دوست داشت از آنان بستاند.
هنوز جامعه ی یکسر مردانه ام، نقشه ها در سر داشت. جنگ و جنگ و جنگی که پایان نداشت. از جنگی به جنگی دیگر و از بحرانی به بحرانی دیگر.
پس از آنکه چهره ی شهر یکسره به تسخیر مردان در آمد، پس از آنکه زنان را در هزار لایه ی حجاب و سانسور پیچاندند، در پی قانونی کردن اجبارشان بر آمدند. در سال ۱۳۶۲ قانون مجازات اسلامی تصویب شد. تبصره ماده ۱۰۲ این قانون به حجاب اجباری اختصاص داده شده بود. به موجب این تبصره: ‘زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند، به تعزیر تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهند شد.’ و این سنگ بنای یک تحقیر مستمر و خانمان سوز بود. قانونی که با کمی تغییر همچنان پابرجاست. ماشین های گشتی که در کوچه و خیابان در پی شکار زنان بی حجاب راه افتاده بودند، ناکام از شکار، اینک برای شکاری جدید برنامه ریزی و واژه سازی می کردند: ‘بدحجاب’، ماشین های گشتی که بطور غیر قانونی، خشونت آمیز و تحقیرآمیز زنان را در خیابان دستگیر می کردند، به بازداشتگاه وزرا می بردند. بسیاری از زنان در آن بازداشتگاه مورد ضرب و شتم شدید قرار می گرفتند و دست آخر با گرفتن وجه و تعهدی غیر قانونی آزادشان می کردند. بسیاری از این زنان مورد محاکمه قرار نمی گرفتند، زیرا اساسا عمل آن ها جرم نبوده است. اما هیچکدام از این ها مهم نبود. تحقیر و کنترل و حجاب چندین لایه ای که زنان را مجبور به رعایت آن می کردند، از هر محاکمه و دادگاهی بدتر بود. زنان در کشمکش دائمی با گشت های ارشاد پیام روشنی را به حکومت مخابره می کردند، آن ها با بدفرمانی مدنی، حاضر به پذیرش حجاب رسمی حکومت نبودند.
این کشمکش ۴۰ ساله در روز ۶ دیماه ۱۳۹۶ از سوی یکی از زنان ایرانی پاسخی شایسته دریافت کرد. در آن روز زنی جوان در آستانه ی سی سالگی، بربلندای شهر رفت و شال سپیدش را بر سر چوبی به اهتزار در آورد. حرکت این زن جوان، علنی، شجاعانه و متمدنانه بود. این حرکت تمام ویژگی های یک اعتراض مدنی و مسالمت آمیز را با خود همراه داشت و سرآغاز نافرمانی مدنی زنان ایران بود. وقتی یک ماه از انتشار خبر گذشت و از آن هموطن خبری نشد، من و همسرم که نگران سرنوشت این زن جوان بودیم، به محل اعتراض رفتیم، آن روز ما در تحقیق از محل اعتراض و کلانتری محل به حقایقی دست یافتیم. ما فهمیدیم او زنی ۳۱ ساله است که کودکی ۱۹ ماهه دارد. اما نتوانستیم به اسم وی دست پیدا کنیم. نام او را که ویدا موحدی بود، چند روز بعد در دادیاری شعبه چهارم دادسرای ناحیه ۲۱(ارشاد) که مخصوص رسیدگی به جرائم اخلاقی است، بر روی پرونده ای که برایش تشکیل شده بود، خواندم و از آنجا به اسم وی پی بردم. یک هفته پس از پیگیری اخبار مربوط به ویدا موحدی، وی آزاد شد و اعلام این خبر سر آغاز حرکتی بود که در یک روز زمستانی ۹ بهمن ۹۶ تعداد زیادی از زنان و مردان این مرزو بوم به تاسی از ویدا موحدی، شال هایشان را بر سر چوبی به اهتزاز در آوردند.
اما نرگس حسینی دومین زنی بود که در روز ۹ بهمن بر همان سکو بالا رفت و شال اش را بر سر چوبی به اهتزاز در آورد. اعظم جنگروی و مریم شریعتمداری نفرات سوم و چهارمی بودند که از همان سکو در خیابان انقلاب بالا رفتند. اما نقاط دیگر شهر هم رنگ دیگری به خود گرفته بود. موکل دیگر من، شاپرک شجری زاده در منطقه ی قیطریه ی تهران، در نقطه ای دورتر از خیابان انقلاب روسری اش را از سر برداشت و توسط ماموران دستگیر شد.
پرونده ی یکایک آن ها به فوریت زاید الوصفی تشکیل شد و سپس سایه ی شوم محاکمه و دادگاه… احکام سنگین، حبس های یک و دو ساله برای مطالبه ی حقی ابتدایی.
