آرمان‌شهر غرق / نیلوفر شید مهر

در آستانه‌ی خروج از سال ۲۰۱۶ و ورود به سال جدید

None

آرمان‌شهر غرق

شهری بزرگ در عمق آب‌ها

در حال شکل گرفتن است

در عمق دریاها و اقیانوس‌هایی

که قایق‌هایی بادی مملو از مهاجران

غرق شدند

/

شهری زیبا با آشیانه‌هایی سبز

و پنجره‌هایی چون آینه

که در جیوه‌شان ماهی‌ها شنا می‌کنند

شهری دلنشین از اشنه دریایی

که از طاقی خانه‌هایش

خوشه‌های کتانجک آویخته‌اند

/

شهری نیلی و بی‌مرز که اهالی‌اش

با هشت‌پای خون‌آشام و دندان‌نیشی‌ها‌

با افعی‌ماهی و اژدرماهی و گرزماهی

در صلح می‌زیند

شهری که کوسه‌های فانوسی

خیابان‌هایش را روشن کرده‌اند

و کودکان بی‌خطر

در کوچه‌هایش مشغول بازی‌اند

/

شهری امن که زنانش

با گردنبندهایی از جلبک‌ سرخ

و مرجان‌های خورشید

بر گیسوان مواجشان

چون عروس دریایی

با تن‌هایی فرانما گردش می‌کنند

/

شهری از اهالی بی‌گذشته‌ مانند دلقک‌ماهی

که دغدغه‌ی امروز و فردا ندارند

صبحانه و نهار و شام

بر سفره‌ی گسترده‌ی آبسنگ‌ها مهمانند

و آتیه‌شان را

ستاره‌ وشقایقِ‌ دریا رقم می زنند

/

نگاه کن اهالی شهر را که چطور

بر صحن اقیانوس پای می‌کوبند

و دست در دست در علفزارهای دریا

و تپه‌های مرجان

با پروانه‌ماهی طلایی

و زمرّد‌ماهی دُم جارویی می‌رقصند

/

نگاه‌شان کن اهالی آرمان‌شهر غرق را که چطور

ما را فراموش کرده اند

مایی را که فراموششان کردیم و گذاشتیم غرق شوند

نگاه کن ما را

که دور نیست نوبتمان برسد

نوبت فرارمان از این زمینِ خرابه

و زمین‌مان را

وه که چه فراموش کرده‌اند!

//

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *