دویچه وله
روزهای جمعه ۲۹ تا یکشنبه ۳۱ ژانویه (۹ تا ۱۱ بهمن) شهر کلن میزبان فعالان جنبش زنان از چند کشور اروپایی بود. چهلمین سمینار سراسری تشکلهای زنان و زنان دگرجنسگرا و همجنسگرای ایرانی در آلمان با موضوع تاثیر رشد بنیادگرایی بر وضعیت زنان و نقش جنبش زنان با حضور فعالان زنان از اروپا و آمریکا برگزار شد.
دو سخنران اصلی این سمینار هایده مغیثی، استاد بازنشسته جامعهشناسی و مطالعات برابری در دانشگاه یورک آمریکا و ماریا دومار کاسترو والرا استاد روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه سالومون برلین بودند.
در کنار این سخنرانیها یک میزگرد نیز با عنوان بررسی مقوله بنیادگرایی با حضور پروین ثقفی، فریده گوسمن، مژده نورزاد و نهیه خوشکلام برگزار شد.
در این میزگرد که گرداننده آن حمیلا نیسگیلی بود، فریده گوسمن که روانشناس است به بررسی پدیده افراطگرایی و بنیادگرایی از زاویه روانشناسی پرداخت.
مژده نورزاد، فعال در شبکه همبستگی زنان درباره زن، اسلامگرایی و نقش جنبش زنان در مقابل آن صحبت کرد.
پروین ثقفی، فعال سیاسی چپ و عضو شبکه همبستگی زنان در باره مقوله بنیادگرایی نکاتی را مطرح کرد و نهیه خوشکلام، فعال زن کرد، درباره بنیادگرایی و ستم چندگانه به زنان کرد در منطقه صحبت کرد.
خانم خوشکلام در صحبتهایش به این نکته اشاره کرد که اگر زنان در کوبانی تفنگ به دست میگیرند و میجنگند، معنایش این نیست که به حقوق برابر دست یافتهاند. او گفت زن کرد هویت زنانهاش را در سایه ستم قومیتی فراموش کرده و فرزندش را برای جنگیدن تربیت میکند.
به گفته خوشکلام برای زنان کرد مبارزه با تبعیضهای قومیتی همیشه در اولویت مبارزه با تبعیضهای جنسیتی بوده است.
هایده مغیثی نویسنده کتاب “فمینیسم و بنیادگرایی” در ابتدای سخنانش به تاریخ نگارش این کتاب که به ۱۵ سال پیش بازمیگردد اشاره کرد و گفت اگر بنا بود امروز این کتاب را بنویسد قطعا طور دیگری مینوشت.
خانم مغیثی ۱۱ سپتامبر را نه به عنوان شروع بنیادگرایی بلکه آغاز جدی گرفتن این معضل در دنیا دانست و گفت: «اتفاقی که در ۱۱ سپتامبر افتاد این بود که آنچه بیش از دو دهه تجربه مردم در خاورمیانه، آسیا، آفریقا و شمال آفریقا بود، در مقابل چشمان همه دنیا قرار گرفت. یعنی یک نیروی واپسگرا که شهرها، خانهها و مردم خاورمیانه و آسیا و آفریقا را مورد تجاوز قرار داده بود، این بار آمریکاییها را هدف قرار داد و به همین جهت ما بعد از آن دیدیم که این سرآغاز یک نظام جهانی شد که زندگی، صلح و آزادی تمام بشریت را مورد تهدید قرار خواهد داد.»
این استاد بازنشسته دانشگاه به رویکردی در مواجهه با بنیادگرایی اشاره کرد که با دیدی ذاتگرایانه مشکل اصلی را در اسلام دانسته و بدین ترتیب تمام مسلمانان را بنیادگرایان افراطیای میدانند که حاضرند برای رسیدن به اهدافشان به هر خشونتی دست بزنند.
مغیثی در نقد این گروه، ناهمسان بودن مسلمانان و درگیریهایی که همین الان بین گروههای مسلمان وجود دارد را مطرح کرد و نیز این نکته که بیشترین قربانیان افراطگرایی در منطقه خود مسلمانان هستند.
نقد دیگر او به این گروه از این منظر بود که بنیادگرایی ربطی به اسلام ندارد و در تمام ادیان از جمله یهودیت و مسیحیت و حتی بودائیسم وجود دارد. خانم مغیثی به عنوان مثال به فعالیت آنجلیستها (مسیحیان افراطی) در آمریکا اشاره کرد که تا پایان سال ۲۰۱۱، ۳۰ هزار رادیوی فعال در سراسر آمریکا داشتهاند. یکی از اعضای این گروه افراطی نیز ماه نوامبر گذشته با حمله به یک کلینیک سقط جنین یک نفر را کشت و چندین تن را زخمی کرد.
این پژوهشگر تاکید کرد که بنیادگرایی مسیحی تفاوتی با بنیادگرایی اسلامی ندارد و تنها تفاوتش وجود یک قانون اساسی سکولار است که در کشورهای غربی به بنیادگرایان مسیحی اجازه ورود به حکومت را نمیدهد.
مشکل بنیادگرایی با زنان چیست؟
پاسخ این پرسش، درحقیقت محور اصلی سخنان هایده مغیثی بود. او تاکید داشت که هرجا که بنیادگرایی پیشرفت کرده نتیجهاش بدون هیچ اما و اگری باخت و زیان برای زنان بوده است.
وی البته توضیح داد: «این بدان معنا نیست که مردان از بنیادگرایی اسلامی آزار نمیبینند. منظور محتوای جنسیتی این آزارهاست. یعنی رویکرد جنسیتی که معمولا ندیده گرفته میشود. با این رویکرد، همان آزار و ستمهایی که مردان میبینند، همان محدودیتها، خطرها، کمبودها، عدم امکان آزادی بیان، زندان و همه آن چیزهایی که بخشی از حکومتهای دیکتاتوری است، زنها بهخاطر محتوای جنسیتی بیشتر از مردان آزار میبینند. یعنی آزار مضاعف میبینند.»
