دختران انقلاب، خوشا دمی که حجاب‌ها برفکنیم!/ زارا امجدیان

برگرفته از بیدار زنی

بیدارزنی:‌ این روزها در ذهنم تصویر ویدا موحد است و بیرق اعتراضش و همه زنانی که در طی این سال‌ها با هم برای برابری مبارزه کردیم

تصویر ویدا موحد است و میدان هفت‌تیر و کتک‌هایی که خوردیم.

تصویر ویدا موحد است و راهروهای دادگاه انقلاب و مجلس و …

تصویر ویدا موحد است و برگه امضاهایی که برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز جمع شد و به سرانجام نرسید.

تصویر ویدا موحد است و اتاق بازجویی و اوین … انتظارهای این طرف و آن طرف درگاه زندان اوین.

تصویر ویدا موحد است و زنان سنگسار …

زنان ترکمن که بی‌صدا هستند و تلاش‌ها برای بلند کردن صدایشان به دیوار سخت می‌خورد.

زنانی از اقوام ترک، کرد، بلوچ، ترکمن، لر و… که در کودکی مادر شدند و از رنجشان به آتش پناه بردند، سوختند و صدایشان حتی به تحجر سنت‌های قومی رسوخ نکرد.

زنان کرد و بندری و بلوچ … که به نام سنت «ختنه» شدند و برای همیشه ناقص ماندند.

زنان بلوچی که زیر «برقع» اسیرند و دیده نمی‌شوند. هر چه «برقع» بزرگ‌تر و پوشیده‌تر «نادیده شدن» سهل‌تر.

زنانی از شهر و روستا که از ترس آبرو ماندند در زندگی‌هایشان و کتک خوردند و تحقیر شدند که جامعه و قوانین نمی‌خواهند زنان را ببینند، نمی‌خواهند زنان دیده شوند!

اما این بار تصویر ویدا موحد است و دختران انقلاب بی‌هیچ صفتی از نژاد، قومیت، مذهب و طبقه!

با لباسی بی تاریخ و بی نشان قومیتی در این سرزمین؛ بلوز و شلوار ساده و شالی سفیدرنگ، حتی نامش را فعالان زن شناخته شده هم نمی‌دانستند.

آری، این دختران انقلاب هستند که هویتی مستقل از خود ساختند و «روسری» نماد حجاب و پرده‌ای که بر تن زنان ایران کشیده‌اند را برافکنده‌اند.

مطالبات زنان ایران به گستردگی جغرافیا و تاریخ رنگارنگ ایران است. زنان هر نقطه از ایران دو قصه دارند یکی قصه‌ی سنت‌های قومیتی–مذهبی و نظام قبیله‌ای که زنان را تحت سلطه و انقیاد مردسالاری می‌داند و

آن یکی قصه‌ی «حکومت مرکزی، قانون اساسی کشور و قوانین خانواده و اشتغال و …» که هرچند در مواردی بسیار نادر این قوانین از سنت‌های اقوام پیشی گرفته‌اند اما در اکثر موارد متحجر مانده است.

نسبت این دو قصه (خوانش) از وضعیت زنان بنا بر جغرافیای این سرزمین (بی در و پیکر) بالا و پایین می‌شود؛ جایی قصه قومیتی زنان در تبعیض پررنگ‌تر می‌شود و جای دیگر قصه حکومتی و قانونی!

هر مبارزه و فعالیتی تا تحلیلی از این وضعیت‌ها ارائه ندهد نمی‌تواند بگوید: این است «مسئله زنان».

زنان ایران متفاوتند و کمتر کسی است که این را نداند اما چه می‌شود که این همه سال مبارزه زنان برای احقاق حقوق خود به نتیجه رضایت بخشی هنوز نرسیده است؟؟

تقاطع جنسیت، قومیت، نژاد، مذهب و طبقه دیوار محکمی است که به آسانی روزنه‌ای در آن باز نمی‌شود. دیواری با لایه‌های هزار تو و در هم پیچیده! زن کرد اهل تسنن کارگر، زن ترک اقلیت یارسان خانه‌دار روستایی، زن بلوچ مرزنشین اهل تسنن بی‌سواد، زن ترکمن … زن لر… زن عشایر … زن بندری … زن … همه این زنان توانشان کجاست؟ با پرده‌ای که هرکدام از این نظام‌های سلطه برای «ندیده شدنش» بر او کشیده‌اند؟

صبوری می‌خواهد… که قابله می‌داند که زایمان، بی‌درد نمی‌شود!

حرکت ویدا موحد و دختران انقلاب نماد تنهایی همه زنانی است که تلاش می‌کنند رنجشان را به فریاد بگویند تا «دیده شوند».

زنان پیشرو چه در حرکت‌های فردی از قره‌العین و هما دارابی‌ها و… تا کنون و چه درحرکت‌های جمعی از اولین تجمعات زنان در اعتراض به قرارداد رژی، تحصن زنان در بلوای نان آذربایجان، و … تا کمپین یک‌میلیون امضا و ائتلاف زنان، کمپین تغییر چهره مردانه مجلس، کارزار منع خشونت از زنان تلاش کرده‌اند تا «حجاب» را بردارند. چه آن زمان که سنت‌ها به نام «آبرو» و چه آن هنگام که قوانین شرع و سنت با برقع و روسری و چادر همه یک خاستگاه و هدف داشتند که «پرده و حجابی» شوند برای «دیده نشدن زنان»!

ویدا موحد و دختران انقلاب هم تلاشی هستند برای «دیده شدن» زنان در جغرافیای ایران! شاید تنها مطالبه اولویت‌دار جنبش زنان در عصر کنونی «تلاش برای دیده شدن» باشد. «دیده شدن» در تقاطع‌های جنسیت، قومیت، مذهب، طبقه!

همه خوب می‌دانیم زنان هر طبقه یا قومیت یا مذهبی به آزادی دست یابند گامی است برای پیروزی دیگر زنان، شاید بهتر است همه را به رسمیت بشناسیم و بدانیم که این راه طولانی است و هر گامی قدمی است برای رخنه در دیوار نظام‌های سلطه!

دختران انقلاب! در آستانه ۸ مارس خوش درخشیدید در عرصه مبارزه.

چه خوب است رسانه‌ها سیاست‌ها و جهت داریشان با دیده شدن شما همراه بوده!

اصلا چه اهمیت دارد که اخبار دیگر زنان به اندازه‌ی شما دیده نمی‌شود؟؟؟!!!

چه اهمیتی دارد وقتی تو پاره‌ی تن جنبش زنان هستی، بگذار رسانه راه خود برود …

راهمان طولانی است و حجاب‌ها بر تن و روان ما زنان بی‌شمار، باید دست در دست هم دهیم تا حجاب‌ها برافکنیم.

خوشا دمی که حجاب‌ها بر فکنیم.


مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *