در زمانهای به سر میبریم که جابهجایی های سهمگین انسانی آبستن تحولاتی عظیمترند. پیش از آن که سیل عظیم حوادث تجارب گذشته را به امواج آینده بسپارند، تلاش کردیم که تجارب زندهگیهایمان را به عنوان زنانی که اسلام سیاسی را تحت عنوان انقلاب اسلامی در زادگاهمان تجربه کرده و در تبعید در پی رویاهایمان دویدهایم، گوشههایی از آرزوها، رویاها، تلاشها، کنکاشها و توهمات زنانی از نسل ما را از امواج حوادث دور سازیم و این اسناد را چون آیینهای شکسته و زنگار گرفته از آسیبهای سهلانگاری و گذر زمان در پیش رویمان بگیریم.
ما نیز مانند بسیاری زنان همنسل در جابهجایی قدرت در سرزمینمان سهیم شدیم. مانند بسیاری از زنان جهان، از گذشتههای دور تا حال نزدیک، میپنداشتیم که با پایین کشیدن یک دیکتاتور، به تاریخ دیکتاتوری در سرزمینمان پایان میدهیم. آن قدر در این باور خوش بودیم که آنچه بر ما گذشته بود و میگذشت به پشیزی نگرفتیم. جمعی از آن خیل عظیم در دستبرد به حقوق زنان، با اعلام حجاب اجباری توسط روحاله خمینی رهبر جمهوری اسلامی، ایستادند و بسیاری هم نادیده گرفتیم. آیا این که توده زنان زحمتکش همواره در چنین پوششی زیسته بودند، بسیاری از ما را که آرمان رهایی آنان را در سر داشتیم، واداشت که از حقوق خود چشم بپوشیم و خواستههایمان را به قامت توقعات آنان بدوزیم؟
موج هجوم به حقوق زنان به سفارتخانههای خارج از ایران کشید و موج مقاومت و یا سکوت هم با موج پناهندهگی، از جمهوری اسلامی به خارج از کشور کشیده شد. سفارتخانهها از زنان ایرانی عکسهای با حجاب برای تمدید پاسپورت خواستند. موج اعتراض زنان به این اقدام در برلین و فرانکفورت، جمعیت معترض زنان در برابر کنسولگریهای جمهوری اسلامی را شکل داد. گردهمآییهای روبهروی سفارت به نشستهایی انجامید که به تدریج جنبش مستقل زنان ایرانی در خارج از کشور نامیده شد.
زنان ایرانی پس از تکانهای شدید جابهجایی در ایران و سرگیجههای حوادث و سرکوب مقاومت زنان در داخل کشور جایی در خارج از کشور برای طرح مسایل خود میجستند. زنانی که با یورش تودهی عظیم مذهبی اسلامگرا پایمالی و تنها ماندن زیر فشار سرکوب و ناهمراهی مردان روشنفکر زیسته در استبداد را تجربه کرده و به خود آمده بودند. جمع معترضی که میکوشید خود را بیاید و موجی مخالف در برابر سیل به راه افتاده ایجاد کند. تلاشی به امید چالشی در دیوار کهن سنن و مذهبی، که از بدو رسیدن به قدرت، تعیین محدودهی ناچیز زنان و کهتری جنس مونث را در سر لوحه داشت.