آیا این احکام باعث توقف این جنبش خواهد شد؟ آیا این جنبش سر باز ایستادن دارد؟ آینده ی این جنبش چه می شود؟ پاسخ به این سئوالات چندان آسان نیست. اما این را به عنوان یک زن می دانم که بسیاری از زنان و مردان سرزمین ما ایران به حجاب اجباری معترض اند و از آن رنج می برند. ما زنان به قدرت خویش واقفیم و به محافظت از آن آگاهی داریم. ما از اعمال قدرت نمی هراسیم و از خطر سوء استفاده از قدرت آگاهیم.بر مبارزه ی مسالمت آمیز تاکید داریم، اما این بدان معنا نیست که از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنیم. بی شک نافرمانی مدنی دختران خیابان انقلاب در تاریخ ماندگار خواهد ماند. نسرین ستوده/ ایران- تهران- خرداد ۱۳۹۶»
روز دوم: از مادران دادخواه تا رویکرد فمینیسم فراملیتی
دومین روز بیست و نهمین کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان ایران در استکهلم روز نهم ژوئن، با مجریگری مرمر مشفقی، فعال حقوق زنان و پیام گلناز امین، مدیر بنیاد پژوهشهای زنان ایران آغاز شد.
گلناز امین
گلناز امین، ضمن خوشامدگویی به شرکتکنندگان حاضر در سالن کنفرانس در مرکز آموزشی کارگران سوئد ABF، گفت: «موضوع امسال کنفرانس متحدان جنبش زنان ایران در منطقه و جهان است. پارسال که از تولدی دیگر و شکستن زنجیرهای اندیشههای واپسگرایانه صحبت میکردیم هرگز فکر نمیکردیم جنبشهای زنان در طول یک سال این همه دستاورد داشته باشند. در این زمانه که نظامهای سرمایهداری، پدرسالار و مذهبی مبتنی بر قدرت، پول و دیکتاتوری کشورها را اداره میکنند و با خشونت ذاتی خود با تاکید بر تفاوتها در حال پراکندن نفرت هستند شناخت متحدین و ایجاد رابطههای مبتنی بر رواداری، دوستی، احترام و همدلی بسیار اهمیت دارد. از آن جا که مسائل ما جهانی است بنابراین برای تغییر شرایط مان نیازمند همکاری، مشارکت و حمایت یکدیگر هستیم. لازمه متحد شدن گروهها و افراد در کنار داشتن هدفی مشترک، پذیرش تفاوتها و همکاری مبتنی بر گذشت است.»
گلناز امین با تاکید بر اینکه رهایی زنان از محدویتها امری محلی و در عین حال جهانی، فردی و در عین حال جمعی، متفاوت و در عین حال یگانه است، ادامه داد: «شاید در برخی نقاط جهان، زنان برای دستیابی به حداقلها مبارزه کنند، شاید به صورت فردی یا گروهی مبارزه کنند، اما مبارزه آنها هدف آنها از مبارزه دیگر زنان در جای جای جهان جدا نیست. نابرابری و سرکوب زنان در همه جا به دور از انصاف و عدالت و با نقض دموکراسی و آزادی بیان جریان دارد و غلبه بر آن هدف نهایی تمامی جنبشهای زنان از شرق تا غرب جهان است. صدای زنان در طول تاریخ هرگز خاموش نشده است و در دهکده جهانیای ای که امروز در آن زندگی میکنیم حرکتهای زنان به سرعت مرزها را در مینوردند. دختران خیابان انقلاب از روی سکوهای برق بدون اجازه مردسالاران مرزهای کشورها را در مینوردند و بر صدر اخبار جهان میایستند و صدایشان را به گوش جهانیان میرسانند. دخترانی که حق ورود به ورزشگاهها را ندارند با قهرمانی در آسیا جهان را وادار به تحسین میکنند. هرچند مردسالاری حاکم بر ایران موفقیت آنها را خطری برای خود میبیند و آن را سانسور میکند.»
***
پس از گلناز امین، چهار پژوهشگر در روز نهم ژوئن دیدگاههای خود را با حاضران در جلسه در میان گذاشتند: منیره برادران (آلمان)، دنا دادبه (آمریکا)، نیره توکلی (ایران) و منصوره شجاعی (هلند). در پایان همه سخنرانیها
نیز همچون سخنرانیهای روز نخست جلسه پرسش و پاسخ برگزار میشد. سه تن از فعالان حقوق زنان، رضوان مقدم، میهن روستا و طاهره نوری، به ترتیب «منیره برادران»، «دنا دادبه و نیره توکلی»، و «منصوره شجاعی» را در جلسات پرسش و پاسخ همراهی کردند.
جنبش مادران دادخواه خاوران
منیره برادران، نویسنده و فعال حقوق بشر، با هدف بررسی ارتباط جنبش زنان با دیگر جنبشهای اجتماعی و عدالتخواه، به جنبش مادران دادخواه پرداخت.