خانم مغیثی در پاسخ این پرسش که مشکل بنیادگرایی با زنان چیست گفت: «مشکل بنیادگرایی اسلامی با زنان، ترس آمیخته با شگفتی در مورد سکسوآلیته یا جنسیت زن است. در تمام کشورهایی که دولتهای بنیادگرا بر سرکار هستند یا جنبشهای بسیار قوی بنیادگرایی بهطور غیرمستقیم سیاستها را تعیین میکنند، نسبت به توان جنسی زن نوعی شگفتی آمیخته با تنفر وجود دارد. یعنی توان جنسیای که سبب میشود مرد در دست قدرت وسوسه زن بازیچهای بیشتر نباشد.»
مشکل دیگری که از نظر این نویسنده و پژوهشگر بنیادگرایی با زنان دارد نگرانی از دگرگون شدن روابط زن و مرد در دوران سرمایهداری است چرا که با مدرن شدن جوامع، دیگر روابط سنتی میان زن و مرد نمیتواند مثل سابق برقرار باشد و این تهدیدی برای بنیادگرایان است.
بنیادگرایی با پیشرفت اجتماع بیتاثیر میشود
هایده مغیثی در بخش دیگری از سخنانش به تکیه بیش از حد بر بدن زن در میان بنیادگرایان مذهبی اشاره کرد و به عنوان مثال قانون نشوز در اسلام را نقد کرد. بر اساس این قانون زن موظف است هر زمان که شوهرش بخواهد با او رابطه جنسی داشته باشد و زنی که اطاعت نکند ناشزه نامیده میشود و زن ناشزه از نفقه و غذا و لباس محروم است.
این اصل که مورد قبول علمای سنی و شیعه است به روشنی نشان میدهد که بدن و جنسیت زن به طور کامل در اختیار مرد است. این استاد بازنشسته دانشگاه از این مسئله نقبی به حوادث شب سال نوی میلادی در کلن زد و گفت: «وقتی که مرد متعصب از لحاظ مذهبی دسترسی به بدن زن را حق خودش میداند، اگر زنی را عاری از شرف اسلامی بداند، خیلی آسان میتواند به تجاوز و آزار جنسی زن اقدام بکند و خودش را مسئول اعمال خودش نداند، برای اینکه این حق اوست که این کار را بکند. این فقط مسئله تجاوز جنسی نیست، این مسئله ترساندن زنان است. مسئله بیرون راندن زنان از عرصه عمومی و به خصوص عرصه سیاسیست.»
سخنران تأکید کرد که مشابه چنین نگرشی در دین مسیحیت هم وجود داشته به عنوان مثال تا قرن ۱۹ قانونی موسوم به “بند انگشت” در انگلستان رایج بود که بر اساس آن چوبی که مردان با آن زنانشان را کتک میزنند نباید کلفتتر از یک بند انگشت باشد و یا تا دهه ۱۹۷۰ میلادی خشونت خانگی در اکثر جوامع اروپایی و آمریکایی یک امر خصوصی بود و مجازاتی در قانون برایش در نظر گرفته نشده بود.
خانم غیاثی میگوید تنها با پیشرفت و توسعه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و جدایی دین از حکومت است که میتوان این تفکر بنیادگرایانه را پس زد و به آن مجال ظهور نداد.
نقد برتر دانستن ارزشهای غربی
ماریا دومار کاسترو وارلا استاد علوم تربیتی در برلین سخنران بعدی سمینار زنان بود. محور بحثهای او که به زبان آلمانی ارائه شد بر این نظر بود که نمیتوان بنیادگرایی را نقد کرد بدون آنکه به تاریخ کولونیالیسم و استعمار کشورهای آفریقایی و آسیایی توسط اروپا نگاه کرد.
ماریا دومار کاسترو وارلا استاد علوم تربیتی
او بنیادگرایی و استعمارگرایی را دارای شاخصههای مشترکی مثل برتری جنس مردانه، ناسیونالیسم مردانه و پوپولیسم میداند.
به عقیده این استاد دانشگاه که در اسپانیا به دنیا آمده اروپا پس از دوران استعمار حالا به بهانه مبارزه با بنیادگرایی در پی برتری دادن ارزشهای خود بر جهان است و اصولا تقسیم دنیا به “غرب و سایر کشورها” را تقسیمبندیخطرناکی عنوان کرد.
به گفته خانم وارلا یکی از این ارزشهایی که اروپا به هر قیمتی میخواهد آن را به همه جهان صادر کند سکولاریسم است. او معتقد است سکولاریسم به خودی خود یک ارزش نیست و این اشتباه است که ما فکر کنیم مفهوم سکولاریسم با مفهوم مدرنیته عجین است و همه کشورهای سکولار لزوما کشورهای مدرنی هستند چون غیرمذهبی هستند.
ماریا وارلا همچنین محدود کردن بنیادگرایی به بنیادگرایی اسلامی را نیز نقد کرد و گفت نباید این پدیده را تنها به دین اسلام محدود کنیم.
پس از این سخنرانیها گروههای کاری مرتبط با موضوعات تشکیل شد و روز یکشنبه نیز این گروههای کاری گزارش خود را ارائه کردند.
سمینار بنیادگرایی و تاثیر آن بر زنان در روز شنبه با اجرای موسیقی توسط گروه وارش و نیز “تکپردههای پروانه حمیدی” که نقد طنزآمیز سیاسی و اجتماعی (Kabarett) است پایان گرفت.