زنانی که در این حرکت سهیم بودند، از جامعهای برخواسته بودند که غلبهی فقر، بیسوادی و نبود دموکراسی راه را برگسترش آگاهی و طرح مسایل زنان سد کرده بود و با به قدرت رسیدن اسلام سیاسی و آشکار شدن بیحقی اجتماعی زنان در این سیستم، از جانبی مسالهی زنان و برون رفت از آن در دستور روز بخشهایی از زنان قرار گرفته بود و از جانب دیگر مسایل عمیق اجتماعی و محرومیت بخش عظیمی از مردم خودآگاهی بسیاری دیگر از زنان را به خود مشغول میداشت. اسناد سمینارها هم به خوبی در هم آمیزی الویتها، ناروشنی خواستهها و تلاش در جستوجوی هویت را بیان می کنند. پیوستن موجهای تازهتر پناهندهگان و ادامهی نشستهای گاه چند صد نفره و شرکت در مباحثی که بین زنان انجام می گرفت، به تدریج دو گرایش در این طیف گسترده پررنگ شد. اولی با نام جنبش مستقل زنان ایرانی در خارج از کشور، گرایشی بود که می کوشید هویت خود را مستقلن با بیان خود و با تجارب خود تعریف کند، تلاشی مستقل برای بازنویسی هویت و در جستوجوی جنبشی زنانه که خود را در آیینهی خود باز یابد و دیگری تحت عنوان تشکلهای مستقل زنان ایرانی در خارج از کشور، گرایشی عمدتن متاثر از دیدگاههای چپ «رادیکال» موجود در جامعه ایران بود و چشماندازش یایجاد یک تشکل سراسری زنان ایرانی در خارج کشور بود.
این دو گرایش در هشتامین نشست مشترک از هم جدا شدند، به نظر میآمد که گرایش اول بیشتر در پروژهها و خانههای زنان آلمان به زندهگی ادامه داد. ولی گرایش دوم که همواره نظرگاه اول هم در آن باز تولید میشد، برگزاری سمینارها را تحت عنوان زنان و تشکلهای مستقل زنان ایرانی ادامه داد. پیوستن موجهای جدید زنان و وجود دیدگاه گرایش اول و در ابتدا گاه حتا حضور فعالان آن در سمینارهای تشکل برای بسیاری این تصور را ایجاد کرد که سمینارها ادامهی همان جنبش مستقل زنان ایرانی در خارج از کشور هستند. در حالی که آن جنبش و اهدافش تنها جرقهی اولیه برای ایجاد این حرکت را زده بود و رگههایی از آن در این سمینارها حمل میشدند و برگزاری سمینارها را گرایشی که در واقع با ایدهی اولیه در تضاد بود، به عهده گرفته بود.
اسناد جمع آوری شده این کشاکش و گسست را نشان میدهد ولی همانطور که در اسناد هم روشن است، گرایش هویت مستقل همواره در سمینارها زنده ماند و سخنگویان خود را علیرغم کنار رفتن جنبش مستقل در سمینارها پیدا کرد. این سند بررسی نیست، گردآمدهی اسناد پیدا شده است. اسناد گوشهای از چالش متقابل جنبش زنان و جنبش چپ در فضای خارج از ایران را هم بیان می کند. در سال ۲۰۰۶ پس از سالها همکاری زنان همجنسگرا در برگزاری سمینارها، حضور و دخالت آنان در نام سمینارها جای گرفت و امکانی شد برای تابو شکنی در جامعه ایرانی و چالشی با همجنسگراستیزی در آن. نام گردهمآییها به سمینارهای زنان دگر و همجنسگرا و تشکلهای مستقل زنان ایرانی تبدیل شد.
این سمینارها در شهرهای مختلف آلمان عمومن درشهرهای برلین، هانوفر ، فرانکفورت و کلن در یک آخر هفته برگزار میشدند و بین صد تا دویست و پنجاه زن در آنها شرکت می کردند. در روز آخر سمینار گفتمان سمینار آتی با رایزنی شرکتکنندهگان انتخاب میشد و کمیتهای از یکی از شهرها برگزاری آن را به عهده می گرفت. در سمینارهای اولیه بسیاری از سخنرانان با نامی مستعار شرکت داشتند و حتا شرکتکنندهگانی که تازه از جمهوری اسلامی به اروپا گریخته و پناهنده شده بودند، اغلب با اسامی غیر واقعی در آن شرکت میکردند. از این رو در مواردی نام سخنرانان روشن نیست. شرکتکنندهگان عمومن ساکن آلمان بودند ولی از کشورهای هلند، فرانسه، بلژیک، انگلستان، سوئد و حتا آمریکا هم در مواردی مهمان و یا سخنران شرکت داشتند. تلاش میشد که برای تبادل فرهنگی در روز اول از زنان غیر ایرانی و بومی نیز دعوت شود.