منیره برادران
او با اشاره به اینکه جنبش مادران دادخواه در پی برابری جنسیتی نیست، تاکید کرد این حرکت، به خاطر حضور گسترده و پیشتاز زنان در امری عدالتجویانه و تبدیل آن به یک عمل اجتماعی – سیاسی، و نیز به دلیل شکستن «نقش سنتی مادر و زن عزادار»، در عرصه جنبش زنان میگنجد.
به عقیده این زندانی سیاسی دهه ۶۰، «در تمام حرکتهای دادخواهانه، زنان و به ویژه مادران، بنیانگذار و موتور آن بودهاند. مادر با ورود به عرصه عمومی برای ابراز بیدادی که بر او و فرزندش رفته، خود سوژه سیاسی میشود، مستقل از فرزند و به یک کنشگر مهم در مبارزه علیه فراموشی و دیکتاتوری تبدیل میشود. بدون آنکه بخواهم ادعا کنم دادخواهی در ذات خود امری زنانه است، ولی بر این باور هستم که امری زنانه شده است: یک، به خاطر رابطه مادر – فرزندی و دو، به دلیل نگاه به دادخواهی.»
منیره برادران با تاکید بر اینکه مادران، فرزندان خود را «پاره تن خویش»
میدانند و همین باعث میشود که اعمال خشونت به فرزند را تجاوز به خود، به تن و جان خود و هویت مادریشان بیانگارند، توضیح داد: «نگاه به دادخواهی در نیم قرن گذشته تغییر کرده است. ما شاهد نگرش و راه جدیدی در جدال با جنایت و عدالت گذار هستیم که با نگاه زنانه بیشتر هماهنگی دارد. نگاهی که به دادخواهی، بیش از هر چیزی به عنوان حق خود مینگرد. حقخواهی را پروسهای میبیند که از همین امروز آغاز میشود و نباید آن را به آیندهای ایدهآل موکول کرد. و این راهی است طولانی، که فراز و نشیبهایش را باید با شکیبائی، استقامت و دسته جمعی پیمود. و چنین توانائی را مادران و زنان خانواده دارا هستند.»
او با مورد مثال قرار دادن مادران مایو، مادران شنبه استانبول و مادران خاوران گفت: «در ایران به رغم مقاومتهای درخشان و تاثیر مهم مادران خاوران در جاانداختن گفتمان دادخواهی، برخلاف مادران مایو آرژانتین و یا مادران شنبه استانبول، مورد بی مهری واقع شدهاند. کسی آنها را پشتیبانی نکرده، نه نیروهای حقوق بشری که به رغم سرکوب و بگیروببندها حداقل در دورههایی امکان حضور داشتند، نه هنرمندان، نه روشنفکران و نه زنان فعال. آنها، به ویژه همسران و خواهران حتی در بسیاری موارد از طرف مردان خانواده هم زیر فشار هستند، نه تنها همراهی نمیشوند، بلکه سرزنش هم می شوند. دادخواهی مادران خاوران، دغدغه جامعه ما باقی میماند و نمیشود چشمها را بر آن بست. ولی چرا جنبش زنان در ایران نسبت به این حرکت بیتفاوت مانده است؟ آیا میشود آن را تنها با سرکوب و ارعاب توضیح داد؟ این پرسشی است که به روی همه ما باز است.»
منیره برادران از سال ۱۹۹۱ به عنوان پناهنده سیاسی در آلمان زندگی میکند، و کار نوشتن را با کتاب «حقیقت ساده، تجربه ۹سال زندگی در زندانهای جمهوری اسلامی»، آغاز کرد.
کتابهای بعدی او، «روانشناسی شکنجه- بررسی پدیده ارشاد در زندانهای جمهوری اسلامی» (نشر باران، ۲۰۰۱) و «علیه فراموشی- بررسی تجربه کمیسیونهای حقیقت» (نشر باران، ۲۰۰۵) هستند.
مبارزه با خشونت خانگی
دنا دادبه، پژوهشگر ساکن آمریکا برای حاضران در جلسه، درباره «همراهان استراتژیک جنبش زنان ایران در امارات، بحرین، اردن و ترکیه در مبارزه با خشونت خانگی» سخن گفت.
او به فعالیت جمعی از وکلای داوطلب در چهار کشور امارات، بحرین، اردن و ترکیه در یک حرکت هماهنگ پرداخت که فعالیتی را در جهت کاهش و در نهایت محو خشونت خانگی علیه زنان در سال ۲۰۱۶ آغاز کردهاند.
به گفته دنا دادبه، در شروع کار این وکلای داوطلب، وضعیت چهار کشور در پیوند با موضوع یادشده به ترتیب زیر بود: اردن از سال ۲۰۰۸ میلادی در حال اجرای قانون منع خشونت علیه زنان، و بحرین در حال تکمیل پیشنویس خشونت علیه زنان بود. ترکیه از سال ۲۰۱۲ در حال اجرای قانون ‘حفاظت از خانواده و پیشگیری از خشونت علیه زنان’ بود و در این میان، امارات قانونی در زمینه منع خشونت علیه زنان نداشت.
دنا دادبه در ادامه سخنان خود تلاش کرد تا خط مشی کلی این فعالیت و دستاوردهای آنها را تا به امروز معرفی کند و در نهایت الگوهای عملی موفق سه کشور اردن، ترکیه و بحرین را با هدف به کارگیری در ایران معرفی کند.
دنا دادبه کارشناس ارشد حقوق بینالملل از دانشگاه علامه طباطبایی است. او در حال حاضر، مجری پروژهای با عنوان/موضوع ‘منع خشونت خانگی علیه زنان در کشورهای اردن، ترکیه، بحرین و امارات’ است. نقش او در این پروژه آموزش وکلای کشورهای مذکور در زمینه منع خشونت علیه زنان و آگاهسازی آنان از جدیدترین استانداردهای بینالمللی و تجربه موفق کشورهای دیگر است.
دنا دادبه و نیره توکلی
جنبش زنان ایران؛ تبدیل محدودیت به فرصت
نیره توکلی، فعال حقوق زنان و نویسنده که از ایران برای شرکت در کنفرانس آمده بود درباره تبدیل محدودیت به فرصت در جنبش زنان ایران سخن گفت.
نیره توکلی که به هنگام سخنرانی، در زمینه دسترسی به متن مقاله خود در لپتاپش دچار مشکل شد، با اشاره به شکلهای مختلف پدرسالاری در فضای عمومی و خصوصی جوامع مختلف، تاکید کرد در کشورهایی که رشد کلاسیک سرمایهداری اتفاق افتاده، شاهد آزادی کمابیش و درونیف نیروی کار، حق رای، استقلال اقتصادی و اجتماعی و برابری جنسیتی هستیم.
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه رشد کلاسیک سرمایهداری در ایران و کشورهای منطقه اتفاق نیفتاده است، توضیح داد در این منطقه حتی در کشورهایی که حکومت سکولار دارند نیز ما شاهد مقاومت اعماق جامعه، در برابر قوانین سکولار هستیم، اما در ایران، زنان از اعماق جامعه، در برابر حکومتی محدودکننده ایستادهاند و خواهان آزادیهای اجتماعی هستند و مرزها را میشکنند.
نیره توکلی در سخنان خود بر این نکته تاکید کرد که طبقه متوسط در ایران رشدی بین ۶۰ تا ۸۰ درصدی کرده است که بعد به هنگام پرسش و پاسخ با توجه به گسترش فقر در ایران، با انتقاد شرکتکنندگان حاضر در جلسه، روبهرو شد.
نیره توکلی، پیشتر در چکیده مقاله ارسالی خود به کمیته اجرایی کنفرانس، درباره وجوه اشتراک و افتراق در متحدان جنبش زنان ایران نوشته بود: «زبان یا سنتهای مشترک فرهنگی و دینی و قوانین مبتنی بر شرع، قوانین تبعیضآمیز جنسیتی، تفکیک مکانی و زمانی جنسیتی، ازدواجهای زیر سن بلوغ و اجباری، محدودیتهای اجتماعی و اقتصادی، پوشش اجباری، تجربه†ی جنگهای داخلی و خارجی و سیطره†ی بنیادگرایی زنان منطقه را به متحد بالقوه†ی یکدیگر تبدیل کرده است. وجه افتراق زنان ایرانی تبدیل محدودیت به فرصت است.»
او نوشته بود با اشاره به اینکه خاورمیانه سال¬هاست حوزه منافع کشورهایی است که با احیای بنیادگرایی و تسلیح واپسگراترین لایه¬های فرقه¬ای و مذهبی، به جنگ و تبعیض دامن زده¬اند، ادامه داد: «رهاورد آن بنیادگرایی، جنگ، تبدیل شدن به انبار تسلیحات، تشکیل دولتهایی بر اساس نژاد و قوم و دین و تبعیض جنسیتی است.»
نیره توکلی در چکیده مقاله خود، «ایجاد ارتباط بیشتر با زنان مهاجر و کل زنان منطقه برای شناخت متقابل، فرهنگسازی و فعالیت و تبادل تجربهها» و «مبارزه با جنگافروزی قدرتهای مداخلهگر و ایجاد حساسیت در برابر جداسازیهای تصنعی قومی و نژادی و جنسیتی، و تکیه†ی اصلی بر نیروهای درونزا» را از جمله راهکارهای مناسب برای پیشبرد جنبش زنان ایران در منطقه عنوان کرده بود.