در گذرگاههای جست و جو دست یاریجویی سوی یادها و آرشیوهای خصوصی گشوده شد. از بخش زنان «آرشیو اسناد و پژوهشهای ایران» در برلین، آرشیو «تشکل مستقل دموکراتیک زنان ایرانی شهر هانوفر» در «مرکز اسناد و کتابخانه ایرانیان»، آرشیو «همایش زنان ایرانی» و گاهنامه نشریهی آن، آرشیو انجمن زنان ایرانی کلن، آرشیو «پرتو، جنبش زنان ایرانی»، نشریه¬ی «نیمه دیگر» تا دوستانی در فرانکفورت یاری دادند، تا این آینهی زنگار گرفته دفتری شود. دفتری ناتمام و ناتوان از بازتاب شورها و شوقها، امیدهاو سرخوردهگیها، شادمانیها و سوگها، آرمانها و ایدههای ابراز شده و نشده و…
از سالهایی تنها یک اعلامیه یافته شد یا گزارشی یا یک آگهی در نشریهای. از سالهایی متنهای دستنویس بعضی از سخنرانیها، با اشاره به شهر زنان ارایه کنندهی موضوع مورد بحث. بسیاری از اسناد دههی ۸۰ و ۹۰ میلادی بدون تاریخ بودهاند و کوشیده شد با مقایسهی سالنامهها تا حد امکان سال برگزاری درست ثبت شود. در سالهایی به موازات سمینارهای سراسری، زنان ایرانی برگزار کنندهی سمینارهایی دیگر بودهاند. آن جا که اسنادی از این سمینارها یافته شد، در مجموعهی اسناد سمینارهای همان سال ثبت شدهاند.
از آنجا که امکان یافتن همهی اسناد ممکن نبود، امید بسته شد به مصاحبهای کتبی با چند پرسش کوتاه. به این خواهش دوستانی اندک پاسخ دادند که در این مجوعه میآید. به امید اینکه انگیزهای شود برای همراهی دوستانی دیگر در چاپ آتی.
امروز این دفتر ناتمام، بازنمای گوشه¬ای از تلاشهای زنان ایرانی در تبعید، با یاد و خاطرهی مسعودهی پژوم، منیژه ساریاصلانی، … به همه¬ی زنان همراه و کنشگران پرتلاش یا آرام این گذرگاه پر پیچ و خم و پر فراز و نشیب تقدیم میشود. به امید اینکه توشهای باشد در کولهبار ادامه دادنها، رفتنها، گسستنها، آغازی برای آغازها، جویشها و پویشهایی دیگر از زنان ایرانی در تبعید با چشمانداز رهایی برای جهانی تهی از ستم، ستمگری و ستمگران، تهی از تبعیض و بردهگی.
یارانی همت خویش را بی چشمداشت به جبران، تقدیم این تلاش کردند که نام بردن از همهی آنان ناممکن است، با پوزشی صمیمانه از آنها که نامشان از قلم افتاده است سپاس داریم از دوستان برلین گلرخ جهانگیری، میهن روستا، شهین نوائی، دوستان هانوفر سهیلا ابطحی، سیمین افشار، زهره رحمانیان، هما شرف¬الدین، اقدس شعبانی، سرور صاحبی، مرجانه کراچی، فردوس میرآبادی، از دوستان کلن پروین ابراهیم زاده، فردوس تاجدینی، فریده رضوی، الهه صدر، حمیلا نیسگیلی، لادن هاشمیان، از دوستان فرانکفورت شادی امین، مهشید پگاهی، از دوستان بیله¬فلد مریم عالیه و با سپاس از نسرین متین برای تایپ صبورانه اسناد دست نویس و مجید لقایی در کمک به صفحه آرایی.
ناهید نصرت، سیمین نصیری
ژانویه ۲۰۱۷