نیره توکلی، دکترای جامعهشناسی دارد و استاد مطالعات زنان، عضو گروه علمی تخصصی مطالعات زنان انجمن جامعهشناسی ایران، نویسنده و مترجم و پژوهشگر علوم اجتماعی، به ویژه در مسائل اجتماعی و موضوعات مربوط به جامعه مدنی و محیط زیست و مسائل زنان است.
رویکرد فمینیسم فراملیتی، و کیستی متحدان جنبش زنان در منطقه
منصوره شجاعی، فعال حقوق زنان، نویسنده و پژوهشگر ایرانی، تحت این عنوان سخنانی کرد: «آیا رویکرد فمینیسم فراملیتی میتواند کیستی متحدان جنبش زنان منطقه را پاسخ دهد؟»
منصوره شجاعی
او به این نکته پرداخت که پس از واقعه یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ که موجب پدیداری عیانتر جریانهای بنیادگرا شد، موضوع فمینیسم فراملیتی در بحثهای مربوط به جنبشهای فمینیستی اهمیتی ویژه یافت.
به عقیده او، گسترده شدن ارتباطات نهادهای بینالمللی خواه در فضای مجازی و خواه از طریق ارتباطات متقابل نهادهای بینالمللی از یکسو و فشار بر زنان مناطق درگیر از سوی دیگر، موجب پررنگتر شدن چالشهای پیش روی زنان در کشورهای درگیر و نیز در دیاسپورا شد.
منصوره شجاعی با توضیح اینکه وقایع موسوم به بهار عربی، ۱۰ سال پس از واقعه یازدهم سپتامبر، نگاه فمینیستهای آکادمیک غربی را بیش از پیش متوجه اهمیت نزدیکی به زنان اکتیویست به ویژه در مناطق مورد مناقشه ساخت، ادامه داد: از سال ۲۰۱۱، نظریههایی همچون نظریه درهمتنیدگی (اینترسکشنالیتی)، فمینیسم فراملیتی (ترانسنشنال فمینیسم)، و نیز نظریه نسبیت فرهنگی (کالچرال ریلتیویسم) درارتباط با زنان تحت تبعیض قوانین اسلامی و زنانی که در کشورهای غیراسلامی مورد تبعیض قرار دارند، موجب بحثها، جدلها و همچنین همکاریهای زیادی شده است.
این پژوهشگر مسائل زنان توضیح داد که با وجود مصداقهای عینی منتج از همکاریهای متعامل، هنوز پاسخ روشنی برای بسیاری از پرسشهای فمینیستهای اکتیویست و آکادمیک در کشورهای منطقه و نیز کشورهای غربی به دست نیامده است. آنچه از ظن گروهی نقش میانجی و گاه پیشبرنده اهداف برابری خواهی زنان را داشته برای گروهی دیگر همچون مانعی برسرراه خواستهای رادیکال جنبشها تبیین میشود.
منصوره شجاعی در سخنان خود پرسشهای زیر را بررسی کرد:
«جایگاه برداشت فمینیسم فراملیتی در برگزاری و اجرای کنفرانسها، فستیوالها، ورکشاپها، کمپینها، تهیه پتیشنها و تلاش برای ایجاد شبکههای ارتباطی گسترده با زنان غربی کجاست؟»، «آیا این تلاشها اهرم کمکی برای ایجاد همبستگی جهانی یا تحکیم خواهری جهانی است یا مانع و خطری برای جنبشهای زنان در منطقه؟» و «چگونه برداشتی از فمینیسم فراملیتی میتواند به درک روشنی از کیستی متحدان جنبش زنان کمک کند؟»
منصوره شجاعی یکی از بنیانگزاران مرکز فرهنگی زنان، از موسسان کمپین یک میلیون امضا، عضو موسس و عضو هیئت مدیره اولین کتابخانه تخصصی زنان صدیقه دولتآبادی و کتابخانه زنان «بانوی اوز» و از اعضای موسس مدرسه فمینیستی است.
او کتابهای متعددی ازجمله «خواهران شهرزاد» و «سایبرفمینیسم: صدای زنان ایران» را منتشر کرده است. منصوره شجاعی، طراح موزه جنبش زنان ایران، است که با همکاری دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه آزاد آمستردام در دست اجراست.
روز سوم : فمینیسم و جنبش کوئیر
سومین و آخرین روز کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان ایران در استکهلم با مجریگری سوسن گلگیری، فعال اجتماعی آغاز شد.
زینب پیغمبرزاده، پژوهشگر و کنشگر برابری جنسیتی و مهناز قزلو، زندانی سیاسی سابق و فعال حقوق بشر، دو سخنران این روز بودند. گلرخ جهانگیری، فعال حقوق زنان، گرداننده هر دو جلسه بود.
مطالبات مشترک جنبش فمینیستی و جنبش دگرباشان ایران
زینب پیغمبرزاده، به مطالبات مشترک جنبش فمینیستی و جنبش دگرباشان ایران، ارتباط این دو جنبش با یکدیگر و همینطور تأثیر جهانی شدن بر درک ایرانیان از سکسوالیته پرداخت و گفت: «در گفتمان مسلط در جنبش فمینیستی ایران، جنس و جنسیت در دوگانه زن و مرد و با نگاهی همانجنسیتیهنجار بحث شده یعنی با باور به اینکه همه افراد باید جنسیتی را که در آغاز تولد به آنها نسبت داده شده بپذیرند.»
زینب پیغمبر زاده
به عقیده این پژوهشگر و روزنامهنگار، در این گفتمان مسلط نگاه به روابط جنسی، دگرجنسگراهنجار است: «یعنی مبتنی بر این باور که دگرجنسگرایی تنها گرایش جنسی بههنجار و طبیعی است. معدود فعالینی که به گرایش جنسی میپردازند، با رویکردی تکجنسگراهنجار، که تنها گرایش به یک جنس یا جنسیت را بههنجار و طبیعی تلقی میکند، در دوگانه دگرجنسگرا/همجنسگرا، تنوع گرایشهای جنسی و سیالیت سکسوالیته را نادیده میگیرند. در نتیجه، غیرتکجنسگرایان (دوجنسگرایان+) در این مباحث حذف میشوند.»
زینب پیغمبرزاده تاکید کرد که جنبش فمینیستی ایران حتی در خارج از کشور نیز تحت تأثیر خط قرمزهای حکومت ایران و تابوهای اجتماعی، کمتر به این نکته توجه میکند که «کلیشههای جنسیتی و پیشفرضهای جامعه مردسالار از رفتار زن و مرد تحت تأثیر دگرجنسگراهنجاری و همانجنسیتیهنجاری شکل گرفتهاند».
به عقیده وی، این تأکید بیشتر روی کلیشههای مرتبط با زنانگی است و مردانگی کمتر در بین فعالین ایرانی مورد توجه قرار گرفته است. او توضیح داد: «به همان صورت که بخشی از سیاستهای جمهوری اسلامی با الگوگیری از یک گفتمان منسوخ غربی (بیمار روانی دانستن دگرباشان) شکل گرفته است، معدود فعالین ایرانیای که بر حقوق همجنسگرایان و ترنسها تمرکز میکنند و غیرتکجنسگرایان (دوجنسگرایان+) را نادیده میگیرند نیز تحت تأثیر یک گفتمان تکجنسگراهنجار غربیاند که خوشبختانه به تدریج نه تنها از سوی اجتماع دگرباشان غربی بلکه از سوی دولتهای غربی نیز منسوخ دانسته میشود. این نگاه دوگانهگرا تحت تأثیر رسانههای جریان اصلی غربی و نظام بینالمللی پذیرش پناهجویان شکل گرفته است که از پناهجویان انتظار دارد گرایش ثابت و تغییرناپذیرشان را به همجنس اثبات کنند. در چنین فضایی نه تنها دوجنسگرایان، بلکه سایر اقلیتهای جنسی و جنسیتی مانند میانجنسیها و هیچجنسگرایان نیز به فراموشی سپرده میشوند.»
زینب پیغمبرزاده فعالیت در حوزه زنان را سال ۱۳۸۲ با فعالیت در زمینه حقوق دختران دانشجو در دانشگاه تهران آغاز کرد. او عضو کمیسیون زنان دفتر تحکیم وحدت و کمپین یک میلیون امضا در ایران بوده و با نشریات و سایتهای مختلف همکاری کرده است. او در سال ۱۳۹۰ برای ادامه تحصیل در رشته مطالعات جنسیت به سوئد مهاجرت کرد.
زینب از سال ۱۳۹۳ سایت دوجنسگرا و انجمن اسپکتروم را همراه سوده راد پایهگذاری و اداره میکند. سایت ماچولند از دیگر فعالیتهای انجمن اسپکتروم است.
جنبش کوئیر و جهانیسازی
پیوند جنبش کوئیر و جهانیسازی در زمینه گسترش ارتباطات از طریق شبکههای حمایتی، موضوع سخنرانی مهناز قزلو، زندانی سیاسی سابق و فعال حقوق بشر بود.
این سخنران با اشاره به ارتباط تنگاتنگ میان فمینیسم و جنبش کوئیر، اشتراک در چالشهای این دو جنبش و تشابه مطالبات، ارتباط آنها با جامعه جهانی را یک ضرورت عنوان کرد.
مهناز قزلو
مهناز قزلو اشاره کرد که در دههی گذشته، پدیدهی جهانی شدن بر قلمرو جنبش کوئیر – واژهای که تاکنون مترادف درخوری در زبان فارسی نیافته است- همچون دیگر جنبشهای نوین اجتماعی تاثیر گذار بوده است. از یک طرف، ارتباط جنبشهای فمینیستی و وجوه مشترک چالشها و مطالبات حقوق بشری تبدیل به معیار کلیدیای شد که بهواسطهی آن پیشرفت ملتها مورد ارزیابی قرار بگیرد و از سویی دیگر پدیدهی جهانی شدن، منجر به تثبیت جنبش هویتطلبانهی کوئیر شد. در عین حال این جنبش دارای پتانسیلهای تضاد، تطابق و تکامل در تقاطع با دیگر جنبشها و هویتها قرار دارد.
این سخنران عنوان کرد که جنبش کوئیر دارای ویژگیهای خاصی است که آن را ناگزیر از نفوذ به جنبشهای دیگر میکند، ساختار آن فراتر از دوگانگی جنسی است و به طور گستردهای شامل طبقات اجتماعی اشتغال، گرایش جنسی، هویت و غیره میشود.
در ادامه سخنرانی، مهناز قزلو به این پرسش پرداخت: «رابطه بین جنبش کوئیز و موضوع جهانی شدن برای ایجاد، گسترش و پیوستن ارتباطات آن از طریق شبکههای حمایتی و همبستگی در روند افزایش قدرت چنین جنبشهایی چیست؟»
بر أساس این سخنرانی، یافتههای پژوهش مهناز قزلو نشان میدهد که جنبش کوئیر به موازات جهانی شدن، از یک سو علیرغم چالش با ساختار سیستم تئوکراسی امکان انتقال و الگو گرفتن از آموزهها و تجربهها را دارد و از سوی دیگر در مواجهه با سطح و فرایند تحولات این جنبش، با سازوکارهای نظام قضائی در مجادله است.
به گفته سخنران، در این مطالعه، مولفهها و متغیرهای متقابل جنبش کوئیر در ایران با یکی از کشورهای منطقه خاورمیانه (ترکیه) و نیز یکی از کشورهای اروپا (سوئد) مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته است. او در پایان تاکید کرد که بررسی ارائهی تصویر و تحلیلی از کنش و واکنش عناصر این جنبش مستلزم بررسی بستر سیستم حکومتی، رویه قضایی، سیستم آموزش، نشر و رسانه و استاندارهای روانشناسی این سه جامعه است.
مهناز قزلو دارنده مدرک کارشناسی ارشد مدیریت از کشور انگلستان است. او دبیر سازمان ماناو Manav در سوئد است که به آگاهی رسانی در زمینه حقوق دگرباشان و حمایت از حقوق آنان در این کشور میپردازد. وی همچنین مشاور موسسه بینالمللی توسعه دموکراسی و عضو هیات مدیره سازمان حقوق دگرباشان سوئد هم هست.
برنامههای هنری
در بخش جنبی کنفرانس، در نخستین روز برگزاری کنفرانس، چند کتاب تازه منتشر شده نویسندگان زنان معرفی شد: کتابی از مریم حسینخواه به نام «زنان فراموش شده» (روایتی از زندگی ۱۴ زندانی در بند عمومی زنان زندان اوین)، مجموعه اشعار نسرین جافری، «آزادی سوخته» نوشته ماریا رشیدی (که داستان زندگی وی را به زبان سوئدی دربرگرفته است) و «ما انگار خدایشان بودیم» نوشته اشرف غیاثی (گفت و گو با پنج زندانی سیاسی).
گزارشی درباره برنامه معرفی کتاب: Ùˆ ما انگار خدایشان بودیم؛ داستان زندانهای پنهان Ùˆ آشکار
نمایشگاه نقاشی و هنرهای تجسمی با آثار هفت نقاش و هنرمند ایرانی، کیانوش فرید (لندن)، رامین پروین (برلین)، شبنم فرایی، سپیده ناصری و شکوه یوسفی (استکهلم) برپاشد. شماری از نقاشیهای مهری یاوری، هنرمند ساکن ایران نیز بدون حضور وی در این نمایشگاه به نمایش درآمد.
Ú©Ù†Ù رانس بنیاد پژوهشهای زنان در استکهلم Ùˆ آثار هنرمندان ایرانی
نْاشیهایی Ú©Ù‡ نشست بنیاد پژوهشهای زنان ایران را رنگ دیگری دادند
Ú¯Ù تگو با سپیده ناصری گرافیست
Ú¯Ù تگو با رامین پروین نقاش Ùˆ فیلم ساز
علاوه بر این هنرمندان، طرحی از سیروس نمازی، هنرمند ایرانی ساکن استکهلم، از یکی از دختران خیابان انقلاب- ویدا موحدی- نیز روی ساکهای دستی بیستو نهمین کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان ایران در استکهلم چاپ شده بود.
در این کنفرانس، چند فیلم کوتاه نیز از ماندانا مقدم، مریم ابراهیمی، رامین پروین و کیانوش فرید در بخش جنبی نمایشگاه به نمایش در آمد.
شب شعر و دو کنسرت
عصر روز نخست کنفرانس، شب شعری با حضور سه شاعر ایرانی ساکن سوئد برگزار شد: ژیلا مساعد (مالمو)، زهرا باقری شاد و آتنا فرخزاد (استکهلم).
در شب نخست علاوه بر شب شعر، کنسرتی نیز در همان محل برگزاری کنفرانس در ABF برگزار شد.
نخست فیروزه میراعلمی با نوای پیانوی افشین خائف، رهبر ارکستر و آهنگساز، سه ترانه، «سیاه، من یک زنم»، بازخوانی کاری از گوگوش به نام «باورکن» و «زنی را میشناسم من» (سروده فریبا شش بلوکی) را برای حاضران در جلسه خواند.
این خواننده ۳۸ ساله، از سال ۲۰۱۰ با گروه کر آفتاب (به سرپرستی افشین خائف) همکاری میکند. او اجراهای بسیاری همراه با گروه کر آفتاب ازجمله عشاقنامه، فستیوال موسیقی شیستا و اپیلوگ پارسی، و همچنین اجراهایی با گروه رومی به سرپرستی بهرام باجلان را جزو کارنامه هنری خود دارد.
پس از افشین خائف و فیروزه میراعلمی، گروه موسیقی تلفیقیف «پریزاد» متشکل از چندهنرمند زن ایرانی، سوئدی و بلغاری به سرپرستی پری عیسیزاده نمونههایی از گوشههای شناخته شده و ناشناخته موسیقی فولکلوریک ایران و کشورهای مختلف را خواندند و اجرا کردند، ازجمله ترانههایی به زبان دزفولی، کردی، خراسانی، بلغاری، ترکی، سوئدی و یونانی مانند قالیباف، بوتورای (کردی)، یک ترانه شناخته شده دزفولی به نام دختر مارت میرا (دختر مادرت بمیرد) و یک ترانه قدیمی افغانستانی به نام «جز قصه دل با من دیوانه مگو».
پری عیسیزاده، خواننده، ترانهسرا وآهنگساز ایرانی متولد دزفول است. آلبومهای «از دزفول تا دالارنا» و «من توام» که بیشتر آهنگها و ترانههای آن ساخته خود او هستند، به شکل دیجیتال منتشر شده و روی ساوند کلود در دسترس همگان قرار دارد.
کنسرت موسیقی شب دوم کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان ایران اما با همیاری تئاتر ملی سوئد روی سن بزرگ سودراتئاتر استکهلم برگزار شد.
در کنسرت سودراتئاتر، سفهیر شفقَیر، خواننده سوریهایتبار با صدای عمیق و پرنفوذ خود اولین خوانندهای بود که روی سن رفت. او مهارت کافی در سبک کلاسیک آواز غربی دارد و آن را در کارهایش با چاشنی و عطر موسیقی مدرن کلاسیک غرب درمیآمیزد. سفهیر بیشتر با نوازندگی برادرش سامیح چوکار میخواند. این دو از هنرمندان معترض سوریه به شمار میروند. در این برنامه شاپور باستانسیر (نوازنده پیانو و آهنگساز) نیز آنها را همراهی کرد.
پس از سهیر، ارغوان به روی صحنه رفت که از هنرمندان جوان ایرانی- سوئدی به شمار میرود. ارغوان چند ترانه با اجراهای متفاوت و بهرهگیری از فیلم و عکس در پس زمینه صحنه خواند. این خواننده به بازخوانی ترانههای نوستالژیک نیز علاقه دارد که از آن جمله است ترانه «گل سنگم»، ارغوان علاوه بر خوانندگی، مینویسد، فعال اجتماعی است و در زمینه حقوق زنان نیز فعالیت میکند.
پس از ارغوان مهسا پوررمضان، رقصنده سماع روی صحنه رفت. مهسا شیوه رقص ویژهای دارد که در آن صورتهای گوناگون رقص صوفیانه، رقصهای فولکلوریک فارسی و باله را درهم میآمیزد.
آخرین برنامه کنسرت شب دوم به یک گروه جاز اختصاص داشت که به گنجینه موسیقی، آهنگها و زندگی برجستهترین هنرمندان ژانر بلوز پرداخت و در واقع تاریخچه آن را مرور کرد. جنی فال خواننده این گروه بود.
پینوشت:
*این گزارش با بهرهگیری از چکیده مقالاتی تدوین و تنظیم شده است که سخنرانان بیست و نهمین کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان ایران، در اختیار کمیته اجرایی این کنفرانس قرار دادهاند. برخی از این چکیده مقالات، توسط سخنرانان یا با مراجعه به فیلمهای کنفرانس به روز رسانی شده است.
بیشتر بخوانید:
آزادی بیان و انتخاب سخنرانان بنیاد از دریچهای که تجربه کردم / ناهید نصرت